دین در اجتماع‎

دین در اجتماع‎

دین در جامعه بر دو نوع است
.یکی یمثابه عقیده وعقیده شخصی ودیگری دین بعوان دین سیاسی ودر قدرت.
.در یک جامعه آزاد وبرابر هم هر کس حق دارد هر عقیده ای داشته باشد وابراز نظر بکند وتبلیغ بکند ومتشکل شود چه عقاید مذهبی باشد وچه عقاید فاشیستی .
اما دین در سیاست وقدرت را باید از اریکه قدرت بیرون انداخت واز دولت وآموزش وپرورش ودیگر مراجع اجتماعی ودولتی وبخصوص کودکان را از دین وخرافه وتربیتهای دینی برحذر داشت..
.دین اخوند طالقانی-منتظری-خاتمی-خمینی ودیگر آخوندها در ایران اسلامی یک دین سیاسی است. کشیدن جامعه به دوران تاریک اندیشی وقرون وسطا است. قاتل مردم است. شکنجه گر وتروریزم سیاسی-اجتماعی است، فرهنگ قرون وسطایی است. باید این آخوندها را افشا، منزوی واز اریکه قدرت بر کنار کرد…..کسی که میگوید طالقانی ویا منتظری وخمینی نظرات دمکراتیکی داشته اند..وخواهان شورا وعدل اسلامی وخیرات بوده اند.عملا متعلق به دوران قرون وسطی وتاریک اندیشی است. کسی است که دارد حکومت دینی وبنیانگذاران حکومت دینی را تبلیغ وترویج میکند در حقیقت متعلق به دوران سیاو تاریخ ارتجاع است.
.. .چپ سنتی با نام کمونیسم در ایران از حکومت اسلامی دفاع کرد.از خمینی-طالقانی=منتظری-موسوی-کروبی ودیگر بنیانگذاران حکومت دینی دفاع کرد ومیخواست ثابت کند که دین وعقاید دینی منرقی هم هستند.غافل از اینکه دین وعقاید وقوانین دینی مربوط به دوران قرون وسطی وماقبل تر از آن است. دین مترقی نداریم. آخوند مترقی نداریم. کسی که با مغز دینی ولباس دینی وافکار دینی در جامعه مدرن تبلیغ وترویج میکند ، در بهترین حالت ،میخواهد جامعه را به دوران سیاه روانه کند.
حتی در یک جامعه آزاد وبرابر باید با سلاح علم، عقلانیت وانسانیت به جنگ عقاید ارتجاعی ودینی-فاشیستی در جامعه رفت. در این جوامع باید عقاید دینی به مثابه مواد مخدر شناخته شود وبه خصوص از دست کودکان در جامعه به دور باشد. در عین حال در هر جامعه آزادی هر کس با هر عقیده دینی وارتجاعی باید بتواند آزاد باشد وتبلیغ وترویج کند. این حق انسانی هر انسانی در این جوامع است