چند پاسخ دیگر به خدامراد فولادی و نقدش به لنینیستها از موضع راست

چند پاسخ دیگر  به خدامراد فولادی و نقدش به لنینیستها از موضع راست

مقدمه:

نقد به لنینیزم یا هر گرایش سیاسی دیگر طبعا می تواند از مواضع بسیار متفاوتی انجام شود. نقدهای خدامراد فولادی را من خصوصا دنبال می کنم .بسیاری نکات مثبت و جالب درش بوده و خوشحالم ایشان این نقدها را ادامه می دهد.مدتی قبل به یکی از مقالات ایشان پاسخی نوشتم(۳).این مقاله بخش بعدی پاسخ من به خدامراد فولادیست. امیدوارم این سری بحثها تداوم یابد و به رشد اندیشه کمونیستی و چپ به عبور نهائی چپ و کمونیزم از سنتهای عقب مانده لنینیستی و مائوئیستی و تروتسکیستی و به ورود به کمونیزم مدرن کمکی باشد. تا کمونیزم ایرانی دور این امامزاده ها خانه زده ، حتی به فرض قدرت گیری هیچ بیش از انچه دیکتاتورها کرده اند نخواهد کرد. جامعه دیکتاتور زده به دیکتاتوری دیگر فرا خواهد روئید.

خدامراد فولادی در مقاله اخیرش بطور واضحی ایستگاه سیاسی خودش را نشان داد و فراخوان داد به کمونیستها که مطالبه خود را روی “دموکراسی بورژوائی” فعلا ماتمرکز کنند چون جامعه ایران از این بالاتر را ندیده و شاید بعد از بقدرت رسیدن “دموکراسی عالی تر” را نشان جامعه بدهند. این بحث را که اساسا ربطی به لنینیزم ندارد، حدامراد فولادی در ابتدای مقاله اش (۱)آورده که فکر می کنم روشنگر برنامه سیاسی ایشان باشد. لذا ایشان بر این ادعاست که لنینیستها گویا واقعا در موضع بالاتر از دموکراسی قرار دارند و عیبشان اینست! این بیشتر به موضع منشویزم شبیه است.توده ایزم که اولین شاخه لنینیزم بود همین سطح برنامه را داشت. بسیاری از لنینیستها هم خودشان را در سنگر حمایت از “اصلاحات بورژوا دموکراتیک ” می بینند. لذا من فکر نمی کنم اختلاف خدامراد فولادی با لنینیزم از موضع رادیکال چپ و سوسیالیستی باشد.ایشان از موضع منشویکی به لنینیستها ایراد دارد! در حالیکه اکثریت مطلق لنینیستها در تاریخ ایران دنبال مصدق السلطنه ها افتادند و خواهان “رشد مناسبات تولید” شدند!

در این مقاله من نگاهی می اندازم به چند بحث خدامراد فولادی در مقاله اخیرش انهم از موضع کمونیست کارگری منفرد که مدعی است احزاب موجود کمونیست کارگری فرقه های عقب مانده لنینیستی هستند و انها را در همان بستر کمونیزم ایرانی باید تقسیم بندی کرد:

 

(۱)”لنینیستها پاسخگو نیستند” اما مسئله بزرگتر است!

من با این ادعای خدامراد فولادی کاملا موافقم. سنت لنینیزم اساسا سنت پاسخگوئی به جامعه نبوده و نیست.نه انزمان که بقدرت رسیده و نه این زمان که ویلان کافه ها و قهوه خانه های جهان است! لنینیزم و عموما چپ ایرانی در مقام “اوانگارد و پیشرو” فکر می کند که “توده ها توان فهمش را ندارند” . در مقابل مخالف اگر دستش برسد سرکوب می کند و نامش را “دیکتاتوری پرولتاریا” می نامد و دلیلش را هم گفته های موهومی از مارکس می آورد یا اینکه مخالف را به نوکری امپریالیزم و رژیم متهم می کند یا تشخیص پزشکی صادر می کند که طرف “روانپریش” است یا در فاز “بایکوت” قرار می گیرد و مدعی می شود “سکوت کنیم چون در شان ما نیست پاسخ دهیم” و فکر می کند که مخالف بالاخره ساکت می شود.عمرش تمام می شود و این لنینیست عقب مانده با گذشت زمان از زیر نقد نجات می یابد!

لنینیزم و کمونیزم ایرانی در تجارب چندین نسل زمانی که حزب و سازمان ساخت همان کرد که قرار است در حکومتش انجام دهد! کلاه بوقی گذاشت سر مخالف! اتهام زد، ترورشخصیت کرد، لیچار گفت، اخراج انقلابی کرد و اگر دستش رسید “ترور انقلابی” کرد.همه اینها را هم ما در تاریخ کمونیزم ایرانی دیده ایم.

