ترامپ ، مظهر به قدرت رسیدن نژاد پرستان افراطی در آمریکا

به دنبال اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ در آمریکا ، برای بسیاری این سئوال مطرح شد که چرا در جامعه آمریکا ، یک باره فردی چون دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. مسلما پدیده های در هم تنیده در جوامع سرمایه داری ، منجمله “انتخابات ریاست جمهوری” در آمریکا را تنها با یک یا دو دلیل نمی توان بررسی و تعریف کرد. در این نوشته کوشش خواهد شد تا برای پیدا کردن شناخت از شخصیت دونالد ترامپ ، تا جائی که امکان دارد اطلاعات کاملی از او و برخوردهای وی در جریان انتخابات آمریکا به دست داده شود. واقعیت این است که اگر چه بر طبق آمارگیری های متعدد دوران طولانی انتخابات اولیه در آمریکا – که این بار تقریبا نزدیک به دو سال طول کشید – انتخاب نهائی ترامپ به عنوان رئیس جمهور ، طبق تبلیغات کانال های رادیو – تلویزیونی و مطبوعات داخلی آمریکا و همچنین در دنیای مجازی “ارتباط جمعی” پیش بینی نشده و به اصطلاح معروف “غیر مترقبه” بود ، اما گردش به راست افراطی ، بعد از به سر آمدن دوران ریاست جمهوری هشت ساله اوباما ، خالی از انتظار نبود.

اوباما در آغاز ریاست جمهوری خود با پرداخت میلیارد ها دلار از بودجه کشور به بانک ها و موئسسات مالی ای که با اختلاس و چپاولِ سپرده های مشتریان خود ، اوضاع اقتصادی جامعه آمریکا را تا سر حد سقوط و فروپاشی آن به پیش برده بودند ، توانست که شئون نظام سرمایه داری را تا حدی به نفع روئسای کمپانی های مالی مثل “گُلدمن ثکث” ، “مورگان استانلی” و “سیتی گُروپ” تثبیت بکند. در پایان سال اول حکومت اوباما ، در زمانی که در اقصی نقاط کشور بیکاری و گرسنگی گریبان گیر اکثر کارگران و آحاد جامعه شده بود و بیشتر آن ها به خاطر عدم پرداخت اقساط وام مسکن شان بی خانمان شده بودند ، آن سرمایه داران علاوه بر گرفتن حقوق های کلان ، به بهانه حفظ و نجات موئسسات مربوطه ، از بودجه کشور به خود پاداش های چند میلیون دلاری هم دادند. بعد از گذشت هشت سال از مدیریت کشور توسط اوباما ، به عنوان اولین رئیس جمهور سیاهپوست در تاریخ ۲۴۰ ساله آمریکا ، نارضائی عمومی از سیاست های داخلی و خارجی کابینه او با وجود واقعیت بحران های اقتصادی – اجتماعی و با کند شدن و حتی با نزول نمودار های رشد اقتصادی در آمریکا که منجر به بسته شدن هرچه بیشتر کارخانجات و بیکاری هر چه روز افزون تری برای کارگران می شود ، و با تقلیل و یا گاهی اوقات با حذف تمامی مزایای اجتماعی برای شهروندان و با نبود بودجه برای ساختن پل ها و جاده های جدید و تعویق ترمیم پل ها و جاده های در حال خرابی و ریزش به آینده نامعلوم ، و اضمحلال تدریجی زیرساخت کل جامعه ، همه و همه به حدی بود که دفتر انتخاباتی هیلاری کلینتون وزیر سابق امور خارجه اوباما – به عنوان ادامه دهنده راه و رسم اوباما را بدون شعار باقی گذاشته بود! هشت سال پیش شعار انتخاباتی اوباما “امید و تغییر” بود. اما هشت سال بعد نهایتا و عملا این شعار در انظار عمومی به یاس و ناامیدی و تغییر به “پس رفت” تبدیل شد. بی دلیل نبود که شعار انتخاباتی هیلاری کلینتون “من با او هستم” ، یعنی من با “هیلاری کلینتون” هستم بود که حرکت مثبت و دید رو به جلوئی نداشت و فقط به “نخبه” بودن هیلاری کلینتون ختم می شد. در حالی که شعار ترامپ “آمریکا را از دوباره با عظمت بساز” بود ، شعاری که به نظر دونالد ترامپ و همپالگی هایش “مردم پسند” تر بود.

اما اتفاقاتی که در زمان اوباما – که دستگاه تبلیغاتی طرفدارش تلاش می کرد وی را به اصطلاح “خوش قلب” جا بزند – چه در داخل آمریکا و چه در خارج رخ دادند ، در عمل جرج بوش ، این قاتل هزاران هزار از مردم افغانستان و عراق را روسفید کرد. اوباما و هیلاری کلینتون در هشت سال گذشته در اِعمال جنایات ارتش آمریکا در افغانستان ، عراق ، لیبی ، یمن و سوریه و دیگر مناطق خاورمیانه ، از جرج بوش هم جلو زدند. اوباما که دریافت کننده “جایزه صلح” در سال ۲۰۰۹ می باشد ، اولین رئیس جمهوری است که در کشتار مردم بیگناه کشور های مختلف – هنگام کشتن به اصطلاح “تروریست” ها توسط “درُون” ها یا هواپیما های بدون خلبان – بالاترین آمار و ارقام را دارد. (*) همچنین می توان به این موضوع اشاره کرد که در زمان زمامداری اوباما ، دادستان کل کشور ، هشت نفر “افشاگر” که علیرغم خطر جانی و مالی برای خود به جلو آمده بودند تا از راز سری کمپانی های بزرگ ، پرده بردارند را محاکمه دادگاهی کرد. این رقم از مجموع کل همه کسانی که در زمان روئسای جمهور دیگر از ریگان گرفته تا جرج بوش پسر در چنین زمینه ای محاکمه شده بودند ، بیشتر است. با اخراج بیش از دو نیم میلیون مهاجر از خاک آمریکا ، باراک اوباما رئیس جمهوری است که توسط گروه های حمایت از مهاجرین ، با کنایه به منصب او به عنوان “فرمانده کل قوا” به “اخراج کننده کل قوا” ملقب شده است. آمار دولتی سال ۲۰۱۶ هنوز انتشار نیافته ولی بین سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵ ، دولت او با اخراج بیش از دو نیم میلیون مهاجر ، از تعداد مهاجرینی که در دوران جرج بوش از کشور اخراج شده بودند ، پیشی گرفته است. در جریان انتخابات ، برخوردهای جنگ طلبانه اوباما و هیلاری کلینتون به دونالد ترامپ این “برگ برنده” را داده بود که او با پز “مخالف جنگ های بی هدف و بی برنامه” اعلام کند که یا ما نباید به عراق حمله نظامی می کردیم ، یا حالا که به آن جا لشکر کشیده ایم ، در آن جا باقی بمانیم و تمام منابع نفتی آن ها را در اختیار و به تصرف خود در آوریم. ترامپ در سخنرانی های انتخاباتی خود ، باراک اوباما و هیلاری کلینتون را به عنوان “بنیانگذاران داعش” معرفی کرد که با بیرون کشیدن سریع و بی موقع ارتش آمریکا از عراق ، در آن جا “خلا” ایجاد کردند تا داعش بتواند رشد کند. یک بار هم اعلام کرد که داعش قرار است به اوباما به عنوان بنیانگذار آن ، “جایزه” بدهد!

اساساً با سیاست های جنگ افروز امپریالیست ها در خاورمیانه و سایر نقاط جهان و به وجود آمدن پناهندگان خانمان سوخته و مهاجرت آن ها به اروپا ، در یک طرف ، و فقر و فلاکت شدید ناشی از بحران های اقتصادی و سیاست های ریاضت کشانه بیرحمانه دولت ها در تقریبا همه کشور های سرمایه داری ، در طرف دیگر که منجر به غیر قابل تحمل شدن شرایط زندگی و نارضایتی شدید مردم در اقصی نقاط جهان و احتمال تشدید مبارزات آن ها علیه نظم موجود جهانی گردیده ، در آمریکا هم همچون استرالیا و کشور های اروپائی ، برای مقابله با این اوضاع به ایده های افراط گرایانه نژادپرستی ، ضد خارجی ، ضد مهاجرین ، ضد مذاهب غیر مسیحی دامن زده شده است. ترامپ هم درست بر بستر این شرایط و بیان نظراتی نشأت گرفته از این افکار که برای “سیاست در آمریکا” کاملا تازه و بی سابقه بود ، توانست به ریاست جمهوری برسد. نباید فراموش کرد که سرمایه داری در آمریکا به هر دوی کاندیدا ها – یعنی کلینتون و ترامپ اجازه شرکت در انتخابات را داده بود چرا که برای سیستم سرمایه داری آمریکا ، انتخاب هر یک از این کاندیدا ها ، قابل قبول بود. هر چند ترامپ برای حفظ و پیشبرد این سیستم نماینده راه و روش متفاوتی از کلینتون که ادامه همان راه و روش اوباما بود ، می باشد. نگاهی به تبلیغات انتخاباتی و چگونگی برخوردهای ترامپ در طی دوره انتخابات افشاگر چهره او بوده و نشان خواهد داد که چه کسی با چه برنامه هائی این بار حفظ و پیشبرد سیستم سرمایه داری در آمریکا را به عهده گرفته است.

