ضروت این ائتلاف و همکاری از کجا مایه میگیرد؟

ضروت این ائتلاف و همکاری از کجا مایه میگیرد؟

بعد از صدور بیاینه ای با امضای شش حزب و سازمان اپوزیسیون کرد مستقر در کردستان عراق برای تحریم نمایش انتخاباتی جمهوری اسلامی، دوستان سازمان کردستان حزب کمونیست ایران کومه له سئوالاتی را در توجیه شرکت کومه له در این جمع در مقابل منتقدین قرار دادند که محوری ترین آنها عبارتند از:

“چرا موجودیت “هیئت نمایندگی خلق کرد” مشروعیت داشت اما اقدام اخیر شش سازمان در همکاری با هم ایراد دارد؟”، یا اینکه: “عدم شرکت کومه له نوعی بی وظیفگی است” و اینکه “منتقدین نگران چه چیزی هستند مگر دیالوگ با احزاب دیگر ایراد دارد؟” و متعاقب آن “قطعنامه مصوب کنگره ۱۵ کومه له بعنوان سیاست کومه له در مورد همکاری احزاب سیاسی در کردستان” را بعنوان پشتوانه مشارکت و همسویی  با دیگر سازمانهای ناسیونالیست و دینی منتشر کردند. سعی میکنم به سئوالات مدافعین کومه له پاسخ دهم.

ضرورت تشکیل “هیئت نمایندگی خلق کرد”

“هیئت نمایندگی خلق کرد” محصول یک شرایط انقلابی بود که میلیونها نفر از مردم شهرها و روستاهای کردستان و بخشا در سطح ایران ضمن حمایت از این اقدام خودشان نیز در اشکال مختلف و حتی مسلح و سازمانیافته در صحنه تحولات سیاسی و انقلابی آن دوران شرکت فعالانه ای داشتند. شرایط و اوضاع سالهای ۵۷ و ۵۸ ضرورت این نوع از همکاری را می طلبید. جمهوری اسلامی ناچار شده بود بالاترین مهره های تازه بقدرت رسیده اش را برای مذاکره با نمایندگان مردم به کردستان بفرستد. برای خمینی و دولت موقتش بشکست کشانیدن مذاکرات و عقب راندن طرح خواستها و مطالبات مردم کردستان که همانا تحقق خواستهای انقلاب بود مهم بود. توازن قوای آندوران بگونه ای بود که در مقاطع مختلف خمینی و نمایندگانش عقب نشینیهایی را پذیرفتند. تشکیل شورای شهر سنندج، خروج موقت پاسداران از شهر و پذیرش مذاکره با نمایندگان مردم بخشی از این عقب نشینی ها بودند. تمامی این وقایع و اتفاقات بر بستر شرایط انقلابی آن دوران موضوعیت داشتند.

علاوه بر اینها و از سوی دیگر، کومه له در آن ایام با خواست و پشتوانه مردم قاطعانه در مقابل جریان دینی و مرتجع مکتب قرآن ایستاد و آنرا سر جای خود نشاند. ( اینجا از نقش حزب دمکرات کردستان ایران که به خمینی خوش آمد میگفت و بتنهایی سرگرم مذاکره با نمایندگان خمینی و برای کسب موقعیت خود چوب لای چرخ مبارزه مردم کردستان میگذاشت میگذرم) .

اما پاسخ کوبنده کومه له در آن مقطع به جریان مرتجع مکتب قرآن و خلع سلاح سپاه عقب مانده رزگاری از یک سو و از سوی دیگر مذاکره با دولت موقت بعنوان عضوی از “هیئت نمایندگی خلق کرد” نه الزاما از سر اتخاذ تاکتیک و یا سیاست معینی از سوی کومه له بلکه از سر دخالت و قرار گرفتن یک نیروی جدی سیاسی در مقابل جمهوری اسلامی بر بستر شرایط انقلابی آندوران قابل توضیح است. بنابراین اوضاع و شرایط انقلابی، حضور گسترده توده های مردم در صحنه مبارزه در مقابل جریان خمینی و دولت موقتش این امر را ضروری ساخته بود و به این اعتبار قابل دفاع بود. طرفداران ائتلاف اخیر شش سازمان، به شرایط آندوران و اینکه چه عوامل بنیادی و پایه ای “هیئت نمایندگی خلق کرد” را ضروری ساخت ابدا توجه نمیکنند و یا آگاهانه نمی خواهند توجه کنند.  در این مورد میشود بیشتر گفت و نوشت اما همینقدر به این جنبه از ضرورت وجودی تشکیل “هیئت نمایندگی خلق کرد” اکتفا میکنم. شهرهای کردستان و مبارزه مردم کردستان بعنوان آخرین سنگر انقلاب ۵۷ چنین هیئتی را ضروری ساخته بود نه ائتلافی دلبخواهی از بالای سر مردم  بر سر مصالح روز یعنی همان سیاست و عملکردی  که حزب دمکرات بتنهایی از بالای سر مردم با جریان خمینی پیش میبرد.

