کومه له در”جنبش ملی کرد”

کومه له در”جنبش ملی کرد”

ابراهیم علیزاده در آخرین مصاحبه خود با رادیو پیام کانادا، قایل شدن و ورود به جنبش ملی کرد را رسما اعلام کرد. البته این امر تازگی ندارد. سکوت بیش از دو دهه این سازمان در مقابل عملکرد احزاب ناسیونالیست – قومی و اسلامی حاکم بر مردم کردستان عراق، نیرو گرفتن جریانات قومی و فدرالی از کومه له، شرکت در “کنگره ملی کرد”، تحریف تاریخ حزب کمونیست ایران و کومه له و این اواخر نیز استقبال از پروژه بارزانی در موسسه میری و پانلهای روداو برای ایفای نقش در شکافهای منطقه ای، تلاش و کارنامه این سازمان در تعلق خاطر به جنبش ملی کرد رابه اندازه کافی نشان داده است. آنچه که تازه است اعلام رسمی ملحق شدن به این جبهه از سوی دبیر اول کومه له بر بستر تحولات سیاسی در معادلات منطقه است.
اعلام این موضع و اتخاذ چنین متدی برای نزدیکی و همکاری با احزاب متعلق به جنبش قومی- اسلامی، تفاوتهای بنیادی با افق، اهداف و سیاستهای سازمان کردستان حزب کمونیست ایران بعد از تشکیل حزب کمونیست ایران دارد. بی دلیل نبود که سخنرانی ابراهیم علیزاده در دانشگاه سلیمانیه حول تحریف تاریخ حزب کمونیست ایران متمرکز بود. تحریف تاریخ گذشته حزب کمونیست و کومه له، پیش درآمد نشان دادن رویکرد امروز رهبری کومه له به سوی جریانات ناسیونالیسم کرد در سیمای قومی – اسلامی آن در معادلات سیاسی منطقه قابل بررسی و ارزیابی است.
خطاب این نوشته به ابراهیم علیزاده و کسانیکه در این سازمان خود را با جهت گیری و متد او همراه میدانند نیست بلکه خطاب من به کسانی و یا طیفی از اعضا و کادرهای کومه له است که خود را با چنین رویکردی در رهبری این سازمان شریک و همسو احساس نمیکنند و در قبال تاریخ گذشته این سازمان و در قبال کارگر و کمونیسم در کردستان خود را مسئول و متعهد دانسته و وجود دو جنبش متفاوت را بعنوان واقعیت عینی جامعه کردستان برسمیت میشناسند.
رهبری کومه له اکنون دیگر رسما پذیرفته است که در کردستان یک جنبش همه با هم وجود دارد و کومه له نیز سازمانی چپ در کنار دیگر جریانات ناسیونالیستی و اسلامی در درون یک جنبش واحد می باشد. بنابراین اتخاذ سیاست، تاکتیک و هر نوع همکاری و ائتلاف با جریانات مختلف در کردستان بر پایه تعریف از یک جنبش، آنهم “جنبش خلق کرد” رهبری این سازمان را مجاز میدارد که الگوی احزاب حاکم بر کردستان عراق را در تحولات آینده کردستان ایران برای دست یابی به افق و اهداف این جریانات از بالا بکار گرفته شود.
با مروری بر جایگاه “جنبش خلق کرد، یا جنبش انقلابی ملت کرد” و پای فشردن بر وجود یک جنبش، میتوان دریافت که همکاری و همسویی این سازمانها در کردستان بر محور منافع یک طبقه معین اجتماعی میچرخد و هیچ ربطی به ادعای دفاع از منفعت کارگر و کمونیسم در کردستان ندارد. با اعلام رسمی وجود یک جنبش در کردستان دیگر نمیتوان کومه له را بعنوان سازمانی در جهت تحقق منافع جنبش کمونیستی و کارگری در کردستان ارزیابی کرد چرا که این سازمان از زبان دبیر اول آن، جناح چپ جنبش ملی کرد معرفی شده است.