ترامپ در طول دوره انتخاباتی به برخوردهای غیر معمول و زورگویانه متوسل شد. در کتاب “هنر معامله” که به اسم دونالد ترامپ ولی با قلم و همکاری تونی شوارتز نوشته شده ، آمده است که او در ایام جوانی از پدر میلیونرش یاد گرفته بود که زندگی یعنی جدال ، جدال بین پیروزمندان و شکست خوردگان ، بین کسانی که غریزه کُشتن دارند و کسانی که کشته و بازنده محسوب می شوند. ترامپ همیشه به دوستان خویش متذکر می شود که هیچ وقت به هیچ نوع شکستی نبایستی اعتراف کرد ، بلکه برعکس ، آن را باید “پیروزی” جلوه داد. دونالد ترامپ می گوید: “هر شایعه ای ، اگر به اندازه کافی تکرار بشود ، مردم شروع به باور کردن آن می کنند”! همیشه در گفتن هر واقعیتی مبالغه کنید چرا که مردم دلشان می خواهد که به یک چیز با عظمتی به عنوان بزرگترین ، عالیترین و تماشاترین چیز باور داشته باشند”. بر این اساس در تمام دوران کسب و کار معاملات ملکی دونالد ترامپ ، شکایت به دادگاه و ادعای خسارت با ارقام غیر باور ، از روش های شناخته شده او بوده اند.

یک رسم در آمریکا وجود دارد که هر کاندیدای ریاست جمهوری ، مدارک مالیاتی حداقل سه ساله خود را برای بررسی عموم منتشر بکند تا نشان داده شود که درآمد او در سه سال گذشته چقدر بوده و چقدر از آن را به عنوان مالیات از دست داده و چقدر از آن را مثلا به بنگاه های خیریه ، کمک مالی کرده است. اما ترامپ به بهانه این که اداره مالیات در حال بررسی فرم های مالیاتی اوست ، از نشان دادن آن فرم ها سر باز زد. وی می گفت که بنا به نصیحت و در مشورت با وکلایش ، به خاطر “حسابرسی” اداره مالیات ، از نشان دادن فرم های مالیاتی خود معذور است. حتی وقتی گفته شد که حداقل نامه اداره مالیات را نشان بده که آن ها در حال بررسی پرونده تو هستند ، او این کار را هم نکرد!

یکی دیگر از رسم و رسوم های کاندیدای ریاست جمهوری در آمریکا ، نشان دادن گزارش پزشکی از سلامت جسمی فرد می باشد. دونالد ترامپ هفتاد ساله برای مدت های مدیدی این درخواست مطبوعات و رادیو – تلویزیون ها را به تعویق می انداخت و همیشه می گفت که هر وقت صلاح دید و در موقع مقرر این کار را خواهد کرد. تا این که بالاخره یک روز ، وی یک گزارش دو صفحه ای از یک دکتر بازنشسته متخصص در بیماری های معده و روده – هرالد بورن استین که سراسر آن غلط املائی و انشائی داشت منتشر نمود. متن این به اصطلاح گزارش پزشکی که همه معتقد بودند توسط خود ترامپ نوشته شده ، مدت ها موضوع طنز و مزاح برنامه های کمدی شبانه تلویزیون های آمریکا بود. اصطلاح “نتیجه همه آزمایشات طبی منفی” بودند ، یک اصطلاح پزشکی است ، یعنی این که مریض سالم است. ولی در گزارش پزشکی دونالد ترامپ نوشته شده بود که نتیجه همه آزمایشات طبی “مثبت” بودند ، یعنی این که او همه آن امراض را دارد ! چرا که دونالد ترامپ فکر کرده بود که چون منفی بد است و مثبت خوب است ، پس نتیجه همه آزمایشات طبی او “مثبت” بوده اند. یا این که آن دکتر در آن گزارش طبی ادعا کرده بود که دونالد ترامپ یکی از سالم ترین کاندیدائی است که تا به حال برای ریاست جمهوری به صحنه آمده است. وقتی که آن دکتر بازنشسته ، کاندیدا های دیگر را آزمایش پزشکی نکرده ، این ادعا که او سالم ترین فرد بین آن کاندیدا هاست ، یک ادعای پوچی بیش تر نمی تواند باشد. ادعائی که خود ترامپ در مورد خودش در مقایسه با رقبای سیاسی اش نوشته بود. وقتی خبرنگاران از دکتر مزبور راجع به کهولت سن دونالد ترامپ هفتاد ساله که مسن ترین رئیس جمهور آمریکا خواهد بود ، پرسیدند که آیا او نگران این مسئله نیست ، وی جواب داد که: “اگر اتفاقی برای اون بیفته ، خُب دیگه ، افتاده ، مثل بقیه ما ها ، مگه نه ! برای همینه که ما معاون رئیس جمهور داریم ، سخنگوی مجلس و یک عالمه آدم های دیگه توی این خط داریم. اصلا مهم نیست ، همشون میتونن یکی پس از دیگری بیفتن بمیرن” !

در اوائل انتخابات ، دونالد ترامپ در یک کنفرانس رادیو – تلویزیون و مطبوعاتی و در جلوی دوربین های فیلم برداری گفت که: “روسیه ، اگر دارید گوش می کنید ، من این را به شما می گویم ، امیدوارم که شما بتوانید آن سی هزار ایمیلی که (اشاره به ایمیل های حذف شده هیلاری کلینتون) گم شده اند را پیدا کنید. فکر می کنم که شما (روس ها) احتمالا پاداش هنگفتی از مطبوعات ما دریافت خواهید کرد”. جار و جنجالی که دعوت یک کاندیدای ریاست جمهوری از یک ابرقدرت رقیب آمریکا یعنی روسیه ، در کمک به کنار زدن کاندید دیگر و پیروزی او در انتخابات ، در آمریکا ایجاد کرد ، بیسابقه بود. دو ، سه روز بعد از آن ، به دنبال حملات انتقادی همه جانبه به “عِرق ملی” و “رگ میهن پرستی” او ، تنها دفاع دفتر انتخاباتی ترامپ این بود که او در این زمینه “شوخی” کرده است !

در بعضی از حوزه های انتخاباتی که در هشت سال گذشته همه به اوبامای سیاهپوست رای داده بودند ، حالا همه “رای” های آن نواحی ، همگی به ترامپ سفیدپوست نژادپرست اختصاص داده شده است !!! این امر ، یعنی مسئله “مهندسی در انتخابات” ، چیزی که سرمایه داری آمریکا از صحبت کردن در مورد آن ابا و وحشت دارد ، را پیش رو می آورد ، چرا که اذعان به تقلب در رای گیری ، زلزله در ارکان دموکراسی و انتخابات به اصطلاح آزاد نظام حاکم می اندازد.

جالبی این موضوع در این است که ترامپ در مورد “مهندسی در انتخابات” و “از قبل تعیین شدن برنده انتخابات” و این که همه دست در دست هم گذاشته اند تا هیلاری کلینتون برنده بشود ، مرتب سخنرانی می کرد. “مهندسی در انتخابات” موضوعی بود که تا به حال در هیچ دوره ای ، از هیچ رقیب سیاسی شنیده نشده بود. این نکته به حدی از طرف او تکرار شد که همه باور کردند که او دارد زمینه را برای اعتراض به شکست احتمالی خود آماده می کند. به طوری که وقتی از او سئوال شد که آیا هنگام شکست ، با آبرومندی ، شکست خود و پیروزی رقیب را اعلام می کند یا نه؟ جواب داد که من الان جواب شما را نمی دهم که شکست خود را قبول خواهم کرد یا نه. بعد مرتب به چندین ایالت ، ایالاتی که در گذشته معمولا به کاندیدای حزب دموکرات رای داده بودند ، پشت سر هم مسافرت می کرد و راجع به این که هیلاری کلینتون برای حذف ایمیل های دولتی دوران وزارت امور خارجه اش که کار “غیر قانونی” است ، باید به زندان فرستاده شود و او و همسرش ، بیل کلینتون از سران کشورهای مختلف پول می گرفتند و آن سیاستمداران به سازمان خیریه بین المللی کلینتون تحت نام کمک مالی ، رشوه می دادند تا با او به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا نشست و برخاست بکنند و حتما به این دیدار ها در ایمیل هائی که هیلاری حذف کرده ، اشاره شده است ، مرتب صحبت می کرد. به طوری که تا صحبت از هیلاری کلینتون پیش می آمد ، همه طرفداران ترامپ فریاد می زدند که هیلاری متقلبه ، بندازینش زندان ! بندازینش زندان ! دو هفته مانده به روز انتخابات ، رئیس پلیس فدرال آمریکا – اف بی آی که عضو حزب جمهوری خواه است ، هم در نامه ای به مجلس نمایندگان اعلام کرد که یک کامپیوتر متعلق به شوهر دستیار هیلاری کلینتون پیدا شده و آن ها در حال تحقیقات هستند که ببینند آیا چیزی از ایمیل های حذف شده هیلاری کلینتون در آن کامپیوتر وجود دارند یا نه. البته برداشت از آن نامه این بود که اگر هیلاری کلینتون مرتکب جرم سیاسی شده است ، خود به خود کاندیدائی ریاست جمهوری از وی سلب خواهد شد و نباید به او رای داده شود. لازم به توضیح است که از تاریخ خاصی ، مردم می توانند که با دریافت فرم انتخابات ، کاندیدای مورد نظر خود را انتخاب و از طریق پست ، چندین هفته زودتر از روز انتخابات ، آن فرم ها را برای کمیته انتخابات بفرستند. بعد از آن نامه ، دو سه روز مانده به روز انتخابات ، رئیس اف بی آی اظهار داشت که پلیس فدرال در آن کامپیوتر چیزی که مربوط به هیلاری کلینتون باشد پیدا نکرده است ! بسیاری از طرفداران هیلاری کلینتون معتقد هستند که تاثیر منفی نامه اول ، کار خود را کرد و در روز های بین دو نامه ، هر کس که به انتخاب بین کلینتون یا ترامپ شک داشت ، علیه کلینتون و به نفع ترامپ رای خود را برای کمیته انتخابات فرستاده است.