کمونیزم ایرانی و لنینیزم ربطی به سنت مدرنیته به سنت دیالوگ انسانی نداشته و ندارد. فعالین فیسبوک هم اینها را بخوبی تجربه کرده اند.

نکته مهم اینست که لنینیزم ایرانی را من جدا از عقب ماندگی ایرانی جدا از درجازدگی ایرانی در فرهنگ پیش مدرن نمی بینم.چرا که این عقب ماندگیها عینا در انها که به لنینیزم دچار نیستند هم وجود دارد! از فرقه اسلامی مجاهد بگیر تا انواع شعب راست دیگر. لذا اختلاف من با خدامراد فولادی اینست که زیر بنای عقب ماندگی چپ ایرانی را فقط لنینیزم می بیند. در حالیکه این چسبندگی به لنینیزم طبعا باید خودش ریشه یابی شود.

(۲) “لنینیزم بد است مارکسیزم خوبست”! “لنینیزم مارکسیزم نیست”!

ایراد دیگر خدامراد فولادی اینست که پشت سنگر مارکسیزم ایستاده و می خواهد ثابت کند لنینیزم مارکسیزم نیست!

این کاملا درست است که لنینیزم با انچه مارکس گفت یکی نیست و ادعای “لنینیزم، مارکسیزم دنیای امپریالیستی است” یک دروغ گنده و کلاه گشاد بود و هست!  اساسا برای فریب کمونیستها این بازی را طرح کردند!

لازم نیست گرایشی ، خودش را “همان ایزم” قبلی بنامد! لازم نیست به مارکس چسبید تا کمونیزم بود! لازم نیست به “مارکسیزم” که اختراع حامیان مارکس است،متوسل شد تا سیاستی دیگر را ثابت کرد.

دستور کار لنین یا هر فرد دیگر در زمان و مکان دیگر نیازی را می طلبد که در چهارچوبهای مردگان و گذشته ها نمی خواند. توسل به مارکسیزم برای لنینیستها در دو لایه نادرست بود.اولا توسل به نظریاتی که لنینیزم از انها جدائی داشت (مثل امکان پیروزی سوسیالیزم در روسیه در شرایط انزمان یا اینکه سوسیالیزم باید از انگلستان اغاز شود!)

دوما اساس اینکه لازم باشد هر فردی خودش را با مرده ای تداعی کند تا مگر بقیه او را بپذیرند! اساس این ایراد است. گذشته از اینکه مارکسیزم هم ربطی به مارکس ندارد همانطور که خودش گفت!

(۳)”شرطهای خدامراد فولادی” و راه چاره

خدامراد فولادی دو شرط می گذارد که توی حزب لنینی وارد شود! خوب این حرف حساب است؟ فرض که اینها مریم رجوی آوردند کردند رهبر ایشان راضی می شود؟ فرض کنیم که رهبر عوض کردند اونهم یک روز در میان! لنینیزم تمام می شود خدامراد به انقلاب بورژوا دموکراتیکش می رسد؟

طبیعتا این دو “شرط” خدامراد فولادی تابلوئی برنامه سیاسی او هم هست! او مدعی است که اگر لیدر زن بشود دنیا فرق دارد! اگر رهبری دو سال یکبار عوض شود لنینیزم غیب می شود!

شرطهای خدامراد فولادی ناتوانی او در نقد رادیکال را نشان می دهد. هیچ حزب سیاسی با آوردن یک مریم بانو یا مینا احدی یا اشرف دهقانی نمی شود گل و بلبل! دیکتاتوری و عقب ماندگی توسط زن هم قابل انتقال است. جابجائی لیدر ها حتما کمکی است برای سازماندهی مدرن حزبی و شرط است اما هزار راه هست که امثال خدامراد را در یک حزب مبتنی بر لنینیزم همچنان بفرستند دنبال نخود سیاه!

خدامراد فولادی با عضو حزب لنینی شدن نمی تواند چیزی را عوض کند.این خانه نه فقط از سر لنینیزم بودن کمونیزم بلکه از سر زیست سیاسی چپ ایرانی در فرهنگ شرقی عقب مانده بدجوری ویرانست. انهم از پایه!

خدامراد فولادی باید نقدهایش را توسعه دهد و ریشه یابی عمیقتری کند.ماندن در ایستگاه نقد لنینیزم هم کافی نیست!

منابع دیگر:

(۱)خوش بُوَد گر محک ِ تجربه آید به میان , سخنی بی پرده با لنینیست ها  (خدامراد فولادی)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=62361

(۲)آرشیو نقد لنینیزم  (سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%84%D9%86%D9%8A%D9%86%D9%8A%D8%B2%D9%85

(۳)در اهمیت نقدهای خدامراد فولادی به لنینیزم و چند نکته  (سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%84%D9%86%D9%8A%D9%86%D9%8A%D8%B2%D9%85/492-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D9%86%D9%82%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%84%D9%86%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B2%D9%85-%D9%88-%DA%86%D9%86%D8%AF-%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87