“انتخابات” ریاست جمهوری و احزاب اپوزیسیون کرد

“انتخابات” ریاست جمهوری و احزاب اپوزیسیون کرد


اخیرا شش حزب اپوزیسیون کردستان ایران مستقر در کردستان عراق ( حزب دمکرات کردستان ایران، حزب دمکرات کردستان، حزب کومه له، سازمان زحمتکشان کومه له، سازمان کردستان حزب کمونیست ایران کومه له و سازمان خبات، طی نشستی متفق القول شدند که در رابطه با به اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری اسلامی موضع یکسانی را در قبال این مسئله اتخاذ کرده و از مردم کردستان بخواهند که در این نمایش شرکت نکنند. بنا به اظهارات نمایندگان این احزاب این جلسات قرار است ادامه داشته باشد.
تا جاییکه به موضع این سازمانها در قبال مضحکه انتخابات جمهوری اسلامی مربوط است باید گفت که اقدام مثبتی در اتخاذ موضع در قبال صحنه گردانی رژیم گرفته اند. اما هدف من در این نوشته پرداختن به این مسئله نیست بلکه اشاره به جنبه های دیگری از همسویی این سازمانها در قبال مسایل و موضوعات سیاسی در جامعه کردستان ایران است.
پیشتر و در جریان تحولات و رویدادهای سیاسی اجتماعی در کردستان، هر یک از این احزاب نه تنها مواضع متفاوتی در قبال مسایل و اوضاع سیاسی اتخاذ کرده اند بلکه راست ترین آنها حتی در مورد مسئله انتخابات در جمهوری اسلامی به اندازه کافی برای مردم کردستان توهم آفرینی را از خود برجای گذاشته اند. اینکه امروز تغییر موضع داده اند و میخواهند با خواست مردم خود را همسو نشان دهند قدم مثبتی است منتها در کنار این نوع چرخشها درستر آن است که روی خطاها و مواضع نادرست گذشته خود نیز انگشت گذاشته و مورد نقد قرار دهند.
حزب دمکرات کردستان ایران چه قبل از انشعاب و چه بعد از انشعاب، دو فاکتو هم به جمهوری اسلامی امید بسته بود و هم به مبارزات مردم کردستان.
از لبیک به خمینی گرفته تا مذاکره با مقامات جمهوری اسلامی که بر بستر این سیاست متحمل قربانی دادن هم شده است، بخشی از کارنامه و عملکرد این حزب در قبال به اصطلاح منافع “خلق کرد” بوده است. حزب کومه له نیز بعد از جدایی از سازمان کردستان حزب کمونیست، همین سیاست را برای دست یابی به اهداف خود، از امکان مذاکره با رژیم گرفته تا امید بستن به حمله نظامی آمریکا را در کارنامه خود دارد.
مسئله این نیست که گویا احزاب ناسیونالیست تغییر کرده و یا “رادیکال” شده اند بلکه به این خاطر است که فضای اوضاع اعتراضی و اجتماعی مردم چه در کردستان و چه در سراسر کشور در تقابل با رژیم تغییر کرده و وارد فاز جدیدی شده است. ابعاد و اهمیت گستردگی اعتراضات کارگری در حدی است که رضا پهلوی هم به مدافع اتحادیه ها و تشکلهای کارگری تبدیل شده و از انقلاب کارگری علیه جمهوری اسلامی سخن میگوید. تاریخ نشان داده است که در شرایط بروز تحرکات توده ای و اجتماعی و مشخصا مقاطع انقلابی، هر نیروی ارتجاعی هم ادعای انقلابی بودن خواهد کرد. زمانیکه خمینی را بر انقلاب مردم ایران سوار کردند گفت : ”خدا هم کارگر است“. تحرک سکولار و ضد اسلامی مردم عراق در سال ۲۰۱۵ بحدی قدرتمند و امیدوار کننده بود که جریان مقتداصدر کوشید خود را صاحب آن جلوه دهد.
جالب تر این است که در چنین نشستهایی حضور و شرکت سازمان خبات در میان این احزاب و سازمانها نیز کم کم به نرم جدیدی تبدیل شده است. وقتیکه سازمان خبات بعنوان یک جریان مذهبی و ارتجاعی، بعنوان سازمانی که رهبری آنرا شیوخ منطقه و با گرایشات مذهبی تشکیل میدهد، در چنین گردهمایی هایی حضور پیدا میکندچرا جریان مفتی زاده هم در آن شرکت نکند؟!. مفهوم ایجاد چنین بالانسی از هم اکنون یعنی آماده سازی سازمانها و نیروهای ارتجاعی برای سوار شدن بر تحولات آینده در کردستان.
