مقدمه:
نزدیک به یکهفته به اول ماه مه مانده است. سنت اول ماه مه که در سال پیش با اعلام حضور بی سابقه و کیقیتا نوینی از سوی جنبش کارگری ایران به پیش برده شده بود، امسال با شرایط بسیار پیچیده تری مواجه است. رژیم اسلامی طی یکسال اخیر تحت شدیدترین فشار سرنگونی طلبانه قرار گرفت و با تکیه به نیروی سرکوبش توانست بطور موقت از سقوط بجهد. قیامی که خرداد ماه ۸۸ شروع شد و دهها شهر را عرصه راهپیمائهای ملیونها انسان خسته از حاکمیت رژیم عقب افتاده اسلامی کرد، بطور موقت از خیابانها عقب نشسته است. پروژه های رفرمیستی رنگارنگ مذهبی و پروغرب که تحت نام مستعار “جنبش سبز” تلاش کردند مردم را به” حکومت دوران امام خمینی” دعوت کنند، به سرعت پس زده شدند و خاکریز بعدیشان تحت نامهائی مثل “سبز لیبرال” هم که آوای صلح و آرامش می داد تحت فشار واقعیتهای سرکوب رژیم به جوکهای روز فعالین آزادیخواه تبدیل شده است.
در چنین شرایطی است که جامعه ایران و فعالین آزادیخواهش به اول ماه مه امسال چشم دوخته اند و بدرستی امید دارند که این روز نقطه جدیدی برای پیشبرد نقش رهبری طبقه کارگر در انقلاب ایران باشد. سرکوب رژیم اسلامی بی تردید متمرکز تر خواهد شد تا اول ماه مه کمرنگ شود. اما هزاران فرصت و ابتکار ملیونها فعال کارگری و اجتماعی اگر در کنار شوق و سازماندهی قرار گیرد توان شکستن جو سرکوب و خفقان را خواهد داشت.
نبرد گرایشات متضاد کارگری در آستانه اول ماه مه
درون فعالین کارگری ایران، تعریف واحدی از اینکه نقش طبقه کارگر در شرایط کنونی چیست، وحدتی وجود ندارد و انتظاری چنین هم شاید نادرست باشد. عده ای از قعالین کارگری درکی محدود از نقش طبقه کارگر دارند. گرایشاتی که معتقدند که کارگر نباید به سیاست کاری داشته باشد و حداکثرش برود دنبال “منافع صنفی اش”. سندیکالیزمی که ریشه حتی از سندیکالیزم غربی هم ندارد و نوع دفرمه شده و جهان سومی است که چندین دهه حزب توده آنرا در ذهن و روان فعالین کارگری کرده است. این گرایش بخاطر فشار و سرکوب پلیسی رژیم پر و بال می یابد و توسط عوامل رژیم هم تبلیغ می شود.
عده ای دیگر از فعالین کارگری دنبال “انقلاب کارگری” هستند و هویت طبقه کارگر را بیرون از جامعه و فرای آن می بینند . اینها در طیقه کارگر امام زمانی را می جویند که قرار است به جامعه ظاهر شود و ماتریلیزم دیالکتیک در دست، “رسالت تاریخی” آزاد سازی جامعه را به عهده بگیرد. نوعی “کمونیزم” کارگری ساخته اند که بقیه مردم درش نیستند بلکه در مقابلش هستند. کارگر در ذهن اینها نمی آید که جامعه را آزاد کند بلکه قرار است جامعه “کارگری” شود.
این گرایش ، جنبش انقلابی اخیر مردم ایران را به “سبزها” واگذار می کند. ملیونها مردمی که با فریاد مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر جمهوری اسلامی به خیابانها آمدند و تصاویر خامنه ای و خمینی و سران رژیم را از هم دریدند را “دنباله روی ارتجاع سبز” می بیند و در حرف البته مدعی است که زمان انقلاب کارگری نیست و باید برایش تدارک کرد!
بخشی دیگر(۱) البته هستند که به هیچکدام از دو گرایش فوق تعلق ندارند. انقلاب ضد رژیم را شروع شده می بینند و خودشانهم در این انقلاب سهیم می دانند. می دانند که خواست سرنگونی طلبی رزیم اسلامی با خواستهای مطالباتی طبقه کارگر در تضاد هم نیست بلکه جزئی از همست. فهمیده اند که ستون فقرات جنبش سرنگونی انقلابی باید طبقه کارگر باشد و گرنه این جنبش به پیروزی نمی رسد. اینها از اول ماه مه همانرا انتظار دارند که ما در حزب کمونیست کارگری ایران همیشه تکرار کرده ایم. اینکه طبقه کارگر ایران خودش را برای سازماندهی انقلاب آماده کند و در قد و قواره های رهبری این انقلاب به میدان بیاید.
این دوستان ما البته خودشان یکدست نیستند و ذهنیتشان صیغل خورده نیست. با اینکه بسیاری از خواستهای عموم مردم ایران را در خواستهای خود گنجانده اند اما هنوز اول ماه مه شان اول ماه “کارگران” است و به درون طبقه کارگر نگاه می کنند. طبقه کارگر ایران حجم اصلی جامعه ایرانست. اما برای اینکه به عنصر پیشروی انقلاب تبدیل شود باید خواستهای تمامی جامعه را نمایندگی کند. اول ماه مه برای اجتماعی شدن باید بطور شفافی در کنار جنبش داشجوئی، جنبش آزادی زن، جنبش مطلباتی معلم و جوان و کودک قرار گیرد. مطالبات اول ماه مه باید مطالبات همه این جنبشها باشد. اجتماعی شدن اول ماه مه مهمترین ابزار برای پیوند دادن جنبش طبقه کارگر با تمامی جنبشهای مطلباتی است.