اما بهر حال کافی بود که بعضی از اطرافیان ترامپ با توطئه و با برنامه ریزی قبلی ، با صرف میلیون ها دلار ، صندوق های فقط بعضی از حوزه های انتخاباتی در چهار یا پنج ایالت را با نام او پر کنند ، یا در ذخیره های الکترونیکی کامپیوتر های انتخابات بعضی از ایالت ها دست ببرند، تا او به ریاست جمهوری برسد ، شایعه ای که در مورد نفوذ ارتش “سایبری” روسیه در بعضی از کامپیوتر های انتخابات بعضی از ایالت ها ، گفته می شود. لازم به توضیح است که در بعضی از پنجاه ایالات آمریکا ، هم صندوق جمع آوری رای کاغذی و هم کامپیوتر های مخصوص انتخاباتی وجود دارند. در انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا ، از آن جائی که مهم نیست که تعداد کل اکثریت انتخاب کننده در تمامی پنجاه ایالات متحده آمریکا به چه کسی رای داده اند ، بلکه تعداد اکثریت انتخاب کننده در هر ایالتی ، مقدار معینی از “الکتورال ووت” آن ایالت را به برنده می دهد. هر کسی به ۲۷۰ شماره “الکتورال ووت” برسد ، برنده کل انتخابات محسوب می شود. در نتیجه مهم نیست که کاندیدائی با ۱۰۰ رای بیشتر یا با یک میلیون رای بیشتر از مثلا ایالت فلوریدا ، برنده بشود. برنده ایالت فلوریدا ، ۱۹ “الکتورال ووت” از ۵۳۸ “الکتورال ووت” را به خود اختصاص می دهد. حدود یک ماه بعد از روز انتخابات ، وقتی همه آراء به شمارش رسیده اند ، “الکتور” های هر ایالتی به دور هم جمع می شوند و رای نهائی خود را به کاندیدای برنده آن ایالت می دهند. به نظر خیلی ها این شیوه رأی گیری غیر دموکراتیک است ولی به هر حال گفته می شود که این نوع رای گیری برای جلوگیری از اجحاف نظر ایالت های پر جمعیت نسبت به ایالت های کم جمعیت تر می باشد. در نتیجه اگر چه هیلاری کلینتون حدود سه میلیون بیشتر از دونالد ترامپ رای به دست آورد ولی مجموعه “الکتورال ووت” های او ۲۲۷ بود که نسبت به ۳۰۴ برای ترامپ ، به حد نصاب ۲۷۰ نرسیده بود. تعداد هفت نفر از “الکتور” ها هم به کسان دیگری رای دادند که رای آن ها فرقی در نهایت کل مجموعه نکرد.

از طرف دیگر ، یک ماه مانده به انتخابات ، روئسای هفده سازمان امنیتی و جاسوسی آمریکا به کنگره و کاخ سفید نامه نوشتند و در آن به ارتش “سایبری” روسیه که به دستور شخص پوتین به ایمیل های کنونی افراد حزب دموکرات دستبرد زده بودند ، اشاره کردند. این هفده سازمان امنیتی و جاسوسی در نامه محرمانه خود نوشته بودند که روس ها ، ایمیل های جان پودستا – رئیس دفتر انتخاباتی هیلاری کلینتون را برای به خطر انداختن و تخریب شانس انتخاب کلینتون در اختیار جولیان آسانژ ، صاحب سایت ویکی لیکس قرار داده بودند تا او با درج آن ایمیل ها ، تمام اسرار خصوصی و برنامه ریزی های از بدر بردن رقبای اولیه هم حزب هیلاری کلینتون ، یعنی برنی سندرز را به تدریج چاپ بکند. به طوری که محتوای آن ایمیل ها موجب استعفای رئیس حزب دموکرات ، درست در روز نامگذاری هیلاری کلینتون به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری و شروع کار یک رئیس موقت حزب دیگر بود ، شد. این فرد دوم هم به عنوان “تحلیل گر سیاسی” در یکی از کانال های تلویزیونی به نام سی ان ان کار می کرد. بعد ها هم یک ایمیل از او چاپ شد که در یکی از مناظره های سیاسی بین ترامپ و کلینتون (که هر دفعه توسط یکی از کانال تلویزیونی انجام می شد) برای گروه کلینتون نوشته بود که یکی از سئوال هائی که در این مناظره از هیلاری کلینتون خواهد شد ، فلان مطلب خواهد بود ، تا کلینتون بتواند خود را برای جواب دادن آماده کند. این همان حرفی بود که دونالد ترامپ از روز اول می زد و ادعا می کرد که همه رادیو ها – تلویزیون ها و مطبوعات طرفدار برنده شدن کلینتون و ضد من هستند و می گفت من فقط شما ها “مردم” را دارم. او همچنین مطرح می کرد که تمام مکزیکی ها دزد ، قاتل ، تجاوزگر جنسی و قاچاقچی مواد مخدر هستند. من فرض می کنم که شاید در میان آن ها آدم های خوبی هم پیدا بشوند ، اما می بایستی یک دیوار چندین میلیارد دلاری در مرز بین آمریکا و مکزیک ساخته شود تا از ورود مکزیکی ها و مردم سایر کشور های آمریکای مرکزی به آمریکای شمالی گرفته شود. او می گفت من دولت مکزیک را مجبور خواهم کرد که آن ها مخارج دیوار را بپردازند. بعد گفت نه ، ما اول این دیوار را می سازیم ، بعد پولش را به زور از آن ها می گیریم. از ورود تمام “مسلمانان” به خاک آمریکا جلوگیری می کنم. قبل از آن که به آن ها ویزای ورود بدهیم ، حسابی آن ها را سین – جیم می کنیم تا مبادا وقتی به این جا آمدند ، کارهای تروریستی بکنند !

چنین شیادی ، یک بار در یکی از سخنرانی های انتخاباتی خود اظهار داشت که اگر هیلاری کلینتون به قدرت برسد ، قانون حق داشتن “اسلحه” را برای شهروندان لغو خواهد کرد و با نیشخندی ادامه داد که شاید کسانی که به این قانون معتقد هستند بتوانند از این مسئله جلوگیری کرده و این مشکل را منتفی بسازند! همان موقع ، دوربینی که بر روی صورت کسانی که پشت سر او نشسته بودند و به سخنرانی او گوش می دادند متمرکز شده بود ، نشان داد که دهان فردی که متوجه نکته ترامپ (یعنی دعوت از کسانی که اسلحه دارند ، به سوء قصد به جان رقیب سیاسی او) شده بود ، به حالت تعجب باز شد! پیشنهاد به سوء قصد به جان رقیب سیاسی او ، جار و جنجال زیادی به راه انداخت. روز بعد هم سخنگوی دفتر دونالد ترامپ در جمع خبرنگاران ظاهر شد و اظهار داشت که مقصود ترامپ این بوده که کسانی که به قانون حق داشتن “اسلحه” معتقد هستند با انتخاب او و رای ندادن به هیلاری کلینتون از این مسئله جلوگیری کرده و این مشکل را منتفی خواهند ساخت !!!

