سندیکای واحد ، تبصره ٢ و مزد “پایه “

سندیکای واحد ، تبصره ۲ و مزد “پایه ”
<< کارگران شرکت واحد با امضای طوماری اعلام کردند در برابر تعیین دستمزد ناعادلانه سکوت نخواهند کرد.سندیکای کارگران شرکت واحد اوبوسرانی تهران از روز شنبه سی ام بهمن با جمع آوری امضاء از رانندگان و کارگران شرکت واحد اعتراض خود را نسبت به دستمزد فعلی که چند برابر زیر خط فقر است اعلام کردند.کارگران با امضای طومار خواهان تعیین دستمزد سال نود و شش مطابق تبصره ۲ ماده ۴۱ قانونکار هستند. جمع آوری امضاء از کارگران شرکت واحد در سطح خطوط، توقفگاه ها و تعمیرگاه های این شرکت تا روزهای آینده ادامه خواهد یافت>> .
آنچه در بالا نقل شد بر گرفته از صفحه تلگرامی سندیکای شرکت واحد می باشد. سندیکای شرکت واحد ،خواستار افزایش دستمزد مطابق با تبصره ۲ ماده ۴۱ شده است .در تبصره ۲ در ماده ۴۱ قانون کارآمده است<< حداقل مزد بدون آنکه مشخصات جسمی و روحی کارگران و ویژگی‌های کار محول شده را مورد توجه قرار دهد باید به اندازه‌ای باشد تا‌زندگی یک خانواده، که تعداد متوسط آن توسط مراجع رسمی اعلام می‌شود را تأمین نماید. >>
همانظور که مشاهده می شود در تبصره ۲ در ماده ۴۱ تعداد متوسط خانوار کارگری به مراجع رسمی واگذار شده است . این تبصره بی کم و کاست فقط یک حربه شرعی است . اما در اینجا فرض گرفته می شود که تعداد افراد خانوار مد نظرآنها یک خانوار ۴ نفری باشد . حال سوال این است ، تامین زندگی از نظرآنها چیست ، از نطر آنها کدام زندگی شایسته ما کارگران است؟ بر اساس کدامین معیار،هزینه های زندگی ما کارگران برآورده می شود، و قراراست بر اساس کدام سبد ، هزینه خانوار کارگری تامین شود ؟
سندیکای شرکت واحد از امضاء کنندگان مبلغ ۳ میلیون و پانصد هزار تومان درسال ۱۳۹۵ بود . اما برای سال ۱۳۹۶ خواستار اجرایی شدن تبصره ۲ ماده ۴۱ شده است. سندیکای شرکت واحد توضیح نداده است به چه دلیل به جای مبلغ پیشنهادی ،کارگران را به قانون کار ارجاع داده است! این تغییر رویکرد می تواند دلائل متعددی داشته باشد که شایسته است سندیکای واحد در این باره اظهار نظر کند . شاید یکی از دلائلی که امروز سندیکای واحد در تعیین مبلغ ، پا به عقب کشیده است این باشد که حقوق رانندگان شرکت واحد ( حقوق دریافتی) مبلغی در حدود چهار میلیون تومان باشد. پس باید بررسی شود.
من بعنوان یک کارگرو با شناختی که از حقوی ها دریافت شده دارم و سال ها در محاسبه حقوق ،در محل کار با این اعداد و ارقام سرو کار داشته ام ،لازم می دانم در ذیل به نکاتی اشاره کنم .
