گرامی باد روز جهانی زن!

با درود به زنان ستمدیده ایران! درود بر زنان کارگر و زحمتکش ایران! و درود بر زنانی که از هر فرصتی برای مبارزه در جهت سرنگونی رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی استفاده می کنند. روز جهانی زن بر شما مبارک باد!
می دانیم که در جامعه سرمایه داری که مرد سالاری جزئی از ذات آن است، ستم بر زن امری همیشگی است. بارها تأکید شده است که تنها با نابودی این سیستم و به وجود آمدن جامعه ای عاری از طبقات استثمارگر و استثمار شده می توان بر ستم هائی که بر زنان وارد می شود نقطه پایان گذاشت. اما اگر به طور مشخص جامعه خودمان، ایران را در نظر بگیریم آیا می توان گفت که برای نجات زنان از اسارت، راه میانه ای هم وجود دارد؟ آیا با حفظ سرمایه داری حاکم بر جامعه ایران که یک سیستم وابسته به امپریالیسم می باشد و با وجود رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی که با استفاده از ارتجاعی ترین قوانین مذهبی مدافع و حافظ این سیستم است می توان راه میانه رفت؟ می توان با انجام رفرم یا به عبارت دیگر با اصلاحات از بار وحشتناک ظلم و ستم بر زنان و سرکوب و دیکتاتوری ای که آن ها را در منگه خود گرفته است کاست و تا حدی آزادی زنان محروم و رنجدیده را تأمین نمود؟
در سال های گذشته که با روی کار آمدن سید خندان یعنی خاتمی، بازار به اصطلاح اصلاحات گرم بود، زنان طبقات مرفه و یا کسانی که با گفتارها و نوشته های رفرمیستی شان منافع آن زنان را بیان می کردند ، کوشش زیادی به عمل آوردند که “راه میانه” را به اکثریت زنان ایران که متعلق به طبقات محروم جامعه هستند بقبولانند. اما خود واقعیت های زندگی در زیر سیطره جمهوری اسلامی و سیستم سرمایه داری حاکم حتی بیشتر از هر دلیل و استدلالی ، نادرستی و فریبکارانه بودن این “راه” را به ثبوت رساند. دیدیم که دیکتاتوری حاکم حتی به این زنان رفرمیست هم امکان تشکل یا گردهم آئی و یا حداقل برپائی آزادانه سالی یکبار مراسم جهانی زن را نداد؛ و این واقعیت خود نشان داد که در جامعه ایران با رفرم و اصلاحات نمی توان به آزادی دست یافت و با این روش ها نمی توان بار طاقت فرسای ظلم و سرکوب و توهین و تحقیر را از گرده زنان ستمدیده و محروم جامعه برداشت.
اما با همه این اوضاع شاهدیم که رسانه های گوناگون امپریالیستی که از طریق ماهواره برای ایرانیان برنامه پخش می کنند با ترفندهای گوناگون از زبان این یا آن به اصطلاح کارشناس و جامعه شناس – که این القاب البته بیشتر خاصیت مرعوب کنندگی دارند تا مبین واقعاً سواد سیاسی آن ها باشند – می کوشند با تقبیح قهر انقلابی و راه انقلاب همان اندیشه های اصلاح طلبانه در رابطه با مسأله زنان را به خورد شنوندگان و بینندگان برنامه های خود بدهند. بر چنین اساسی باید در این فرصت تأکید کنیم که کافی نیست همانند این قبیل مبشران اصلاح طلبی از لیست بیشمار ستم هائی که رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی بر زنان تحمیل کرده است مواردی ذکر شود – از تلاش های این رژیم برای حفظ سنت های ارتجاعی گذشته علیه زنان گرفته تا اعمال خشونت بر زنان از طریق قوانین شرعی ، از جدائی انداختن بین زن و مرد تا به بند کشیدن آزادی زنان در انتخاب پوشش ، از بیکار سازی زنان تا پرداخت حقوق و دستمزد نابرابر به آنان. حتی کافی نیست که صرفاً از سرکوب وحشیانه مبارزات زنان توسط جمهوری اسلامی سخن گفته شود. بیان چنین اموری هر چند در جای خود مثبت است اما تنها بیانگر یک بخش از واقعیت می باشد. واقعیت دیگر که از اهمیت اساسی برخوردار است ولی توسط این “کارشناسان” و “جامعه شناسان” پنهان می گردد، این است که باید ببینیم هر کس یا هر نیروی سیاسی با انگشت گذاشتن روی یک سری واقعیت ها که برای خود زنان ایران نیز کاملاً آشکار است چه راه حلی برای پایان دادن به ستم و سرکوب علیه زنان ارائه می دهد. راه اصلاح طلبی و یا راه انقلاب را؟ راهی برای اصلاح رژیم اصلاح ناپذیر حاکم و یا راه سرنگونی جمهوری اسلامی و نابودی سیستم سرمایه داری در ایران؟ که این امر البته تنها با قطع قطعی هر گونه نفوذ امپریالیست ها در جامعه ما امکان پذیر می باشد.
