“هوا جان میدهد برای اعتصاب”؛ یک سخنرانی کوتاه،یک دنیا حرف

در نیشکر هفت تپه اتفاق مهمی روی داد که جنبش کارگری را دهها قدم به جلو راند. یکی از رهبران کارگران بر سکوی کوتاه ایستاد، و پژواک سخنانش، پژواک صدای طبقه ای بود که اراده کرده است که نه تنها سرنوشت خود را به دست گیرد بلکه کل جامعه را بدست گیرد. این کارگر شجاعانه بر سر نمایندگان سرمایه فریاد کشید که اداره کارخانه را خود بدست میگیریم. خود باید قانون کار را تنظیم کنیم و “آشغالهای” سرمایه را که بوی تعفن آنان زندگی را بر همگان تلخ کرده به زیر خواهیم کشید.
این چنین بود که صاحبان سرمایه بدون هیچ شک و تردیدی مزدوران چاقو کش و پنجه بکس بدستان را ترسان به سراغش فرستادند تا مگر اینکه صدای طبقه کارگر را خفه کنند. صدای اسماعیل بخشی صدای فرودستان جامعه بود که به مانند صاعقه بر سر سرمایه فرود آمد. برای همین هم نمایندگان سرمایه لال مونی گرفتند. از وحشت بر خود لرزیدن. از شروع اعتراضات شب و روز دارند تلاش میکنند که بگویند این اعتراضات به جای نخواهد رسید چون اساسا پایین دستان و حاشیه جامعه نمی تواند نقشی درتحولات اجتماعی داشته باشند!
اسماعیل بخشی صدای فرودستان بود و در همان سخنرانی تاکید کرد قانونی که کارگران به اجرا در خواهند آورد علیه بردگی است و این یعنی رفاه و آسایش برای توده ٩٩ درصدی جامعه باید فراهم شود. این را مقایسه کنید با وعده های شاهزاده بدون تاج و تخت که به مانند همه نمایندگان سرمایه در مصاحبه ای وعده داده است که ایران جای خوبی برای سرمایه گذاری ( استثمار) است؛ کافی است چهره غارت گران زندگی تغییر یابد، یعنی خود ایشان چهره نماینده سرمایه داری در ایران باشد. سخنان کارگر هفت تپه را مقایسه کنید با سخنان کسانی که سنگ طبقه متوسط را به سینه میزنند و اصرار دارند که این طبقه نماینده تحولات در جامعه است و این طبقه را تکنوکراتهای محروم از دالانهای قدرت میدانند که ما با گوشت و پوست و استخوان خود تجربه دردناکی از آنها داشتیم، چه درزمان پدر شاهزاده چه در دوران ریاست جمهوری اسلامی (بخصوص در دوره اکبر شاه) همین تکنوکراتها – مجریان تصمیمات شوم سرمایه – چگونه تسمه از گرده کارگران کشیدند. هنوز از خاطره مان نرفته که چگونه بی پروا در زمان سلطنت پهلویها کارگران را به سرب داغ وادار به تمکین از نظم ضد بشری سرمایه کردند و چگونه در نزدیک به چهار دهه حکومت اسلامی سرمایه با اتکاء به کشتار و شکنجه و زندان نسل اندر نسل کارگران را استثمار کردند.
وعده لغو بردگی وعده قابل تحققی است که طبقه کارگر به جامعه میدهد. این است پیام طبقه کارگر به جامعه. این است جان مایه اعتراضات اخیر و به همین خاطر است که این اعتراضات نه تنها پایان نخواهد یافت بلکه با موجهای سهمگین تری به پیش خواهد رفت.هنوز حرف تو دهان کاربدستان اسلامی سرمایه بود که به خود دلداری میداند که ماجرا تمام شد و همه چیز جمع شد که یک کارگر به پشتوانه نیروی یک طبقه در سکوی کوتاه، قد برافراخت و گفت آنچه را که کابوس استثمارگران است.
سخنان اسماعیل بخشی نقطه عطفی شد در جنبش کارگری. شاید به جرات میتوان مدعی شد در تاریخ جنبش کارگری ایران اینچنین کارگران خطاب به سرمایه وعده سرنگونی اش را ندادند. این سخنان به صراحت ماهیت انقلاب ایران و ایضا انقلابات قرن بیست یکم بیان کرد. مزدوران اسلامی سرمایه در مشهد دست دزد نگون بخت گوسفند را قطع کردند این جواب سرمایه به شکم گرسنه کارگران است. دست قطع میکنند، در زندانها به سفاکی تمام زندانیان را قتل میرسانند، تا شاید فرجی شود و شعله انقلاب تهیدستان فروکش کند. اما این آتش سر خاموش شدن ندارد تا زمانی که دست سرمایه را از سر زندگی مردم کوتاه کنند.
“هوا جان میدهد برای اعتصاب” ؛این اعلام آمادگی طبق کارگر ایران است که تا مبارزه را تا به آخر پیش ببرد. این صدای لازمی بود که به موقع و قاطع بیان شد. کار سرمایه را صد چندان سخت میکند که اعتراضات بر حق فرودستان را منکر شوند و بخواهند سرش را به سنگ بکوبند. دیگر کارگران اجازه نخواهند داد که در بالا بر سر سرنوشت شان تصمیم سازی کنند. این بار کارگران صدا دارند و صدایشان خیلی رسا ومحکم است.