دست آوردها و افق های یک جنبش

دست آوردها و افق های یک جنبش

بعد از گذشت یک دهه بار دیگر دانشگاه، تریبون صدای اعتراضات جامعه می‌شود؛ امسال دانشجویان در شرایطی به استقبال برگزاری مراسم روز دانشجو رفتند که فقر، بیکاری، ستم، تبعیض، سرکوب و انواع بی‌حقوقی‌ها در جامعه موج می‌زند. دانشجویان این‌بارسعی کردند که در پیوند با جامعه عمل کنند و مستقل از جناح‌های سیاسی حاکمیت و به‌عنوان یک تریبونِ اعتراضی، نمایی از واقعیتِ درون جامعه را در این روز نشان بدهند.

بعد از گذشت یک دهه ازبرگزاری “۱۳ آذر” سرخ، توسط دانشجویان آزادی‌خواه و برابری‌طلب در دانشگاه‌ها و بعد از عقب راندنِ این جنبش، توسط نیروهایِ سرکوب‌گرِ حاکمیت و اپوزیسیون‌های  دست راستی و ناسیونالیست‌های پرو غرب و پروشرق و اپوزیسیون‌های “چپ” نمایِ پرورژیم – که البته بی‌ارتباطی‌شان به طبقه‌ی کارگر را از همین‌جا می‌توان نشان داد- و به دست گرفتنِ عرصه‌ی دانشگاه‌ها توسط نیروهای درونِ حاکمیتی، بعد از اینکه یک دهه دانشگاه‌ها فقط در روز دانشجو شعارهای حمایتی از این یا آن جناح حاکمیت را سر می دادند، امسال دانشجویان مستقل از حاکمیت توانستند شعارهای عدالت‌خواهانه و حق‌ طلبانه‌ی خود را در این روز مطرح کنند. هر چند که این شعارها و این مراسم که در قالب صنفی برگزار شده، ولی هستند نیروهایی در اپوزیسیون‌ پرو حکومتی که باز هم تاب نیاورده‌اند و دست به کوچک شمردن این اعتراضات، بدون توجه به دست‌آوردهایِ آن می‌زنند، و در واقع عملی وسیع‌تر  که با جنبش آزادی‌خواهی و برابری طلبی انجام دادند وسعی کردند این دوره را ازتاریخِ جنبش دانشجویی به هر شکلی حذف کنند.

مراسم روز دانشجو امسال نشان داد که دانشگاه هنوز نمرده است و می‌تواند تحرکاتی داشته باشد؛ جامعه می‌تواند باز از دانشگاه شعارهای ضد جنگ و نه به تبعیض جنسی و “دانشگاه پادگان نیست” را بشنود. و این افتخاری است که امسال دانشجویان کسب کردند. دانشجویانِ معترض باید سعی کنند این دست‌آورد را حفظ کنند، به آن افق دهند و وظیفه‌ی هر انسان آزادی‌خواه و مترقی و روشن اندیشی است که از این نوع حرکت‌های مستقل از حاکمیت حمایت کند.

 

دست‌آوردهای روز دانشجو و ضرورت افق سیاسی

۱۳ آذر، روز دانشجوی امسال با صدور فراخوان برگزاری روز دانشجو از طرف دانشجویان معترض در دانشگاه‌های مختلف، و خواندنِ بیانیه‌ی کاملا صنفی ومطرح کردن شعارهایی در قالب نه به خصوصی سازی و پولی سازی آموزش و نه به کارورزی و “بیکارورزی” و هم‌چنین  بلند کردن پلاکاردهای رادیکالی، همچون “جنبش دانشجویی متحد جنبش کارگری و زنان و معلمان”، نه به جنگ و شعارهای صلح طلبانه، سعی در بازگرداندنِ تحرکات ترقی‌خواهانه در دانشگاه کرد. بعد از یک دهه سکوت و یا تحمیلِ برنامه‌های فرمایشی از سوی حاکمیت در دانشگاه‌ها، این مراسم دست‌آوردی قابل ستایش است.

 متن برگزاری این مراسم نشان می‌دهد که “صنفی” بودنِ صرف و مطرح کردنِ مطالبات صنفی، بخشی از کار این موج از اعتراض‌ها است  و افق رادیکال و دور اندیش به حرکت‌های دانشجویی دادن، بخش دیگری از کار دانشجویان معترض است، که باید از آن حمایت بیرونی نیز کرد. چراکه ایران جامعه‌ای است که مطالبات صنفی در آن به دلیل سرکوب و خفقان سیاسی شدید حاکم در آن، سریعا سیاسی می‌شوند. کما این‌که مثلا در جنبش کارگری هیچ‌گاه ندیده‌ایم که حاکمیت در مقابل مطالبات “صنفی” کارگری، سیاسی برخورد نکند و دست به سرکوب نزند. اعتراض‌های دانشجویی نیز مستثنی از این امر نخواهد بود و حاکمیت با این “جنبش” هم، مطمئنا سیاسی برخورد خواهد کرد و سیاسی به آن خواهد نگریست. هرچند در آغاز سعی می کند با آرام نگه داشتن فضای دانشگاه و سانسور شعارهای عدالت‌خواهانه و آزادی‌خواهانه و رادیکال، آن را کوچک به‌شمارد و هنوز فضای دانشگاه را در قُرُق حاکمیت نشان دهد و آن را کاملا در چهارچوب صنفی نگه دارد؛ ولی با عروج و قدرت گرفتن این تحرک‌ها و سازمان‌یابی‌های “مستقل” در دانشگاه، حاکمیت با آن برخورد امنیتی خواهد کرد و سعی در سرکوب آن می کند.

