بحران آب

با آنکه هفتاد درصد از کره ی زمین را آب پوشانده فقط یک درصد از این مقدارقابل شرب و شستشوست و از این مقدار سهم کمی به ایران تعلق دارد .  ایران جزو مناطق خشک و نیمه خشک جهان است و با گرمتر شدن زمین هم بطور طبیعی روز به روز خشکتر و گرمتر میشود . امروزه برخلاف تبلیغات جمهوری اسلامی برای ازدیاد جمعیت و بیشتر شدن لشکر امام زمان منابع آبی ایران جوابگوی ۳۰ میلیون نفر آنهم با رعایت  درست مصرف کردن نه شیوه ی غلط کنونی . 

در ایران حدود ۲۸۰۰ تالاب وجود دارد که رفتارهای نامناسب با محیط زیست  باعث خشک شدن بیشتر آنها و بقیه نیز اگر با این روند پیش برود خشک خواهند شد . بستر این تالابهای خشک شده منبع تولید گرد و غبار ها و ریزگردهایی هستند که مانند توده های مرگبار تعداد زیادی از شهرها را در خود فرو برده و هوای تمیز را برای مردم به آرزو بدل کرده اند. هوای اهواز فاجعه بار است رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی رقم آلودگی هوای شهرهای آلوده را هیچگاه درست اعلام نمیکند تا مردم تفاوت فاحش استانداردها را متوجه نشوند. چنانکه می بینیم به همین واسطه است که شیوع بیماریهای تنفسی و آسم و سرطان تصاعدی می شود. البته این جدا از اثرات پارازیتها و تولیدات مشکل دار غذایی و استرس حاکم بر اتمسفر زندگی روزمره است که انواع بیماریها را برای مردم به ارمغان آورده است. بعلاوه یکی دیگر از مهمترین تبعات دردناک  خشکی دریاچه ها و تالابها بیکاری تعداد زیادی از سکنه ی اطراف  آنهاست که منبع ارتزاقشان به فنا رفته و به لشکر گرسنگان پیوسته اند.

خشکسالی و کم آبی در بیشتر شهرهای ایران به شکل حاد در آمده و به معضلی بزرگ برای شهروندان تبدیل شده و در جاهایی آب برای آشامیدن  را هم به سختی میتوانند تهیه کنند. صفهای طولانی برای آب جیره بندی شده در هوای داغ تابستان چشم بیننده را می آزارد . استانهای محروم نگه داشته شده در این خصوص با مشکلات مضاعف روبرو هستند.  در حالی که باید استانهای پرآب مشکلی از بابت جیره بندی آب نداشته باشند در کمال ناباوری  قطع شدن آب به کرات مشاهده میشود. به چه دلیل ؟

 رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی عوام فریبانه تلاش میکند با تبلیغ کردن اینکه شهروندان باید آب کمتری استفاده کنند و آب را هدر ندهند میخواهد ذهن مردم را از دلیل اصلی بی آبی و مشکلات عدیده ی مردم در این رابطه  منحرف کند. تقریباً نصف جمعیت کشور درگیر مشکل بی آبی هستند و اینگونه که پیش میرود اگر چاره ایی اندیشیده نشود بزودی کل جمعیت ایران هریک به نوعی در گیر این مهم خواهند شد . گویا رژیم کاملاً واقف است که به پایان عمر کثیفش رسیده و در صدد ارزش گذاشتن به خواسته ی به حق مردم که یکی از بدیهی ترین خواسته های بشریست نمی باشد . آیا درک تشنگی و خواست آب برای نظام غارتگر جمهوری اسلامی آنقدر مشکل است ؟ آیا تهیه ی آب آشامیدنی برای نظامی  که روی اینهمه ذخایر غنی  نفت و گاز و معادن مختلف چنگ انداخته است سخت است ؟ میدانیم نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی مانند همه ی نظامهای سرمایه داری دیگر فقط به فکر سود بیشتر و بیشتر است و دست اندر کاران آن در رقابت تنگاتنگ بر سر پر کردن جیبهای گشاد خود به طبیعت و منابع طبیعی هم رحم نمیکند و آن را به کالایی برای سود آوری تبدیل کرده است .

