تصویری از بحران آب در کشورما، راهکارها کدامند؟

تصویری از بحران آب در کشورما، راهکارها کدامند؟

سکوت آب میتواند خشکی باشدوفریاد قحط!

علی دماوندی

اینک آب، آب سالم، آب آلوده، دریاچه ها وتالاب ها ورودخانه های خشک شده، خشکسالی ، طوفانهای شنی وخاکی ونمکی، جنگ آب ، کشاورزان وروستائیان تشنه، جیره بندیهای آب ، روستاهای خالی وویران ، جابجایی های جمعیتی و مهاجرتهای میلیونی  وآوارگان  از خشکسالی وجنگ آب و…ورد زبان بسیارانی است که جهان کنونی را با نگرانی به  تصویر  میکشند. مردمان ساکن در مناطق بحرانی ، فعالان مدافع محیط زیست ، کارشناسان مسائل زیست محیطی و سیاستمداران و آمران و عاملان این نظم ، در این باره سخن میگویند . تنها بخش کوچکی از سیاستمداران تبهکار هستند که بحران را انکار میکنند، اما بخش اعظمی از مردمان جهان با نگرانی به سرنوشت جهان ما مینگرند و سرانجام این تغییرات  نابهنگام وناخواسته ای  که جهان را بسوی بحرانهای تازه سوق میدهد، را رصد میکنند!

آب زندگی است.  بامداد شاعر بزرگ آزادی میسرود:” سکوت آب،میتواند خشکی باشد وفریاد قحط، سکوت گندم میتواند گرسنگی باشد وفریاد پیروزمندانه ی قحط” ! متاسفانه این صدای پیروزمندانه ی قحط دارد بخشهایی از جهان ما را بسوی نابودی میراند. اگر  آب  جوهره شکلگیری تمدنهای تاریخی در جهان ماست و بسیاری از تمدنهای جهانی با آب آغاز شده ،رشد کرده وشکوفا شده ، خشکسالی ریشه بسیاری از ویرانیها بوده است. اگر آب آغاز این تمدنهای بشری وجهانی بوده اند، اما تاریخ جهان نشان میدهد که  بسیاری از تمدنهای پیشین با کمبود آب وخشکسالی از صحنه جهانی محوشده اند وجز خاطره هایی بر تاریخ جهان ما ،نامی از آنان باقی نمانده است. اینک  ایران وبسیاری از کشورهای منطقه ما وجهان ما ،در دوره ای از کمبود وتنش وبحران آب فرو رفته اند. تنش ها وجنگهای مستقیم وغیرمستقیم  بسیاری از کشورهای منطقه ما دقیقا بخاطر آب وتقسیم آن آغاز شده است. سوالی که اینک اذهان بسیاری را بخود مشغول داشته آنست که دلایل این  دوره طولانی خشکسالی در منطقه ما چه هست؟ این بحران  چقدر ادامه خواهد داشت؟ عواقب  ادامه این بحران چه خواهد بود؟ آیا میتوان بر آن غلبه کرد؟ آیا بحران کنونی، نشانه های آغاز روند محو تمدنهای دیگری در جهان مانیست؟ آیا تمدن چند هزارساله ما ممکن است در این سرزمین روزی به دلیل کمبود آب از بین برود؟  آیا برنامه ای روشن ومسئولانه برای مقابله با این  بحران وجود دارد؟  سیاست های بین المللی ومنطقه ای قدرتهای بزرگ  ومنطقه ای ، در چه راستایی است،  تشدید یا تخفیف بحران ؟ در راستای حل بحران کدام سیاست مسئولانه ورادیکال برای حل بحران ،درجهت منافع مردمان منطقه ما میتواند به اجرا درآید؟ پتانسیلهای تغییر وامکانات تغییر را چگونه میتوان بکار گرفت؟  برای جلوگیری از درگیرهای بزرگ بر سرآب ، برای ایجاد بسترها وساختارهای  سالم  وسازمان دادن همبستگیهای بزرگ اجتمایی ، نیروی چپ و ترقیخواه  چه اقداماتی را باید به انجام برساند ؟

