زندگی و مبارزه در تبعید

سخنرانی مینا زرین درباره زندگی ومبارزه درتیعید درپنجمین سالگرد فرهاد شریعت ازمبارزان آزادیخواه درتبعید! بیاد فرهاد که جانش را در این راه باقی گذاشت!

  زندگی شلاق وار در تبعید بر جان آدمی می نهد و همچون زخمی باز و گشوده در هر روزه زندگی شیاری عمیق بر جان ،باقی می گذارد .جانی که گاه خسته ، عصیانگرو عاشق، گاه آرام ،درون گرا و گاه آسیب دیده،دل تنگ برای تعلقات به جا مانده اش وگاه با حسی تحقیر وتبعیض آمیزیعنی شهروندی درجه دو وشاید گاها جستجوگر ومیل به برجسته کردن ارزش های گذشته خود را دارد.

این گامهای هر روزه زندگی در تبعید است که – انسان – بارها و بارها خود را مرور می کند.    وتبعیدی را مجبور و ناگزیر می کند به موضوعاتی چون بحران هویت، بحران دو جنس، فشار سنت­، ویرانی­ روزمره­گی، اختلاف نسل ها، کسب و تقویت هویت پیشین  ، احساس شکست وسرخورده گی و بیهوده­گی درمکان زندگی،بحران و فشار، تقدس­های کنترل کننده پدر- ومردسالاری، وشورش زنانه­گی چه درخانواده وچه درجامعه  بپردازد!

 

دراین گیر ودار وگریز ، ناگزیر_ تبعیدی  با شرکت وفعالیت در شبکه ها وارتباطات اجتماعی ،فرهنگی ،سیاسی سهم بسزائی را ایفا می کند .در این گذر چالش و کشاکش فرد تبعیدی یا  شبکه اجتماعی ناگزیراست تاثیرات ، بازتاب و همچنین نقاط ضعف وقوت موضوعات اشاره  شده دربالا را بازنگری ، بازبینی و خود رادرمقام مسئول  وپاسخگو بداند . وبا ارزش­های اجتماعی بدست آمده، دستکم بدون خود فریبی ، با رویارویی شجاعانه ایی با آن­ها دست وپنجه نرم کند و بایستی راهکارهای مناسبی را جستجو کند .

 

دریک گذر ناهموار، تبعید یعنی تلاشی بر گذشته انسانی که دیوارهای زمان راازقلمروهای جغرافیایی شکسته و با پروازی ممتد راهی را بر خود و دیگران هموار  ساختن است . این همواری، پیوستگی و شکوهی را پیش بردن و در کنار آن لبخند و اشک بر تلخیهای زندگی زدن است،اشکی که  رفیق کنار دستی ات را دیگر نمی بینی از دست دادن _فرهاد، پوران، یوسف و عباد  درتبعید گاهاوباخبرمرگ مادران وپداران تبعیدیانی چون مژده ، ستاره و هژیر….و ازدست دادن مادران داغدار خاوران، چون مادر محسنی وپدرانی همچون پدر فضیلت کلام که درقبرستانهای تبعید یکی بعداز دیگری به خاک سپرده میشوند. 

با وصفی دیگرتبعید یعنی در تاریکی های شبانه با بیدارخوابیهای فریده فردوس، پروین، هادی، رضا، مرسده …. برای تیرباران وکشته شدن_فرزند، همسر،برادر، خواهر ، دوست  یارفیقی، که آنرا در تلخ ترین دوره های  تاریخ ایران ازدست دادند.

 این غم وفقدان جانفرساهمراه با  انبوهی از بازداشت شدگان با کشته شده گان واعدام های احتمالی  این دوره اخیر نگرانیها وبیدارخوابیها رابیشتر فزونی داده است.

همراه بااین فقدان، تبعید یعنی مرور وبازنگری بر گذشته والتیام نیافتن زخمی های جانت ازاندوه وغم از دست دادن ، سروهای سترگی که بخاک افتادند! آزاده گانی چون مریم پاکباز،فروزان،اشرف ،کتایون دادامیری ،سعید و بهکیش ها،انوشیروان،محمد ها،پریسا،ندا،سهراب،ترانه ودهها انسان دیگری که سرود آزادی را سر دادند وخود طلوع  روز بعد را ندیدند،آزاده گانی که در غروبی سوزناک قلب و پایشان  از درد شکنجه و تازیانه تا مغز و استخوان سوخت  ورژیم جنایت و خون با آخرین گلوله سربی، جانشان را گرفت و داغهایی را بر  جان سرزمینی به نام ایران نشاند!

 

 نگاه کن پایدار فرهاد  در خاوران ها بخصوص در سال۱۳۸۵ غوغائی دیگربرپا بود و در تبعید گاها این داغها آرام آرام درمانگری را جویا ست، درمانگری که بجز دادخواهی نامی دیگر بر خود ندارد.هرچند این زخم چه در تبعید و چه درداخل ، آسیب های اجتماعی بسیاری را ببار آورده است که مرهم وراه حل اش  اعتراض وفراموش نکردن وبلخره دادگاهی کردن رژیم جمهوری اسلامی است . 

درهمین ارتباط ، تبعید یعنی اعتراض ،فراموش نکردن و فریاد زدن،فریاد درخیابانها ودر مقابل سفارت های جاسوسی رژیم جمهوری اسلامی، ودرمقابل کنترل شدن تبعیدی یعنی ،تهدید و زیر نظر گرفتن ارتباطات تلفن ،ایمیل ،رفت و آمدها….. که گاه! شیشه های سالن ملاقاتهای زندان رابرایمان تداعی می کند !

 

بعضی ها می گویند  با دلهره­های تبعید ما راکاری نیست ! اما تبعید یعنی  تحت تعقیب قرار گرفتن و پاک کردن تاریخ یک جامعه سیاسی، درخارج از کشور_ توسط رژیم ترور وخون ،که درابن رد پای هولناک، ناباور،وخشم­آگین در درونه­ی چند دهه­ تبعید،ترورهایی چون ترور قاسملو، فرخزاد، دهکردی، کاظم رجوی، غلام کشاورز ودهها نفر دیگر به ثبت رسیده است  . دراین حین ، کشمکش دادگاهی ومحکوم  شدن رژیم جنایت پیشه در دادگاهی بنام میکونوس ودرانتظار وتلاش برای دادگاهی شدن رژیم در دهها میکونوس دیگر …!

 

بعضی ها گفتند ! ایران امن شده است! ورژیم ایران کاری به کسی ندارد ! امادرست دراین  شرایط هولناک – خبرتهدید وناپدید شدن دهها خردوحافظه جمعی یک جامعه انسانی از نویسندگان ،روزنامه نگاران و دانشجویان وبلاگ نویسان ودر ادامه مثله کردن وکشتن افرادی چون پوینده،مختاری،دوانی،شریف، سیرجانی، پروانه وداریوش فروه