ضرورت تشکیل “ائتلاف شش حزب و سازمان اپوزیسیون کرد”

اما ائتلاف و یا امضای بیانیه اخیر توسط شش  سازمان اپوزیسیون کرد که نزدیک به چهار دهه با مقطع انقلاب ۵۷ از آن فاصله داریم، .نه در دوره ای انقلابی و با حضور گسترده توده های مردم بلکه در شرایطی صورت میگیرد که این نوع تقلاها  دارد از بالای سر مردم و بر بستر تحولات سیاسی در منطقه صورت میگیرد. بنابر این  چنین تلاشی در این دوره  بر بستر تحولات در منطقه قابل بررسی و ارزیابی است. قطعنامه کنگره ۱۵ کومه له که بعضا نکات قابل تاملی، ( از شرایط و اوضاع مبارزه طبقاتی و جایگاه نیروهای اجتماعی و نقش مردم را) در بر میگیرد ، با این نوع ائتلافها و از بالای سر مردم در تناقض قرار دارد. نمیشود بنام مبارزه کارگران کردستان و نیروهای اجتماعی ضد جمهوری اسلامی در جامعه سخن گفت اما به جریانات قومی، ناسیونالیست و دینی دخیل بست.

در ماه فوریه ۲۰۱۷ دو واقعه که بستر اصلی همسویی شش جریان مستقر در کردستان عراق را ضروری ساخت رخ داد. یکم تصویب فرمانی از سوی پارلمان عراق که بر مبنای آن قرار بود اپوزیسیون کرد مخالف جمهوری اسلامی مناطق اردوگاهی خود را ترک کنند. این فرمان در پارلمان عراق و با تلاش جریان مالکی و دیگر هم پیمانان جمهوری اسلامی در پارلمان عراق به میان کشیده شد و همان وقت این طرح از سوی احزاب و جریانات سیاسی محکوم کردید.

دوم اینکه همزمان و در تقابل با تصویب این لایحه نهادی وابسته به بارزانی، احزاب و سازمانهای کرد اپوزیسیون جمهوری اسلامی را بدور از رسانه ها دور هم جمع کرد که بتواند این سازمانها را در یک همسویی مقابل اقدامات جمهوری اسلامی بخط کند. تلاش بارزانی بعنوان نیرویی که در صف بندیهای منطقه ای در جبهه عربستان و آمریکا ی بعد از سر کار آمدن ترامپ صورت میگیرد، در همین راستا است.

اگر کومه له در توجیه این نوع مشارکتها چنین “دخالت فعالی” را برای خود یک وظیفه میداند، ناظران وقایع و تحولات سیاسی در بیرون از کومه له نیز چنین وظیفه ای را بدرست در چهارچوب تحولات سیاسی در منطقه و قرار گرفتن کومه له در قطب یکی از این صف بندیها بررسی و ارزیابی میکنند.

میگویند: “آیا دیالوگ با احزاب و سازمانهای ناسیونالیست ایراد دارد؟” خیر نه تنها ایراد ندارد بلکه میشود و میتوان با هر نیروی قومی، ناسیونالیست و حتی دینی، برای افشا و برملا کردن افق و سیاستهایشان در میان مردم با آنان وارد دیالوگ هم شد. دیالوگ و نشان دادن طرحهای ارتجاعی و سناریو سیاهی این نیروها اتفاقا امر یک جریان جدی، سیاسی و مسئول است. قرار گرفتن کومه له در گردونه پنج سازمان سیاسی نه ربطی به “هیئت نمایندگی خلق کرد” دارد، نه به” دیالوگ” و نه به “انجام وظایف خطیر”. بلکه خواسته یا ناخواسته برای تحقق همکاری، ائتلاف  و همسویی با این جریانات بر بستر معادلات سیاسی جدید منطقه ای قرار گرفته است. قرار گرفتن کومه له در کنار سازمان خبات در یک ائتلاف و دادن بیانیه مشترک معنایی جز وارد شدن و به بازی گرفته شدن کومه له توسط جریانات شناخته شده و معلوم الحال نیست.

بنابراین ضرورت نزدیکی، همکاری و یا ائتلاف این جریانات و شرکت کومه له در آن ابدا نه ربطی به شرایط انقلاب ۵۷ دارد و نه قابل مقایسه با ” هیئت نمایندگی خلق کرد” است. بلکه سر راست یعنی قرار گرفتن همه آنها  در صف یکی از دو قطب جهانی و منطقه ای بر بستر تحولات سیاسی قابل توضیح هستند.

در خاتمه این را اشاره کنم که پرداختن به این مسئله و نقد از کومه له از نظر من به این خاطر است که چپ و کمونیسم این سازمان بیش از این در دامن ناسیونالیسم، جریانات فدرالچی و  دینی در نغلطد. کومه له با برسمیت شناختن سازمانهایی که خود آنان را برسمیت نمی شناخت و با بزک کردن یک جریان مرتجع دینی همچون خبات، نه تنها همان مفاد قطعنامه کنگره ۱۵ خود را نادیده میگیرد بلکه توهم آفرینی را در میان مردم دامن میزند. امیدوارم اگر هنوز بارقه ای از کمونیسم و سنتهای قدیمی تر کومه له در این سازمان وجود دارد، نسبت به این رویکرد واکنش جدی از خود  نشان دهد.

عبدل گلپریان

۵ مه ۲۰۱۷