بار دیگر چوبه های دار

بار دیگر چوبه های دار

جمهوری اسلامی که در محاصره مردم به جان آمده قرار گفته است بار دیگر در تدارک فضای است تا “عدالت اسلامی به شرط چاقو” یعنی اعدام را در یک موج وسیع و گسترده به اجرا گذارد. اینبار به اسم مبارزه با اخلاگران اقتصادی و ارز میخواهد فضای ارعاب را تشدید کند.صادق لاریجانی خواستار اقدامات ویژه در برخورد با “اخلالگران اقتصادی” شده است و برای این کار فرمان حضرت آقا را لازم داشته که ایشان هم مجوز را صادر نمودند که دادگاههای ویژه به سرعت به پرونده ها رسیدگی کنند و پیشاپیش اعلام شده هیچ تخفیفی و تعلیقی در احکامی که صادر خواهد شد قائل نخواهند شد و مثلا آنچه که دادگاه خوانده میشود در صورت ناقص بودن اسناد، خود این بیدادگاه سند سازی میکند. تهیه و تصویب آیین نامه اجرایی این بیدادگاهها را به عهده یکی از فاسد ترین و سفاک ترین کاربدستان حکومت در زمان حاضر یعنی صادق لاریجانی سپردند. یعنی خود صادق لاریجانی این درخواست را داشته، تا شرایطی فراهم آورد که مثلا قضاتی که هیچ بوی از انسانیت نبردن، بدون هیچ زحمتی احکام سنگینی در حد اعدام صادر کنند.
حکومتی که اساسا با فساد و تبهکاری شکل گرفته است میخواهد به جنگ فساد برود! مجریان این برنامه یعنی همه سرکردگان قضایی این حکومت جملگی سابقه شان مملو از دزدی و اختلاس و قتل و شکنجه است. ایشان میخواهند نقش خلخالی زمانه را بازی کنند. این روزها روح آن مرحوم اصلاح طلب که اولین قاتل بی رحم این حکومت بود را به یاری گرفتند که تنها استدلال او در مقام حاکم شرع برای صدور حکم اعدام اسیرانش این بود: که اگر بی گناه باشی میروی بهشت اگر هم گناه کار باشی به سزای اعمالت رسیده ای!
نیازی نیست به همه پرونده های که در این سالهای اخیر رو شده است اشاره کنیم. کدام یک از کاربدستان حکومت است که کارنامه ای از دزدی و اختلاس و یا مشارکت درقتل نداشته باشد؟ فقط یک اشاره به ماجرای استیضاح ربیعی وزیر کار این حکومت نشان دهنده عمق تباهی جمهوری اسلامی است. در روز استیضاح، دو طرف تا توانستند از خجالت هم در آمدند که چگونه بر سر تقسیم ثروت مردم در جنگ و جدل هستند و اگر کسی تن ندهد چگونه قربانی اش میکنند. علی ربیعی شکنجه گر اول این حکومت به قول خودش به “اسم امنیتی عماد” شناخته میشود در مجلس رگ گردنش بیرون زده بود: که تو چشم من عماد نگاه میکند و تقاضای پولهای هنگفت دارند ویا میخواهند فامیل شان منصوب یکی از پست های شود که نانش تو روغن باشد. از اصلاح طلب تا اصولگرای این حکومت جانی افتخارشان این است که “به والله ما خود قاتل بودیم” این روزها شعار “اعدام باید گردد” ورد زبانشان شده است و اگر دستی در قاچاق یا دزدی نداشته باشند دیگر کارگزار این حکومت محسوب نمی شوند منادی مبارزه با فساد شده اند. اینکه، اینگونه تبهکاران اسلامی حاکم به جان هم افتادند و به بهانه مفاسد اقتصادی همدیگر را دارند لت و پار میکنند ما هیچ مشکلی نداریم؛ اما باید هوشیار بود، ایشان به این بهانه میخواهند در جامعه ایجاد رعب و هراس کنند. بزودی ما شاهد موجی از اعدام به این بهانه خواهیم بود. مفاسد اقتصادی با وجود این حکومت هیچگاه پایان نمی پذیرد. در آخرین نمونه اش ٩ میلیارد دلار ناپدید شده است. این رقم نجومی کار چند تا کارمند دون پایه حکومتی نیست که در ته زنجیر تبهکاری این حکومت قرار دارند؛ این رقم تنها بوسیله کسانی در حد خود آقا و سپاه و قوه قضاییه و دیگران میتواند ملا خور شده باشد.
