راه سرنگونی جمهوری اسلامی کدام است؟

سرنگونی ضربتی

۱٫   تاریخ مختصر جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی پاسخ بورژوازی ورشکسته ربع آخر قرن بیستم به بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران تحت سیطره رژیم سلطنتی شاه بود. حاشیه نشینان و طبقه کارگر در سال ۵۷ به میدان آمدند تا رژیم شاه را سرنگون کنند و در ۲۲ بهمن این امر اتفاق افتاد. اما بورژوازی جهانی حاظر نبود قدرت را دست انقلابیون و طبقه کارگر بدهد. آمریکا و غرب با توطئه گوادالوپ و با تبلیغات بی بی سی و صدای آمریکا و با تکیه بر نیروهای عقب مانده و ارتجاعی ملی-اسلامی از سازمان مجاهدین خلق تا نهضت آزادی تا جبهه ملی تا حزب توده توانست یک جریان مرتجع و کپک زده اسلامی برهبری خمینی را به رهبر انقلاب تبدیل کند و با تحویل دست نخورده تمام دم و دستگاه شکنجه و کشتار و سرکوب و جاسوسی و اقتصادی و سیاسی رژیم شاه به این نیروی ضد انسان و ضد تمدن انقلاب را نهایتا به بیراهه و شکست بکشاند. اما رژیم اسلامی نه با نیرنگ و تحمیق مردم بلکه با کشتار دهها هزار نفری خرداد سال شصت و بعد از آن توانست خود را تثبیت کند و به عمر خود ادامه دهد. جمهوری اسلامی از اول یک وصله ناجور و نچسب بر پیکر جامعه ایران بود که انقلابی پیشرو را هم تجربه کرده بود و کارگران، زنان، جوانان، و نیروهای چپ و کمونیست با چنگ و دندان علیه آن جنگیدند. جنگ کومله و حزب کمونیست ایران بهمراه نیروهای دیگر و اعتصابات کارگری تا پایان جنگ و ایران و عراق ادامه داشت. با پایان جنگ ایران و عراق جامعه فرصت نفس کشیدن پیدا کرد و با خواستهای رفاهی بمیدان آمد. در انتخابات ۷۶ جامعه به خامنه ای نه گفت و کاندید او، ناطق نوری، انتخاب نشد. در ۱۸ تیر ۷۸ جنبش سرنگونی با شورش دانشجویان شروع شد و همزمان جنبش کارگری و جنبشهای پیشرو زنان و جوانان پا به عرصه مبارزه گذاشتند. تا تاریخ خرداد ۸۸ شورشهای شهری، اعتصابات کارگری، و مبارزات گسترده ای ظهور پیدا کردند. در سال ۸۸ جمهوری اسلامی در برابر میلیونها انسانی قرار گرفت که به کمتر از سرنگونی آن راضی نبودند. طی چند سال گذشته نیز اعتصابات و اعتراضات متعددی وجود داشته اند ازجمله اعتصاب عمومی مردم در شهرهای کردستان در اعتراض به اعدام فرزاد کمانگر و یارانش، درگیرهای گسترده مردم آذربایجان در رابطه با خشک شدن دریاچه ارومیه، و درگیریهای مردم خوزستان.

امروز در پس این تاریخ پر فراز و نشیب جمهوری اسلامی رفته رفته به یک رژیمی تبدیل شده است که اوباشان مسلح اسلامی تنها نام شایسته آن است. امروز رژیم میداند که تنها راه بقایش زدن و ماندن است. اگر چه رژیم تمام عمرش با زدن و ماندن دوام آورده است، اما امروز هیچ مکانیسم دیگری، مثلا اصلاحات یا تغییر این بخش و آن مهره، ندارد. طرف دیگر این معادله این است که مردم ایران هم هیچ راهی جز سرنگونی انقلابی آن ندارند. نکته ای که من در این نوشته میخواهم بر آن تاکید کنم این است که این سرنگونی تنها میتواند بطورضربه ای، خیزش همزمان و سراسری، و جنگ بود و نبود صورت بگیرد.