آنچه روشن است این است که در کشور ما ایران ،  نظام  اسلامی سرمایه ، غارت و چپاول منابع طبیعی وتخریب محیط زیست را در ابعاد وحشتناک و غیر قابل مهاری پیش برده است. حکومتی مافیایی و ملوک الطوایقی با سرعتی وصف ناپذیر در حال غارت کشور وتصرف و اشغال و فروش همه منابع طبیعی کشور است. نزدیک به چهار دهه حاکمیت رژیم اسلامی ، ایران گرفتار بزرگترین فاجعه های زیست محیطی بوده است. جنگ طولانی  ۸ ساله  و نابودی بسیاری از ساختارهای اقتصادی و اجتمایی در جنوب و غرب کشور ، دوره ۸ ساله بازسازی  رفسنجانی و تاسیس دهها سد –بدون در نظر گرفتن عواقب زیست محیطی آن –تغییر مسیر آبها و برداشت ابهای زیر زمینی و تاسیس هزاران چاه عمیق برای کشاورزیهای صنعتی ، همه و همه پروژه های اقتصادی، در بخش دولتی و خصوصی، بدون در نظر داشت مسائل زیست محیطی انجام گرفته ومی گیرد و کل این وضعیت به نابودی زیستگاه مردم و گیاهان و حیوانات منجر شده و میشود. آلودگی شدیدا هشدار دهنده هوا، روند سریع نابودی جنگلها، تخریب پوشش گیاهی و مراتع، نابودی تالاب ها، روند خشک شدن رودها خصوصا رودخانه های بزرگی چون زاینده رود ، خشک شدن دریاچه های مختلف خصوصا  ارومیه و  هامون ، گسترش بیابان زایی و طوفان نمک و گرد و غبار، کمبود فزاینده منابع آب آشامیدنی، خشکسالی های فزاینده و مهلک، آلودگی های خطرناک صنعتی، مشکل دفع زباله های بیمارستانی، ویرانی اکوسیستم های دنیای وحش، آلودگی شدید دریای خزر وخلیج فارس و دریای عمان، نابودی آبزیان و بالاخره عوارض خطرناک ناشی از برنامه هسته ای رژیم، گوشه هایی از ابعاد فاجعه آمیز زیست محیطی در ایران هستند. ایران جزو اولین ١٠ کشور تخریب کننده محیط زیست است. در میان آلوده ترین ده شهر اول جهان، نام چندین  شهر ایران، سنندج و یاسوج و اهواز دیده میشود.   قطعا تهران و شیراز و اصفهان و شهرهای بزرگ دیگر نیز دست کمی از این سه شهر ندارند. سالانه حداقل ۶٠٠ هزار هکتار از جنگلهاای ایران نابود میشوند. سالی نیست که  آلودگی هوای تهران ،اهواز ، دزفول ،سنندج ، اصفهان ، کرمانشاه ،همدان،  اراک ، زنجان وچندین شهر دیگر  چند روز از خط قرمز عبور نکند ، اجبارا  مدارس را تعطیل نشوند و بسیاری روانه بیمارستان نشوند. در بسیاری از شهرهای  ایران هر از چند گاه آلودگی هوا به میزان هشدار میرسد. مردم تهران ، پاینخت ایران ،  بالاخره شاهد حداقل دو  طوفان بزر گ شنی شدند که جان چندین شهروند را گرفت و دهها مجروح و ویرانیهای بسیار را پدید آورد.  گزارشات انتشار یافته حکومتی   سالانه  مرگ قریب ٣٠٠٠ نفر بر اثر آلودگی هوا را اعلام میکند. این روند زندگی نسلهای کنونی و نسلهای آینده را به طور جدی به مخاطره انداخته است.   مرگ و میر ناشی از آلودگی محیط زیست افزایش سرسام آوری گرفته، بیماری های لاعلاج زندگی بسیاری را به مخاطره انداخته و هزاران نفر بخاطر خشکیدن دریاچه ها و رودخانه ها و یا نابودی جنگل ها و مراتع  کار و منبع درآمدشان را از دست داده اند و به فلاکت کشیده شده اند.

