“انتخابات رژیم اسلامی” و ناتوانیهای چپ انقلابی

مقدمه:

مضحکه انتخاباتی رژیم اسلامی به پایان رسید و رژیم اسلامی حول یکی از آخوندهایش به توافق رسید و آنرا از صندوقها بیرون کشید. بیرون کشیدن و اعلام ریاست جمهوری روحانی نتیجه نبردی داغ و واقعی  در پشت صحنه حکومت اسلامی بود. دارودسته خامنه ای آدمهای دیگری را آماده کرده بود اما با وارد شدن بخشی از جامعه که عموما متعلق به طبقات میانی هستند که سابقا در “جنبش سبز” برای موسوی سینه زدند ، موازنه قدری به هم خورد و سران رژیم و دستگاه اطلاعاتی و سرکوبش تصمیم گرفتند با مهره میانه ای مثل روحانی که خودش بخشی از مرکزیت رژیم بوده به توافق برسند و فقط آنزمان بود که قرار گذاشتند از صندوقها بیرون بیاید.

از بعد دیگر، این “انتخابات” به نحوی دقیقتر طراحی شده بود. از این جهت که همانطور که قبلا نوشتم ، مهره های درشت را قبل از دور هآخر بیرون کشیدند (۲و۳و۴) و با نگه داشتن فتیله ها از طریق سرکوب پیشگیرانه مخالفان احتمالی در بالا (باند احمدی نژاد و رفسنجانی) از سوئی و فعالین اجتماعی در پائین، فضائی کنترل شده را سازمان دادند. هک کردن سایتهای چپ انقلابی، و بیرون کشیدن بیش از یک ملیون پلیس و بسیجی و پاسدار در روز های انتخابات و نظامی کردن خیابانها، فضاسازی را کامل کرد و رژیم سرانجام با اعلام نتایخ انتخابات دروغینش با زبان خودش اعلام کرد که بخش مهمی از جامعه حتی با معیارهای خودش به صندوقها نرفته و آنها که رفته اند ، ۵۰ در صدشان به روحانی رای داده اند!

تحلیل کمونیستهائی که این صحنه ها را دیدند چه بود؟ آیا در مقام گزارشگر و مشاهده گر وارد شدند یا در مقامی که باید باشند؟ یعنی مقامی که بخواهد مداخله کند و بفهمد که حلقه مفقوده این داستان چیست؟

اینها را من مقدمه این بحث می گیرم و اطلاعات خام داده شده تا بروم به سراغ چند بحث جدی تر و امیدوارم بتوانم نکات نوئی را ارائه بدهم:

(۱)چه کسانی رای دادند و چرا رای دادند؟نگاهی به توهم چپ انقلابی در تحلیل صحنه انتخابات:

 

در تحلیلهای رسمی احزاب و سازمانهای چپ انقلابی همینطور تحلیلهای فیسبوکی فعالین چپ انقلابیریال بیشتر شاهدیم که به “تحلیل سیاسی” نشسته اند. عده ای این صحنه را یک سورپرایز دانسته اند، عده ای “مردم” را برای شرکت محکوم کرده اند، عده ای طبقه کارگر را خطاب قرار دادند که یا بی تفاوت بوده یا گول رژیم را خورده. عده ای از موضع پوپولیستی همانطور که در جریان قیام سال ۸۸ به دفاع از “جنبش سبز” پرداختند ، امروز هم مدعی هستند که “مردم با رای دادن خودشان به رژیم دهن کجی کرده اند”!