۲٫   اعتراضات اجتماعی و تلاشهای سرنگونی طلبانه تا امروز

همانطور که اشاره شد، کارگران و زنان و جوانان و دانشجویان یک آن از تلاش برای رها شدن از نکبت جمهوری اسلامی باز نماندند. به اشکال مختلف از اعتصابات کارگری تا جنبش برای رهائی زن تا جنبش دانشجوئی تا شورشهای شهری تا انقلاب ۸۸ تلاش شد تا نکبت اسلام و جمهوری اسلامی کنار زده شود. این تلاشها اگر چه توانست ضربات خرد کننده ای بر پیکر جمهوری اسلامی وارد کند و تشتت و جناح بندی را بر آن تحمیل کند، اما در نبود یک نیروی سراسری رهبری کننده نتوانستند به هدف اصلی خود، یعنی سرنگونی رژیم برسند. علاوه بر ضعف تشکل یابی و سازماندهی و تحزب، دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی با سرسختی در برابر هر گونه اعتراضی ایستاد و آنها را در یک حد قابل تحمل تحت کنترل گرفت. همین نیروی سرکوب اجازه رشد و نمو به تشکلهای کارگری و سازمانهای داشجوئی و سایر سازمانهای اجتماعی نداد. امروز علارغم تمام مبارزات اقشار مختلف مردم ایران، رژیم هنوز بر مصدر قدرت تکیه زده است و دستگاه فشرده سرکوب را در برابر هر اعتراضی قرار میدهد. مسئله اینجا این است که وجود دستگاه سرکوب امکان تشکل و سازمانیابی و تحزب مردم را دچار یک مشکل اساسی کرده است و میکند، و بنابر این، برای رشد و نمو تشکل و سازمانیابی و تحزب اول باید دستگاه سرکوب رژیم جارو شود. این تناقضی هست که جامعه ایران با آن مواجه است: از یک طرف برای سرنگونی جمهوری اسلامی باید تشکل و سازمانیابی و تحزب داشت، از طرف دیگر برای رسیدن به چنین وضعیتی باید رژیم را سرنگون کرد. این نوشته تلاشی هست برای حل این تناقض.

۳٫   مسیرهای سرنگونی

مسیر سرنگونی جمهوری اسلامی یکی از یا ترکیبی از چند مسیر زیر است: حمله آمریکا، مسیر کلاسیک انقلاب، مسیر مصر و تونس، مسیر سوریه، و بالخره مسیر سرنگونی ضربتی.

–        حمله آمریکا

سرنگونی جمهوری اسلامی توسط حمله نظامی آمریکا و غرب امری ممکن ولی هم مشکل و هم غیر محتمل است. آمریکا نشان داده است که ترجیح میدهد همین رژیم چرک و کثافتی که خودش سر کار آورده است را رام کند و کمی اینور و آنورش را با عبای اصلاح طلبی بزک بزند و سوار بر گرده مردم ایران نگه دارد. اما نکته مهم این است که حمله نظامی آمریکا چیزی جز کشت و کشتار و تجاوز و شکنجه و ابوغریب و گوانتانامو بی و سناریوی سیاه قومی و مذهبی برای مردم ایران به ارمغان نخواهد آورد. طرفداران حمله نظامی آمریکا نیرهای راست پروغرب و سلطنت طلب هستند که منفعت مردم ایران در آخر کتابشان هم وارد نمی شود. باید محکم و بدون ابهام در برابر حمله آمریکا ایستاد و از غلطیدن مردم ایران به وضعیتی همانند عراق و افغانستان جلوگیری کرد. اما در این رابطه باید یک موضوع را روشن و صریح گفت و آن این است که تحت هیچ شرایطی، حتی در صورت حمله آمریکا، نباید یک آن از هدف و چشم انداز سرنگونی جمهوری اسلامی به نیروی خود مردم غافل شد. سرنگونی جمهوری اسلامی باید هدف فوری و تحت هر شرایطی باشد.

