یلدای ایران‎

یلدای ایران‎

صد سینه به خون طپید و آزاد نشد

جز غصه و غم جوهر بیداد نشد

بردار کشیدند انار دل هر عاشق را

خون ریخت ز یلدا و کسی شاد نشد

یک پرچم و یک کشور و عمری در بند

دارائی این مملکتم جز بسر باد نشد

یاد پدر و کرسی و آن کلبه و آن مادر بخت

غوغای سماور به خیابان تب فریاد نشد

انگور و شراب ومی مجنونی لیلایم کو

خُمخانه کجا بود چرا مستی ما داد نشد

تا چادر شب جهالت و مذهب ماست

یلدای سیه رو به خود روز به فریاد نشد

اخگر تب این شعله به آفاق چنین خواهد برد

خونینِ لبِ انارمان مظهر آبادی آباد نشد

نوید اخگر ۱۸ ماه دسامبر سال ۲۰۱۷ میلادی سوئد استکهلم

مقالات و غزلیات نوید اخگر را روزانه در فیس بوک در آدرس های ذیل ملاحظه فرمائید

https://www.facebook.com/nawid.akhgar