در اهمیت بازگوئى و خاطره نویسى

بهروز سورن

یاداوری گذشته همواره یکی از دشوارترین کوشش هاست.بویژه  آنکه  به نقل قول ها و تاریخ نویسی مربوط باشد. اینکه امروز بیاد اوریم که بیست سال قبل چه اتفاقی افتاده است و جزئیات آن کدام هستند امری است که به سادگی میسر نیست.

بسیاری از خاطره نویسان  به دشواری چنین اقدامی تاکید کرده اند و بسیاری دیگر از بیم نادقیق نوشتن نمی نویسند. اما همواره صحنه ها و فرازهائی در زندگی گذشته ماموجود است که هرگز فراموش شدنی نیستند. این تصاویر همیشه در ذهن ما و در پیش دیده گان ما بازسازی میشوند و با کوچکترین تلنگر احساسی  به تکرار وقایعی میپردازند که در یادهای ما حک شده اند.

از جمله این یادها خاطراتی هستند که شعف و شادی برانگیز بوده اند و یا همانند خاطرات تلخ بسیاری از ما و مردم ایران یادآور  سالهای خونین سرکوب و از دست دادن عزیزانمان بوده است مثل  بیست سال قبل در گرمای سوزان تابستان که دژخیم جماران و مریدان کوچک و بزرگش  در زندانهای خود  طوفان مرگ و نابودی برانگیختند و هزاران  انسان برگزیده و پاکباخته را که میتوانستند سرمایه ای عظیم در پویائی، رشد، تمدن و شکوفائی و عدالت  برای این سرزمین سوخته باشند، به کام مرگ فرو بردند.

پیش از این نیز سالهای متمادی کشتار جوانان، فرهیختگان و فعالین سیاسی و سازمانی جریان داشت اما تابستان خونین ۶۷ اوج سرکوب درزندانها بود و شفافتر از همیشه چهره حاکمان را در دشمنی با آزادی و برابری ،آزادیخواه و دگر اندیش و برابری طلب به مردم ایران، جهانیان و آیندگان نشان داد. اگر چه خاطرات فرار هستند و به سختی یادآوری گذشته پس از سپری شدن سالها و دهه ها  امکانپذیر است ولی با مکتوب کردن این یادواره ها و بازسازی صحنه های دیرین میتوان دربرابر فراموشی و نسیان ایستاد و مقاومتی را نیز در این زمینه سازمان داد. 

از جمله این مقاومتها همانا مکتوب کردن دانسته ها وثبت خاطرات از سوی شاهدان عینی آن وقایع است که در این زمینه طیفی از اپوزیسیون استبداد حاکم با تلاشهای بی پایان خود تاریخ سرکوب و کشتار را نوشته اند و بسهم خود زوایائی از چگونگی این اقدامات حاکمان را برملا کرده اند. این نوشتارها قطعادر دسترس آیندگان قرار خواهد گرفت و راه آنان را روشنی می بخشد.

از میان این نوشتارها میتوان از تلاشهای:
 

 وریا بامداد ( زندان شاه )  در نگارش تاریخ سیاه خاندان پهلوی

 

 منیره برادران – م رها  ( حقیقت ساده )

 

 فریبا ثابت ( یادهای زندان در دو جلد )

 

 ایرج مصداقی در نوشتارهای خود در زمینه کشتار زندانیان سیاسی در زندانهای جمهوری

اسلامی( نه زیستن، نه مرگ )

 

 عباس سماکار ( من یک شورشی هستم )

 

 همنشین بهار( نوشتارهای پراکنده )

 

 همایون ایوانی ( نوشتارهای پراکنده )

 

 محمود خلیلی ( نوشتارهای پراکنده )

 

 مینا زرین ( نوشتارهای پراکنده )

 

عباس مظاهری ( شکوفه های انار)

 

 سودابه اردوان ( یادنگاره های زندان )

 

 مینا انتظاری  ( نوشتارهای پراکنده )

 

 مهدی اصلانی( نوشتارهای پراکنده ) – کتاب ایشان در دست انتشار است

 

 رضا غفاری ( خاطرات یک زندانی )

 

 شهاب شکوهی( نوشتارهای پراکنده ) 

 

جعفر بهکیش( نوشتارهای پراکنده )

 

 احمد موسوی ( شب بخیر رفیق )

 

 اشرف دهقانی ( در جدال با خاموشی )

 

 امیر جواهری لنگرودی( نوشتارهای پراکنده )

 

 مجید خوشدل ( گفتگوها با زندانیان سیاسی )

 

 بهرام رحمانی( نوشتارهای پراکنده )

 

حسین مختار زیبائی( نوشتارهای پراکنده )

 

 سیاوش محمودی( نوشتارهای پراکنده )

 

 بهروز شیدا ( کابوس بلند تیز دندان )

 

 شهرنوش پارسی پور ( خاطرات زندان )

 

 نسرین پرواز ( زیر بوته لاله عباسی )

 

 محمد رضا اسکندری ( بر ما چه گذشت )

 

 فریبا مرزبان ( تاریخ زنده )

 

 اعظم کیاکجوری ( خاطرات زندان – اشاره ای از زاویه زبان شناختی )

 

بهرام چوبینه ( لبخند مقاومت )

 

 محمد ملکی ( خاطرات زندان )

 

علی دروازه غاری ( زیستن در سرسرای مرگ )

عباس امیر انتظام ( آنسوی اتهام )

 و بسیاری دیگر که مقاومتی ملی و انسانی  را دربرابر فراموشی و خاموشی  سازمان میدهند و اراده ای ناگفته اما جمعی را برای نیل به دادخواهی و عدالت پی میریزند.

 پرتوان باد!

بهروز سورن

۱۴٫۰۸٫ ۲۰۰۸