بازگشت به گذشته (خلق دوباره جهانی دو قطبی)

دیوار برلین را می توان نماد فروپاشی جهان دوقطبی و آغاز نظمی که دول غربی به آن جهان تک قطبی می گفتند. بعد از اینکه اتحاد جماهیر شوروی متلاشی شد آمریکا خود را برنده جنگ سردی می دانست که بارها جهان را به سوی نبرد هسته ای سوق داد. بعد از آن نظمی را آمریکا به اصطلاح خود در دنیا با استفاده از نیروی نظامی خود دایر کرد. اکثر دول اروپایی و آسیایی را به زیر سلطه خود به نام دموکراسی برد. جنگ های زیادی را در چند دهه اخیر شروع و یا مدیریت کرد. نمونه های بارز آن جنگ اول و دوم خلیج فارس است. که اکثرا منافع مالی و سیاسی فراوانی را برای این کشور به همراه داشت. ولی بایستی توجه کرد که باز دنیا در حال تغییر است ولی نه پوستی جدید بلکه بازگشت به نظمی که سالها ترس و وحشت را بر جهان حاکم کرد. بازگشت جهانی دو قطبی . ولی آیا روسیه توانایی احیای قدرت و اقتصادی دوران طلایی شوروی سابق را دارد. آیا آمریکا در حال افول قدرت خویش است . آیا قواعد بازی و کنترل نظم لیبرال دمکراسی اروپا همراه با آمریکا با شکست روبه رو شده است. و ما بایستی شاهد خلق دوباره جهان دوقطبی و جنگ سردی دیگر بود . در این میان نقش قدرت نوظهوری همچون چین در این آشفته بازار چه خواهد بود.

در چند سال اخیر کم کم روسیه سعی به باز پس گیری قدرت و جایگاه خود در جهان بود. این کشور با درآمد زیادی که در سالهای اخیر از قیمت بالای نفت به دست آورد باز وارد مناسبات جهانی شد. در اولین اقدام این کشور می توان به دخالت در امور کشور اکراین اشاره کرد که به بهانه دفاع از حقوق روس زبانها آغاز شد و در ادامه کریمه را که بخشی از خاک اکراین بود را زمیمه خاک خود کرد. با وجود مخالفت های بین الملی در مقابل اقدامات این کشور روسیه کاملا به پیش می رفت چون اقدامات خود را تقابلی در برابر ناتو قلم داد می کرد. حال معظل خاورمیانه و سوریه که در این مورد هم می توان تا الان روسیه را برنده این جولان گاه بین الملی دید. همچنین نشست در مورد بحران افغانستان با دو کشور چین و پاکستان که در مسکو برگزار می شود. تماما نشان از دخالت های بین الملی این کشور دارد. بایستی این نکته را در نظر گرفت که روسیه در چند سال اخیر سعی در شکل گیری پیمان نامه های جدیدی بوده است که در این میان می توان به شانگهای اشاره کرد. که باعث همراهی چین با این کشور در بسیاری از زمینه های بین الملی شده است. این کشور به عنوان تامین کننده اصلی مواد سوختی برای بسیاری از کشورهای اروپایی شناخته می شود که این خود باعث می شود اهرم فشار لازم را جهت تامین منافع خود در دست داشته باشد. در چند سال اخیر اختلافات خود را با چین کاهش داده است و این بهبود روابط تا مانور نظامی مشترک نیروهای نظامی دو کشور پیش رفته است. که باعث شده اقتصاد دوم جهان را با خود همراه کند.

بر اساس آمارهای ارائه شده می توان اقتصاد اکثر کشورهای اروپایی را در نقطه ای نامناسب دید. بریتانیا بر اساس عدم سواد سیاسی مردم که در این بین بسیاری از این عدم آگاهی استفاده و باعث جدا شدن این کشور از اتحادیه شدند. آلمان به عنوان اقتصاد شماره یک اتحادیه براساس آمار بانک مرکزی این کشور در وضعیت وخیمی بسر می برد. داده ها از افزایش بی کاری و ضعف اقتصادی آن را بیان می کند. نرخ بیکاری در بعضی از کشورهای حوضه یورو دو رقمی شده است که در این میان می توان به اسپانیا اشاره کرد که در حال حاضر نوزده ردصد است. پس آیا می توان گفت حرکت اروپا به سوی رکودی دیگر است و یا در حال حاضر در رکود است. بر طبق آمارها که هر روزه ارائه می شود می توان این صقوط لحظه به لحظه را کاملا مشاهده کرد. دیگر کشور ها اکثرا در حالت بحرانی به سر می برند و تنها می توان به دو کشور سوئس و نروز اشاره کرد که آن دو هم از اتحادیه بیرون هستند .پس در کل وضعیت اقتصادی اروپا را می توان اصف ناک دید و این باعث شده است که اکثرا در مقابل قدرت طلبی روسیه سکوت کرده و آن را به عنوان قدرت روبه افزایش هر روز قبولتر کنند. که این خود باعث شده از اعمال تحریم های جدید خوداری کرده و سعی در تعامل با آن کنند. که تمامی این مشکلات ممکن را می توان به سیاست های غلت سیاستمداران این دول در چند دهه اخیر دید. سیاست های که با هدف سعی در سرمایداری کردن این دول بر اساس تز لیبرال دمکراسی پیش می رفت.

