جشنواره دف نوازی نکبت در سنندج

جشنواره دف نوازی نکبت در سنندج

جشنواره دف نوازی “رحمت”! ، “هشتمین چشنواره ملی ” و دومین جشنواره” بین الملی ” دف نوازی در سنندج شروع به فعالیت کرد .در جشنواره دف نوازی” رحمت” ٢۵٠ شرکت کننده از سراسرایران حضور دارند ، واز ٢٧ استان “اثر” به دبیر خانه جشنواره ارسال شده است.

جشنواره دف نوازی یک نوع خرافات و عقب افتادگی و سنت قرون وسطی است و هیچ ربطی به تکنولوژی و شادی و سر حالی و زندگی بشریت امروزی ندارد . بلکه یک سنت کاملا اسلامی و عشیره ای میباشد . وقتی آدم نگاه این تجمع ویا نوشته های که روی دف نوشته شده است میکند و در آن با خرافات الله الله و محمد رسول لله تزئین شده اند، انسان بیش از پیش به عمق ارتجاعی بودن چنین سنتی پی میبرد و برای انسانهای شرکت کننده در آن نیز افسوس میخورد. به ویژه کسانی که در شهر سنندج که همیشه با پرچم آزادیخواهی و چپ و کمونیست و تمدن نمایندگی شده سنت دفه و فرهنگ ارتجاعی اسلامی و عشیره ای در آن برای همه باید یک سنت پوچ و بی معنی تلقی گردد.

سنندج همیشه الگوی جشنواره های مدرن در تاریخ خود ثبت کرده است . مثل روز جهانی کارگر و روز جهانی زن ودفاع از همایش کودکان و به زانو در اوردن جریانات مرتجع وابسته به جمهوری اسلامی مثل جریانات مفتی زاده مزدور جمهوری اسلامی و یا خفه کردن سلفیها و شاتر محمدها و افشا کردن و تمسخر کردن خرافات و افکار ناسیونالیستهای سازش کار مثل حزب دمکرات کردستان ایران و قوم پرستان و افشاکردن مزدوران جمهوری اسلامی مثل حاجی مسعود و حاجی میکائیل و سید صدیق ها و…..

اما الان وقتی نگاه دف نوازی با ان شعارهای که روی دف نوشته شده است انسان حالش به هم میخورد و افسوس میخورد که این نظام و دنیایی سرمایه داری به خاطر منفعت خودش چه خرافتهای را تولید و باز تولید میکنند به نام فرهنک و اداب و رسوم به خورد جامعه میدهند . من یادم است ۵٠ سال پیش تعدادی از شیوخهایی مرتجع که در مناطق کردستان ایران که اکثر این افراد نیز همکار ژاندارمری و ساواک زمان شاه بودند. این شیوخها تعدادی از مردم فقیر و در بی سوادی مطلق ! دور خودشان جمع میکردند به اسم دراویش و مرید و غیره. این شیوخها در فصل پائیز و زمستان جوله میکردند در روستا ها و شهرها برای تزریق خرافات و جا انداختن سنت درویشگری در میان جوانان و مردم عادی و خالی کردن جیب روستائیان!این شیوخها در محل زندگی خودشان تکیه و خانقا داشتند و مشغول عضوگیری و تولید خرافات بودند. این حرکت سازماندهی شده از طرف ساوک و رژیم پهلوی نیز هدایت و کمک مالی میشدند. دقیقا همان اتفاقی که اکنون جمهوری اسلامی دارد آنجام میدهد.