در سال ۲۰۰۸ ، زمانی که اوباما و هیلاری کلینتون از حزب دموکرات خود را برای رقابت در انتخابات اولیه حزبی و کاندیدای ریاست جمهوری آن دوره آماده می کردند ، یک ایمیل از یکی از افرادی که برای هیلاری کلینتون کار می کرد بیرون آمد که در آن نوشته شده بود که چون باراک حسین اوباما مسلمان است و در کشور غنا و نه در آمریکا متولد شده است ، طبق قانون انتخابات ، نمی تواند برای ریاست جمهوری نامزد بشود. دفتر انتخاباتی هیلاری کلینتون با اخراج آن شخص و عذرخواهی از دفتر انتخاباتی اوباما در مورد تئوری آفریقائی بودن اوباما ، به آن شایعه پایان داد. ولی دونالد ترامپ با روحیه نژادپرستی و ضد سیاهپوستی خود ، در تمام مدت هشت سال ریاست جمهوری اوباما ، هر جا فرصتی گیر می آورد در مورد این ادعا که اوباما در غنا متولد شده و آمریکائی نیست و هر کسی شناسنامه اوباما را به او نشان بدهد ، از او پنج میلیون دلار جایزه دریافت خواهد کرد ، ضدیت خود را با شخص اوباما نشان می داد. در نهایت ، هشت سال بعد ، یکی دو ماه مانده به روز انتخابات ، وقتی که بر روی او فشار گذاشته شد که در شناسنامه اوباما نشان داده می شود که او در ایالت هاوائی که یکی از پنجاه ایالات آمریکاست و از یک مادر سفیدپوست متولد شده و توسط پدر بزرگ و مادر بزرگ سفید پوست در ایالت هاوائی بزرگ شده ، وی از همه رادیو و تلویزیون ها و مطبوعات دعوت کرد تا فردای آن روز در هتل پنج ستاره او جمع شوند تا او در مورد محل تولد اوباما – شایعه ای که او بیش از هشت سال به آن دامن زده بود – نظر نهائی خود را بدهد. در آن روز همه کانال های خبری ، برنامه های عادی خود را قطع کرده بودند تا از این واقعه مهم تاریخی ، این که ترامپ چه خواهد گفت ، خبر زنده پخش کنند. نهایتا بعد از مدت ها انتظار و سخنرانی از طرف او ، معلوم شد که او آن روز را برای افتتاح هتل پنج ستاره خود انتخاب کرده بود. در نتیجه این خبر که هتل با عظمت و لوکس چشمگیر وی، زیر بودجه و زودتر از زمان موعود آماده به کار شده است ، زنده از سراسر کانال های تلویزیونی پخش شد. وی گفت وقتی من رئیس جمهور بشوم ، تمام پروژه های دولتی زیر بودجه و زودتر از زمان موعود آماده خواهند شد ! در آخرین لحظات پایان پخش زنده برنامه ، ترامپ با حالت عصبانی ای گفت که “رئیس جمهور اوباما در آمریکا متولد شده است ، نقطه” (مقصود او از گفتن “نقطه” علامتی است که در پایان جمله گذاشته می شود) ، یعنی این که او موضع خود را اعلام کرده است و دیگر حرفی برای گفتن ندارد. متعاقباً ، او بدون جواب دادن به سئوالات متعدد خبرنگاران ، از سالن کنفرانس خارج شد.

از ترامپ هفتاد ساله ، مصاحبه های رادیو و تلویزیونی زیادی در طول سال های گذشته به جا مانده است. در بسیاری از این مصاحبه ها ، او آن چنان در مورد زیبائی و اندام دخترش ایوانکا صحبت می کند که عرق شرم بر پیشانی هر پدری که آن ها را بشنود ، می نشیند. در یک مصاحبه رادیوئی می گوید که سینه های دخترش طبیعی هستند و او عمل جراحی سینه نداشته است. یک بار در یک مصاحبه تلویزیونی دیگر گفت که حیف من پدر او هستم ، و گر نه حتما با او روی هم می ریختم. یک بار دیگر هم وقتی ایوانکا در کنارش نشسته بود ، مصاحبه گر زن از هر دوی آن ها می پرسد که وجه مشترک بین شما پدر و دختر چیست؟ ایوانکا اول جواب می دهد که بازی گلف. ترامپ می گوید ، من خواستم بگویم “سکس” ، ولی خوب همان بازی گلف !!؟ وی تا به حال سه بار ازدواج کرده است. دو بار آخر ، ازدواج او با معشوقه هائی بوده که در زمان ازدواج قبلی داشته است. در یکی دیگر از مصاحبه های رادیوئی می گوید که او به عنوان برگزار کننده مسابقات “ملکه زیبائی زنان” و مراسم انتخاب “دوشیزگان شایسته” که سالانه صورت می گیرد ، همیشه سر زده و بدون اعلام قبلی وارد سالنی که آن ها مشغول لباس عوض کردن هستند ، می شود و سئوال می کند که مبادا آن ها چیزی کم و کسر داشته باشند ! بعد هم یک نوار صوتی از او در آمد که یازده سال پیش در سن ۵۹ سالگی ، بدون آن که یادش باشد که میکروفونی که به یقه کتش وصل شده ، روشن است ، در مورد این که او هر وقت هر زن خوشگلی را که ببیند ، لب های آن ها را می بوسد و آلت تناسلی (با بیان اصطلاح بسیار رکیک) آن ها را در دست می گیرد و چون او پولدار و معروف هست ، آن ها به او اعتراض نمی کنند ، صحبت کرد. چند روز بعد از انتشار این نوار ، تعداد ده نفر زن اظهار داشتند که تمام آن حرف ها درست بوده و او سال ها پیش همه این کار ها را با آن ها کرده است. ترامپ هم گفت که همه آن ها دروغ می گویند و از طرف هیلاری کلینتون به آن ها پول و وعده و وعید داده شده است. یکی از آن ها را به خاطر شکل و شمایل کنونی او با داشتن موهای سفید ، مسخره کرد و گفت یک نگاهی به او بیندازید ، من آن قدر هم بد سلیقه نیستم! وی اعلام کرد که بعد از این که رئیس جمهور شد ، از همه آن زن ها به خاطر بدنام کردن او و خوار کردن شخصیت او به دادگاه شکایت خواهد کرد و غرامت مالی کلانی از آن ها خواهد گرفت. بعد هم در تلویزیون و در شب مناظره که نزدیک به صد میلیون بیننده داشت ، اظهار داشت این حرفی که او در آن نوار زده بود “غلو” بوده و از آن حرف هائی است که در ورزشگاه ها بین جوانان زده می شود. در عوض ، در سالن مناظره ، از چهار زن مسنی که در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون از وی شکایت جنسی کرده بودند ، دعوت کرده بود که جلوی هیلاری کلینتون بنشینند تا به اصطلاح اعصاب او خراب شود و نتواند به سئوال های مناظره جواب های مفهوم داری بدهد. اگر چه ناظران سیاسی ، هیلاری کلینتون را برنده آن مناظره اعلام کردند ، ولی بیل کلینتون مجبور شد که به خاطر وجود آن چهار زن در سالن مناظره ، آن شب در خانه بماند و مناظره همسرش هیلاری کلینتون را از طریق تلویزیون نگاه بکند.

یکی از قول های انتخاباتی دونالد ترامپ در مورد حذف قانون بیمه سلامتی با نام بیمه “مقرون به صرفه” برای بیست و دو میلیون آمریکائی بی بضاعت یا کم بضاعت با یارانه دولتی از شرکت های بیمه خصوصی است که اوباما بدون موافقت کنگره و سنا و در مخالفت شدید آن ها با این برنامه ، فقط با امضای خود به مرحله قانونی رسانده است. درصد کمی از حق بیمه سلامتی “مقرون به صرفه” توسط فرد بی بضاعت یا کم بضاعت پرداخت می شود. بقیه آن حق بیمه های بی حساب و کتابی که توسط خود شرکت های بزرگ بیمه تعیین شده اند ، با یارانه دولتی پرداخت می شود. شرکت های بیمه خصوصی سود های کلانی در این معامله می برند ، ولی با این وجود ، حق بیمه ها را سالانه گران تر و گران تر می کنند که نتیجتا به پرداخت یارانه های بیشتری منجر می شود. کاخ سفید – ترامپ و پنس و کنگره با وجود جمهوری خواهان در اکثریت ، تصمیم گرفته اند که اولین کاری که خواهند کرد ، لغو قانون بیمه سلامتی “مقرون به صرفه” باشد.

لازم به توضیح است که در دوران ریاست جمهوری بوش پسر که از حزب جمهوری خواهان بود ، اکثریت نمایندگان کنگره و اکثریت سناتور ها ، همه از حزب جمهوری خواه بودند. در زمانی که کاخ سفید و همه کارمندان دولت به عنوان مجریان قانون ، کنگره و سنا به عنوان قانون گذاران ، همگی کلا در دست جمهوری خواهان یا کلا در دست دموکرات ها باشند ، قوانین جدیدی که گذاشته می شوند و یا قوانین قدیمی ای که تغییر می کنند ، با مخالفتی از طرف هیچ یک از این سه جزء ، روبرو نمی شود. در ریاست جمهوری ترامپ ، از دو باره این سه جزء ، یعنی کاخ سفید ، کنگره و سنا در دست جمهوری خواهان قرار گرفته است و او مدعی شده است که همه قوانینی که با امضای اوباما به رسمیت رسیده اند را ملغی خواهد کرد. در اوائل ابتدای دوران انتخابات ، با این که تقریبا همه سران حزب جمهوری خواه با ترامپ از سر مخالفت و انتقاد برخاستند اما او با حمله به سران جمهوری خواه هم “حزب” خود و به قولی با کودتا در آن حزب ، به کاندیدای ریاست جمهوری از طرف آن حزب رسید. اکنون شرایطی به وجود آمده که اکثر مخالفین سابق او در حزب جمهوری خواه ، برای گرفتن شغل و مقام دولتی ، به بوسیدن انگشتر دست او به رقابت افتاده اند.

