پیشگفتار
زوال آموزش دولتی عمدتاً محصول تضادهای تحمیلی بیرونی است که ذاتی مدرسه در جامعه سرمایهداری است. در عصر حاضر به علت حاکمیت نوع جدیدی از انباشت سرمایهدارانه یعنی نئولیبرالیسم ، هجوم به برخی از حوزههایی که پیشتر از آنها بهعنوان حوزه دولتی یاد میشد بیشتر شده است. هجوم شرکتها به دانشآموزان، معلمان و مدارس دولتی که در ایالاتمتحده طرح «هیچ کودکی جا نماند» و در سطح جهانی «جنبش جهانی بهسازی آموزش[۱]» نماینده جهانی آن است، به علت ناکامی مدارس نیست بلکه به علت ناکامیهای رو به رشد سرمایهداری است که در حال حاضر خصوصیسازی وبازاریسازی آموزش دولتی را راهحل اساسی برای بهبود امراض خود میداند.
نقد خصوصی و بازاری شدن آموزش به معنای این نیست که از آموزش دولتی در جامعه سرمایهداری دفاع شود. آموزش در جامعه سرمایهداری درهرصورت در خدمت دولت است و راهی است برای بازتولید روابط سرمایهدارانه در جامعه.
***
آموزشوپرورش یکی از نهادهایی بود که زودتر از سایر نهادها مورد هجوم سیاستهای نئولیبرالی قرار گرفت. با تصویب قانون مدارس غیرانتفاعی در سال ۱۳۶۷، پیش از پایان جنگ و شروع برنامههای تعدیل ساختاری، روند بازاری شدن آموزشوپرورش شروع شد. برنامههای تعدیل ساختاری سرعت بیشتری به این روند بخشید. ظهور مدارس غیرانتفاعی نمونه بارزی از خصوصی و بازاری شدن آموزش بود. اما جلوههای دیگری از بازاریشدن آموزش، مدارس خاص هستند. در اینجا سعی در بررسی مدارس نمونه و تیزهوشان بهعنوان دو نمونه از این مدارس هستیم.
مدارس نمونه در سال ۱۳۶۵ شروع به کارکردند.
- روند تغییرات دانشآموزان مدارس نمونه (برحسب هزار)
روند تغییرات مدارس نمونه نشان میدهد که تعداد دانشآموزان این مدارس در طی دههی اخیر بیشتر شده است؛ بهطوریکه در سال ۱۳۸۹، ۱.۵ درصد از کل دانشآموزان در مدارس نمونه حضور داشتند درحالیکه این آمار برای سال ۱۳۹۸، ۲ درصد است.
قبل از تأسیس سازمان ملّی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد)، از بدو پيروزي انقلاب فقط دو مركز آموزشي تيزهوشان در تهران وجود داشت كه تحت پوشش دفتر كودكان استثنايي فعاليت مينمود و در سال ۶۶ جمعاً ۸۰۲ دانشآموز داشت (اين دو مركز فرزانگان و علامه حلي تهران بودند) كه هرلحظه امكان انحلال و ادغام اين دو مركز در مراكز عادي نيز وجود داشت. در سال ۱۳۶۶ بر اساس جمعبندی هیئتامنای سازمان به درخواست معاون فرهنگي اجتماعينخستوزير – جواد اژهاي – از نخستوزير و با حمایت آيتالله خامنهاي، با تصويب مادهواحدهای درشوراي عالي انقلاب فرهنگي، «سمپاد» جايگاه مستحکمتری پيدا نمود.
- روند تغییرات دانشآموزان مدارس استعداد درخشان (برحسب هزار)
روند تغییرات مدارس نمونه نشان میدهد که تعداد دانشآموزان این مدارس در طی دههی اخیر بیشتر شده است ؛ بهطوریکه تعداد دانشآموزان مدارس استعداد درخشان از کل دانشآموزان در سال ۱۳۸۸ تقریباً ۵/۰ درصد بوده است، درحالیکه در سال ۱۳۹۸تقریباً ۱ درصد از کل دانشآموزان در مدارس استعداد درخشان تحصیل میکردند.
اما چرا این مدارس را جلوهای از بازاری شدن آموزش میدانیم؟
ابتدا باید به این نکته توجه کرد که این مدارس علیرغم مالکیت دولتی از دانشآموزان شهریه دریافت میکنند. هزینه اداره این مدارس طریق پرداختهای مستقیم از جیب دانشآموزان تأمین میشود. آمارهایی که در جداول زیر ارائهشده میزان تقریبی شهریه این مدارس است. البته لازم به ذکر است که این شهریه با توجه به شهر و منطقه آموزشی متفاوت است.
