درختان

درختان
از آب برخاستم
به خاک و درخت رسیدم
در رهگذر آتش و باد
کده ای ساختم
در میان دهقانان فارس
و جنگل نشینان شمال پرورش یافتم
راز گیاه خواری،
عشق به آزادی
و فضیلت را از نیاکانم به ارث بردم.
در سالیان قحطی و طاعون
حشمت خانه ی پدری را باختم
وز باغ های آرزو میوه ای نچیدم!
مثل گیاه ک ندذهن

و جنگل برهنه
عریان شدم
عریان!
برای آینده ی درختان نگرانم
قحطی و گرسنگی همیشه ترسناک است.
اکنون دست های خسته ی خیلِ گرسنگان
به سوی ماست.
ع. دشتی