ترامپ در اوائل انتخابات علیه برخی از مهره های معروف جمهوری خواه ، مثل بوش پدر و دو بوش پسر ، و یا کالین پاول وزیر سابق امور خارجه در کابینه بوش در مورد آگاهی از عدم وجود سلاح های کشتار دستجمعی در عراق و “دروغ” گفتن در باره آن ، موضع گرفت که منجر به موضع گیری های متقابل آن ها علیه ترامپ و این که او صلاحیت رئیس جمهور شدن ندارد و آن ها (یعنی جمهوری خواهان معروف) شخصا به رقیب او یعنی هیلاری کلینتون از حزب دمکرات رای خواهند داد ، شد. اما امروز اکثر همان ها بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات در کنار او قرار گرفته اند و راجع به لزوم اتحاد در حزب جمهوری خواه صحبت می کنند. مثلاً ترامپ اظهار داشت که از نظر او سناتور جمهوری خواه پر قدرت، مک کین (که در زمان جنگ بین آمریکا و ویتنام خلبان هواپیمای جنگی بوده ، که جت جنگی او در ویتنام سقوط کرده و دستگیر و در آن جا مدت پنج سال زندان بوده و بعدا به آمریکا فرستاده می شود ) “قهرمان جنگ” به حساب نمی آید ، چرا که “قهرمان” هیچ وقت زنده دستگیر نمی شود. یا در مورد پاول رایان ، رئیس و سخنگوی جمهوری خواه کنگره که سومین نفری است که بعد از کشته شدن رئیس جمهور و معاون او ، قانونا به مسند ریاست جمهوری آمریکا می رسد گفت که او باید عوض شود چون خوب کار نمی کند. وقتی هم پاول رایان برای انتخابات ایالتی خود فعالیت می کرد ، ترامپ از رقیب سیاسی او پشتیبانی کرد که البته علیرغم حمله ترامپ به او ، پاول رایان برنده شد و کماکان رئیس و سخنگوی کنگره باقی ماند و بعداً در تبریک به ترامپ هم دست او را فشرد و از خوبی های او تعریف کرد. ترامپ در مورد یکی دیگر از رقبای هم حزب خود که برای ریاست جمهوری خود را کاندید کرده بود یعنی سناتور ایالت تگزاس – تد کُروز گفت که پدر او در سال ۱۹۶۳ میلادی در سوء قصد به کندی شرکت داشته است ! در مورد یکی دیگر از رقبای هم حزبی خود که تنها سیاهپوست کاندیدای ریاست جمهوری از حزب جمهوری خواهان – بن کارسون بود گفت که او یک دروغ گوی ذاتی است. دروغ گوئی ذاتی یک مرض است ، مرضی که درست مثل کسی که دوست دارد با کودکان سکس داشته باشد نمی شود آن را مداوا کرد. البته حالا همان شخص یعنی بن کارسون در کابینه ترامپ وزیر مسکن و شهر سازی شده است. ترامپ یک رقیب مونث دیگر که رئیس کارخانه کامپیوتر سازی اچ پی بود – کارلی فیورینا را به خاطر شکل و شمایلش مسخره کرد که قیافه اش به رئیس جمهوری آمریکا نمی خورد! در حالی که اکنون همین خانم به عنوان رئیس سازمان اطلاعات ملی در کابینه دونالد ترامپ شرکت خواهد کرد. دونالد ترامپ یکی دیگر از رقبای هم حزبی خود – فرماندار سابق تگزاس ، ریک پری را که گفته بود که اگر رئیس جمهور بشود ، وزارت انرژی را حذف خواهد کرد ، را کاندیدای ریاست وزارت انرژی کرده است. او همچنین اسکات پرویت – دادستان کل ایالت اوکلاهما که معتقد است “گرمایش دمای جهان” یک نظریه غیر علمی و غیر واقعی است و از دست سازمان “حفاظت از محیط زیست” چندین بار به دادگاه شکایت کرده است را به ریاست سازمان “حفاظت از محیط زیست” انتخاب کرده است!

از آن جائی که سناتور میچ مکانل ، به عنوان رهبر سناتور های حزب جمهوری خواه که در سنا رتبه اکثریت دارند با انتشار بیرونی نامه محرمانه هفده سازمان امنیتی و جاسوسی آمریکا در مورد نقش پوتین و ارتش “سایبری” روسیه در دستبرد به ایمیل های حزب دموکرات ، نامه ای که درست یک ماه مانده به انتخابات نوشته شده بود ، شدیدا مخالفت کرده بود ، دونالد ترامپ هم بعد از پیروزی در انتخابات ، به عنوان قدردانی از میچ مکانل برای کوشش او در جلوگیری از درج بیرونی آن نامه ، همسر میچ مکانل – اِی لین چاو را به عنوان وزیر حمل و نقل در کابینه خود انتخاب کرد.

دونالد ترامپ سه نفر از ژنرال هائی که در دوره اوباما از ارتش برکنار شده بودند را به دور خود جمع کرده و در کابینه خود به کار گمارده است. مسلما این ژنرال های بازنشسته هم دوستان ارتشی خود را در وزارت خانه های مربوطه به پست های مهم رسانده و آن ها هم دوستان هم نظر خود را استخدام خواهند کرد. منتقدین ترامپ معتقد هستند که وجود این چنین تعداد ارتشی در کابینه رئیس جمهور بی سابقه بوده است. ژنرال بازنشسته جیمز متیس ، مشهور به “سگ دیوانه” به عنوان وزیر دفاع انتخاب شده است. این در حالی است که بنا بر یک رسم سنتی دیرینه در آمریکا ، معمولا همیشه یک شهروند غیر ارتشی به عنوان وزیر دفاع در این وزارت خانه کار کرده است تا به اصطلاح بین ارتش و دولت تعادل بر قرار شده باشد. اما چون به جای هفت سال بازنشستگی از ارتش ، ژنرال جیمز متیس تنها سه سال است که از ارتش برکنار شده ، قبول صلاحیت او در دست کنگره است که با وضع یک قانون استثناء ، اول هفت سال بازنشستگی را در مورد او به سه سال تقلیل دهند ، بعد صلاحیت او را مورد بررسی قرار دهند. ژنرال جیمز متیس در یکی از سخنرانی هایش گفته است: “همیشه مودب باشید و حرفه ای رفتار کنید ولی برای کشتن هر کسی که با وی ملاقات می کنید برنامه ریزی هم بکنید”.

ژنرال بازنشسته جان کلی ، وزیر امنیت کشور از آن دسته ارتشی هائی است که علنا طرفدار شکنجه با آب یا “غرق شدن مصنوعی” می باشد. در این شکنجه زندانی را بر روی تخت می خوابانند و دهان و دماغ او را با حوله بسته و با ریختن آب مداوم بر روی حوله ، از نفس کشیدن و رسیدن هوا به شش اسیر جلوگیری می کنند. نفس کشیدن از طریق حوله خیس در زندانی شکنجه شده ، حالت خفگی و حس غرق شدن ایجاد می کند و بعد از یکی دو دقیقه دست و پا زدن در آن حالت ، وی مجبور به اقرار به هر چیزی که از او خواسته شده باشد ، می شود. اضافه بر آن ، ژنرال جان کلی از مخالفین سرسخت شرکت زنان در ارتش نیز هست.

ژنرال بازنشسته مایکل فلین ، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور کسی است که در توئیتر اخبار قلابی و شایعات ضد هیلاری کلینتون را بی محابا “پخش دوباره” می کرد. پسر او که یک افسر ارتش هست به عنوان رئیس دفتر او کار می کند ، ادعا کرد که هیلاری کلینتون در زیرزمین یک رستوران در شهر واشنگتن با کودکان به سکس مشغول می شود و اسم رمز “پیتزا” در این رستوران همان درخواست “سکس با کودکان” است. چند هفته بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات ، فردی از یک ایالت دور به واشنگتن مسافرت کرد و با اسلحه وارد آن رستوران شد و با شلیک هوائی در آن جا ، خواهان دیدن زیرزمین آن رستوران شد که با دستگیری وی توسط پلیس ، آن غائله به پایان رسید. بعدا هم معلوم شد که در آن رستوران اصلا “زیرزمینی” وجود نداشته و تنها چون صاحب رستوران به عنوان یک عضو حزب دموکرات به دفتر انتخاباتی هیلاری کلینتون کمک مالی کرده بوده ، مورد هدف اخبار قلابی و شایعه از جانب طرفداران ترامپ در توئیتر قرار گرفته بود.

