وحشت از تن رنجور یک کارگر مبارز

حکومتی  که ظاهرا در منطقه خاورمیانه قدر قدرتی است، و گویا تحولی اتفاق نمی افتد مگر پای این حکومت در میان باشد. تحولاتی که سران و سلاطین منطقه رقم میزنند چیزی جز جنایت و کثافت در پی ندارد. تهدید جنگ مستقیم میان دو دولت جنبش اسلام سیاسی و جنگهای نیابتی این دو، دودش مستقیما به چشم مردم خاورمیانه رفته است.  دول فوق ارتجاعی منطقه خاورمیانه هدف شان بیش از آنکه ترساندن همدیگر باشد ترساندن مردمی  است که بر آنها حاکم هستند و برای آن هیچ پروایی ندارند تا به هر شکلی شده در گوشه ای از این منطقه نشانه هر چه تمدن و انسانیت است از بین ببرند و کرور کرور انسان را به آوارگی و گرسنگی و بیماری بکشانند .

جمهوری اسلامی با همه دبدبه و کبکه از یک انسان بیمار و رنجور به شدت هراس دارد که به هر شکلی شده میخواهد او را به قتل برساند. جلادان بار دیگر دست به کار شدند تا یکی دیگر از فعالین کارگری، محمود صالحی را از جنبش کارگری بگیرند. تن بیمار و به زنجیر کشیده او را از تخت بیمارستان به زندان برده اند به این نیت شوم که صدای او را قطع کنند. عکس به زنجیر کشیده او روی تخت بیمارستان که از بیماری قلبی و کلیه رنج می برد بیش از هر چیز نشان هراس جمهوری اسلامی سرمایه  است که با نشان دادن بی رحمی و شقاوت بی حد و حصر میخواهد در دل فعالین دیگر کارگری هراس بیفکند  تا شاید نقطه پایانی بر اعتصابات و اعتراضات کارگری بگذارند.  اعتصابات و اعتراضاتی که لرزه به اندام پوسیده حکومت انداخته است. نمایندگان مجلس این حکومت هشدار میدهند که شعارها از مطالبات صنفی به “شعارهای ساختار شکنانه” تغییر جهت داده است. اکنون مردم در اولین یورشهای حکومت پراکنده نمی شوند بلکه به مقابله بر میخیزند. نمونه اش درگیریهای کارگران هپکو و آذز آب اراک، نمونه اش شعار مال باختگان که با یورش ماموران افسار پاره کرده نه تنها عقب نمی نشینند بلکه شعار میدهند: داعشی!

 جمهوری اسلامی قافیه را باخته است. تمام رسانه های فارسی زبان بورژوازی که یک آن از این غافل نمی ماند که باد به تعصبات ناسیونالیستی و قومی و هر آنچه که موجب بروز دشمنی و هراس در مردم می شود بزنند، و تا می توانند سعی میکنند چهره های مانند کروبی و موسوی و یا مولوی عبدالحمید را بزرگ کنند و تماما تریبون را در اختیار کسانی میگذارند که به نوعی مستقیم و غیر مستقیم مدافع حکومت جنایتکار اسلامی هستند، تا جای که امکان دارد به سانسور اخبار مبارزات کارگران و بخصوص فعالین کارگری مانند محمودصالحی میزنند، در این مورد بخصوص به جز یک رسانه بقیه در سکوت مطلق بسر میبرند. و آن یک (رادیو فردا)، اصرار عجیبی دارد که هر بار خبری  مربوط به محمود صالحی را منتشر میکنند تاکید کند که مقامات حکومت بخصوص وزارت اطلاعات وقوه قضائیه ( دو منبع مستقل خبری!؟) در مورد از دست دو کلیه اش در زندان هیچ اظهار نظری نکردند؛ واین بی طرف ایشان ما را کشته است!

جمهوری اسلامی گویا کشتن فعالین کارگری به این شکل زیر زبانش مزه کرده. این شیوه را باید به حساب یکی از روشهای دیگر این حکومت گذاشت که چهار دهه است به طور سیستماتیک دست به قتل و عام میزند. این جنایات را باید به حساب کل بورژوازی گذاشت که همه گونه شرایطی فراهم میکنند که مگر این حکومت بتواند برای چند صباحی دیگر دوام بیاورد. محمود صالحی چهره برجسته جنبش کارگری در دل همین کشتار پا پیش گذاشته است و به سهم و توان خود نگذاشته است چراغ این جنبش خاموش گردد بلکه خود در این جنبش جریان ساز بوده است. نفرت عمیق جمهوری اسلامی از او، از همین جا مایه میگیرد. آب رفته را به جوی نمی توان برگرداند. فعالیت کسانی مانند محمود صالحی موجی به راه انداخته است که دیگر کسی قادر نیست جلویش را بگیرد بلکه این موج روز بروز قوی تر و بزرگتر می شود موجی که ریشه مصائب بشری یعنی سرمایه داری را نشانه گرفته است. جنبش کارگری به یمن کوششهای کسانی مانند محمود صالحی اکنون پیشرو اعتراض علیه حکومت هار اسلامی است و داعیه رهبری جامعه را دارد.

شاید سلاحهای کشتار جمعی در معاملات و معادلات سران و سلاطین منطقه تاثیر داشته باشند ولی هیچ سلاح کشتار جمعی نمی تواند جلو مردمی را بگیرد که میخواهند آزاد زندگی کنند.به جمهوری اسلامی توصیه میکنیم دست از این روشهای شنیع خود بردارد و پرونده ننگین خود را از این بیشتر سنگین نکند.جمهوری اسلامی خود از هر کسی بهتر میداند لولوی سر خرمنی که در منطقه از خودش ساخته است و ساخته اند،  بهمان نسبت در داخل ضعیف تر و ضعیف تر گشته. به زنجیر کشیدن یک انسان بیمار روی تخت بیمارستان نشانه قدر قدرتی یک حکومت تا بن دندان مسلح نیست، نشانه فرتوت بودن آن است. تجربه آن را یکبار پشت سر گذراندیم. اما وای به روزی که مردم در پی همه زندگی اند پا به خیابان بگذارند دیگر هیچ چیز جلودارشان نیست. شاه دید، شیخ هم می بیند.