میزان تقریبی شهریه مدارس نمونه ۱۴۰۰ |
||
مقطع تحصیلی |
حداقل مبلغ شهریه |
حداکثر مبلغ شهریه |
دوره متوسطه اول |
۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان |
۸ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان |
دوره متوسطه دوم |
۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان |
۱۲ میلیون تومان |
میزان تقریبی شهریه مدارس تیزهوشان ۱۴۰۰ |
||
مقطع تحصیلی |
حداقل مبلغ شهریه |
حداکثر مبلغ شهریه |
دوره متوسطه اول |
۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان |
۸ میلیون تومان |
دوره متوسطه دوم |
۶ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان |
۱۰ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان |
مسئلهی دیگری که باید به آن توجه داشت نحوه قبولی در آزمونهای ورودی این مدارس است. موفقیت دانشآموز در این آزمونها به میزان زیادی به رفتن به کلاسهای بخش خصوصی، داشتن معلم خصوصی و همینطور گذراندن کلاسهای فوقبرنامه پولی در مدارس وابسته است. درنتیجه راهیابی به این مدارس و توان پرداخت هزینه این مدارس وابسته به وضعیت اقتصادی دانشآموزان است.
همچنین این مدارس با جذب معلمان برتر، مدارس عادی دولتی را از داشتن چنین معلمانی محروم میکنند. جذب دانشآموزان برتر نیز باعث میشود که مدارس دولتی از چنین دانشآموزانی محروم شوند. با جذب این دانشآموزان، نیروهای معترض یعنی آن خانوادههایی که کیفیت و وضعیت آموزشی برایشان مهم هست نیز از مدارس دولتی به این مدارس خاص کوچ میکنند و عملاً مدارس دولتی عادی از نیروی اعتراضی خالی میشوند؛ درنتیجه فشار بر دولت برای بهتر شدن کیفیت مدارس دولتی عادی بسیار کم میشود.
برای بررسی کیفیت بهتراین مدارس و تضعیف کیفیت مدارس دولتی عادی، شاید کنکور شاخص خوبی باشد. این مدارس سهم بالایی هم در بین نفرات زیر ۳۰۰۰ هزار کنکور در سال ۱۳۹۸ هم داشتند. در گزارشی که توسط وزارت آموزشوپرورش با عنوان «بررسی و تحلیل آماری کنکور ۱۳۹۹ با تأکید بر برابری و عدالت آموزشی» انجامشده است، پراکنش ۳ هزار رتبهی برتر گروههای ۵گانهی آموزشی به تفکیک ۳۱ استان و ۷۳۵ منطقۀ آموزشی کشور آمده است. آمار پذیرفتهشدگان بر اساس جنسیت، شهری/روستایی، و نوع مدرسه نیز ارائهشده است. در ادامه به برخی از نتایج این گزارش متناسب با موضوع این پژوهش نگاهی میاندازیم.
- میزان تناسب سهم انواع مدارس از رتبههای برتر با جمعیت دانشآموزشی پایه دوازدهم در سه گروه آموزشی
همچنان که در جدول فوق آمده است؛ مدارس استعدادهای درخشان ۱۱ برابر سهم جمعیت دانشآموزی خود، رتبه برتر به دست آوردهاند (حائز ۳۹٪ رتبهها در قبال۵/۳٪ جمیعت پایه دوازدهم کشور). مدارس نمونه دولتی (با داشتن۵/۲۴٪ از رتبهها در قبال ۹٪ جمعیت) در حدود ۳ برابر، و مدارس غیردولتی (با داشتن ۱۹٪ از رتبهها در قبال۱۹ ٪ جمعیت) تقریباً مساوی با سهم جمعیت دانشآموزیشان، رتبه برتر داشتهاند. برای مابقی انواع مدارس، میزان این تناسب زیر ۱۰۰۰ است. مدارس هیئتامنایی (با داشتن ۶%از رتبهها در قبال ۱۰٪ جمعیت) و شاهد با داشتن %۲ از رتبهها در قبال ۵٪ جمعیت) تقریباً بهاندازه نصف سهم جمعیت دانشآموزیشان رتبه برتر به دست آوردهاند. این تناسب برای مدارس دولتی عادی کمتر از۲/۰ است. یعنی دانش آموزان مدارس دولتی عادی بهاندازه سهم۲/۰ جمعیت دانشآموزیشان رتبه برتر به دست آوردهاند. مدارس عادی دولتی بیشترین حجم جمعیت پایه دوازدهم (۵۴ درصد) را پوشش میدهند اما کمتر از یکدهم رتبههای زیر ۳۰۰۰ کشور را به خود اختصاص دادهاند.