جف سشن سناتور ایالت آلاباما که یکی از دست راستی ترین سناتور های کنگره است ، به عنوان دادستان کل کشور انتخاب شده است. وی که از سفید پوستان نژاد پرست و یکی از طرفداران “کوکلاس کلان” ها به شمار می آید ، معتقد است که تنها عیب گروه کوکلاس کلان این است که بعضی از اعضاء آن مواد مخدّر می کشند! وی که از مخالفین سرسخت مهاجرین می باشد ، از طرفداران اولیه دونالد ترامپ بود و از آغاز فعالیت انتخاباتی او برای انتخاب شدن ترامپ برای ریاست جمهوری ، نزدیک به دو سال به همه ایالات آمریکا سفر کرد و در تعریف از ترامپ ، در سخنرانی های متعددی شرکت نمود.

در طول سالیان گذشته ، ترامپ همیشه برای فرار از پرداخت مخارج برج های ساختمانی خود اعلام ورشکستگی کرده است. وکیل متخصص “ورشکستگی” او دیوید فریدمن می باشد که امور ورشکستگی ۹۹۰ میلیون دلاری کازینو آتلانتیک سیتی او را که با بیش از یک میلیارد دلار وام بانکی بنا شده بود را در سال ۱۹۹۱ میلادی انجام داد. حالا که دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری برنده شده است ، دیوید فریدمن به عنوان سفیر کبیر آمریکا در اسرائیل انتخاب شده است. دیوید فریدمن هیچ وقت شغل دولتی نداشته است. وی معتقد است که اسرائیل حق دارد که در سرزمین های اشغالی کرانه باختری “شهرک سازی” بکند. او گفته است که لزومی برای همزیستی و وجود “دو دولت” در اسرائیل نیست. دیوید فریدمن معتقد است که سفارت آمریکا می بایستی از تل آویو به اورشلیم منتقل شود.

یکی دیگر از قول هائی که دونالد ترامپ در دوران فعالیت انتخاباتی به هوادارانش داد ، مسئله انتقال سفارت آمریکا در اسرائیل از تل آویو به اورشلیم است. در سال ۱۹۹۵ با تصویب قانونی ، آمریکا موظف شد تا در آخرین روز سال ۱۹۹۹ ، سفارت خود در اسرائیل را از تل آویو به اورشلیم منتقل کند. دولت اسرائیل ، اورشلیم را پایتخت خود می داند ولی ساختمان سفارت بسیاری از کشور های جهان در تل آویو بوده و اورشلیم را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت نمی شناسند. این شهر از طرف هر سه ادیان مسیحیت ، یهودیت و اسلام به عنوان شهر مقدس شناخته می شود و رسمیت یافتن آن به عنوان پایتخت اسرائیل کاملا به ضرر فلسطینی ها خواهد بود. بسیاری از تحلیل گران سیاسی معتقد هستند که ایجاد ساختمان یک سفارت جدید در اورشلیم ، مشکلات سیاسی – مالی – ایمنی متعددی را با خود برای آمریکا ایجاد می کند. مثلا دولت آمریکا به کارگرانی که در کار ساختمان و سیم کشی برق آن شرکت خواهند داشت ، اعتماد ندارد. مخارج ساختمان یک سفارت که همانند یک قلعه عمل کند و همچون یک دژ ارتشی نفوذ ناپذیر باشد و حفاظت ایمنی و کنترل خارج و داخل ساختمان سفارت جدید ، چندین میلیارد دلار خرج بر خواهد داشت. برای همین هم از سال ۲۰۰۰ تا به حال ، بیل کلینتون ، جرج بوش و باراک اوباما ، ساختن سفارت را برای هر شش ماه یک بار ، موقتا به عقب انداخته اند. ولی حالا دونالد ترامپ گفته است که او کار ساختمان سفارت را شروع خواهد کرد. منتقدین ترامپ معتقد هستند که با به رسمیت شناختن اورشلیم به عنوان پایتخت اسرائیل و ایجاد ساختمان جدید سفارت آمریکا در آن شهر ، خشم فلسطینی ها بر انگیخته خواهد شد و این امر “صلح” بین اسرائیلی ها و فلسطینی های دولت خود مختار را بر هم خواهد زد.

در چنین شرایطی با انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا باعث شده که منتقدین او بگویند که دولت ها و افراد مختلف ، برای خوش رقصی و جلب نظر او ، به مسابقه برای اجاره اتاق ها و سالن های هتل برج های ترامپ در سراسر دنیا فعال شده اند. برای مثال ترامپ یک ساختمان قدیمی اداره پست در شهر واشنگتن را از دولت آمریکا اجاره کرده و آن را به یک هتل شیک پنج ستاره تبدیل کرده است. از حالا به بعد ، انتظار این خواهد بود که هیئت های مذاکره کننده با دولت آمریکا ، وقتی در آمریکا هستند ، در هتل ترامپ در واشنگتن اقامت بگزینند و غذای رستوران های گران قیمت هتل ترامپ را بخورند. اولین کشوری که این کار را کرد (زمانی که هنوز ترامپ قسم ریاست جمهوری که در بیستم ژانویه ۲۰۱۷ اتفاق خواهد افتاد را نخورده است) دولت بحرین بود که جشن سالگرد “روز بحرین” را در سالن هتل ترامپ گرفت و خرج هنگفتی کرد.

هر وقت هم ، رئیس جمهور یا نخست وزیر هر کشوری تلفنی با دونالد ترامپ تماس گرفته است که به او تبریک بگوید ، وی راجع به مشکلات جواز ساختمان سازی برج های ترامپ در آن کشور ها تذکر داده است و از شرکاء مالی خود به عنوان آدم های خوبی برای پست سفیر کبیری آن کشور ها در آمریکا ، نام برده است. اما این کار او یعنی تعریف از شخص به خصوصی در ترکیه به دستگیری و به زندان افتادن شخص سوم دیگری منجر شد. جریان واقعه از این قرار است که محمد فتح الله گولن ، آخوند مرتجع ترکی که در ایالت پنسیلوانیای آمریکا زندگی می کند ، از طرف رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه متهم به رهبری کودتای ناکام که اخیرا در ترکیه صورت گرفت ، شده است. اردوغان از دولت اوباما خواست که گولن برای محاکمه به ترکیه مسترد بشود ، ولی دولت اوباما این درخواست او را به خاطر عدم ارائه مدارک مشخص در رابطه با نقش او در کودتای اخیر ، رد کرده است. هنگام تلفن تبریک اردوغان به ترامپ ، دونالد ترامپ از داماد شریک میلیاردر خود یعنی آیدین دوغان تعریف کرد. مهمت علی یالسین داگ که داماد دوغان است یکی از هیئت مدیران شرکت مشترک سرمایه گذاری بین ترامپ و دوغان در ترکیه است که امور دو برج مسکونی و اداری ترامپ در استانبول را بر عهده دارد. پس از تلفن تبریک ، اردوغان یکی دیگر از هیئت مدیران شرکت دوغان و شریک مالی مهمت علی یالسین داگ را به اتهام شرکت در کودتا به زندان انداخت. در برخی گزارشات گفته شده که شاید بعد از بیستم ژانویه ۲۰۱۷ ، آزادی آن مدیر شرکت دوغان که شریک مالی ترامپ محسوب می شود با استرداد آخوند تبعیدی محمد فتح الله گولن به ترکیه ، صورت بگیرد.

در شرایطی که وی از دوستان و شرکاء خارجی خود به عنوان کاندیدا های خوبی برای سفیر کبیری آن کشور ها در آمریکا تعریف و تمجید می کند – مثلا این کار را در مورد نایجل فاراج، رهبر جنبش خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا انجام داد – بدون شک انتخاب رکس تیلرسون (رئیس یکی از بزرگترین شرکت های نفتی آمریکا در جهان به نام اکسان – موبیل که از ولادمیر پوتین بالاترین مدال دوستی گرفته) ، به عنوان وزیر امور خارجه ، بدون سفارش دوست و شریک مالی تیلرسون یعنی پوتین نبوده است. تنیدگی مالی چندین میلیارد دلاری شرکت نفتی اکسان – موبیل و رئیس آن رکس تیلرسون با شرکت های نفتی دولتی روسیه که تحت کنترل پوتین و شرکاء هستند ، آن چنان پیچیده هست که منتقدین ترامپ ادعا می کنند که وزیر امور خارجه منتخب ، یعنی رکس تیلرسون مورد صلاحیت کنگره ای که حتی جمهوری خواهان در اکثریت آن هستند ، واقع نخواهد شد.

یکی دیگر از قول هائی که دونالد ترامپ به هوادارانش داده ، این است که او به محض ورود به کاخ سفید ، قرارداد هسته ای با ایران را پاره خواهد کرد ، چرا که او معتقد است که متن قرارداد به نفع ایران نوشته شده و آمریکا در این تعهدنامه ضرر کرده است. یک بار هم که چندین قایق سریع السیر ایرانی در خلیج فارس در جلوی یکی از ناوگان های نیروی دریائی آمریکا ویراژ داده بودند ، ترامپ گفت که اگر من به جای کاپیتان آن ناوگان بودم ، همه آن قایق ها را با دود به هوا می فرستادم.