طبقه کارگر ایران و فعالینش هنوز نباید “بدنبال حزب طبقه خودشان بگردند”! این حزب وجود دارد و سازماندهی حول حزب کمونیست کارگری ایران را فعالین کارگری ایران باید تبلیغ کنند.
اعلام استقلال جنبش کارگری از گرایشات رفرمیستی “سبز” درون و بیرون حاکمیت و تلاش برای سازماندهی جنبش سرنگونی طلب سوسیالیستی نکته شروع بسیار مهمی است. تلفیق رسمی همه خواستهای جنبشهای مطالباتی و فراخوان رسمی به همه این جنبشها برای سازماندهی مبارزه مشترک، قدم بعدی خواهد بود.
طبقه کارگر هرگز بعنوان طبقه در خود و مستقل از جنبشهای مطالباتی دیگر، شانسی برای پیروزی ندارد. حضور مداوم در هر صحنه اجتماعی و مطالباتی، در دانشگاه و مدرسه و محل زندگی …هر جا که انسانی دنبال حقی است که توسط رژیم و طبقه اش به زیر پا گذاشته می شود، از فعالین کارگری، نمایندگان سازمانده انقلاب را خواهد ساخت.
اول ماه مه امسال در شرایط خفقان توسط رزیم و جنگ گرایشات متضاد کارگری و رشد بی سابقه آگاهی سیاسی جامعه، انتظار بسیار بیشتری از طبقه کارگر و فعالین کمونیست کارگری دارد. کمونیزم کارگری را بعنوان تئوری تغییر انقلابی و سوسیالیستی جامعه درون طبقه کارگر برد و در نبردهای تئوریک درون محیطهای کار ، سیاستهای رفرمیستی و سندیکالیستی و انزواجویانه را افشا و طرد نمود.
انتظار جامعه از اول ماه مه امسال
اول ماه مه امسال با شرایط خفقان و سرکوب بی سابقه ای سر و کار خواهد داشت. رژیم اسلامی سرمایه داران می داند که “یقه آبی ها” خطر جدی و تمام کننده رادیکال بساط این حکومت هستند. طبقه کارگر ایران ، بنا به خصلتش آن عامل وحدت دهنده تمامی جنبشهای مطالباتی دیگر است. نیروی کار که در چنگال نظام سرمایه و مذهب و ایدئولوژیهای رنگارنگش اسیر است و با پلیس و پاسدار و زندان و شکنجه و اعدام این اسارت نگهبانی و توجیه می شود، پتانسیل آزاد سازی کلیت جامعه را داراست. گرایشات راست و رفرمیست درون جنبش کارگری بسیارند و توسط عوامل رژیم و گرایشات سیاسی همراهشان در “اپوزسیون” تبلیغ می شوند و سیاست “آشتی طبقاتی و صلح و آرامش و بیرون کردن کارگر را از سیاست” با تمام قوا تبلیغ می کنند. موازنه قدرت به جهت مادی و تبلیغاتی هنوز بسود طبقه کارگر و پیشروان کمونیست کارگریش نیست. سازماندهان کارگری ، امسال در اول ماه مه وظیفه بسیار سنگینی را به عهده دارند.
مبارزه درون طبقه کارگر برای پس زدن گرایشان راست و “چپ” انزواجویانه و درک امام زمانی از کارگر بعنوان جزئی از باز کردن مسیر جنبش طبقه کارگر تلقی شود. جامعه باید در تجربه خود ببیند که طبقه کارگر برای خودش نمی جنگد بلکه نماینده همه جنبشهای مطالباتی است. سیاستی تهاجمی و مداخله جویانه باید اول ماه مه امسال را نمایندگی کند.
جامعه ایران در تجربه عروج انقلاب اخیر به وضوح دید که نمایندگان سایر طبقات که مدعی رهبری”سبز” بودند تا چه حد از خواستهای مردم عقبند. اگر انقلاب با افت و شکست مواجه شد علتش همین بود که طبقات میانه جامعه با شعارهای عقب افتاده ملی و مذهبی حجم وسیعی از نیروی مردم بحان آمده از رژیم را تلف کردند و به حاشیه کشاندند. جامعه ایران فرصتهای بزرگی را برای تجربه کردن این گرایشات “اسب تراوائی” از دست داد. حالا زمانی است که چشمها به طبقه ای دوخته شده که می تواند همه خواستهای انسانیت را نمایندگی کند. به همین دلیل است که باید دستها را بالا زد و اول ماه مه امسال را وسیعتر جشن گرفت!
اول ماه مه امسال باید نوید دهنده انقلاب سوسیالیستی ایران باشد!
به پیش برای اول ماه مه، پرچم انقلابی طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم اسلامی و سرمایه در ایران!
منابع دیگر:
(۱)«جمعی از فعالین کارگری» و «کارگران کمونیست ایران» به مناسبت اول ماه مه: کلید تغییر در دست ماست!
http://rowzane.com/fa/annonce-archiev/60-kargari/1932-l—r–l–r———-.html
(۲)سعید صالحی نیا: ارتباط متقابل عروج جنبش انقلابی و رادیکالیزه شدن جنبش کارگری ایران
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/1662-1389-01-07-16-57-33.html
(۳)پیام حمید تقوائی بمناسبت روز جهانی کارگر: انقلاب نیازمند قدرتنمائی طبقه کارگر است!
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/40-hamid-t/1930-1389-02-03-05-16-43.html