تبعیض ، فقر ، بیکاری ، فشار و سرکوب رژیم طاقت مردم را طاق کرده .  حتا از بردن آب آشامیدنی برای مردم مناطق مصیبت زده دریغ میشود . چرا؟  این چه حکمیست که مردم خوزستان با وجود کرخه و کارون آب برای آشامیدن ندارند؟ چرا نخلستانهای خوزستان نابود شده و به شوره زار تبدیل شده است؟ استان نفت خیز ایران، استان پر گوهر ایران چرا تشنه است؟ آیا هزینه کردن برای تهیه ی آب شیرین  در آنجا در حد توان رژیم ایران نیست؟  آیا استان خوزستان با آن همه نفت سزاوار اینست که حتا هوا برای تنفس و آب برای شرب نداشته باشد ؟ آثار زخم جنگ هنوز بر تن شهرهای این منطقه مشهود است. دیگر توان زخمهای دیگری ندارد. بی تفاوتی رژیم را دیگر برنمی تابند اما سرکوبگران بجای زدودن فقر و تأمین آب و هوا و طبیعت مناسب بروی مردم گلوله می بندند. هر روز بیشتر از پیش معترضان برای بدیهی ترین خواسته های خود زیر فشار و شکنجه و اعدام سرکوب میشوند. همه جا پر از فقر و بیکاری و سرکوب است. زندگی رنج آور شده و فقط  طبقه ی خودیها و ژن های خوبند که در آسایشند. تکلیف آنان که در این طبقه جایی ندارند چیست ؟

هر روز با افتخار سد های بزرگ و کوچک افتتاح کردند تا برق تولید شود، پس کمبود برق برای چیست؟ تا کشاورزی رونق بگیرد و از لحاظ کشاورزی خودکفا شویم آیا خود کفا شده ایم؟ سیاست گذاری غلط، کشاورزی ناپایدار و سنتی، استفاده نکردن از علم روز و مدرنیزه نکردن کشاورزی، و بسیاری دلایل دیگر باعث شده که بیشتر از نود درصد از آبهای شیرین در کشاورزی کم بازده به هدر برود. جا دارد که بپرسیم چرا از تعداد زیاد فارغ التحصیلان بیکار در رشته ی کشاورزی و استعدادها و توانایی های آنها برای چاره اندیشی در  باره ی این کشاورزی ویران شده، استفاده نمی شود؟

  سپاه پاسداران سالهاست از طرق گوناگون بر اقتصاد ایران چنگ انداخته و هر جا که سودی باشد پای شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران در میان است. سپاه و شرکتهای وابسته به امپراتوری آستان قدس رضوی سد سازی را به انحصار خود در آوردند و مبدل به غولهای سود آور شدند. بخاطر سود های سرشاری که نصیبشان میشد بدون کارشناسی و مطالعه ی دقیق علمی شروع به ساختن سدهای غیر ضروری و گاهاً ضررمند کردن این سدها بیشتر از اینکه عمرانی باشند تجاری بودند. تجارتی پر سود برای سپاه. علاوه بر ضرری که به بودجه ی کشور زدند موجب بیکاری و کوچاندن مردم روستاهای زیادی به دلیل زیر آب رفتن خانه و مزارعشان  شدند. موجب خشکاندن رودخانه ها و بایر شدن زمین های پایین دست سدها و فجایع زیست محیطی و اقلیمی زیادی شدند .  ساختن سد گتوند که حدود چهارده سال از قِبلِ آن بودجه ی کشور به تاراج میرفت و بزرگترین خیانت به طبیعت و به کل ایران بود از این دست خدمتهای سپاه پاسداران جمهوری اسلامیست. ساخت خیانت بار این سد موجب شور شدن کارون و فاجعه ایست که هم اکنون گریبان مردم آن مناطق را گرفته است.

همانگونه که آستانه ی تحمل مردم به آخرین حدود خود رسیده و باعث اعتراض و اعتصاب و شعارهای ضد رژیمی شده است طبیعت ایران هم در حال گذر از آستانه ی تحمل به دلیل سیاستهای غلط و عدم هزینه کردن و استفاده از علم مدرن روز و سود جویی های آزمندانه ی مسئولین نظام می باشد و خود را با خشک شدن دریاچه ی ارومیه ، تالابها و رودخانه ها و گسترش بیابان، نشان میدهد و این بحران بحدی عمیق است که فقط یک خشکسالی معمولی نیست که بتوان کار مفیدی در این زمینه انجام داد. طبیعت ایران در حال تغییر اقلیم است. ایران  در حال تبدیل شدن به شوره زار و بیابان خشک است.

 چندین  سال است  بودجه ی عمرانی بسیار زیادی به ساخت سد و مثلاً تآمین آب اختصاص یافته که همین بودجه به جیب سپاه و شرکتهایش سرازیر شد و گرسنگان زیادی به جامعه هدیه کرد. اشباع شدن ایران از سد و کم شدن سود اینکار باعث شده که این شرکتها به جابجا کردن غیر علمی آبها از حوزه ایی به حوزه ایی دیگر روی آورند که علاوه بر به جیب زدن سرمایه های کشور و نابودی طبیعت میلیونها ساله، مشکل کمبود آب را هر روز بحرانی تر کرده اند. تحمیل فقر و گرسنگی از سوی نظام متعفن بورژوا- اسلامی به قشر آسیب پذیر جامعه در این چهل سال به نرم تبدیل شده و چشمها به دیدن فقرا و گزسنگان عادت دارند. اما دیدن تشنگان در این سرزمین زرخیز اسفبار است. حتا با وجود انواع تحریمها گمان نمی کنم ایران آنقدر فقیر باشد که نتوان برای مردمانش آب شرب تهیه کرد .