از سال ۱۹۷۹ میلادی ، رئیس جمهور های مختلف آمریکا ، تنها دولت مستقر در پکن و جمهوری خلق چین را به رسمیت شناخته و جزیره تایوان و دولت مستقر در “تای پی” با بیست و سه میلیون نفر جمعیت را جزئی از چین بزرگ به حساب می آورند. ولی دونالد ترامپ در مورد این سیاست خارجی آمریکا که به نام “چین یگانه” معروف است گفته است که او به سیاست “چین یگانه” اعتقادی ندارد و خود را ملزم نمی بیند که آن را دنبال کند. منتقدین ترامپ معتقد هستند که وی با پذیرفتن تلفن تبریک آمیز از رئیس جمهور تایوان ، رابطه آینده آمریکا و چین را منقلب کرده است. آن ها معتقد هستند که علت نزدیکی ترامپ با چین ملی در تایوان ، به خاطر گفتگو هائی است که افراد نزدیک به ترامپ با دولت تایوان برای ساختن برج و هتل ترامپ در نزدیکی های فرودگاه بین المللی تایوان در “تای پی” داشته اند.

در حالی که کت و شلوار و کراوات های مردانه با مارک ترامپ ، ساخت چین هستند ، ترامپ در دوران فعالیت های انتخاباتی خود همواره می گفت که او سرمایه دارانی را که برای استفاده از کار ارزان به مکزیک و سایر کشور ها رفته اند را با بستن ۳۵ درصد “تعرفه” به محصولات شان در هنگام بازگشت به آمریکا ، جریمه خواهد کرد تا آن سرمایه داران “شغل” های از دست رفته را به آمریکا باز گردانند !! کارخانه کولر سازی “کری یر” یکی از این کارخانجاتی بود که مدت ها پیش اعلام کرده بود که قرار است یکی از ساختمان های کارخانه خود را تعطیل و حدود هزار کارگر را در ایالت ایندیانا بیکار بکند و در عوض یک کارخانه در مکزیک بسازد. بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات ، رئیس کارخانه کولر سازی “کری یر” اعلام داشت که وی با دونالد ترامپ و معاون او یعنی مایک پنس که فرماندار کنونی ایالت ایندیانا محسوب می شود ، ملاقات کرده و تصمیم گرفته که کارخانه اش ، در ایالت ایندیانا به کار خود ادامه بدهد. چند روز بعد روزنامه ها و رادیو – تلویزیون ها آشکار کردند که این کار فقط یک درِ “باغ سبز” نشان دادن به طرفداران ترامپ بیشتر نبوده چرا که فرماندار ایندیانا – مایک پنس با دادن کمک مالی چند میلیون دلاری از حساب دولتی ایالت ایندیانا به رئیس کارخانه کولر سازی “کری یر” و قول حذف مالیات در چندین سال آینده برای محصولات کولر این کارخانه ، در واقع به این کارخانه “رشوه” داده است که از آمریکا بیرون نرود. امری که دیگر سرمایه داران حریصی را که قصد رفتن هم نداشتند را به وجد در آورده تا آن ها هم خواهان کمک مالی و حذف مالیات برای محصولات خود بشوند. مایک پنس که حالا به پست معاونت رئیس جمهوری رسیده و سخت مشغول مصاحبه با کاندیدا های وزارت خانه های مختلف برای ساختن کابینه ترامپ هست ، قاعدتا می بایستی از شغل قبلی خود یعنی فرمانداری ایالت ایندیانا استعفا می داد تا شخص دیگری بتواند به پیشبرد امور ایالتی بپردازد. ولی او با باقی ماندن در راس بالاترین دفتر ایالتی یعنی فرمانداری ، در واقع دست ترامپ را در استفاده از پول های صندوق مالی ایالت مذکور باز گذاشته تا برای مخارجی که طبق قوانین انتخاباتی ، استفاده از بودجه دفتر انتخاباتی ترامپ غیر قانونی است ، منبع مالی دیگری وجود داشته باشد.

در گذشته نه چندان دور ، دونالد ترامپ در بسیاری از شهر های آمریکا اقدام به تاسیس “دانشگاه ترامپ” با شهریه سنگین کرده بود. در این دانشگاه ها قرار بود که در مورد “معاملات ملکی” به کسانی که خواهان این بودند که یک شبه پولدار بشوند ، درس داده شده و مدرک فارغ التحصیلی به آن ها داده شود. اما در واقع، این مدارک قلابی برای کسانی که از نان شب خود زده بودند تا به “دانشگاه ترامپ” شهریه بپردازند ، درآمدی ایجاد نمی کردند. دانشگاه های ترامپ برای این درست شده بودند تا با اخذ شهریه های سنگین از دانشجویان بی بضاعت ، منبع درآمد دیگری برای دونالد ترامپ میلیاردر دست و پا کنند. بعد از مدتی هم ، در های این به اصطلاح دانشگاه ها بسته شدند و دست دانشجویان ناراضی از همه جا کوتاه ماند. در دوران فعالیت های انتخاباتی ترامپ، دادستان کل ایالت نیویورک با همکاری با دادستان های ایالت دیگر ، از ترامپ در مورد قلابی بودن آن دانشگاه ها و سرکیسه کردن تمام کسانی که پول شهریه را به سختی تهیه کرده بودند ، به دادگاه شکایت کرد. اما دونالد ترامپ به جای این که در دادگاه حضور پیدا کند تا محاکمه شود ، موافقت کرد که با پرداخت بیست و پنج میلیون دلار جریمه ، بدون قبول هیچ نوع مسئولیت و تقصیری ، پرونده این شکایت را ببندد ، تا شهریه های دانشجویان هم از آن بیست و پنج میلیون دلار جریمه به آن ها برگردانده شود. ولی ترامپ ادعا کرد که بسیاری از دانشجویان در فرم هائی که پر کرده بودند از دانشگاه ترامپ اظهار خشنودی کرده بودند و شکایت دادستان نیویورک انگیزه سیاسی داشت چون او از اعضای حزب دموکرات و طرفدار هیلاری کلینتون می باشد.

دوز و کلک های دونالد ترامپ در دوران دو ساله فعالیت انتخاباتی اش شخصیت کسی را به نمایش گذاشت که برای به هدف رسیدن ، از گفتن هر چیزی و انجام هر کاری ابائی ندارد. هر ایرادی که او از رقیب سیاسی خود می گرفت ، در مورد خودش بیشتر صادق بود ولی او با وقاحت خاصی از کنار آن ها می گذشت. مثلا این که موسسه خیریه جهانی بیل و هیلاری کلینتون پوششی برای درآمد های غیر قانونی آن هاست در مورد ترامپ نیز معلوم شد که وی برای پنهان کردن درآمد واقعی خود و فرار از این که در آمدهایش شامل مالیات نشوند ، از مشتریان خود می خواسته که به جای پرداخت مستقیم به کمپانی او ، با کسر مبلغ جزئی از آن ، آن پول را به موسسه خیریه او به عنوان “کمک مالی” بفرستند. بعد ، او از بودجه ذخیره شده در موسسه خیریه برای صرف مخارج متفرقه از قبیل پرداخت جرایم دادگاهی و یا خرید قاب دو متری نقاشی شده از نیم رخ صورتش برای نصب در راهروی سالن هتل و زمین گلف خود به نام “مارالاگو” در ایالت فلوریدا استفاده کرده است. همه این نوع مخارج از موسسه ای که تحت لوای “خیریه” ثبت شده است ، در آمریکا غیرقانونی بوده و مجازات مالی دارد. اما او با استخدام دائمی یک گروه از وکلای زبردست ، همیشه آماده شکایت از دیگران و یا شکایت از دست کسانی است که از او شکایت کرده اند و همواره برای مرعوب کردن طرف دعوا ، ادعای خسارت با ارقام نجومی از آن ها می کند.

می توان گفت که فرق انتخابات “مهندسی” شده در آمریکا با کشور هائی نظیر ایران در این هست که یک قدرت ماورای احزاب موجود در آمریکا نیست که نتیجه انتخابات را از قبل تعیین بکند ، بلکه دو حزب اصلی جمهوری خواهان و دموکرات ، آزاد هستند تا آن جائی که بتوانند و برنامه “مهندسی” شده شان برملا نشود ، علیه یکدیگر فعالیت کنند. مثلا در سال ۱۹۷۲ میلادی در انتخابات دور دوم بین نیکسون که رئیس جمهور حزب جمهوری خواهان بود و مک گاورن که کاندیدای حزب دموکرات بود ، طرفداران نیکسون هنگام کار گذاشتن میکروفون های مخفی در دفتر فعالیت انتخاباتی مک گاورن در ساختمانی به نام “واترگیت” ، جهت پی بردن به گفتگوهای حزب رقیب ، دستگیر شدند و این کار آن ها دو سال بعد یعنی در سال ۱۹۷۴ میلادی منجر به استعفای رئیس جمهور وقت یعنی نیکسون که برای بار دوم برنده شده بود ، گردید.

