من میان چشم تو گمگشته ام بازم بیار‎

من میان چشم تو گمگشته ام بازم بیار‎

 


من میان چشم تو گمگشته ام بازم بیار
بر تو و آغوش تو دلبسته ام نازم بیار
یک اسیر عاشقی سرگشته و سودائیم
چون پرندی در قفس در بسته ام بازم بیار
مرغ پروازم بهارم از میان این زمستان آمدم…
روی این دریاچهء قو خسته ام سازم بیار
بوسه بر دامان عشرت ریز و از دل خنده کن
عشق را جادوی جامی بسته ام حالم بیار
غم درون شهر ما خونین چو بر دارم کشید
در غزل خواندم من آن آواره ام جانم بیار
دل نمیسوزد چو شمعی از برای مردمان کشورم
ناجی و یک دم ندیم افسانه ام آنم بیار
اخگر هر شعله را از جان سودائی بگیر
بر سر آتشقشان بگذار من دلداده ام یارم بیار

نوید اخگر ۲۲ فوریه سال ۲۰۱۸ میلادی سوئد استکهلم

این غزل امروز توسط هنرمند و خواننده ارجمند پارسی زبان مقیم آلمان سید زاده تنظیم واجرا شده در لینک زیر https://www.facebook.com/saidnoorullah.saiedzadah/posts/1223054941162622