درسهایی از زندگی پر مشقت وپربار محمد جراحی – وداع با کمونیسم بورژوازی وچپهای سنتی

درسهایی از زندگی پر مشقت وپربار محمد جراحی – وداع با کمونیسم بورژوازی وچپهای سنتی

در مصاحبه ای که اخیرا توسط شهلا دانشفر با کارگر کمونیست وانقلابی محمد جراحی انتشار پیدا کرد حاوی درسهایی بود که برای جنبش انقلابی وکمونیستی ایران بسیار با اهمیت است.
محمد جراحی مثل اکثریت قریب به اتفاق طبقه کارگر در ایران از همان دوران جنینی وکودکی با فقر وبیحقوقی دست وپنجه نرم کرد.
زندگی در دوران خردسالی ونوجوانی محمد جراحی که در سن ۲-۳ سالگی باید مثل هزاران هزار کودک خردسال در تبریز نان آور خانواده اش باشد، مشت محکمی است به دهان تمام یاوه گویان طرفدار سلطنت پهلوی ، که مدعی هستند طبقه کارگر بخاطر شکم سیرش حکومت پهلوی را بزیر کشید.
محمد جراحی در حقیقت شاهد زنده بی حقوقی مطلق طبقه کارگر در زمان دوران طلایی حکومت ضد انسانی پهلوی است.
در زمانی که فقط میلیاردها دلار خرج هزینه جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی برای نشان دادن ” حقوق بشر” امپراطور خون وشمشیر ” کورش کبیر” در شیراز هزینه میکردند تا رهبران واستثمارگران ایران وجهان را از الطاف این امپراطور جهانگشاه وشمشیر بدست مطلع سازند، محمد جراحی ها- در تبریز در سنین ۲-۴ سالگی زیر ستم واستثمار شاهنشاه آریا مهر واعوان وانصارش بایستی با کار شاقه نان آور خانواده خود باشند وپابرهنه به مدرسه بروند واز ترس رنج مادر، حتی تاول وخون پا را از چشم مادر بدور نگهدارند.
دوران کودکی محمد جراحی در حقیقت دادخوهی و کیفر خواست از حکومت شاه، سلطنت پهلوی و کل نظام ضد کارگری-انسانی سرمایه داری در ایران است.

دوران طلایی خمینی جلاد
انقلاب ۵۷ از محمد جراحی یک کمونیست ساخت. محمد جراحی بگفته خودش وقتی اوستا کار شد ودستش بدهانش رسید کودکان را با اتومبیل ژیان از مدرسه به خانه میبرد تا در سرمای تبریز پای پابرهنه اشان یخ نبندد وتاول نزند. به گفته خودش ” از دست من کار دیگری بر نمیامد”
محمد جراحی بدرستی متوجه شد که آزادی ورهایی طبقه کارگر با دل رحمی وصدقه دادن به طبقه کارگر چاره ساز نیست.
محمد جراحی بدرستی به این نتیجه رسید که نظام سرمایه داری در همه شکل وشمایلش جوابگوی مردم جامعه وطبقه کارگر نیست. متوجه شد که نظام سرمایه فقر وجنایت را در جامعه تولید وباز تولید میکند.
محمد جراحی جمهوری اسلامی را از بدو تولدش یک نظام ضد انسانی پنداشت واز همین دیدگاه با جریانان چپ سنتی وکمونیسم بورژوازی مرزبندی کرد.” کمونیسم وچپی” که در سال ۵۷ وبعدها یکی در میان از این حکومت حمایت کرد.
محمد جراحی متعلق به چپ توده ای- فدایی-استالینی-مائویی که از حکومت خمینی دفاع کردند نبود.
محمد جراحی کمونیسم مارکس بود. محمد جراحی بدرستی متوجه شد که آزادی وبرابری طبقه کارگر فقط با سرنگونی انقلابی حکومت جمهوری اسلامی وبر قراری حکومت شورایی-سوسیالیستی امکان پذیر است. سوسیالیسم را تنها راه رهایی جامعه وطبقه کارگر میپنداشت
.
جمهوری اسلامی بر علیه محمد جراحی ها

جمهوری اسلامی با زندان، شکنجه وکشتار صدها هزار انقلابی، چپ وکمونیست میخواست که صدای انسانیت وحق طلبی آنان به گوش طبقه کارگر ومحمد جراحی ها نرسد. با سانسور وجنایت وشقاوت کوچکترین صدای حق طلبی طبقه کارگر را در نطفه خفه میکرد. محمد جراحی همواره تحت تعقیب ، زندانی و زیر شکنجه بود ودر آخر هم همین حکومت باعث قتل او شد.
اما همه این جنایات حکومت جهل وجنایت اسلامی محمد جراحی هارا نتوانست از پای در آورد.
محمد جراحی با صدای بلند اعلام کرد که طبقه کارگر باید بقدرت برسد. سوسیالیسم تنها راه رهایی جامعه وطبقه کارگر است.
محمد جراحی در میان تمام تبلیغات وسانسور حکومت اسلامی خط انقلابی وکمونیسم کارگری را تشخیص داد وبه همگان پیام داد که برای رهایی وازادی طبقه کارگر باید به حزب کمونیست کارگری پیوست.
محمد جراحی بدرستی متوجه شد که دیگر احزاب وسازمانها عملا ربطی به منافع طبقه کارگر وازادی انسان ندارند وفقط برای سرگرمی وبازار گرمی میخواهند سر خود وجامعه را شیره بمالند.
محمد جراحی کمونیسم خودرا کمونیسم مارکس، منصور حکمت ،حمید تقوایی وحزب کمونیست کارگری خطاب کرد.
محمد جراحی ربطی به کمونیسم ضد آمریکایی-ضد اسراییلی واسلام زده نداشت.
محمد جراحی کمونیسمش ربطی به دمکراسی طلبی بوژوازی ومصدق السطنه ودیگر جناحهای ریز ودرشت سرمایه نداشت.
محمد جراحی بدرستی متوجه شد که مبارزه و جنبش طبقه کارگر به خودی خود نمیتواند طبقه کارگر وجامعه را آزاد کند.
او رسما اعلام کرد که راه رهایی وآزادی طبقه کارگر فقط از طریق تحزب در حزب کمونیسمی-کارگری میسر است وحزب کمونیست کارگری را تنها حزب کمونیستی-انقلابی وکارگری خطاب کرد واز همه مردم وبه خصوص طبقه کارگر خواست که به حزب خودشان به پیوندند.
محمد جراحی ربطی به ” کمونیسم مستقل” و” کارگر مستقل” نداشت. بنا به تعریف، سوسیالیسم وکمونیسم یعنی اجتماعی شدن واشتراکی شدن واین در تضاد کامل با مستقل بودن ومبارزه مستقل کردن است. کارگر وکمونیست مستقل وتنها، عملا در تضاد با منافع طبقه کارگر، اجتماع ، سوسیالیسم وکمونیسم است وسرخودش را گول میزند.
برای ادامه راه محمد جراحی، برای سرنگونی انقلابی حکومت جهل وجنایت اسلامی، برای رهایی وآزادی طبقه کارگر وجامعه به حزب خودتان- حزب کمونیست کارگری به پیوندند.

.

.