عیسی کلانتری وزیر سابق رژیم اسلامی اعتراف کرده  است که بحران  آب  نتیجه سیاستها وبرنامه های حکومت اسلامی  وبی اعتنایی آشکار برنامه ریزان حکومتی به تجربه های علمی وجهانی است . کلانتری از بهره‌برداری از ٩٧‌درصد آب‌های سطحی  در کشور میگوید و اینکه با اینکار ایران عملا تمام رودخانه‌های خود را خشک کرده و دیگر آبی در طبیعت باقی نمانده است. “این به معنای آن است که اگر همین وضع ادامه یابد حدود ٧٠‌درصد ایرانیان یعنی جمعیتی معادل ۵٠‌میلیون نفر برای زنده ماندن ناچار به مهاجرت از کشور هستند.  سرانه آب تجدیدپذیر کشور به‌۱۰۰میلیارد مکعب رسیده است.مدیریت نا‌صحیح رژیم اسلامی  موجب خشک شدن تالاب‌ها و هدر رفتن آب‌های سطحی و زیر سطحی شدایران هم اکنون در حال تجربه مشکلات جدی آب است. خشک‌سالی‌های مکرر توأم با برداشت بیش از حد آب‌های سطحی و زیرزمینی از طریق شبکه بزرگی از زیرساخت‌های هیدرولیکی و چاه‌های عمیق، وضعیت آب کشور را به سطح بحرانی رسانده‌است. از نشانه‌های این وضعیت خشک شدن دریاچه‌ها، رودخانه‌ها و تالاب‌ها، کاهش سطح آب‌های زیرزمینی، فرونشست زمین، تخریب کیفیت آب، فرسایش خاک، بیابان‌زایی و طوفان‌های گرد و غبار بیشتر است.”  کلانتری اعتراف میکند که ایران امروز  با بیلانهای منفی سرسام آوری در منابع آبهای زیرزمینی روبرو ست که کمتر کشوری در جهان با این آمار و ارقام مواجه است. وزیر سابق حکومت اسلامی اضافه کرده است که ” همین الان داخل بحران هستیم. شهرهای بزرگ ما مشکل آب دارند. در کشاورزی در ده تا دوازده سال اخیر تقریباً افزایش تولید نداشته‌ایم. چون آب روز به روز کمتر می‌شود. آب در حال شور‌تر شدن است. طبیعت ما در حال از بین رفتن است. امروز در داخل کشور یک تالاب آبدار نداریم. از هامون تا هورالعظیم و از ارومیه تا بختگان خشکیده است. طبیعت چگونه نشان دهد که کشور در حال از بین رفتن است؟ این ماییم که باور نمی‌کنیم که آب نداریم. کماکان برداشت بی‌رویه، مصرف بی‌رویه، ضایعات بی‌رویه، فشار بر طبیعت به جای اینکه منابعمان را اصلاح کنیم و در زیربناهای مربوط به آب سرمایه گذاری کنیم، پول مملکت را توزیع می‌کنیم که جز تورم چیز دیگری از آن درنمی آید. واقعاً جمله‌ای که شما گفتید من به واقع می‌ترسم که اگر ۲۰ تا ۲۵ سال آینده با همین روش از آب بهره برداری کنیم، سرنوشت قوم مایا و سومر سر ملت ایران هم بیاید. این دور از انتظار نیست!… در سال ۱۳۴۴ سرانه آب به ازای هر نفر ۵۵۰۰ مترمکعب بود، الان به زیر ۱۶۰۰ مترمکعب رسیده است. در حالیکه در حوزه دریاچه قم که استانهای تهران، البرز، قم و مرکزی و سمنان قرار دارند این مقدار کمتر از ۸۵۰ مترمکعب می‌باشد. یعنی بحران قطعی. زیر ۱۷۰۰ مترمکعب سرانه آب در سال وارد بحران می‌شود، زیر ۱۰۰۰ مترمکعب وارد بحران مزمن می‌شود و زیر ۵۰۰ مترمکعب بحران قطعی است. الان استانهای شرقی بحران قطعی آب را دارند. استانهای مرکزی بحران مزمن دارند. در استانهای حوزه دریاچه نمک ۸۰۰ مترمکعب آب داریم. بحران مزمنی است که به سمت بحران قطعی می‌رود. خراسان رضوی ۱۰۵۰ مترمکعب آب دارد و وارد بحران مزمن می‌شود. دریاچه ارومیه در سال ۱۳۶۴ حدود بیست میلیارد مترمکعب آب داشت که امروز دو میلیارد آب دارد. این‌ها خطر است. اگر پیشگیری نکنیم ناچاریم از بین برویم. فشار بیهوده برای توسعه کشاورزی نیاوریم. به شرطی که رعایت برداشت آب را انجام دهیم، اگر آب را به شکل گذشته بخواهیم تاراج کنیم برای کوتاه مدت تامین غذای ۳۰-۴۰ میلیون نفر را به ۷۰ میلیون نفر برسانیم، اما مرگ سی سال آینده را به ده سال می‌رسانیم و این خیانت به کشور است…  یعنی بخش کشاورزی ما هرچه بیشتر فشار بیاورد تا آب بیشتر برداشت کنند، تمدن کشور را با سرعت بیشتری از بین خواهند برد. هفت هزارسال تمدن ضرورت ندارد در سی سال از بین برود. اینها گفته های اپوزیسیون رژیم اسلامی نیست اینها را وزیر حکومتی میگوید. وزیری که خود در طرح ریزی واجرای سیاست توسعه دولتهای بعد از شکست انقلاب نقش داشته است. در راستای  این نوع از توسعه بود وهست  که بحران آب بوجود آمده است. به نظر کارشناسان محیط زیست، علت بحران آب در ایران را می‌توان مصرف بیش اندازه آب در بخش کشاورزی دانست. بخش کشاورزی ۹۲ درصد آب کشور را مصرف می‌کند. محصول به دست آمده نیز متناسب با میزان آب مصرف شده نیست. میزان هدررفت آب در بخش کشاورزی ۳۰ درصد است و بنابه آمار فائو، راندمان آبیاری کشاورزی در ایران ۴۰ درصد است. همچنین تصرف سهم محیط زیست از آب تجدیدپذیر توسط سایر بخش‌ها و به ویژه بخش کشاورزی باعث خشک شدن تالاب‌ها، دریاچه‌ها، افت سطح آب سفره‌ها، وقوع طوفان ریزگردها و غیره شده است!

