٨ مارس،روز آزادیخواهی و برابری طلبی، اعلام جرم علیه سرمایه داری و مذهب!

حدود دو قرن است که جنبش حقوق زن به شکل اجتماعی به میدان مبارزه برای برابری پا نهاده است. بیش از یک قرن از تعیین روزی بنام روز جهانی زن توسط جنبش کمونیستی می گذرد. اما هنوز زنان در تمام دنیا تحت ستم اند.

 به یمن مبارزات وسیع اجتماعی توسط جنبش آزادی زن، جنبش کارگری و کمونیستی در بخشی از جهان، در دنیای سرمایه داری پیشرفته، زنان به برخی از حقوق خویش دست یافته اند. اما این پیشروی، گرچه بسیار با ارزش، در متن جهانی همچون قطره ای در اقیانوس است. میلیون ها زن هنوز در بردگی کامل در اسارت مناسبات سرمایه داری بسر می برند؛ حقوقشان هر روزه و هر لحظه به عیان ترین شکلی پایمال می شود و حتی بعنوان شهروند درجه دوم نیز بحساب نمی آیند. در اجتماع و در خانه، در اشتغال و در متن جامعه، از نظر سیاسی و فرهنگی بطور روزمره سرکوب می شوند. سرمایه داری جهانی سودهای کلانی از قبل کار مزدی این زنان به جیب می زند. به یمن جهانی شدن سرمایه داری و ارتباطات گسترده در سراسر جهان، هر روزه در گوشه و کنار دنیا محصولات این ارتش بیگاری کارگری در شکل کالاهای لوکس، پوشاک در مزن های «از ما بهتران» یا فروشگاه های مد ارزانتر، کامپیوتر، تلفن های موبایل و کالاهای روزمره ارزان که به بازارهای جهان صادر می شود، خرید و فروش می شود. فقر و فلاکت، مشقت و رنج و اسارت این زنان بیحقوق کارگر در درون هر یک از این کالاها شیئت یافته است. هر روز خبر و گزارشی از مرگ و بیماری، از خودکشی و استیصال این زنان بخاطر شرایط وحشیانه کار در گوشه ای از روزنامه ها منتشر میشود. دنیای امروز به بازار خرید و فروش این بیگاری، برده داری و استثمار خشن بدل شده است.

گفته می شود که ستمکشی زن میراث ایدئولوژی مردسالار کهن است. مذهب و ارزش های کهن مردسالار مسبب موقعیت زن در قرن بیست و یک است. بعضا گفته می شود که مردان، بخاطر هورمون های خشونت آفرین شان مسبب این برده داری نوین اند. این ادعاها در مقابل واقعیت خشک و حساب دو دو تا چهارتای اقتصادی رنگ می بازند. در دنیای نوین، در قرن بیست و یک این نظام سرمایه داری است که دارد از بیحقوقی زن سود می برد؛ این بورژوازی است که جیب های خود را از قبل موقعیت تحت ستم زن در جامعه پر پول می کند. و این قانونمندی جان سخت سود است که بمثابه سدی محکم در مقابل دو قرن مبارزه اجتماعی برای رهایی زن قرار گرفته است. در جهانی که سود تنها محرکه آنست؛ در جهانی که حرص و ولع برای سود هر چه بیشتر بر آن حاکم است، زندانها، پلیس و ارتش و یک دستگاه پیچیده ایدئولوژیک هر آن در صدد خفه کردن هر نوع گرایش انسانی برای تغییر و ایجاد یک دنیای بهتر است. این مناسبات است که مانع اصلی مبارزه برای آزادی زن و برابری زن و مرد است.