بدون شک شرکت تمامی احزاب ناسیونالیست کرد و اسلامی در جلسلت و نشستهایشان و اتخاذ مواضع و تصمیماتشان در قبال اهدافی که دنبال میکنند امری متعلق به این جبهه و این سازمانها است که میتوان بطور کنکرت به اهداف وسیاستهایشان پرداخت. اما آنچه که در این رابطه تامل برانگیز است حضور و شرکت سازمان کردستان حزب کمونیست ایران کومه له است که این نشست در مقر مرکزی آنان برگزار شده است.
من بارها طی مقالات و نوشته هایی به احساس نزدیکی سازمان کردستان حزب کمونیست با احزاب و سازمانهای ناسیونالیست کرد اشاره کرده و آنرا مورد نقد قرار داده ام. در اینجا میخواهم مجددا بر این نکته تاکید کنم که این نوع اشتراک مساعی و عملکرد کومه له در جبهه سازمانهای ناسیونالیست کرد و اینبار با حضور سازمان خبات، مغایر با تاریخ و سنتهای قدیمی تر و جا افتاده تر در کومه له است. نتیجه چنین همسویی هایی قبل از هر چیز خاک پاشیدن در چشم مردم کردستان و ایجاد توهم و خوشباوری در میان آنان نسبت به جریانات قومی، اسلامی و ناسیونالیسم کرد است.
چنین نشستها و گردهمایی هایی متاثر ازعملکرد و سبک و سنت احزاب ناسیونالیست حاکم بر کردستان عراق را برای مردم تداعی میکند. گویا قرار است در آینده تحولات در ایران و تا جاییکه به کردستان ایران برمیگردد، از هم اکنون همان همزیستی احزاب قومی اسلامی که در ساختار حکومت اقلیم بر گرده مردم سوار شده و کردستان عراق را به وضعیت امروز انداخته اند از سوی این احزاب و سازمانها نیز برای کردستان ایران به آزمایش گذاشته شود.
بی ربطی احزاب و نیروهای قومی، اسلامی به خواستها، آرزوها و آرمانهای مردم در کردستان بویژه در دهه دوم قرن بیست و یک بسیار عیان تر از هر زمان دیگری است. امر سازمانها و احزاب ناسیونالیست کرد که اطلاق کلمه ناسیونالیست هم از سرشان زیادی است، خودآزمایی برای معامله و بند و بست از بالای سر مردم بر بستر تحولات آینده در کردستان ایران است. این را من نمیگویم بلکه افق، اهداف، سیاست و تاکتیک چندین دهه این احزاب این را به ما میگوید. ”دفاع از خلق کرد“ و ادعای دفاع از خواست و مطالبات آنان وسیله ای برای رسیدن به این اهداف است. هم کیشان این سازمانها در کردستان عراق آینه تمام قدی در کارنامه ۲۵ سال حاکمیت آنان بر کردستان عراق را در مقابل دید همگان قرار داده است.
مسئله صرفا بر سر ایجاد یک جبهه بندی عمومی و سراسری از سوی سازمانهای اپوزیسیون کرد بر سر نمایش انتخاباتی رژیم اسلامی ( که هر یک از این سازمانها به تنهایی نیز میتوانند موضع خود در قبال نمایشات انتخاباتی رژیم اتخاذ کنند) نیست بلکه بحث بر سر ایجاد توهم درمیان مردم کردستان، مقبولیت بخشیدن به سازمانها و جریاناتی نظیر سازمان خبات و غیره است که در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی میتوانند توان و قابلیت دردسرسازی برای مردم کردستان داشته باشند هست.
جامعه کردستان ایران جامعه و بافت اجتماعی طبقاتی پولاریزاسیون شده ای را پشت سر گذاشته است. شباهتی به سالهای مقطع انقلاب و بعد از انقلاب را ندارد. سیاسی تر، روشنتر و انسانی تر مسایل را مینگرد. گرایش چپ اجتماعی با افق تر آینده را مینگرد. نسل جوان دخیل و فعال در جنبشهای اجتماعی، در جنبش کارگری و تمایلات انسانی و چپ بمراتب قوی تری از آندوران را در کارزار مبارزاتی خود بکار بسته و جا انداخته است. مطرح و لانسه کردن جریانات قومی و ارتجاعی بر بستر رویدادها و تحولات سیاسی در جامعه کردستان از سوی نیرو و سازمانی که تعریف چپ و کمونیست از خود بدست میدهد، نادیده گرفتن امید و آرمانهای انسانی و رادیکال مردم کردستان است. سازمان کردستان حزب کمونیست نباید اجازه دهد که ارتجاع محلی این بار از پنجره وارد شود.

۲۰ فروردین ۹۶
۹ آوریل ۲۰۱۷