از عوامل دیگری که تنشهای آبی را در کشور تشدید کرده است،  میتوان به طرحهای نابخردانه انتقال آب و سدسازیها اشاره کرد. در سه دهه گذشته سدهای بزرگ ساخته‌اند و الان در آن‌ها آبی نیست، سدهایی  مثل سد گتوند خوزستان ساخته‌اند  که آب شیرین کشور را شور می‌کنند. سدهایی ساخته اند که دریاچه ها و تالاب های ایران را خشک ویاکم آب کرده است. هزاران چاه کنده اند که کشوررا در گودالی از بی آبی وتنشهای بزرگ بر سرآب قرار داده است. در این راستا دولت با اجرای  پروژه‌های انتقال آب زاینده رود به کاشان، آران و بیدگل، انتقال آب زاینده رود به اصفهان، انتقال آب زاینده رود به چغارت، بافق و تفت، انتقال آب کرخه به آبادان و خرمشهر و غیره ،بجای استفاده از طرحهای کارشناسان ،به طرحهای زود گذر وبحران زایی روی آورده که بجای آنکه  بحران آب را حل کند ، اثرات نامطلوب و طولانی مدتی بر حوضه مبدأ و مقصد انتقال آب داشته است.از جمله این  پیامدهای می‌توان به تغییر در کیفیت خاک و کاربری اراضی و کشاورزی، اشباع شدن خاک، فشار بیشتر بر آب‌های زیرزمینی و عمیق تر شدن چاه‌های کشاورزی، افزایش درگیری‌ها و آشفتگی‌های سیاسی، مدیریتی و اجتماعی اشاره داشت.