دور جدید از اعتراضات دانشجویی اگر بخواهد به دلیل سرکوب نشدن در چهارچوب و اصول حاکمیت حرکت کند، باز هم در دام پاسیفیسم می افتد و سرخورده خواهد شد، تریبون دانشگاه را دو دستی تقدیم جناح‌های حاکمیت خواهد کرد؛ اگر بخواهد به گفته‌ی بخشی از “فعالان” دانشجویی در دام “مخفی‌ کاریِ” صرف و روش‌های حاشیه‌ای بی‌افتد، هیچ‌گاه شناخته و تاثیرگذار نمی شود و در دانشگاه پایگاه و میدان‌دارِ رهایی نخواهد شد. مبارزه‌ی سیاسی در دانشگاه هم چون جامعه، مبارزه‌ای عیان است که به وسیله‌ی همین مردم در کارخانه و در خیابان‌ها صورت می‌گیرد. این که مردم -فعالان سیاسی- چهره‌ها و رهبرانِ خود را “مخفی” کنند، تا شناخته نشوند در واقع صورت خود را از خود‌شان و مردم  پوشانده‌اند. در مبارزه‌ی سیاسی، آن بخشی که مربوط به تاکتیک سیاسی است که در محافل سوسیالیستی جریان دارد، به دلیل خفقان به‌درستی مخفی است؛ ولی زمانی که قرار است این مبارزه به‌عنوان قدرت و سخنِ اعتراضی به گوش حاکمیت برسد، باید دوشادوش مردم و با رُخ نشان دادن به مردم صورت بگیرد. مبارزه‌ی سیاسی در ایران، حال در حوزه‌ی کارگری، زنان و معلمان و دانشجویی، مبارزه‌ای است که به‌وسیله‌ی همین چهره‌های فعال و شناخته شده‌اش رهبری می‌شود و مردم همین چهره‌ها را می شناسند و به آنها اعتماد می کنند، ارتباط می گیرند و حمایت‌شان می‌کنند. مبارزه‌ی سیاسیِ رادیکال نه تنها در ایران، بلکه در سایر کشو‌رها‌ی به ظاهر آزاد نیز همیشه با بازداشت و سرکوب هم‌راه بوده است، ولی این داده‌ی واقعی نباید باعث شود که یک “جنبش” افق‌اش را از دست بدهد و عملکردش در چهار چوب حاکمیت سرمایه محدود شود. این بیان و تبلیغِ روحیه‌ی شهادت طلبانه نیست!، بلکه بیان واقعیتِ مبارزه برای معیشت و دنیای بهتراست. باید از نسخه‌های تفرقه‌افکن و مریخی فاصله گرفت و جامعه را هدف قرار داد.

اعتراض‌های دانشجویی اگر بخواهد به درستی بازتابی از کشمکش‌های درونِ جامعه را نشان بدهد و بتواند پرچم‌دار این اعتراضات، درون دانشگاه باشد، بایستی در کنار مطالبات به حق و صنفی خود، از مطالبات جامعه‌ی ستم‌دیده‌ی بیرون از دانشگاه خبر داشته باشد و آن را حمایت و بیان کند. حضور در دانشگاه دوره‌ای است و دانشجو می‌داند یک دوره در دانشگاه حضور دارد و بعد وارد جامعه‌ی عنان گسیخته‌ی اجتماعی و اقتصادیِ پر از تناقضِ سرمایه‌داری خواهد شد. پس بهتراست قبل از ورود به جامعه، با اعتراضات جامعه‌اش آشنا باشد و مطالبات جامعه‌اش را زودتر مطرح کند و با آن پیوند داشته باشد. دانشجو به‌درستی به این توجه دارد که صدای اعتراضی‌اش در دانشگاه، صدای اعتراض کارگری‌اش در محیط کارش و در محیط زندگی‌اش خواهد شد. بنابراین با به‌جای گذاشتنِ یک سنتِ رادیکال و سوسیالیستی و در پیوند با سایر جنبش‌های مترقی و اجتماعی در درون جامعه، در دانشگاه، پایگاه حمایتی‌اش در آینده را خواهد ساخت.

برگزاری مراسم امسال این امید را بار دیگردر دلِ جامعه‌ی کارگری روشن کرد، دانشگاهی که فرزندان‌اش را برای تحصیل به آن می‌فرستد، زنده است و هنوز تحرکِ مترقی‌ای در درون‌اش می‌تواند شکل بگیرد؛ اعتراض‌های دانشجوییِ اخیر، این افق را دارد که تریبون و صدای خسته از رنج و محنتِ حاصل از یک عمر زحمت و مبارزه‌ی طبقه‌ی کارگر و سوسیالیست‌های‌اش باشد.

توضیح: این مطلب اولین‌بار در نشریه‌ی گام منتشر شده‌است. https://t.me/gam1395