تاریخچه کومه له، اسناد و پراتیک کومه له بعد از تشکیل حزب کمونیست ایران هیچگاه به وجود ترمی تحت عنوان، “جناح چپ جنبش کردستان و وجود یک جنبش در کردستان” قائل نبوده و با آنچه که امروز به رویکرد این سازمان تبدیل شده است همخوانی ندارد. اسناد و کنگره های آندوران شاهدی بر این گفته ها است.
در کردستان همانند هر جای دیگر دو جنبش طبقاتی متفاوت وجود داشته است. جنبش سوسیالیستی کارگر و جنبش ناسیونالیستی سرمایه داران. کومه له تاریخا بعنوان شاخه کردستان حزب کمونیست ایران برای پیشبرد اهداف جنبش سوسیالیستی در کردستان شناخته میشد که در مقابل جمهوری اسلامی و همچنین در مقابل عربده کشی ها و قلدریهای حزب دمکرات کردستان ایران بعنوان نماینده و سخنگوی جنبش ناسیونالیستی و منافع سرمایه داران کرد که کارنامه سیاهی علیه کارگران و کمونیست ها و کومه له در کردستان دارد قابل توضیح و بررسی بوده است.
اسناد مربوط به پراتیک و هویت سیاسی و طبقاتی کومه له بعنوان جریانی برآمده از گرایش چپ اجتماعی و مدافع حقوق کارگر و زحمتکش در کردستان بویژه بعد از تشکیل حزب کمونیست ایران قابل رجوع و قابل دست یابی است.
با فرض پذیرش تعریف اخیر رهبری کومه له که این سازمان را در صف نیروهای ناسیونالیستی – اسلامی و بورژوایی کرد جای داده است، هر عضو و کادر این سازمان که خود را در مقابل افق و اهداف سوسیالیستی و کارگری در کردستان متعهد و مسئول میداند باید این سئوالها را در مقابل رهبری این سازمان قرار دهد که، در دهه شصت جنگ حزب دمکرات علیه کومه له بر سر چه بود؟ سکوت بیش از دو دهه کومه له در مقابل اعمال و رفتارهای ضد زن، ضد کارگر و ضد کمونیستی احزاب حاکم بر کردستان عراق با توجیهات دیپلماسی چه جایگاهی در اسناد هویتی کومه له داشته است؟ تلاش برای حل شدن در “کنگره ملی کرد”، تحریف تاریخ حزب کمونیست ایران، سر از پا نشناختن در استقبال از پروژه بارزانی در “موسسه میری” و “پانلهای روداو” که نتایج آن قرار گرفتن کومه له در جبهه احزاب قومی و اسلامی است، چه ربطی به منافع کارگران، مردم و کمونیستها در کردستان دارد؟ آیا قائل شدن به یک جنبش بنام “جنبش خلق کرد”، به معنای برسمیت نشناختن جنبش سوسیالیستی و کارگری که تاریخا حضور در این جنبش موجب کسب اعتبار و اتوریته برای کومه له شد، نیست؟
اینها سئوالاتی هستند که هر عضو، کادر و فعال این سازمان که خود را مدافع پیگیر آرمانهای سوسیالیستی و کارگری میداند لازم است پاسخ آنها را از رهبری سازمان متبوع خود دریافت کند.
تاریخ گذشته کومه له بعد از تشکیل حزب، هیچگاه قائل به وجود یک جنبش در کردستان نبود و آنرا برسمیت نشناخت بلکه این حزب دمکرات کردستان ایران بود که بر وجود یک جنبش همگانی بورژوایی پای میفشرد، منکر وجود کارگر در کردستان بود و کومه له را بعنوان نماینده و سخنگوی کارگر و کمونیسم در کردستان قبول نداشت. افشای مماشات و مذاکرات پنهانی و علنی حدکا با نمایندگان خمینی و دولت موقت که مدام مورد نقد و تعرض تند و تیز نماینده گان و سخنگویان جنبش چپ در کردستان قرار داشت، پیشینه ای قدیمی تر دارد. امروز اما و بر بستر تحولات سیاسی در منطقه و ایجاد قطب بدیهای موجود، گفتن از وجود یک جنبش متشکل از احزاب قومی – اسلامی و فدرال چی، معنایی جز دست شستن کومه له از جنبش کمونیستی و کارگری در کردستان ندارد. جنبشی که اعتبار و اتوریته کومه له را خلق کرد امروز در پیشگاه جریانات ناسیونالیست، قومی و اسلامی به حراج گذاشته میشود.