          آقاها و آقازاده های ایرانی که زندگی لاکچری دارند و آب معدنی گرانقیمت خارجی مینوشند آیا تشنگی کودک فقیر روستاهای بلوچستان را درمییابند؟ آیا آخوندهای عوام فریب که برای تشنه لبان صحرای کربلا سینه میزنند و گریه می کنند لحظه ایی به تشنگی تحمیل شده به مردم خوزستان فکر میکنند؟ ولایت مطلقه ی فقیه اگر همانقدر که به فکر حرم زینب در سوریه است به فکر تأمین آب برای شهروندان ایرانی بود هرگز مشکل کمبود آب بوجود نمی آمد. رژیم هار جمهوری اسلامی اگر هزینه هایی که برای جنگ در سوریه و یمن وعراق می کند را به عمران و آبادانی داخلی اختصاص میداد ایران به این روز نمی افتاد .  اگر خامنه ایی به کمک کردن و هزینه کردن سرمایه ایی که سهم کارگران و زحمتکشان و فقرای ایران است در لبنان و فلسطین افتخار می کند، آیا امروز به تشنگی مردم هم افتخار میکند؟ به نابودی طبیعت ایران هم افتخار میکند؟ خمینی گفت انقلابمان را به دنیا صادر میکنیم. بله بعد از چهل سال می بینیم آنچه که صادر شده سرمایه های کشور بوده خواه برای تروریسم حزب الله لبنان یا حماس فلسطین یا عراق و سوریه و یمن، خواه حسابهای پرو پیمان با ارقام نجومی و خانه ها و ویلاهای آنچنانی در کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا برای آقازاده ها. صدور این انقلاب برای مردم ما خیلی گران تمام شده و وقت آنست که بخود بیاییم و ریشه ی ستم و دزدی و تحجر جمهوری اسلامی را بخشکانیم همانگونه که چشمه ها و دریاچه ها و تالابهایمان را خشکاندند. وقت آنست که بپاخیزیم و وقت آنست که ما کارگران و زحمتکشان زیر لوای سرخ سوسیالیسم متحد شویم و  بنیاد این نابرابری را بر اندازیم ؟

کارگران و زحمتکشان لایق بهترینها هستند و نباید به این زندگی فلاکتباری که به آنها تحمیل شده تن در دهند. در خفقان جمهوری اسلامی بحران آب تنها بحران زندگی مردم نیست ولی مهمترین آنست. استفاده از امکانات موجود بدلیل کمبود آن و بدلیل تمرکز آن در چند استان و بی بهره بودن استانهای دیگر شاید کمتر به آن پرداخته شده و کمتر به نظر آمده است ولی تابستان داغ امسال بغض بیچارگی فقرا و درگیر شدگان به آن را ترکانده است و ناچارشان کرده که صدایشان را بلند کنند و به اعتراض و شعار روی آورند و برای آب به جنگ بورژوازی مرتجع حاکم برخیزند. دیگر حربه ی گناه نکنید و حجاب را رعایت کنید و ساپورت نپوشید تا از بلایای طبیعی در امان بمانید و یا نماز باران بخوانید تا درهای رحمت الهی گشوده شود و باران ببارد حنایی ست که رنگ ندارد. مردم دیگر میدانند تهیه ی آب و حفظ منابع طبیعی نیاز به علم و عمل کارا دارد. حتا باران را میتوان با علم باراند نه با نماز باران . طبقه ی کارگر و تهیدستان جامعه می دانند اگر کوتاه بیایند و در برابر این ستم ها دم برنیاورند روز به روز سفره ی آنها خالیتر و خالیتر میشود، حتا از آب .

ریشه یابی بحران آب مانند ریشه یابی فقر می باشد. از آنجا که آب یک ثروت پایا و بزرگ محسوب میشود و زندگی همه ی ساکنین و حتا جانوران و گیاهان را تحت الشعاع خود دارد بنابراین برای نظام سیری ناپذیر بورژوا – اسلامی گزینه ایی مناسب برای سود آوری محسوب میشود و چون این نظام بیسواد و ناکارآمد نتوانسته در این حوزه کمی درست عمل کند به این درجه از بحران رسیده است. بحران آب آخرین ضربه ایست که نظام اسلامی بر تن ایران و ایرانی وارد کرده است. مشکل آب با سرنگونی جمهوری اسلامی حل میشود. مشکل آب با برقراری حکومتی حل میشود که همه از هر لحاظ در شرایطی برابر زندگی کنند. مشکل آب و تمام مشکلات جوامع بورژوایی با سوسیالیسم حل میشود.