لازم است اسامی چند نفر از این شیوخ مرتجع در جنوب کردستان که ما از نزدیک آنها را میشناسیم برای نسل جوان امروز برشماریم تا آنها نیز اینها را بشناسند. یکم شیخ هادی دولاب در منطقه ژاورد کامیاران بود، که در شهر سندج هم یک تکیه داشت به اسم تکیه شیخ هادی. یک مرتجع دیگرشان شیخ عثمان دورو بود در حومه مریوان و دیگری شیخ احمد زیویه بود و…، این اوباشا ن کار نمیکردند واز مردم آن منطقه کار میکشیدند بدون اینکه یک ریال پول بشان بدهند. حتا تعدادی از مردم فقیر و نااگاه از نان سر سفره خانواده اشان میزدند برای این مفت خورا میبردند . برای نمونه عسل، روغن محلی ،شیرینی وگوسفند و غیره. در ضمن از مردم فقیر هم زکات هم میگرفتند. با این دف نوازی و دمبک زدنشان برای خود زندگی شاهانه و تجملاتی درست کرده بودند. و در عمل هم حکم خدای میکردند بدون اینکه یک ثانیه کار کنند.این خرافات در سراسر ایران هم وجود داشت و الان هم با سر کار آمدن جمهوری اسلامی این خرافاتها پر رنگ تر است. مثل ماه محرم که در مذهب شیعه بهای زیادی برایش میپردازند، در ماه محرم به خاطر اینکه حسن و حسین مرتجعشان را زنده کنند با قمه و زنجیر خودشان را لت پار و خونین میکنند و خودشان را توی کل میزارند، برای اینکه بیشتر تحریک شوند به نوحه خوانی و روزه خوانی متکی میشوند .این همه خرافات امام و امام زاده ها با پول و رنج کارگران و زحمت کشان و سرمایه آن مردم اسلام زده صرف میشود . بی دلیل نیست که دبیر خانه برای این دف نوازی در ٢٧ استان ایران بر پا کرده است .

این جشنواره دف نوازی “رحمت” نکبت در سنندج از طرف جمهوری اسلامی سازماندهی شده است که دویست و پنجاه نفر در آن شرکت کرده است . و با امنیت کامل و با برنامه ریزی دقیق اجرا میشود. اما کارگران و زحمتکشان زیر خط فقر دارند شب و روز سپری میکنند و هر وقت هم دست به اعتراض میزنند برای حقوق معوقه خود با یورش و سرکوب نیروهای امام زمان و رژیم دفه زنها و قمه کشهای امام حسین و لات لوتهای مفت خور اسلامی روبرو میشوند واجازه حق اعتراضات و تجمع به آنها نمیدهند. رهبران کارگران و نهادهای اجتماعی و نماینده معلمان ودانشجویان ازادیخواه و برابری طلب و کمونیستها و انسانهای شرافتمندو زنان مبارز وستم دیده و یا انساهای معترض به وضع موجود که جمهوری اسلامی به ان جامعه تحمیل کرده است دستگیر و روانه زندان میکنند، اما از دف نوازی و سینه زنی و مساجد و خرافات و تقویت افکار ارتجاعی و غیره استقبال میکند چرا که وجود خرافه پرستی و پرهیز از رجوع به عقل و درایت به تداوم حاکمیت سیاه نظام اسلامی و طبقه سرمایه دار کمک می کند، اما تلاش آگاهانه و متمدن و اندیشیدن در چهار چوب علم و دانش و پیشرفت در جهت برخورداری از یک زندگی آزاد و مرفه و برابر انسانی بنیادهای این نظام را به خطر خواهد انداخت.

فراخوان من به زنان و جوانان و کمونیستها و ازادیخواه هان و انسانهای شرافتمند این است برای پایان دادن به تولید این همه خرافات و ظلم و ستم و نابرابری و زندان و شکنجه، و برای پایان دادن به کارتون خوابی و فقر و فلاکت و به تاراج بردن سرمایه ان مملکت، و برای مبارزه با اعتیاد و فحشا و پایان دادن به دزدیهای هنگفت از طرف سران حکومت، و پایان دادن به حاکمیت یک مشت اقلیت مذهبی و سرمایه دار در یک صف متحد آزادخواهانه و سوسیالیستی برای به زیر کشیدن رژیم اسلامی به میدان بیایند.
نابود باد خرافه پرستی و جمهوری اسلامی.
زنده باد آزادی بی قید و شرط فعالیت سیاسی
زنده باد سوسیالیسم
منبع: شماره ۶٣ نشریه سوسیالیسم امروز
٣ شهرویور ١٣٩٧
٢۵ اوت ٢٠١٨