در این دنیای وارونه استثمار خشن، از مذهب و آراء عتیق برای عقب نگاه داشتن جامعه، تفرقه انداختن در میان انسان ها، سرکوب گرایشات و جنبش های اجتماعی برای رهایی و برابری با تمام قوا استفاده می شود. به جهان بنگرید که چگونه طی سه دهه اخیر نقش مذهب در زندگی مردم افزایش یافته است؛ چگونه مذهب همچون دوران جنگ های صلیبی به کشتار انسان ها مشغول است؛ چگونه با ایدئولوژی مذهبی مردم را تکه تکه می کنند؛ چگونه با خلق یک جنبش سیاه تحت نام اسلام سیاسی، زندگی مردم یک منطقه وسیع را به ورطه نابودی کشانده اند؛ چگونه در بخشی از جهان که بیش از نیم قرن، نقش مذهب حاشیه ای شده بود، اکنون انواع و اقسام کلیسا، از کاتولیک تا ارتودوکس بجان مردم افتاده است. چگونه ایدئولوژی اسلامی و یهودیت چندین دهه است که جنایت و جنگ و خونریزی را در منطقه ای مشروع و مقدس جلوه داده است. و کیست که نداند، مذهب یک ایدئولوژی تماما زن ستیز است. مذهب محصول دوران عتیق است. اما امروز این مذهب همچون بخش لایتجزای ایدئولوژی حاکم در خدمت حفظ این نظام و تحکیم و تشدید زن ستیزی است.

مسبب موقعیت برده وار، فرودست و بیحقوق زن در قرن بیست و یک نظام سرمایه داری است. نظامی که بر مبنای تولید سود حرکت می کند و استثمار نیروی کار بردگان مزدی مبنای وجودی آنرا تشکیل می دهد. این نظام با تمام خشونت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگیش جامعه را به طبقات و اقشار مختلف تقسیم می کند و آنها را بجان یکدیگر می اندازد. ستم جنسی یکی از شنیع ترین و خشن ترین اشکال ستمکشی در جامعه سرمایه داری است. بویژه در بخش وسیعی از جهان این خشونت ابعادی باورنکردنی دارد: از زنده بگور کردن نوزادان دختر، تا قتل های ناموسی، تا اسید پاشی به چهره زنان «نافرمان»، تا اسارت آنها در حجاب سیاه اسلامی و محکوم کردن جامعه به زیستن تحت آپارتاید جنسی. درست است که اینها اشکال بروز ستمکشی زن تحت ایدئولوژی مذهبی است، اما این جنایات تحت مناسبات سرمایه داری بوقوع می پیوندد و به نیازهای آن پاسخگو است.

نقطه امید، اما جنبش ها و خیزش های عظیم توده ای در سراسر جهان و بویژه در خاورمیانه و شمال آفریقا است. در شرایطی که بحران عمیق سرمایه داری گلوی دنیا را می فشارد، میلیونها انسان در گوشه و کنار جهان به خیابان ها آمده اند تا از آنچه یک درصد جامعه می نامند، خلع ید کنند؛ تا  رژیم های استبداد نظامی – مذهبی سرمایه را به زیر کشند؛ میلیونها انسان برای آزادی، برابری و رفاه، برای ساختن یک دنیای بهتر به میدان آمده اند. در این جنبش ها زنان نقشی تعیین کننده دارند. آزادی و برابری کامل زن باید به یکی از شعارهای مهم این جنبش بدل شود. این جنبش باید بسمت نابودی سرمایه داری خیز بردارد. تنها راه دستیابی به یک جامعه آزاد، برابر و مرفه، جامعه ای که رهایی زن و برابری زن و مرد تامین و تضمین می شود، یک جامعه سوسیالیستی است که با نابودی استثمار سرمایه داری، محو کار مزدی و لغو مالکیت خصوصی هرگونه نیاز به مذهب، خشونت، تفرقه میان انسان ها و ایدئولوژی زن ستیز را از میان می برد.

جنبش آزادی زن در این کشورها یک رکن پیشرو این مبارزه علیه مذهب و اسلام سیاسی و علیه نظام سرمایه داری بعنوان مسبب این بردگی مدرن است. سازمان آزادی زن برای آزادی بی قید و شرط و برابری واقعی و کامل زن و مرد می جنگد. سازمان آزادی زن تمام انسان های آزادیخواه و برابری طلب را فرا می خواند که به صفوف آن بپیوندند. *