ایالات متحده آمریکا به عنوان اقتصاد شماره یک جهان که در چند دهه اخیر بعد از سقوط بلوک ورشو خود را به عنوان یگانه کلانتر دنیا می دید در چند سال اخیر با بحران های اقتصادی شدیدی روبه رو شده است. این کشور در دوران زمام داری اوباما سعی از کاهش دخالت های بین الملی خود بوده است. به گفته بسیاری از مفسران آمریکا دخالت آنچنانی در امور سوریه نکرده است هر چند بنابه آمار آمریکا تمامی توان خود را در حملات هوایی بکار برده است و همچنین روی به دخالت در خاور نزدیک آورده است تا جایی که بتواند خود را از بحران خاورمیانه که از عاملان اصلی آن بود را بیرون بکشد. همچنین بتواند در مقابل اقدامات چین به عنوان قدرت نوظهور اقدامات متقابلی را انجام دهد. بایستی این را دید که آیا با روی کار آمدن ترامپ حرکت آمریکا به کدام سو خواهد بود. آیا به گفته خودش خواهان عدم مداخلات بین الملی است و با بازگشت ابهت به آمریکا بر اساس تزهای پدر و پسر بوش خواهد بود. ترامپ در تبلیغات انتخابی خویش نشان از نزذیکی مواضع با روسیه را می داد. روسیه بنا به مواضع اتخاض شده در متینگ انتخابی ترامپ خواهان پیروزی وی در این رقابت با هلاری کلینتون بود. پس در کل می توان چنین برداشت کرد که با مواضع و اقدامات اخیر/ آمریکا هم کاملا خود را با روسیه ای جدید آماده کرده است.

روسیه در حال حاضر کاملا در موضع تهاجمی قرار دارد که باعث عقب نشنی اکثر کشورها از مواضع قبله خود در قبال این کشور شده اند. می توان به وزرای اتحایه اشاره کرد که در حال حاضر رغبتی به اتخاز ترحریم های جدید در مقابل اقدام های روسیه وجود ندارد . آیا این نشانه های از عقب نشینی و عدم توان کشور های اروپایی و ایالات متحده در مقابل اقدامات روسیه نیست. با استناد به تعابیر موجود می توان کاملا شاهد اوج گیری دوباره روسیه بود که خواهان دخالت در امور بین الملی است. همانند دخالت های اخیر خود در سوریه و اکراین است. همچنین فلسفه وجودی ناتو وجود یک دشمن است چه بسا این پیمان هم ناخرسند از این قدرت گیری دوباره روسیه در جهت توجیه اقدامات خود در سطح بین الملی نیست. ما در قرن بیست شاهد جهانی دوقطبی بوده ایم که چند بار به مرحله شعله ورشدن آتش یک جنگ هسته ای نزدیک شدیم. آیا باز باید ما باید شاهد چرخه تکراری باشیم. شاهد دنیایی با ترس ایجاد نبردی که جهان را هر لحظه در خواهد گرفت. با توجه به آمارها و حوادثی که اتفاق افتاده می توان چنین آینده ای را پیش بینی کرد که بایستی کاملا در مقابل آنها جلوگیری کرد دنیایی که به محل فروش تسلایحات جنگی تبدیل خواهد شد. در چند سال اخیر سیاست های غاط سیستم لیبرال دمکراسی باعث ناراضی شدن مردم شده است و پوپولیستی که زاده این نارضایتی و عدم سواد سیاسی است. متاسفانه در سالهای اخیر تلاشهای زیادی در جهت کاهش سواد سیاسی در سطح بین الملل توسط حکمرانان و قدرت های دیکتاتور همچنین دیگر الگوهای حکومتی صورت گرفته است. که اکثرا باعث خلق حوادث اتفاقات ناگوار بوده است. این بحران هم در این نقطه قرار می گیرد. تمامی این عوامل باعث بازگشت ناگوار به دوانی را نشان می دهند که بایستی قبل از وقوع از آن جلوگیری کرد که تماما به خود مردم بستگی دارد