من همه متدهای بالا را تاسف بار و از روی عجز ارزیابی می کنم. همه این متدها یک چیز بزرگ کم دارند! هیچکدامشان دنبال حلقه مفقوده این صحنه نمی روند! هیچکدامشان نمی پرسد که این “مردم” کی بودند و چرا چپ انقلابی نتوانست تاثیری در این صحنه ها داشته باشد؟

آمارها نشان داد که در مضحکه انتخابات ، در صد بالاتری از مردم در انتخابات شرکت نکردند اما این آیا دستاورد چپ انقلابی بود؟ آیا چپ انقلابی فراخوان نشستن در خانه را صادر کرده بود یا این عکس العمل بخش مهم و احتمالا اکثریت جامعه را باید به حساب منفعل شدن جامعه گذاشت و کار آ بودن مهندسی انتخاباتی رژیم اسلامی؟ آیا حتی اون بخشی از جامعه که “گول رژیم اسلامی را خورد” را باید به حساب جنبش اعتراضی سرنگونی طلب و انقلابی گذاشت؟ و بعد؟ به جیب چپ انقلابی ریخت؟!

من از دیدگاهی انتقادی به این صحنه نگاه می کنم چون دغدغه ام همان مداخله گری چپ انقلابیست که در صحنه قابل رویت نبود! جنبش اعتصابی و اعتراضی بزرگی ایجاد نشد و طبقه متوسط جامعه همانها که دنبال رایشان به موسوی بودند به اتفاق اراذل حامی خامنه ای “چشن پیروزی” پس گرفتن رایشانرا گرفتند و به ریش جنبش انقلابی خندیدند! از دید من این صحنه طراحی شده انتخاباتی رژیم بواقع زنگ خطر دیگریست برای کمونیستهای کارگری برای چپهای انقلابی که حتی در این صحنه های کنونی در حاشیه قرار دارند و تبدیل شده اند به گزارشگرانی پر هیاهو اما فاقد تاثیر!

(۲)چه درسهائی باید از صحنه “انتخابات رژیم” چپ انقلابی بگیرد؟

 

من کلمه چپ انقلابی را بکار می گیرم بعنوان یک ظرف مشترک از جنبش چپی که انقلاب و سرنگونی تمامی جناح های رژیم را می خواهد، نقش آفریتی طبقه کارگر و مزدبگیر را می خواهد. معتقد هستم که این جنبش دارای طیفهای گوناگونی است که اتحادشان اگر عملی نشود، کلاه جامعه پس معرکه هست که هست! که انقلابی اتفاق نخواهد افتاد حتی اگر شورشی یا قیامی شود، در نبود سازمان این چپ انقلابی، باز هم راست به مسندش تکیه خواهد زد که تاریخا زده است!

درسی که من از این صحنه “انتخابات”  رژیم می گیرم، اینست که نه تنها چپ انقلابی تاثیر گذار در حرکات اجتماعی نبود بلکه الان بعد از تمام شدن صحنه ها هم دنبال پیدا کردن حلقه های مفقوده یعنی دلایل شکست خودش نیست! زیادی هارت و پورت می کند و به تحلیهای انقلابی در کتابخانه ها و فضاهای اینترنتی  دلخوش است!

درست است! من پایان یافتن بدون درد سر “انتخابات” رژیم اسلامی را یک شکست برای چپ انقلابی می بینم. صرف نظر از اینکه رژیم با این صحنه هایش قدرت نمی گیرد و بحرانهای خودش را بازتولید خواهد کرد. صرف نظر از اینکه این رژیم حتی به سقوط نزدیکنر خواهد شد اما لزوما این به معنی پیروزی چپ جامعه و جتبش آزادیخواهی نیست چنانچه در مصر و سوریه و لیبی و تونس نبود!

مقداری باید منتقد تر بود به حال زار چپ انقلابی در همه طیفهایش این روزها! نه در سطح فراسازمانی ، رهبری این چپ به فرهنگ اتجاد عروج کرده و نه طبعا فعالین اجتماعیش در داخل کشور توانسته اند مهر خودشانرا به روی جنبش اعتراضی آنطور بزنند که انتظار می رفت!

(۳)روی سخنم به کمونیستهای کارگریست!

