فردا!

برای همگی ما کلمه “فردا” حاوی یک بار مثبت، حامل رنگی از امید، راهی به سوی خوشبینی و گشایش است؛ دلخوشی را تقویت میکند و دست و دلها را قوت میبخشد. سال اندر سال عمر صد بار هم سر به سنگ خورده باشد “فردا” یک ورد سحر آمیز است که به خون انسانها جریان تازه ای میبخشد.
نه فقط زندگی فردی، بلکه زندگی اجتماعی ما هم از همین خاصیت برخوردار است. با یک چرخش نگاه زندگی اکثریت بزرگ جامعه در دست و پنجه نرم کردن با پدیده های جنگ .و خانه خرابی، فقر و نداری و بیکاری، ترس و زور و زندان، فحشا و اعتیاد، محرومیت و نابرابری و تحقیر خلاصه میشود. در تمام طول تاریخ و در زندگی فردی هر یک از ما، دل تبار آدمیزاد برای یک “فردا” جوشیده است که اثری از این رنگهای تلخ و زننده در پیرامون آن نباشد. این جوشش ریشه در یک نگرش عمیق انسانی دارد که دنیا نمیتواند و نباید به همین سیاق و روی همین پاشنه بچرخد. نگرشی که انسانها، وجدان و کردار آنها را وا میدارد دنبال راه چاره باشند.
اول ماه مه یک روز، یک مناسبت یک رگه در امتداد کشش و کوشش برای دستیابی به این فردا است.
در دنیای امروز با پیشرفت های حیرت انگیز علمی و تکنیکی، با توانایی غیر قابل تصور در تولید و پاسخ گویی به همه نیازهای دنیای بشری اما هنوز با وسعتی به پهنای همه کره خاکی عظمت قدرت آفرینندگی کار بشر به حقارت و بردگی بیشمار از انسانهای دیگر ترجمه میشود. در دنیای امروز در جنایتی هولناک میلیونها میلیون انسان از حاصل کار خود محروم و به قعر فلاکت رانده میشوند.
امروز در دهها نقطه کره زمین از جمله ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی تامین معاش حکایت خون دل خوردن بی وقفه، حکایت مصافی ناگزیر و نابرابر با توقعات و ارزشها و حرمت و حقوق شرافتمندترین اعضای آن جامعه است. آنجا بیکاری وانفسای بی پناهی و دلمردگی است.
اول ماه مه ریشه در جریان اعتراضی طبقه کارگر در سراسر جهان علیه این وضعیت دارد. اعتراض و مبارزه کارگری در سراسر دنیا و در همه ایام سال وجود داشته است، اما اول ماه مه علاوه بر خاصیت اعتراضی از یک رنگ و روی ویژه از ادعای کارگری- طبقاتی برای کل جامعه برخوردار است. در سنت های این روز با همبستگی بین المللی کارگری، با رژه ها و مانیفست های کارگری، با گردهمایی های خانوادگی و محفلی و فابریکی بنا به فلسفه مشترک اتحاد کارگری که بدینوسیله حضور، اراده، خوشبینی و قدرت این صف علیه وضع موجود بنمایش دربیاید است که جای ویژه ای پیدا میکند. اول مه روزی است که هر چه عرصه به مبارزه کارگری تنگتر میشود، کارگران آنرا جدی تر میگیرند و به همان درجه هر ذره از برگزاری این روز مفهوم سیاسی و اجتماعی جدی تری پیدا میکند.
اما اول مه با همه عظمت تاریخی، به همه ریشه های خود در واقعیات عمیق جامعه طبقاتی، روز معجزه، روز رعد در آسمان آبی نیست. تصویر یازده اردیبهشت امسال میتواند به اندازه کافی خیره کننده نباشد. اما یک چیز مسلم است طبقه کارگری که با عزم جزم برای اعمال قدرت بمیدان بیاید، آسان تر از آنچه تصور میشود تاریخ امروز ایران را ورق خواهد زد. روز کارگر روز قدم برداشتن دست جمعی در این راه است. همه و بیش از هرکس خود بورژوازی حاکم، و بیش از هر حکومتی حکومت منفور و ضد کارگری جمهوری اسلامی میداند که اگر توده میلیونی مردم زحمتکش بپا خیزد، هیچ دولتی یارای مقاومت و حقظ موجودیتش را نخواهد داشت. اما این خیزش زمانی رخ میدهد که توده ها به قدرت خود و ضعف دشمنانشان باور داشته باشند. تاریخ نشان میدهد که تجارب مبارزه جویانه گاه بسرعت باور نکردنی، باورهای بازدارنده را در ذهن توده های کارگر و زحمتکش زائل میکنند و نیروی عظیم و فرو خفته شان را آزاد میسازند. چنین رویدادی به همان اندازه که غیر قابل پیش بینی باشد، اما ریشه در مبارزه روزمره و واقعی کارگران دارد. اول مه ریشه در منطق این تحولات دارد. آیا کارگران ایران در اول مه تصویری پر ابهت از عزم و اراده متحد خود را به نمایش میگذارند؟ آیا اول مه امسال آبستن فردای متفاوت برای آن جامعه خواهد بود؟ طبقه کارگر باید باور کند جهان امروز در تعیین سرنوشت یک منطقه، جنگ در سوریه، تعیین تکلیف روندهای اقتصادی منطقه، سرنوشت جمهوری اسلامی تا کیفرخواست شلاق کارگران معادن آق دره، و فریاد رسی برای دخترک اسیر دار قالی در کوره ده کردستان سرنوشت روز کارگر در ایران را غربال خواهند کرد.
فردا و امید اینجاست.