حقانیت کارگری در اعتراضات خیابانی بیهوده!

درباره اعترضات کارگری بهمن ۱۳۹۵

حقانیت کارگری در اعتراضات خیابانی بیهوده!
بهمن ماه حتی اگر فقط به خبرگزاری دولتی ایلنا بسنده کنیم در شهرهای متعدد خیابانها در اختیار حرکات اعتراضی کارگران قرار گرفت. بنا به اخبار منتشر شده و فیلم اجتماعات مربوطه، دو مورد، یکی تجمع اعتراضی کارگران روغی نباتی جهان در زنجان و راه پیمایی خانواده ها بهمراه کارگران، و دیگری تجمع اعتراضی کارگران هپکو به همراه خانواده های خود در میدان باغ ملی شهر اراک، با رنگ اعتراضی قوی، بیشترین توجه را بخود اختصاص دادند.
آیا در مورد حقانیت اعتراضات میتوان سر سوزنی تردید به خود راه داد؟ گفته میشود روزی کارگر از طریق کار و دستمزد او تامین میشود. گفته میشود کارگر باید قدر کارفرما را بداند. صد البته که مزخرف میگویند. نان و روزی و سر پناه کارگر، نه در دست کارفرما، بلکه در دست بقال و نانوایی و کاسب نظر بلند محله است که نان مایحتاج روزمره را نسیه پشت نسیه، از این ماه تا آن ماه متقبل میشود. آبروی کارگر در دست صاحب خانه نظر بلندی است که با وجود اجاره های عقب افتاده جل و پلاس کارگر سر از خیابان در نمی آورد. میگویند روزی دست خداست. صد البته مزخرف میبافند. زندگی گردن کلفت ها را بودجه عمومی تامینی میکند، سفره کارگر را هم یک خواهر یا برادر مهربان، پدر و مادر بازنشسته و از کار افتاده. بعد از آن نوبت کار کودک و گدایی، دست فروشی محقر، دار قالی توی خانه میرسد.
گفته میشود چرخاندن کارخانه تدبیر میخواهد. میگویند انگیزه سود در وجود کارفرما است که کارخانه و تولید را روبراه میکند و کارگر هم به شغل و درآمد میرسد. مزخرف میگویند. نه بخاطر مبحث نبوغ آمیز مارکس در مورد استثمار و بهره کشی نهفته در تار و پود رابطه کار و سرمایه، و در شکل پنهان ارزش اضافی! بلکه بخاطر دزدی و سرگردنه بگیری آشکار و در روز روشن توسط کارفرما. میشود رفت و کتب تاریخی را ورق زد و دید چنگیز خان و مغولها چه بر سر نفوس ایران آوردند. البته هنوز نشانه ای از قانون کار و خط فقر و دستمزدهای سالانه مربوط به ایلغارهای وحشی پیدا نشده است. اما قطعا مردم را اینقدر به مرگ نزدیک نکردند، آنقدر تمدنشان قد میداد که عارشان بیاید دستمزد انسان زحمتکش را بدزدند. هنوز کتیبه ای دال بر وجود مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان و قوه قضاییه در رابطه با مغولهای وحشی در دست نیست، اما قطعا روشن است با قانون کار موقت میلیونها نفر را به بردگی بیمزد نکشاندند، صد ها هزار نفر را به کارتن خوابی و گور خوابی نکشاندند! “مغولهای” بازار کار ایران نه غریبه اند، نه عرب و نه اشغالگر. در زیر یک آسمان، با یک زبان، با یک تاریخ دو طبقه با فاصله عظیم و آشتی ناپذیر در روش زندگی، مفاهیم خوشبختی، معانی خدا و بهشت، اخلاق و شرف. از بورژوازی ایران بپرسید حاضر است با گاوهای شیرده خود در مزارع همان رفتاری که با کارگران اجیر شده همان مزارع روا میداند بخرج بدهد؟
مبارزات کارگری همواره با ترس و توهم آنهم با پیچیدگی های شگفتی آور توام بوده است. کسی که با تهییج سراغ نان آور یک خانواده میرود، شجاعت فردی را به مقابله با ترس فرامیخواند، کسی که ترور و سرکوب طبقه بورژوا و دولتش را دست کم میگیرد، کسی که عقل کارگر را آنقدر دست کم میگیرد که در صدد است شورش را بجای تغییر به سمت زندگی بهتر به کارگر بفروشد … را نباید جدی گرفت. اما هنوز جا دارد پرسید این چه توهم و چه امید کوری است که کارگر را قانع میسازد یکسال، دو سال و در مورد کارخانه سیمان سازی، سه سال تمام بدون دستمزد بکار خود ادامه دهند تا کارفرما فربه تر شود و در موقع “مناسب” کرکره دکان استثمار خود را پایین بکشد؟
اعتراضات کارگری بهمن ماه سال جاری تیتر ساز شد. بسیاری از جریانات را به وجد آورد، بخشی از رسانه های دولتی و بورژوایی کک نگرانی به جانشان افتاد، تحرک تازه تری را به جریانات منتسب به کارگر بخشید؛ اما با همه اینها برای کسی که صرف کارگر در خیابان معیار کافی برای شناختن موقعیت طبقاتی و مبارزاتی کارگری وی نیست، کلنجار با چند سوال اجتناب ناپذیر است: چرا صف کارگران سینه میزنند؟ کارگران به سمت نبرد میروند، کارفرما و استاندار را به هماورد میطلبند پس چرا راه عقب نشینی خود را دو دستی تحویل دشمن میدهند؟ استعفای استاندار چه عاید کارگران میسازد؟ یک اختلاس کمتر دیگر چه صیغه ای میتواند باشد؟ چرا زنان را جداگانه و آنهم ته صف بدنبال خود میکشند؟ توقع زیادی نیست و حتما کارگران قبل از حرکت اعتراضی خود در یک مجمع عمومی درباره حرکت خود بحث و تصمیم گیری کرده اند. بالطبع هدف راهپیمایی جلب سمپاتی مردم شهر بوده است، پس چرا صف تظاهرات با مردم قاطی نمیشود؟ باید کارگران با دیدن فیلم تظاهرات خویش متوجه شده باشند کسی که قلبش برای اعتراض کارگری بطپد از بیرقهای سیاه و فریادهای نوحه خوانی جز آزردگی توشه ای به همراه نبرده است. آیا غیر قابل اجتناب نیست که از نمایش زیادی اسلامیزه شده، آپارتاید منشانه زنان کارگر جریحه دار شد؟ حتما کارگران در مجمع عمومی خود به قدم بعدی اعتراض خود اندیشیده اند. این باید نمایش صلابت اعتراض و حق طلبی و قدرت بسیج کارگران باشد. پس چرا در تابلوها در گفتگوی با مردم اینرا نگفتند؟
مصطفی اسدپور
۱۴ فوریه ۲۰۱۷