یکی دیگر از عوامل مهم افزایش تنشها باید به  سیاست فاجعه باررژیم در افزایش جمعیت کشور به دوبرابر در فاصله چهل سال اشاره داشت. افزایش جمعیت ۳۶ میلیون در سال۵۷  به ۷۶ میلیون در سال ۹۶،بدون ایجاد ساختارهای لازم اقتصادی واجتماعی، ایران را  بسوی بحرانی همه جانبه سوق میدهد.  بحرانی که خود را در تشدید نابرابریهای عظیم اقتصادی،فقر وبیکاری گستردهِ ، نابرابریهای منطقه ای و عدم توسعه  در بخشهای بزرگی از کشور نشان میدهد. در عین حال بطور طبیعی این افزایش جمعیتی به تشدید تقاضا برای آب وموادغذایی در کشوری دامن زده اند که مسئله آب همواره یکی از معضلات اجتمایی در آن بوده است. در حالیکه بیش از ۷۰ درصد جمعیت در مناطق شهری زندگی میکنند، با ویرانسازیهای زیست محیطی ونابرابریهای بزرگ اجتماعی  واقتصادی ، روستاها خالی از سکنه میشوند و جمعیت بسوی شهرهای بزرگ  وحاشیه های آن میایند.   این توزیع مکانی نامناسب وافزایش وتمرکز جمعیت در شهرهای بزرگتر ،توازن عرضه وتقاضای آب درمناطق شهری را با چالشهای بزرگ  روبروکرده  وهشدارها در مورد خطر جیره بندی در عرصه آب را قطعی تر میکند. این عامل عدم تطابق بین آب در دسترس وتقاضای آب، به تنشهای اجتماعی دامن میزند. در عین حال نبود فرصتهای شغلی وشرایط زندگی بهتر در مناطق روستایی و خشک ، باعث مهاجرتهای گسترده به مناطق شهری  خصوصا  تهران است که هم اکنون میزبان بیش از ۱۸ درصد جمعیت کشوراست. سرعت شهرنشنینی ومهاجرت به شهرهای بزرگ وتوسعه اراضی مسکونی،مستلزم افزایش مداوم در تامین آب با رشد سریع تقاضای آب در مناطق شهریست. افزایش مداوم  تقاضای آب ،در شرایطی که منابع آب رو به کاهش میروند وتمایل به توسعه بخش صنعت وکشاورزی واستفاده از منابع اضافی تامین آب افزایش میباید، میتواندبسیار نگران کننده باشد.

درهمین حال سازمان محیط زیست سرعت استفاده از منابع آب زیرزمینی در ایران را در قیاس با استاندارد جهانی سه برابر بیشتر تخمین می‌زند. این برداشت بی‌رویه عامل خشکیدن ۲۹۷ دشت از ۶۰۰ دشت ایران می‌باشد.این درحالیست  که بخاطر عدم رسیدگی به شبکهٔ انتقال آب ۳۵ میلیارد مترمکعب آب در مسیر انتقال هدر می‌رود. مطابق گزارش شرکت آب و فاضلاب، دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران تا تاریخ شهریور ماه سال نودوچهار،بیش از ۴۰ از شبکه آب کشور فرسوده اعلام شده و ۱۳٪ از کل هدر رفتن آب ایران تا این تاریخ به موجب همین فرسودگی بوده‌است.