هم اکنون دونالد ترامپ افرادی را در کابینه خود جمع کرده است که هر یک از آن ها ، یا از رقبای سیاسی و هم حزبی ترامپ بوده اند که بعد از گذشت چهار سال آینده ، علیه او و به رقابت با او برای دور دوم ریاست جمهوری بر نخواهند خاست ، یا این که میلیاردر هائی هستند که به دفتر انتخاباتی او کمک های مالی کرده بودند مثل اریک پرینس بنیان گذار و رئیس ارتش خصوصی “بلک واترز” که با استخدام سربازان غیر ارتشی یا سابقا ارتشی برای جنگ در عراق ، به ثروت باور نکردنی دست یافت. ترامپ هم خواهر اریک پرینس یعنی بتسی دی واس را به عنوان وزیر آموزش و پرورش کابینه خود انتخاب کرده است. در جهت بسط و توسعه مدارس خصوصی و انتفاعی ای که برای کودکان پولداران در ایالت میشیگان ایجاد شده اند ، بتسی دی واس از زمره میلیونر های فعالی است که به برداشت از بودجه دولتی وزارت آموزش و پرورش که سنتا بسیار محدود و نازل می باشد ، اعتقاد دارد. امری که آشکارا در جهت دستبرد هر چه بیشتر ثروتمندان از بودجه ضعیف و نحیف دولتی ای که برای تعلیم و تحصیل کودکان کارگران و زحمتکشان در نظر گرفته شده است ، به نفع موئسسات آموزشی خصوصی و انتفاعی می باشد.

دونالد ترامپ سرمایه داری است که ثروت چند میلیاردی خود را با بالا کشیدن وام های بانکی با ارقام نجومی و با دوز و کلک و ادعای خسارت و خالی کردن جیب سایر سرمایه داران و اساسی تر از آن ، با استثمار کارگران ساختمانی در ساختن آسمانخراش های متعددی که در سراسر جهان دارد به دست آورده است. کسانی که او به عنوان اعضای کابینه خود انتخاب کرده ، همه نیز از قماش وی می باشند. مثلاً وی ، اندرو پازدر ، صاحب رستوران های زنجیره ای همبرگر فروشی “کارلز جونیور” و “هاردی” را به عنوان وزیر کار انتخاب کرده ، کسی که از میلیونر هائی است که به دفتر انتخاباتی دونالد ترامپ کمک های مالی بیشماری کرده است. سال گذشته ، اندرو پازدر در یک سخنرانی در یک کنفرانس اقتصادی ، خشنودی خود را در پیشرفت رُبات ها یا ماشین های کامپیوتری ، در جانشینی کارگران اظهار داشت. وی گفت که رُبات ها: “همیشه مودبانه کار می کنند ، درصد فروش آن ها همیشه بالا می باشد ، هیچ وقت تقاضای مرخصی نمی کنند ، هیچ وقت لیز و زمین نمی خورند که نیاز به مداوای پزشکی داشته باشند ، هیچ وقت به خاطر کهولت سن ، یا به خاطر تبعیض جنسیتی و یا تبعیض نژادی ، به دادگاه شکایت نمی کنند”. وی از آن دسته سرمایه دارانی است که مخالف پیشنهاد قانون ازدیاد حداقل حقوق کارگران از هفت دلار و بیست و پنج سنت در ساعت به پانزده دلار در ساعت می باشد. او ادعا می کند که قانون ازدیاد حداقل حقوق ، باعث ورشکسته شدن سرمایه داران و نهایتا به ضرر کارگران تمام خواهد شد. از نگاه مرد سالار پازدر ، زنان برای لذت مردان آفریده شده اند. این دیدگاه در همه تبلیغات تلویزیونی رستوران همبرگر فروشی “کارلز جونیور” به عینه به نمایش گذاشته می شود. در تمامی این ویدیوهای تبلیغاتی ، زنان نیمه لخت در حال خوردن همبرگر بر روی تختخواب ، به طرز شنیعی به خود می پیچند. این نوع تبلیغات رستوران همبرگر فروشی “کارلز جونیور” سال هاست که از طرف سازمان های مترقی زنان مورد انتقاد قرار گرفته است. ولی از نگاه پازدر ، تنها مردانی که با دیدن این نوع تبلیغات سکسی در تلویزیون ، برای خوردن همبرگر به رستوران های او می روند ، برای او مهم هستند و اگر زنانی که نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند ، به خاطر این که در این نوع ویدیو های تبلیغاتی مورد تحقیر قرار می گیرند ، پا به رستوران های او نگذارند ، برای او مهم نیست. پازدر ، همچنین تحلیل گر سیاسی در کانال تلویزیونی دست راستی “فاکس” و یکی از طرفداران اولیه دونالد ترامپ می باشد. وقتی از او سئوال شد که آیا اگر از او دعوت بشود ، در کابینه ترامپ شرکت خواهد کرد یا نه؟ اندرو پازدر با نیشخندی پاسخ داد که شرکت در کابینه ترامپ بهترین لذتی است که شخص می تواند در عین حالی که لباس پوشیده است ، داشته باشد ! این جواب وقیحانه او نمایانگر بینش او و همخوانی فکری با دونالد ترامپ در دیدن هر چیزی تنها از زاویه سکس و جنسیت است.

یکی دیگر از مواضع “بحث بر انگیز” دوران فعالیت های انتخاباتی دونالد ترامپ ، مسئله دفاع نظامی از بیست و هفت کشور عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) توسط ارتش آمریکا بود. دونالد ترامپ درخواست دفاع و کمک نظامی به هر کشور عضو ناتو که مورد حمله “دشمن” قرار گرفته شده باشد را منوط به پرداخت سر موعد حق عضویت آن کشور ها به آمریکا اعلام کرد و اظهار داشت که وقتی او رئیس جمهور بشود ، همیشه آمریکا اول به فکر خودش خواهد بود و دوران “سواری مجانی دادن” آمریکا تمام خواهد شد. در یکی از سخنرانی های انتخاباتی گفت چرا ژاپن به خاطر شرکت در پیمان ناتو به آمریکا حق عضویت نمی پردازد؟ چرا دفاع از ژاپن باید بر عُهده آمریکا باشد؟ ژاپن هم می تواند با تولید و توسعه بمب هسته ای ، به زمره کشورهائی بپیوندد که بمب های هسته ائی دارند. مسئله نقش آمریکا در پیمان ناتو تا به آن جا کشیده شد که طبق خبر خبرگزاری ها ، اوباما در آخرین سفر خود به برلین و هنگامی که در کنار انگلا مرکل صدر اعظم آلمان قرار گرفت ، مجبور شد به لزوم ادامه روابط دوستانه بین آمریکا و آلمان تاکید کند.

این که چگونه هیلاری کلینتون با داشتن نزدیک به سه میلیون رای بیشتر ، ریاست جمهوری را به دونالد ترامپ که آشکارا از ولادیمیر پوتین تعریف می کند ، باخت ، مسئله ای ست که تاریخ ، جزئیات آن را بعد ها روشن خواهد کرد. ولی آن چه امروز مشخص است این است که در شرایط تشدید تضادهای طبقاتی در جامعه آمریکا، بیشتر سرمایه داران آمریکائی خواهان روی کار آمدن فردی چون ترامپ که بیانگر برنامه های خشونت آمیز هر چه بیشتری می باشد بودند که از طرق مختلف و از جمله از طریق سیستم “الکتورال ووت” اراده خود را اعمال کردند.

آن چه مسلم است ، به روی صحنه آمدن ترامپ خود بیانگر شدت گیری تضاد های طبقاتی – اجتماعی ای که همواره در بستر جامعه آمریکا وجود داشته اند ، می باشد و او به نوبه خویش این تضادها را دامن زده و شدیدا آن ها را قطبی کرده است. حالا طوری شده که کوکلس کلان های نژاد پرست که تا همین چندی پیش مخفیانه و به اصطلاح زیر زمینی زندگی می کردند ، تظاهرات های علنی خیابانی می گذارند و نشست های خود را در سالن های هتل های معتبر برقرار می کنند. نژادپرستی سفید پوستان علیه سیاه پوستان و مهاجرین قهوه ای پوست و زرد پوست ، علیه زنان و همجنس گرایان و مسلمانان ووو… در میان جوانان سفید پوست دامن زده می شود. ترامپ در سخنرانی های متعدد خود قول داد که وقتی رئیس جمهور می شود ، باتلاق واشنگتن ، پایتخت آمریکا را از سیاستمداران فاسد خُشک خواهد کرد. البته سوسمار ها و تمساح هائی که او قرار است با خود به واشنگتن بیاورد ، ممکن است همه حیوانات باتلاق واشنگتن را یک لقمه کنند و همه به زودی خواهند دید که هر “تغییری” لزوما تغییری به نفع آن ها نخواهد بود.

دسامبر ۲۰۱۶

(*) کشتار متداوم مردم بیگناه توسط “درُون” ها یا هواپیما های بدون خلبان

http://www.siahkal.com/index/mid-col/PF174-Drones-va-koshtare-mardom.pdf