اعدامها شمارش معکوس عمر ننگینتان است جنایتکاران تاریخ!

اعدامها شمارش معکوس عمر ننگینتان است جنایتکاران تاریخ!

بامداد امروز ۲۲ شهریور با نهایت تاسف و تاثر نوید افکاری از سوی جلادان جنایت پیشه رژیم ایران در زندان عادل آباد شیراز جانش گرفته شد! نوید افکاری و دو برادرش که در جریاناعتراضات مرداد ۹۷ دستگیر شده بودند، رژیم زیر شکنجه های مخوف از آنها اعتراف گرفت که یک مامور امینتی را در جریان اعتراضات به قتل رسانده اند. بدنبال این اتهامات واهی بیدادگاه رژیم نوید را به دو بار اعدام و دو برادر دیگر به ۵۴ و ۲۷ سال زندان محکوم نمود!

این دیگر جزو بدیهیات است، رژیم با اعدام و شکنجه و زندان و استثمار و سرکوب سیستماتیک پایه های نظام ننگینش را تثبیت کرد! اگر این سرکوب و کشتار طی چندین دهه جزئی قابل تفکیک این نظام برای رمز بقایش بوده، دیگر در بیان واقع ناکارآمد شده! ولی آیا این بمعنای اینست چون حربه ای ناکارآمدست از آن دست میکشد؟! خیر. تا روزی که کل بساط سرکوبش بزیر کشیده نشود وحشت فکنی ها میکند. هراس بیش از پیش ایندوره اش برخاسته از خیزشها و اعتصاب و اعتراضات بوده که تا جلو آمده عمیق تر و گستردگی بیشتری پیدا کرده ! هر چند رژیم در دی ماه ۹۶ هم کشتار کرد، اسیر گرفت و زندانیها را زیر شکنجه های مخوف کشت یا آنها را جلو صحنه های ساختگی جهت اقرار به جرم کشاند! هر چند در خیزش آبانماه ۹۸ هزاران نفر را دستگیر و هنوز از سرنوشت خیلیها خبری نیست! هر چند بیش از هزار و پانصد نفر را با شلیک مسقتیم همین ماموران امنیتی جیره خوار به رگبار گلوله بست و به جامعه خون پاشید تا مردم بپاخاسته را مرعوب و خیزش و اعتراض را خاموش کند، اما دیدیم مردم بپاخاسته نه تنها مرعوب این تعرضهای وحشیانه نگشت بلکه چگونه به این تعرضهای جنایت پیشگان در جنازه گردانی جنایتکار قاسم سلیمانی و شلیک به هواپیمای مسافربری حامل ۱۷۶ نفر سرنشین پاسخ محکم دادند! دیدیم این بگیر و ببند و تهدید و زهرچشم گرفتنها در مبارزه هفت تپه نیز نه تنها مبارزه را به عقب نشینی وادار نکرد بلکه تا به امروز هم در چه نبرد شکوهمندی هستند! …

بعید نیست بعضیها در این شرایط اختناق سیاسی و کشتار بنوعی ناامید بشوند که بگویند چهل سال بیشتر است مدام تکرار میکنیم و میگوئیم این رژیم کشتار میکند و باید برود اما هنوز ماشین قتل و عام آن یکی یکی جان عزیزانمان را میگیرد و رژیم سر جایش تکان نخورده!؟ این نگرانیها متاسفانه بخشی از واقعیتی است که برخاسته از به درازا کشیدن عمر ننگین این نظام است! اما اگر این جزئی از واقعیت است، این هم بخشی از عمده تر از حقیقت است که مردم بپاخاسته اعم از جنبش کارگری، جنبش رهایی زن، جنبش دانشجویی و جنبش کمونیستی در کردستان و سایر اقشار معترض به وضع موجود با همه فراز و فرودهایش خصوصا طی سه سال اخیر دارند زورشان را برای به زیر کشیدن این مناسبات سرمایه دارانه می آزمایند. در بیان واقع در این میدان رویارویی و نبرد نابرابر با حافظان سرمایه از جان و زندگی خود و عزیزانشان مایه گذاشته اند. اتفاقا باید به این بخش از جامعه گفت رژیم چنان تکانی خورده که همه دیوارهای چندین دهه ای که به دور جامعه کشیده بود یکی یکی شکاف برداشته! تنها مانده آخرین ضربات را به شیوه انقلابی بر پیکر فرتوت آن وارد کرد. مگر خود این بخش از جامعه طی این دهه بارها و بارها از مدیای حتی دولتی از سران ریز و درشت این نظام ندیده اند و نشنیده اند، وقتی میگویند: « اگر نکشیم این کابوس دارد ما را از درون میخورد و ویران میکند که قبل از اینکه پایمان به دادگاهای علنی توده های مردم بیفتاد مردم خشمگین تکه تکه مان کنند!» مگر نشنیده اند بارها اذعان نموده اند:«کشتی زوار در رفته شان در حال غریق است و مگر خدا بدادشان برسد!». مبارزات بی وقفه علیه این نظام ضروتی اجتناب ناپذیر بوده و هست خصوصا این سالهای اخیز اقشار پیشرو و در راسشان کارگران دارند برای رشد و ارتقای هر چه گسترده تر کردن آن از جانشان مایه میگذارند. اعتصاب بیش از نود روز کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه و چندین هفته ای شرکت و میادین نفتی، گاز و پتروشیمی ها تنها و تنها گوشه ای از این تلاش هر روزه است برای رویارویی با جهنمی که این نظام بر اکثریت عظیم این جامعه حقنه کرده. اگر سرکوب طی این چند دهه تکرار و تکرارست اما این مرعوب کردنهای ده هه اخیر و اعدامها شمارش معکوس عمر دیکتاتوری است. تاریخا جانیان سرمایه داری ایران هم سرنوشتی جدا از پینوشه و صدام، معمرقذافیها، حسنی مبارک و بنی علی ها نخواهند داشت، البته با این تفاوت این بار با توسل به نیروی متشکل و متحد خود از پائین که کارگران و اقشار فرودست در مرکز این تغییر بنیادین باشند نه با دخالتهای خارجی و از بالای سر جامعه!

نزدیک است روزی که این جانیان تاریخ (اگر شانس بیاورند قبل از اینکه مورد خشم و نفرت مردم قرار بگیرند و پایشان به دادگاههای علنی بخورد) بایستی در پیشگاه دادگاه علنی جلو یکایک خانواده های داغدیده گان این چندین دهه که کشتار و شکنجه کرده اند و فقر، بیکاری و گرسنگی و در یک کلام مرگ تدریجی را به آنان تحمیل نموده اند زانو بزنند.

جا دارد از همینجا به خانواده داغدیده و همه بستگان زنده یاد نوید افکاری تسلیت گفت و خود را در غم جانکاه عزیزشان شریک دید. و بدانند آنها در این میدان مبارزه علیه جنایتکاران تنها نیستند و اکثریت عظیمی از جامعه را در کنار خود دارند.

یاد نوید و نویدها همیشه در دلها زنده است!

سرنگونی انقلابی در راهست

ننگتان باد ای جانیان تاریخ

ناصر بابامیری ۱۲٫۱۰٫۲۰۲۰