زمینه های تحرکات ماههای اخیر سلفی های کردستان ایران و شیوه های برخورد به آن

در چند ماه گذشته شماری از سلفی های کردستان ایران به صفوف داعش پیوسته و تنی چند از آنان در جنگ با پیشمرگان، نیروهای گریلا و جنگجویان کُرد سوریه کشته شده اند. گفته می شود هم اکنون شماری از سلفی های کرد ایران و عراق همچنان در صفوف داعش می جنگند. اُمرای داعش این سرخوردگان درمانده را در کتیبه ائی کُردی سازمان داده اند و در جریان حملات خود در جبهه های کردستان آنان را به جلو صحنه می رانند تا کشته شوند.
پیوستن سلفی های کُرد به صفوف داعش، به دنبال تصرف موصل توسط این جریان سرعت گرفت. شکست مفتضحانه داعش از زنان و مردان جسور و مقاوم کوبانی و عقب نشینی آنها از جبهه های نبرد در کردستان عراق از یک طرف، کنترل بیشتر دستگاههای امنیتی کردستان عراق بر گذرگاههای پیوستن سلفی ها به داعش و کشته شدن شماری از آنان در جبهه های نبرد و راه افتادن کمپینی تبلیغی در کردستان، علیه سلفی گری و داعش از طرفی دیگر، سرعت این روند را کاهش داد. با وجود این، در ماههای اخیر شاهد تحرکات اینجا و آنجای سلفی ها در کردستان ایران هستیم. این تحرکات اگرچه امروز بشکل برخی مزاحمت ها برای شهروندان، تهدید و ترساندن آنان در مناسبتهای گوناگون بروز پیدا می کند، اما این رفتارهای جنون آمیز سلفی ها بی پاسخ نمانده و با واکنش اعتراضی مردم مبارز و مقاوم کردستان روبرو شده است. آنچه در این یادداشت کوتاه مورد نظر است، سازمان دادن این واکنشها و اجتماعی کردن آن بشکلی موثر و مناسب و پیشگیرانه است.
سلفی گری و اسلام گرایی افراطی نه یک گرایش اجتماعی در میان مردم کردستان است و نه بر هیچ خواست و مطالبه آنان متکی است. سلفی گری در کردستان ایران اساسا” ساخته دستگاههای اطلاعاتی و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی و کالایی وارداتی و در واقع محصول مشترک سپاه پاسداران و اسلام گرایان افراطی کردستان عراق از جمله “انصار الاسلام” است.
در سه دهه گذشته گرچه اسلام گرایی هرگز به جریانی موثر در تحولات اجتماعی کردستان ایران تبدیل نشد، با وجود این، طی سالهای اخیر یک سری عوامل زمینه های تحرکات مزاحمت گونه و جنون آمیز سلفی ها در کردستان ایران را فراهم آورده است.
از جمله این عوامل و تحولات عبارتند از: استفاده ابزاری جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران از سلفی ها بر علیه جنبش انقلابی مردم کردستان، جریانات چپ و رادیکال درون این جنبش و برهم زدن آرامش مردم در مناسبتهای گوناگون است. سپاه پاسداران با چشم پوشی از مزاحمت های سلفی ها، در تلاش است تا ظرفیت های ضد کمونیستی، ضد زن و ضد سکولاریسم سلفی ها را که، بشکل قمه کشی، وحشیگری خیابانی و تهدید مردم بروز پیدا می کند، در راستای اهداف خود بخدمت بگیرد. در همین ماههای گذشته و راه افتادن موج همبستگی مردم شهرهای کردستان ایران با مردم مصیبت زده شنگال و مقاومت تاریخی مردم کوبانی، سلفی ها نهایت دشمنی خود با این مردم و مطالبات مردم کردستان را به نمایش گذاشتند و نشان دادند که، چه ظرفیتی برای ضدیت و دشمنی با مردم کردستان را در نهان ناپاک خود دارند.