- میزان تناسب رتبهها به جمعیت دانشآموزی مدارس
مشخص است که حتی قبولی در دانشگاههای برتر و رشتههایی که متقاضی زیادی دارند سهم کسانی است که در این مدارس تحصیل کردند. مدارسی که قبولی در آنها تا حد زیادی بستگی وضعیت اقتصادی فرد دارد. [۲] درواقع این طبقه است که تا حد زیادی دانشگاه، رتبه و شغل آینده دانشآموزان را تعیین میکند.
ازنظر بولز و گینتیس[۳]، آموزش در سرمایهداری در جهت الزامات طبقه سرمایهدار تکامل مییابد که آن را تابع نیازهای تولید و انباشت میکند. این امر در آنچه نویسندگان آن را اصل تطابق مینامند، یا این تصور که «روابط اجتماعی آموزش» معمولاً با روابط اجتماعی تولید در جامعه سرمایهداری مطابقت دارد، آشکار میشود. بنابراین، آموزش برای خدمت به تولید است و تقسیم سلسله مراتبی کار در سیستم تولیدی را همانندسازی میکند. ازاینرو هم هدف اصلی تحصیلات ابتدایی و متوسطه در جامعه سرمایهداری -ایجاد کارگران یا نیروی کار برای تولید- و هم فرآیند کار درون خود مدرسه که توسط کارگران آموزشوپرورش انجام میشود، اساساً مشروط به روابط تولید در سطح کلانتری هستند. امری که دلیل ایجاد مدارس نمونه و تیزهوشان را مشخص میکند: تولید نیروی کار ماهر.
پیش از پایان بحث باید به این موضوع اشاره شود که تعدد مدارس خاص باعث شده که دانشآموزانی که موفق به پذیرش در این مدارس نشوند اگر از پس هزینههای بالای مدارس غیردولتی برنیایند به مدارس خاص دیگری ازجمله هیئتامنایی و شاهد خواهند رفت. این مدارس نیز کیفیت بالاتری نسبت به مدارس عادی دولتی دارند. مدارس هیئتامنایی که شهریهای هستند و مدارس شاهد هم در اختیار فرزندان شهدا و جانبازان هستند.
جمعبندی
آموزشوپرورش از ابتدای دههی ۱۹۷۰ مورد هجمه سیاستهای نئولیبرال قرارگرفته است؛ سیاستهای که منجر به خصوصی و بازاریشدن آموزش در جهان شده است. در ایران نیز همچون وضعیت جهانی شاهد بازاریشدن آموزش هستیم که یکی از جلوههای آن همین مدارس تیزهوشان و نمونه است که در این مقاله به آن پرداخته شد. برای مقابله با بازاریشدن آموزش و تبدیل مدرسه به بنگاه اقتصادی، نیازمند این هستیم که علاوه بر اینکه آموزش رایگان به مطالبهای همگانی تبدیل شود و دولت به وظایف خود برای ایجاد آموزش رایگان و همگانی عمل کند؛ تنوع و تعدد مدارس (بر اساس آخرین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۱۳۹۵، بیست نوع مدرسه در ایران داریم) ازجمله همین مدارس نمونه و تیزهوشان از بین برود.
[۱] – Global education reform movement)GERM)
واژهی germ در انگلیسی به معنای میکروب هم هست. پسی سالبرگ از این عنوان برای اشاره به این شرایط استفاده میکند. به نظر انتخاب درستی برای نشان دادن این وضعیت است که همچون میکروبی به جان آموزش افتاده است.
[۲] – حتی توزیع رتبههای برتر کشور در استانهای مختلف نابرابر است؛ شهر تهران در حدود یکسوم رتبههای برتر کشور را در خود جایداده است درحالیکه صرفاً ۱۰ درصد جمعیت دانشآموزی پایه دوازدهم را داراست به اندازه ۳ برابر سهم جمعیتی اش رتبه برتر دارد. استان سیستان و بلوچستان تنها ۵/۰ درصد رتبه های برتر را به خود اختصاص داده، در حالیکه بیش از۵/۳ درصد جمعیت دانشآموزی پایه دوازدهم را داراست (بهاندازه ۱۵/۰ سهم جمعیتیاش رتبه برتر دارد).
[۳] – Schooling in Capitalist America(1988)
محمد دارکش، معلم