از دید من بخش مهمی از مسئولیت  این به حاشیه کشیده شدن چپ انقلابی به عهده فعالین کمونیزم کارگریست! رهبران کمونیزم کارگری در تمام احزابش، کالیبرهای شرکت در پروژه اتحاد چپ را نشان نداده اند(۸و۹). برخی هنوز در کاخهای ذهنی خود نشسته اند و بقیه را با سابقه های سیاسیشان” پس می زنند و یا با فراخوان به تشکیل حزب بزرگ و ایستادن در نقطه “سر خط” نشان می دهند که ایجاد حزب بزرگ را با تلاش برای اتحاد عملی و سیاسی بلوک چپ به شدت اشتباه گرفته اند!

فکر می کنم که این صحنه های مهندسی شده انتخابات رژیم اسلامی باید یک تکانه یک علامت هشدار باشد به همه ما که حرفهای بسیار جدی تری داشته ایم برای چپ جامعه. برنامه های ما و کمپینهای ما و راه حلهای ما برای چپ و کمونیزم گره گشا بود در دوره ای و الان؟ در اشل  جنبش منصور حکمت و در اندازهای حزبی که او ساخت حتی ظاهر نشده ایم!

رژیم اسلامی، مضحکه انتخاباتیش را با آرامش پشت سر گذاشت و توهم “تغییر” را در ذهن ساده لوحان دوباره بازتولید کرد! حکومتهای غربی این مضحکه را “به فال نیک گرفتند”و بخشی از طبقه متوسط جامعه هم در خیابانها رقصید با ادعای اینکه رایش را پس گرفته که من فکر می کنم درست می گوید!

پیشنهاد من اینست که ما یک مقداری نگران تر باشیم! یک مقداری بیشتر حواسمان جمع باشد! یک مقداری انتقادی تر به خودمان و جایگاهمان در صحنه واقعی نبرد طبقاتی بیندیشیم. از خود بپرسیم اگر نتوانسته ایم در همین اشل واقعی در امتحان سیاسی در تکان دادن صحنه های جلوی رویمان موفق باشیم و حدااکثرش مثل گزارگران ورزشی به “تحلیل نشسته ایم” و سر آخر فریاد می زنیم که :”انقلاب می آید”، داریم چیزی را از خودمان هم پنهان می کنیم!

باید صمیمانه نشست و به این وضع نابسامان چپ انقلابی و به سرنوشت جامعه ای که این روزها یا در خیابانها متوهم می رقصد یا در خانه ها زانوی غم به بغل گرفته مقداری جدی تر فکر کرد. نگذاریم جامعه فقط بگوید “یاد منصور حکمت بخیر”! او را نمایندگی کنیم و جلو بکشیم! نه بخاطر خودمان بلکه بخاطر احساس مسئولیت در مقابل جامعه!

منابع دیگر:

(۱)بیانیه حزب کمونیست کارگری ایران در موضوع انتخابات سال ۹۲

http://www.rowzane.com/html/منتخب-سردبیر/۹۰-بیانیه-حزب-کمونیست-کارگری-در-باره-نتایج-انتخابات-٩٢.html

(۲)شهید زنده، کاندیدای خامنه ای؟ (سعید صالحی نیا)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=41504

(۳)پائین کشیدن فتیله ها، درمان موقت؟ (سعید صالحی نیا)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=41374

(۴) تاثیر متدهای روانشناسی در انتخابات(سعید صالحی نیا)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=40331

(۵) خر همان خر، فقط پالانش عوض می شود(بهرام رحمانی)

http://www.azadi-b.com/G/2013/06/post_530.html

(۶) اعتدال به جای” عدالت”! انتخابات یازدهم و تجدید آرایش بورژوازی(محمد قراگوزلو)

http://www.azadi-b.com/G/2013/06/post_534.html

(۷)اسماعیل هوشیار: تغییرحسن روحانی یا شرایط جهانی !؟

http://www.tipf.info/tagire,jahan,ya,rohani.htm

(۸)کمونیزم متحد کننده چپ جامعه(سعید صالحی نیا)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=39868

(۹) حق با حسن حسام است، چپ نمی تواند حول یک حزب متحد شود(سعید صالحی نیا)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=39713