درباره ‘نقدی بر ارزیا بی حمید تقوایی از اعتراضات ۱۶ آذر ۹۸’

درباره ‘نقدی  بر ارزیا بی حمید تقوایی از اعتراضات ۱۶ آذر ۹۸’

دوستان عزیز: حتما مصاحبه محمود احمدی با علی جوادی را دیده اید. لینک این مصاحبه را ضمیمه کرده ام. بنظر من این مصاحبه بیشتر از آنکه نقدی بر ارزیا بی حمید از اعتراضات ۱۶ آذر امسال باشد  چراغ سبزی است به چپ ایدولوژیکی که علی ازآنها سوا شده بود. علی میتوانست نقطه نظرات خودش را دریک سمینار پالتاکی حزبی به بحث و گفتگو بگذارد. او اینکار را نکرد ولی درعوض بارها و بارها درمصاحبه اش عبارات  ‘غیر مارکسیستی، غیر واقعی بودن’ نظرات حمید را تکرار کرد تا عالم و آدم بداند که علی جوادی تمام و کمال مخالف نظرات ‘غیر مارکسیستی’ حمید هست. توگویی آنچه که مدتها دردلش تلنبارشده بود یکجا خالی کرد. و چه موقع خوبی هم برای اینکار انتخاب کرد; وقتی که چپ فرقه ای بروی حمید  و حزب ما لجن پراکنی میکند; وقتی که  سوسیال دموکراتها مستقیم و غیر مستقیم برای کوبیدن ما به صف شده اند; واقعا چه موقع خوبی! انسان بیاد ضرب المثل ‘گوشت گوشت قربونی’ میفتد.

 اجازه بدهید به یک نکته گره ای بحث علی  اشاره کنم.

اشاره علی به مسله کار ارزان کارگر خاموش: علی این مسله را درمقابل بحث حمید که اقتصاد جمهوری اسلامی یک اقتصاد دزد سالار است مطرح میکند. بحث ‘کار ارزان، کارگر خاموش’ را منصور حکمت، اگر اشتباه نکنم، در سمینار بررسی قانون کار جمهوری اسلامی مطرح کرد. ولی استناد به این مسله- یعنی اینکه اقتصاد ایران برمبنای روابط کار و سرمایه و استثمار  شدید/مضاعف نیرو کار استوار است- برای جواب دادن به نظر حمید بیمورد و گمراه کننده است. رابطه ‘کار ارزان، کارگر خاموش’ شاید ویژگی خیلی از نظامهای سرمایه داری درکشورهای ‘جهان سوم’ مثل شیلی، آرژانتین باشد ولی با این استنباط نمیتوان اقتصاد جمهوری اسلامی، رژیمی که با رسالت سرکوب انقلاب وبا پرچم  اسلام سیاسی و ضدیت با آمریکا شکل گرفت توضیح داد.

 بحث منصور حکمت تا آنجاییکه به مسله اقتصاد سیاسی  درایران برمیگردد، و حمید به نظر من آنرا بیشتر باز کرده است،  این است که اقتصاد ایران یک اقتصاد نامتعارف است. نا متعارف بودن این اقتصاد اساسا بخاطراین است که جمهوری اسلامی از ابتدا با شعار مرگ بر آمریکا و با ایدیولوژی اسلام سیاسی شکل گرفت بطوریکه اقتصاد آن نیزانعکاسی ازاین سیاست شد. این یک نظر جا افتاده در حزب  است. علی حتی یکبار هم به مسله ‘ضد آمریکایی گری’ جمهوری اسلامی اشاره نمیکند. بنظر میرسد که علی از همین الان خشت ها را طوری میچیند تا وانمود کند که نظرات او کاملا درمخالفت با نظرات حمید هست. سوال اینجا است که چرا علی تا حالا یک مقاله، یک مصاحبه و یا یک سمینار حزبی در مورد مسله به این مهمی نگذاشته است. چه شده که حالا      یکد فعه متوجه شده که این نظر غیر مارکسیستی  است. این جور کارها در فرهنگ سیاسی معنا دارد.

علی بنظر من یک باردیگر بیاد ‘تکان دادن کوه یخ’ درحزب  افتاده است. یک بار امتحان کرد نشد. این بار هم ره بجایی نخواهد برد. من باید از علی ‘تشکر’ کنم که ‘نقد’ او بر بحث های حمید باعث شد یکبار دیگر نقطه نظرات منصور حکمت را بخوانم. من فکر میکنم  به همت صبر و متانت حمید اینقدر نظراتش پا خورده است که خیلی از اعضاو کادرها میتوانند ازآن دفاع کنند و نظرات او را نظرات خود بدانند. این کوه را به این سادگی  نمیتوان تکان داد. امیدوارم نقد نظرات علی دریک مسیر خوبی پیش برود و به مشغله روزانه و فیس بوکی اعضا و کادرها تبدیل نشود.

محمد کاظمی ۲۰ دسامبر ۲۰۱۹