تشکیلات کارگری چه هست و چه نیست؟

تشکیلات کارگری چه هست و چه نیست؟

از ما میپرسند که اتحاد علیه بیکاری چه نوع تشکّلی است؟ قبل از هر جوابی راستش باید از این نکته آغاز کرد که این فقط یک سوال نیست، بلکه سر آغاز یک سلسله دسته بندی کاملا آشنا است که از همان بدو کار مثل بختک به دست و پای کارگران میپیچد. همه در دنیای واقعی از پرا­­کندگی کارگران میگویند، اما طبقه ما بیشتر و بیشتر از تشکیلات و سازمان یابی دور میشود. در میان کارگران و در میان همه کسانی که به امر طبقه کارگر میاندیشند، به درستی،  تشکل یک امر مقدس است. اما راستش را بخواهید اعتقاد داشتن به تشکل به عنوان چیزی مقدس، که راه نجات قطعی است اما در عین حال دور از دسترس و دست نیافتنی است و فقط چیزی است که گویا میشود آنرا ستایش کرد و حسرت خورد، عملا همان نتایجی را ببار میاورد که اعتقاد نداشتن به تشکل!

تشکل در پایه ای ترین تعریف خود ارتباط هدفمند و پایدار یک عده آدم با همه ( و با همدیگر) است که از این طریق کار مشترکی که به تنهایی نمیتوانند از پس آن بر بیایند، را دست جمعی انجام دهند. وقتی به مساله اینطور نگاه کنیم در بدترین شرایط خفقان نیز میتوان سنگ بنای هر نوع تشکّلی را گذاشت و به هر تشکّلی به طور واقعی موجودیت داد. اینکه اوضاع و احوال برای رشد این همبستگی چقدر مناسب است، چقدر این تشکل با استقبال روبرو میشود و چقدر قدرت به هم میزند و لاجرم چقدر اشکال پیچیده تری به خود میگیرد، مسایلی هستند مربوط به تکامل این تشکیلات و نه نفس موجودیت آن.   تصویر تشکل به صورت چیزی که رئیس دارد، اساسنامه دارد، مرامنامه دارد، و چیزهای نظیر آن در واقع تصویر شکل معینی از تشکل و در حد معینی از تکامل تشکل است و نه خود تشکل. به این حد از به اصطلاح سازمان یافتگی اداری میتوان بعدا رسید ولی برای شروع کار داشتن این موارد و بخصوص که جمعیت هنوز کم است الزامی نیست. یک کار متشکل را میتوان با یک توافق ضمنی شروع کرد. باید گفت در این دوره که ما زندگی میکنیم بسیاری از تشکل ها را  باید اینگونه آغاز کرد.

نیاز ما، یعنی نیاز طبقه ما به تشکل یکی و دو تا نیست. هر جا که نیازهای مشترک ما همکاری دست جمعی ما را طلب میکند باید آن اشکال مناسب برای نفس همکاری و تداوم آنرا یافت و همواره در شکل مناسب دیگری به صفوف متحد خود آرایش بدهیم. به عبارت دیگر قرار گرفتن در یک تشکل و فعالیت کردن برای امر مشترکی که دف آن تشکل است به هیچ وجه با قرار گرفتن در تشکل های دیگر که آنها نیز امر کارگران را به پیش میبرند در تناقض نیست. در جایی که سنت سازمان یابی در میان کارگران قوی است، هر کارگر عضو چندین انجمن و باشگاه و سازمان مختلف است.

اتحاد علیه بیکاری تشکل و ظرف اتحاد و برادری کارگران یک محله و یا یک مرکز کارگری است که برای همکاری دسته جمعی و صمیمانه به کمک هم طبقه ای های خویش است که زیر فشار زندگی دارند از پا میافتند و هر روز به استقبال مصیبت های تازه میروند. وقتی این تشکل ها کوچک است و هنوز پا نگرفته و جمعیت کم است، میتوان زیاد با مقامات دولتی و کاربدستان سر شاخ نشد و  راههای مسالمت آمیزتری را در پیش گرفت. اما نباید تردید داشت که در این روزگار وانفسا نیاز زیادی برای کمک هست و کسانی که در عمل نشان بدهند مساله هم طبقه ای ها مساله آنهاست و در ضمن این قابلیت را داشته باشند که بر روی رفتار و کردار دیگران تاثیر بگذارند، چنین فعالین کارگری تعداد زیادی را دور خود جمع خواهند کرد که خیلی کارها از دستشان بر میاید.

در مورد یک فعال اتحاد علیه بیکاری سوال واقعی اینست که در طول هفته آیا به صرافت ظرف تازه ای از اتحاد و اخوت کارگران محل کار و زیست خود افتاده اید؟