آنانی که دل خود را خوش کرده و معتقدند که حضور کومه له در این عرصه ها یعنی تاثیر گذاری بر احزاب و جریانات ناسیونالیستی و اسلامی، لازم است به این سئوال محوری پاسخ دهند که آیا به وجود یک جنبش علی العموم بنام جنبش خلق کرد آنگونه که ابراهیم علیزاده بیان کرده و کومه له را جناح چپ آن معرفی میکند واقف هستند یا اینکه بر این باورند که در دنیای واقعی تاریخا در ابعاد اجتماعی و طبقاتی در کردستان دو جنبش وجود داشته است؟
رهبری کومه له با قائل شدن به وجود یک جنبش بنام، “جنبش خلق کرد”، عدم تعلق این سازمان به جنبش کمونیستی و کارگری در کردستان را اعلام کرده است.
رهبری امروز کومه له در شرایطی دست به ارزان فروشی زده و دارد خود را در جنبش ناسیونالیستی- اسلامی کرد حل میکند که برای کارگران و زحمتکشان و توده های مردم در کردستان وجود جنبش کمونیستی و کارگری در کردستان امری جا افتاده ، بدیهی و با پیشینه ای تاریخی و درخشان عمیق تر از سه دهه گذشته در میدان مبارزه حضور دارد. جنبشی که در دهه شصت گردن کشی و قلدری حزب بورژوایی کرد ( حدکا ) را با قاطعیت پاسخ داد و این حزب را سر جای خود نشاند. قدرت و اعتبار جنبش کارگری و کمونیستی در قامت کومه له در آندوران، چه از نظر سیاسی، اجتماعی، طبقاتی و چه از نظر نظامی حدکا را بشکست کشانید.
بیش از سه دهه از آن تاریخ میگذرد و طی این مدت جنبش کمونیستی و کارگری در کردستان بمراتب پلاریزه شده تر، قوی تر، طبقاتی تر و شفافتر از هر دوره ای در جامعه کردستان در اشکال مختلف ابراز وجود کرده است.
اعلام رسمی این رویکرد از سوی رهبری کومه له، برداشتن گام بزرگی از سوی این سازمان بطرف افق، سیاست و اهداف جریانات قومی موسوم به کومه له، هر دو حزب دمکرات و جریان اسلامی بغایت ارتجاعی بنام سازمان خبات است. قناعت کردن رهبری کومه له به وجود یک جنبش همه با هم که خود را جناح چپ آن میداند، قرار گرفتن در دایره همان ادعاهای حزب دمکرات در چهار دهه قبل است.
امیدوارم گرایش کمونیستی و کارگری باقیمانده در سازمان کومه له بتواند و قادر باشد در مقابل این رویکرد واکنش جدی سیاسی، کمونیستی و طبقاتی از خود نشان دهد و بتواند از هویت طبقاتی و سیاسی جنبش کمونیستی و کارگری در کردستان و از سازمان خود بعنوان مدافع افق، اهداف و سیاستهای این جنبش دفاع کند و اجازه ندهد رهبری کنونی کومه له تاریخ درخشان مبارزه و جنبش کمونیستی و کارگری در کردستان را بخاطر جای گرفتن و بحساب آوردن در شکافهای منطقه ای دو دستی تقدیم بارزانی و جریانات قوم پرست و اسلامی کرد نماید.

۲۱ ژوپن ۲۰۱۷
۳۱ خرداد ۹۶