قوه قضائیه این حکومت که رسما جنایت می آفریند و خود یکی از مروجان فساد و تباهی است نه میخواهد و نه میتواند با فساد مبارزه کند رهبری این نظام که یک قلم ٩٠ میلیارد دلار در کنترل او میباشد که چگونه خرج و کجا خرج شود رهبر مفسدان است. ایشان زمانی پرونده معروف به سه هزار میلیارد تومانی را گفت: کشش ندهید! اکنون خون میطلبد تا رنجی را که بر مردم تحمیل کرده است تداوم دهد. مبارزه با اخلالگران اقتصادی اسم رمزی است برای ایجاد فضای هراسناک با پس زمینه اعدام در خفا یا در ملا عام. اکنون از هر گوشه این مملکت خواسته سرنگونی این حکومت به گوش میرسد ایشان به ابزار همیشگی شان یعنی قتل عمد دولتی، اعدام میخواهند متوسل شوند تا شاید اعتراضات پایان گیرد. فقط با سرنگونی این حکومت میتوان نقطه پایانی بر این دستگاه سراسر فاسد و تبهکار نهاد که فقط با اعدام سر پا است، گذاشت.
________________________________________

سوختن کره زمین در آتش حرص و آز ٩٠ شرکت
یاشار سهندی
مارکس یک جایی سرمایه داری را نفرین اجتماعی میخواند؛ در زمانی که توده مردم گرسنه و بی پناه تنها راه پیش رویشان برای زنده ماندن تن دادن به استثمار و زندگی در بیغوله ها بود. اما اکنون نکبتی که این نظام می آفریند کل حیات بشری را هدف گرفته است. و سینه چاکان این نظام، آنانی که وقتی از بازار آزاد و یا اقتصاد بنیان بازار صحبت میکنند آب از لب و لوچه شان آویزان میشود و به به و چه چه شان از کارکرد این نظام گوش فلک را کر میکند در مقابل فاجعه ای که سال به سال خطر وقوعش بیشتر میشود ساکتند و یا همه کاسه و کوزه ها را سر “فعالیت آدمی” می شکنند.
به روایت اکونومیست:” کره زمین در حال آتش گرفتن است” و یکی از رسانه های فارسی زبان بورژوازی که خود را ظاهرا موظف دیده از پیچیده گیهای زمانه ما بگوید که یک وقت غافلگیر نشویم(!) از قول آکادمی علوم امریکا خبر داده است :”… فعالیت آدمی، نظام‌های طبیعت زمین را به آستانه‌ ٢ درجه سانتی‌گراد نزدیک ساخته که با گذر از آن، تعادل از اقلیم‌ها می‌رود، دما لجام‌گسیخته بیشتر می‌شود و درنهایت «زمینِ گرم‌خانه (Hothouse Earth)» باقی می‌ماند که حیات به‌شکل امروزی‌اش در آن وجود نخواهد داشت و بشر شاهد عبور از آستانه ۵ درجه سانتی‌گراد خواهد بود.” هفته نامه اکونومیست که ظاهرا کمی منصف تراست به فقر مردم اشاره میکند و نوشته است:” در سال ٢٠١٧ بریتانیا اولین روز بدون ذغال سنگ خود را بعد از انقلاب صنعتی قرن نوزدهم جشن گرفت، ولی برخی از ایالات فقیر کشورهایی مثل هند مثل پنجاندرومز در دهلی نمی‌توانند پایان مصرف زغال سنگ را برای خود متصور شوند.” اما با این حال اکونومیست بند را به آب میدهد که مسئله سود و زیان سرمایه در میان است برای همین اطمینان میدهد هر چند:” مبارزه با تغییرات آب و هوایی در وهله نخست هزینه بر است- تغییر ازاقتصاد کربنی به اقتصاد سبز در نهایت می‌تواند به غنای اقتصاد (شما بخوانید غنای سود سرمایه) کمک کند…” و تاکید میکند قبلا هم تجربه اینچنینی (تغییر ریل) را سرمایه از سر گذرانده که نهایتا به ثروت انجامیده است: ” …درست همان طور که تغییر به سمت خودروهای کربنی، کامیون و الکتریسیته در قرن بیستم به تولید ثروت انجامید.” و برای رفع نگرانی از بخشهای از سرمایه که ممکن است در این میان متضرر شوند تاکید میکند که سیاستمداران باید “با ایجاد اطمینان در این خصوص که بنا نیست آسیب پذیرها بار این تغییرات را بر دوش کشند” خواستار این میشود که سرمایه به اصلاحات تن بدهد که اولش ضرر است اما در انتهایش سود سرشاری در انتظار می باشد و اگر از این کار تن بزند جز زمین سوخته چیزی بر جای نخواهد ماند.