از طرف دیگر خشک شدن دریاچه ها وتالاب های ایران ،عامل اصلی  ریزگردها وطوفانهای شنی است که سلامتی مردمان ایران رادر مناطق مختلف کشور خصوصا در خوزستان وبلوچستان وکرمانشاه وایلام به خطر انداخته است. مسئولان محیط زیست بر این باورند که  منشأ اصلی بحران ریزگردها در استان خوزستان را خشک شدن بخشی از تالاب هورالعظیم به علت عملیات حفاری وزارت نفت ایران می‌دانند. طبعا جنگ واشغال و ویرانی وناامنی در عراق وسوریه و نبود یک برنامه ریزی دولتی جامع در سه چهار دهه گذشته برای توسعه پایدار در منطقه وجلوگیری از طوفانهای شنی ، سیاست تبهکارانه دولت ترکیه در ایجاد سدهای عظیم بر آب فرات ودجله وخشک کردن پهنه های آبی در مناطق شمال وشرق عراق وسوریه  وخانه خرابی بسیار ی از مردمان این مناطق به گسترش ریزگردها وبحران زیست محیطی دامن زده است. اما سیاست رژیم ایران،در خشکاندن تالاب هورالعظیم برای استخراج آسان وارزان نفت، منشا‌ٔ اصلی ریزگردها در اهواز وسراسر خوزستان است.

باید به این اضافه کرد که تلاشهای دولتهای حاکم برایران برای مدرنیزه شدن، در کنار پیشرفت‌های قابل‌توجه در توسعه زیرساخت‌ها در چند هه گذشته ، باعث توجه کمتر به اثرات  زیست محیطی  طولانی‌مدت به دلیل تعجیل برای ساخت زیرساخت‌ها و توسعه فناوری شده است. در نتیجه این وضعیت ارتباط مهم بین توسعه و محیط زیست تا حد زیادی نادیده گرفته شد، و اجرای پروژه‌های زیربنایی و مهندسی به‌طور جدی محیط زیست را تحت تأثیر قرار داده  که اثرات منفی آن بر سلامت مردم و بر سیستم‌های طبیعی مشاهده شده یا در طولانی مدت دیده خواهد شد. با وجود اثرات  زیست محیطی  و اقتصادی، تشنگی برای نوعی از توسعه فنی و تکنولوژی سریع (به‌جای توسعه پایدار) هنوز هم عامل اصلی تصمیم‌گیری‌های توسعه‌ای کشور است.

روشن است بدون یک  سیاست روشن وقاطع  در کنترل جمعیت ،بازنگری جدی در سیاستهای رشد وتوزیع جغرافیایی جمعیت،  سازمان دادن یک مدیریت دمکراتیک ومدرن وهماهنگ وکارآ، تقویت سازمانها ونهادهای مردم سالار ومستقل حافظ محیط زیست ، قطع دست شرکتها وکمپانیهای سرمایه داری از تسلط بر آب وکسب سود از این ماده حیات بخش، جایگزین کردن صنایع آلترناتیو وایجاد شغل ودرآمد برای روستائیان بجای کشاوری وکشت محصولات با نیاز آبی بالا، مدرنیزه کردن شیوه ها و وسایل کشاورزان برای بهره برداری مناسب از خاک وآب وبازبینی الگوهای کشت براساس دستاوردهای علمی وجهانی،  همکاری وهمبستگی منطقه ای مردمان منطقه وتوزیع عادلانه آب و معطوف به توسعه پایدار در خدمت همه ی مردمان منطقه، پایان جنگ ورقابتهای کشورهای منطقه  و خصوصا پایان دادن به استبداد سیاسی  وارتجاع اسلامی واشغال وسلطه امپریالیستی در کل منطقه ی خاورمیانه ، نمیتوان از یک سیاست پایدار برای پایان دادن به بحران وتنش آب وسازمان دادن توسعه پایدار در خدمت اکثریت عظیم مردمان سخن گفت.

دراین باره بازهم خواهم نوشت!

علی دماوندی ۱۷یونی ۲۰۱۸