اگر مبنا و برداشت من در اینجا درست باشد، باید گفته شود سندیکای شرکت واحد، بین حقوق دریافتی ، با مزد” مبنا ” یا مزد ” پایه ” فرقی قائل نشده است . به عبارت دیگر باید گفته شود مزد” پایه” با حقوق دریافتی دو مقوله کاملا متفاوتی هستند . حقوق دریافتی شامل تمام ایتم های سطوح مزدی است از جمله اضافه کاری ، حق شیفت (شب کاری ) حق اولاد ووو که بر مبنای مزد ” پایه ” یا مزد ” مبنا ” محاسبه می شود. حال اگر مزد ” پایه ” مثلا رقم ۱۰۰ باشد، تمام ایتم ها ، بر اساس این رقم محاسبه می شود. مثلا برای محاسبه یک ساعت اضافه کاری بر اساس رقم ۱۰۰ ، مزد یک ساعت می شود رقم ۱۳٫۶ . حال ۱۳٫۶ را ضرب درمقدار ساعت اضافه کاری کنید مثلا در ۵۰ساعت ، مبلغ بدست آمده مساوی است بارقم ۶۸۰ . حال اگر مزد ” پایه ” رقم ۲۰۰ باشد ،مزد یک ساعت بر مبنای افزایش مزد “پایه ” بیشتر می شود . اگررقم ۲۰۰ را بر مقدارساعت کار روزانه تقسیم کنیم مبلغ ۲۷٫۲ بدست خواهد آمد . مبلغ ۲۷٫۲ را ضربدر ساعت اضافه کاری شود،( ۵۰ ساعت )،مساوی است با رقم ۱۳۶۰ .به این سادگی می شود فهمید که هر مقدار مزد ” پایه ” بیشتر باشد ، سایر سطوح مزدی بیشتر خواهد شد . پس حقوق دریافتی ، با مزد “پایه ” یکی نیست بلکه حقوق دریافتی ارتباط مستقیمی با مزد “پایه ” دارد و هر اندازه مزد ” پایه ” بیشتر باشد به همان درصد سایر ایتم ها ،از جمله مبلغ اضافه کاری ،اضافه ودر نتیجه حقوق دریافتی بیشتر خواهد شد.پس خواست افزایش مزد در واقع افزایش مزد” پایه” است و مزد ” پایه ” بصورت اتوماتیک درمحاسبه سایر سطوح مزدی تاثیر مستقیم می گذارد.
پس فرق است بین مزد و یا حقوق دریافتی ،با حقوق یا مزد “پایه “. بحث بر سر افزایش مزد به این معناست که این مبلغ به عنوان مزد “پایه “منظور می شود . اگر مبلغ برای سال ۱۳۹۶ مبلغ ۴ میلیون تومان باشد، کارگر بدون داشتن اضافه کاری ، حق شیفت و سایرسطوح مزدی ، باید مبلغ ۴ میلیون تومان را دریافت کنند.اما در صورت داشتن اضافه کاری و یا حق شیفت یا شب کاری ، مبنای اضافه کاری و حق شیفت بر اساس مبلغ ۴ میلیون تومان محاسبه خواهد شد . اما ؛ خارج از این محاسبه بایدیاد آوری شود که کارگران بعنوان یک طبقه ، دارای درد مشرکی هستند و باید دانسته شود که میلیون ها کارگر در ایران مبالغی کمتر از ۵۰۰ هزار تومان ،و یا در نهایت مبلع ۸۰۰ هزار تومان را دریافت می کنند ( اگر آن هم در موقع مقرر پرداخت شود ) . پس یک وظیفه طبقاتی ما ایجاب می کند که یک منفعت عمومی تری را مد نظر داشته باشیم . زندگی میلیون های خانواده کارگری به مانند ظرف های مرتب با هم هستند و باید بتوانیم یک هم سرنوشتی را تبلیغ و ترویج کنیم. باید خواست ومطالبه ای را در دستور کار قرار داد که منفعت عمومی کارگران را مد نظر داشته باشد. ما باید خواستار مزدی باشیم که ناچارنشویم برای داشتن حداقل معیشت ،دست به اضافه کاری بزنیم . قرار است که” کار” برای زندگی باشد ،نه “زندگی” برای “کار”