گرمایش زمین و پدیده گلخانه ای شدن کره زمین نه نتیجه فعالیت آدمی بلکه نتیجه نکبتی است که سرمایه می آفریند. این ادعای ما به عنوان یک کمونیست نیست بلکه خودشان اعتراف میکنند. به گزارش یورو نیوز:”تحقیقات نشان می‌دهد حدود دو‌سوم از گازهای گلخانه‌ای موجود در جو زمین حاصل عملکرد ٩٠ شرکت تولیدکننده بزرگ آلاینده‌های کربنی است.نتایج کار محققان که در نشریه «تغییرات اقلیمی» منتشر شده است نشان می‌دهد از این ٩٠ شرکت، ٨٣ کمپانی تولید کننده صنعتی نفت، گاز طبیعی و زغال سنگ هستند و ٧ شرکت دیگر را تولیدکنندگان صنعتی سیمان تشکیل می‌دهند.آمار نشان داده است این تاسیسات صنعتی در مجموع سالانه هشت میلیون تن گاز دی‌اکسید کربن و متان وارد جو کرده‌اند.”
به جز چند سایت حکومتی که این خبر را منتشر کرده اند و تماما از این دیدگاه دست به این اقدام زده اند که به قول اکونومیست نشان بدهند ایشان جز دسته آسیب پذیرها هستند. و گله ایشان این است چرا حالا که نوبت ایشان برای “توسعه” رسیده (که به روایت صحیح آن دست یافتن به سودهای سرشار است) باید محدودیتها که با سرو صدای زیاد، سه سال پیش در کنفرانس پاریس تصویب شد تن بدهند. قابل ذکراست این روزها برای جلب رضایت اروپا در ماجرای بازگشت تحریمها اجرای شدن مصوبات کنفرانس اقلیمی پاریس را تصویب کردند و از سوی دیگر شاهد هستیم که بر سر آب و رودخانه ها و دریاچه های این منطقه از جهان چه آوردند و چگونه جنگلها را نابود میکنند و شهرها هر روز بیشتر از قبل آلودتر میشود. نکته جالب اما این مطلب است که تمامی کارشناسان بورژوازی که به زبان شیرین فارسی بلبل زبانی میکنند در مورد فاجعه آفرینی این ٩٠ شرکت سرمایه داری سکوت کرده اند چون اساسا کارشان دفاع از کارکرد سرمایه داری است.
٨٠ نفر به اندازه نصف جمعیت کره زمین ثروت را در اختیار گرفتند؛ ٩٠ کمپانی دو سوم گازهای گل خانه ای موجود در جو زمین را تولید میکنند. این است حاصل همه فعالیت سرمایه داری که به شدت حیات را در معرض تهدید قرار داده است. مارکس هنگامی سرمایه داری را نفرین اجتماعی نامید که هنوز این نظام در چند کشور اروپایی مستقر بود اگر اکنون زنده میشد و این فاجعه که سراسر کره زمین و اساس حیات کنونی را تهدید میکند می دید با چه صفتی از این نظام یاد میکرد؟