عامل دیگر فقر و بیکاری است. مدتهاست که جریان اسلامگرای مفتی زاده ائی با تکیه سرمایه های هنگفت و باد آورده ائی که اختیار دارند، ریخت و پاش می کنند و در تلاش اند با دادن ” وام ” به این و آن، دایر کردن یک سری فروشگاه زنجیره ائی با کالاهای نسبتا” ارزان قیمت، در این شرایط دشوار اقتصادی عده ائی از جوانان و خانواده های بیکار و دردمند را با روش های “کمیته امداد خمینی و بهزیستی ” بسمت خود جلب کنند و آنان را به هیزم جنگ فرقه ائی تبدیل کنند. شروط دریافت این وام ها و کمکهای بعضا” بلاعوض، همکاری و عضویت در فرقه آنها، شرکت در جلسات مذهبی و پذیرش زندگی به صورت سکتی در محلات معینی در شهرها و نمازگراری در مساجد محل تجمع آنهاست. اگر چه ظاهرا این جریان با سلفی های جهادی در جمله “دعوت و اصلاح” بجای “دعوت و جهاد” اختلاف نظر دارند، اما، این نوع نشست ها و مناسبت ها بستری برای تربیت و پرورش سلفی و داعشی های آینده در کردستان است. اینها و تحولات منطقه ائی از جمله، پیدایش اسلام گرائی سنی و ظهور داعش آمریکائی زمینه های تحرک سلفی ها را فراهم آورده است. تحرکاتی که بارها با اعتراض و واکنش مردم مبارز و فهمیده کردستان روبرو شده است.
مردم کردستان نه تنها از جمهوری اسلامی متنفرند، بلکه، از داعشیان آینده کردستان نیز بیزارند. این تنفر و بیزاری از سلفی ها اما،باید بشکل سازمانیافته و توده ائی بروز اجتماعی پیدا کند. راه حل فردی ره به جائی نمی برد. بهمین دلیل است که در مقابل مزاحمت های آنها نه بصورت فردی بلکه، بشکلی اجتماعی و سازمانیافته باید ایستادگی کرد. واکنشی که جلوه هائی از آن را در پاسخ به تهدیدات سلفی ها در جریان چهارشنبه سوری و نوروز امسال زمانیکه مردم را تهدید کردند که، اگر آتش روشن کنند، دست به عملیات انتحاری خواهند زد مشاهده کردیم. مردم کردستان اما، وقعی به این تهدیدات ننهادند و آتش های فروزان برافروختند و بدور آن به شادی و پایکوبی پرداختند.
با وجود این مقاومتهای توده ائی، اقدامات پیشگیرانه ایی نیز لازم است تا علی رغم دشواریهای اقتصادی ناشی از ستم و تبعیض ملی و مذهبی جمهوری اسلامی علیه مردم کردستان و یاس و ناامیدی رو به رشد در میان جوانان، اجازه نداد حتی یک جوان در دام اسلام گرایان مفتی زاده ائی و سلفی ها گرفتار آید. سوای این، نباید قدرت گیری داعش در عراق، این دسته جات باندسیاهی را وسوسه و امید سر برآوردن را در آنها زنده کند. جنبش های رادیکال و قدرتمند اجتماعی در کردستان ایران از جمله، جنبش کارگری و جنبش های رادیکال زنان، جوان و دیگری جنبش های مدنی باید بتوانند از هم اکنون زوزه سلفی گری در کردستان را در نطفه خفه کنند. این دسته جات باند سیاهی نباید جرئت کنند و سربریده مردم آزادیخواه و مقاوم را به نمایش بگذارند، اندازه خط ابروی زنان را تعیین کنند و هرگونه سکولاریسم و ترقی خواهی را مورد تهدید قرار دهند. این دسته جات اگر چه از پشتیبانی دولتهای مرتجع منطقه ایی و چشم پوشی آگاهانه سپاه پاسداران برخودار باشند، تحولات منطقه ای و سر برآوردن تروریستهای جهادی در عراق را در معادلات و محاسبات خود، نقطه قوت به حساب بیاورند، اما، در مقابل اراده مردم کردستان و نیروی چپ و کمونیست این جنبش تاب مقاومت نخواهند داشت. جمهوری اسلامی و جریان مفتی زاده و عملکرد ضد بشری و توحش آمیز داعش تمام کارت های اسلام گرائی در کردستان را ایران سوزانده است. رسانه های مترقی و میدیای رادیکال و سوسیالیست نقش برجسته ایی در افشای این دسته جات باند سیاهی و راه اندازی کمپین های تبلیغی علیه آنها را دارند. این رسالت را باید در یک نقشه آگاهانه تبلیغی اجتماعی کرد.