می دانیم که اصلاح طلبان امروز در جامعه ایران به حدی رسوا هستند که گاه برخی نیروهایی که به واقع مبشر ایده های غیر انقلابی آن ها هستند چهره واقعی خود را از مردم پنهان می کنند. آن ها خود را مدافع حقوق زنان جلوه می دهند و از ضرورت سرنگونی جمهوری اسلامی و حتی نابودی امپریالیسم هم سخن می گویند ولی وقتی پای راه حل برای رهائی زنان به میان می آید، بسیج شدن زنان علیه مردان را توصیه می کنند؛ و یا حداکثر زنان را به مبارزه ای جدا از مردان با رژیم حاکم تشویق می کنند. این راه حل نیز در نهایت به حفظ وضع موجود کمک می کند. چون زنان طبقات ستمکش تنها در اتحاد با مردان هم طبقه ای خود قادر به رهائی خود از نظام زن ستیز حاکم هستند و اگر در این اتحاد خللی ایجاد شود ، از این امر خواهی نخواهی تنها دشمنان سود خواهند برد. در نتیجه آن هائی که زنان را در مقابل مردان قرار داده و در اتحاد آن ها علیه دشمنان شان تفرقه ایجاد می کنند ، هر چه قدر هم علیه رژیم و امپریالیسم شعار دهند در نهایت زنان را از رسیدن به خواست های بر حق شان باز می دارند. بیهوده نیست که این قبیل مبلغین نه هرگز قادر شدند عظمت مبارزه زنان سلحشور ایران در جنبش توده ای سال ۸۸ را درک کنند و نه غرش سلاح های زنان رزمنده کوبانی علیه داعش، این سگ زنجیری جدید امپریالیست های غرب و در رأس آن ها آمریکا ، آن ها را به خود آورد. آن ها حتی زبان به شکوه گشودند و ایراد گرفتند که این زنان انقلابی با شرکت در یک جنبش عمومی و با ایستادن در کنار مردها حقوق زنانه خود را فراموش کرده اند! به زعم این قبیل توصیه ها ، گویا زنان به صرف زن بودن شان باید صف خود را از مردان جدا کرده و با خود زنان متحد شوند. اما واقعیت این است که زنان طبقات محروم برای رهائی خود منافع مشترکی با زنان طبقات مرفه ندارند و تجربه نشان داده است که زنان متعلق به طبقه سرمایه دار در جریان مبارزه هر جا پیش آید در کنار مردان هم طبقه ای شان ایستاده و علیه اکثریت زنان تحت ستم عمل می کنند. اتفاقاً ما امروز در رابطه با مضحکه انتخاباتی اخیر جمهوری اسلامی شاهدیم که زنان مرفه علیرغم این که می¬دانند که در این رژیم از حقوق مساوی با مردان هم طبقه ای خود برخوردار نیستند و برخی از آن ها حتی با عنوان فمنیست ، مدعی دفاع از حقوق زنان می باشند ولی درست در تضاد با زنان رنجدیده جامعه که سرنگونی جمهوری اسلامی و یک انقلاب واقعی خواست قلبی آن هاست، به صحنه آمده و برای سرپا نگهداشتن این رژیم که به صرافت گرفتن رأی از مردم افتاده است تا با فریب افکار عمومی به حاکمیت خود مشروعیت ببخشد، دیگران را به رأی دادن تشویق می کنند. این عمل آن ها دقیقاً بیانگر آن است که حفظ منافع طبقاتی که برای این زنان با وجود رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی تأمین می شود ، آن قدر مهم است که حاضر به قبول هر قانون ضد زن و هر خفت و خواری ای می باشند؛ و همین ثابت می کند که بین زنان متعلق به جبهه سرمایه داری و زنان کارگر و زحمتکش و ستمدیده ، علیرغم زن بودن شان دره عمیقی وجود دارد، دره ای که با توصیه ها و تبلیغاتی از آن نوع که در امر همبستگی زنان با مردان در مبارزه علیه دشمنان شان خلل ایجاد می کنند، پر شدنی نیست. چه “اصلاح طلبان” و چه آن ها که اصلاح طلبی خود را در پوشش عبارات انقلابی می پوشانند و ظاهراً برای زنان تحت ستم ایران دل می سوزانند ، هر وقت این زنان رنجدیده علیه جمهوری اسلامی به پا می خیزند خود با ترفند های گوناگون در مقابل آن ها قرار گرفته و در جهت حفظ نظام سرمایه داری حاکم که منبع و منشاء همه ظلم ها و خشونت ها علیه زنان می باشد با یکدیگر مسابقه می گذارند.
چریکهای فدائی خلق همواره مبلغ اتحاد بین زنان و مردان مبارز ایران بوده اند. واقعیت این است که تنها از این طریق و در جریان یک جنبش انقلابی عمومی است که خواست های زنان تحت ستم ما که در ردیف خواست¬های دموکراتیک قرار دارد در کنار مطالبات دیگر طبقات و گروه های اجتماعی مطرح گشته و در چنین بستری امکان تحقق پیدا می کنند.
آینده درخشان زنان کارگر و زحمتکش و به طور کلی آینده اکثریت زنان تحت ستم ایران در گرو مبارزه دوشادوش این زنان با مردان هم طبقه ای خود علیه رژیم حاکم و سلطه امپریالیستی در جامعه ماست. بکوشیم در حین افشای تلاش هائی که سنگ راه این مسیر می باشند ، با قدم های هر چه محکم تر در این راه گام برداشته و در اتحاد مبارزاتی با یکدیگر مسیر انقلاب ظفرنمون ایران را برای نیل به جامعه ای فارغ از هر گونه ستم اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و از جمله ستم جنسیتی ، هموار سازیم.
نابود باد رژیم رن ستیز جمهوری اسلامی!
پیروز باد رزم دلاورانه زنان کارگر و زحمتکش!
۱۳ اسفند ۱۳۹۴ – ۳ مارس ۲۰۱۶