دوستان کارگر ؛ تا آنجا که به تجربه و شناخت به بیش از سه دهه بر می گرد، ثابت شده است که شورایعالی کار در این مدت بجز، بی حقوقی و تعیین مزد چندین مرتبه زیر خط فقر، چیزی برای ما کارگران رقم نزده اند. آیا این انتظار می رود که آنها مزدی برای ما در نظرداشته باشند که همراه باشد با یک زندگی متعارف، با استانداردهای یک زندگی امروزی و مدرن؟ یا قرار است زندگی یک گور خواب را برای ما تامین کنند؟ یا قرار است فرزندانمان به دلیل فقر، توان درس خواندن و ادامه تحصیل از آنها گرفته شود و به کودکان کار و خیابان تبدیل شوند ؟آیا قراراست ما از یک زندگی برخوردار باشیم که بتوانیم مایحتاج زندگی از قبیل ، مسکن مناسب و شایسته ، خوراک و پوشاک مناسب ، هزینه رفتن به سفر ، هزینه رفتن به سینما ، ئتاتر ، هزینه خرید کتاب ، هزینه رفتن به مهمانی و جشن ها و یا هزنیه تحصیلی خود و افراد تحت پوشش ،ووو را تامین کنیم ؟ یا قرار است آنها تعیین کنند که خانواده های ما باید درکدام الونک زندگی کنند ( تا کنون که این کار را کرده اند )؟ آیا تامین زندگی از نظرآنها این نیست که من و شما باید در کوچه پس کوچه های محله برگردیم تا بتوانیم ارزانترین میوه رابا پایین ترین کیفیت خریداری کنیم؟ آیا آنها باعث نشده اند در مقابل خواست های اولیه فرزندانمان، برای خرید پوشاک مناسب ،رفتن به گردش و مسافرت،تفریح ، ووو در مقابل فرزندانمان و خانواده بد لیل نداشتن پول کافی، شرمنده شویم؟ آیا آنها هزینه سمینا رفتن ، مهمانی و جشن گرفتن ، مسافرت رفتن و کتاب خواندن را برای ما در نظر دارند ؟ ، یا اینها رابرای کارگران حرام و لوکس می شمارند ؟ تا کی زن ،در خانه مواد خوراکی را مثقال به مثقال تقسیم کند ،برای آنکه توان خرید هر روزه انها را ندارد.آیا داشتن و استفاده از وسائل رفاهی ازجمله ماشین لباسشوئی ، ماشین ظرف شوئی ، وسائل گرمایی و سرد کننده ووو برای خانواده های کارگری حرام است؟ چرا نباید از آنچه تولید می کنیم و حاصل رنج و کار ماست ، خود ازآن بهره ای نبریم؟ چرا ما نباید از امکانات بهداشتی و تحصیلی مناسب و رایگان برخوردار باشیم ؟
آیا تامین زندگی و معیارهای مورد نظرآنها، همردیف کردن سطح زندگی ما با فقیرترین انسان های شریف و زحمتکشی است ، که به دلیل همین مناسبات استثمارگرانه نظام سرمایه داری، مجبور به زندگی در دورافتاده ترین روستاهای ایران وافغانستان وعراق و آفریقاووو شده اند؟ یا تامین یک زندگی انسانی ، شایسته براساس استاندارهای مدرن وجهانی ؟
نظام سرمایه داری، چاکران و دیگر همپالگی هایشان در شورایعالی کار ، نه تنها بهترین ها را برای ما رقم نخواهند زد ، بلکه حداقل ها را هم تاکنون از ما گرفته اند.
نباید هیچ توهمی به نظام استثمارگرانه سرمایه داری و قوانین ضد کارگری آن داشت . داشتن یک زندگی پر از رفاه، حق ماست ، اما باید دانسته شود این حق ،از کیسه شورایعالی کار وازشامورتی بازی های ماده ۴۱ بیرون نخواهد آمد . باید به کارگران واقعیت را گفت ، اگر خواهان داشتن یک زندگی بهتر هستیم باید برای آن مبارزه کرد. راه دیگری نیست اگر متشکل شویم ، با زور و قدرت هر آنچه را که بخواهیم بدست خواهیم آورد برای این زورآزمایی باید نیروی متحد ومتشکلی را سازماندهی کرد. بدون کوچکترین توهمی به قوانین ضدکارگری باید به نیروی طبقاتی کارگران باور داشت .
بهزاد سهرابی.۲۰۱۷٫۰۲٫۲۴