مسیر کلاسیک انقلاب

مسیر کلاسیک انقلاب مثل انقلاب اکتبر، انقلاب ۵۷ و سایر انقلابات قرن بیستم احتیاج به یک حداقلی از تشکل، سازمانیابی، و تحزب دارد. مثلا در انقلاب ۵۷ شوراهای کارگری همه جا سر برآوردند، خمینی با تکیه به مسجد و تکایا توانست ارتباط و سازماندهی را تهیه کند. اما همانطور که در بخشهای پیشتر توضیح داده شد نیروی سرکوب رژیم فرصت تشکل و سازمانیابی و تحزب را از مردم گرفته است. البته این ابدا به این معنی نیست که وضعیت برای همیشه به این شکل باقی خواهد ماند. رژیم امروز از یک طرف دچار بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی شدید است و از طرف دیگر تشتت و چندگانگی ساختار حکومتیش را فرا گرفته است. این همان وضعیتی هست که حزب کمونیست کارگری از آن بعنوان وضعیت اظطراری نام میبرد. کشمکشهای مردم با دولت و جناحهای دولتی با یکدیگر درانتخابات ریاست جمهوری هم که در بیست روز آینده اتفاق خواهد افتاد میتواند بسیاری چیزها را عوض کند و مسیر را برای رشد سریع تشکل، سازمانیابی و تحزب آماده کند. نکته مهم این است که این مسیر بهترین شانس را طی اعتراضات اجتماعی و اعتصابات کارگری کسب میکند. اینکه این مسیر با چه سرعتی پیش خواهد رفت قابل پیش بینی نیست، اما بنظر میرسد که رژیم تصمیم خود برای سرکوب هر اعتراض و اعتصابی را گرفته است و نیرهای مسلح خود را برای مقابله با مردم از هم اکنون به خیابانها و میدانها گسیل داشته است. اینکه رژیم بتواند با استفاده از نیروی سرکوب جلوی اعتراضات را سد کند یک احتمال واقعی هست و باید راهی در برابر آن اندیشید.

مسیر انقلابات مصر و تونس

انقلابات مصر و تونس نشان دادند که تشکل، سازمانیابی، و تحزب اگر چه ابزارهای بسیار مهم در پیش برد هر انقلابی هستند، اما ضرورتا فاکتورهای لازم نیستند و امر سرنگونی میتواند در غیاب آنها نیز رخ دهد. شاید فاکتور اساسی اینترنت و ارتباطات که تکنولوژی قرن بیست یکم وارد معادلات احتماعی و سیاسی کرده است میتواند نبود ابزارهای کلاسیک را جبران بکند و کرد. اگر چه انقلابات مصر و تونس پدیده های بی ریشه و یک شبه نبودند، اما بنظر میرسد که تشکل و تحزب وسازماندهی قابل توجهی وجود نداشت. این امر میتواند در ایران نیز اتفاق افتد. البته انقلاب ۸۸ خود نمونه ای از این مسیر بود. انقلاب ۸۸ اولین انقلاب تویتری جهان بود. اما نکته مهم و قابل توجه در باره مسیر انقلابات مصر و تونس این است که بافت وساخت ایران بیشتر شبیه لیبی و سوریه هست تا مصر و تونس. مصر و تونس رژیمهائی وابسته به آمریکا و غرب بودند و همان سرنوشتی را طی کردند که انقلاب ۵۷ ایران طی کرد. آمریکا و غرب دم و دستگاه سرکوب و جنایت و چپاول مبارک و بن علی را دست نخورده تحویل ارتش و بعد هم جک و جانور اسلامی دادند: درست مثل سر کار آوردن جریان کثیف و ارتجاعی خمینی. اینبار اخوان المسلمین بازیگر صحنه بود که با تکیه به توطئه آمریکا و نیرهای ملی-مذهبی سر کار می آمد. البته سرنوشت این انقلابات هنوز فیصله نیافته است.

مسیر انقلاب سوریه

انقلاب سوریه با خیزش بخشهای قابل توجه مردم سوریه با امیدها و آرزوهای انقلابات مصر و تونس (نان، آزادی، و کرامت انسانی) شروع شد ولی با وحشی گری رژیم سوریه به خاک و خون کشیده شد و امروز نزدیک به صد هزار کشته و میلیونها آواره برجای گذاشته است. فرمان انقلاب از دست مردم زحمتکش و کارکن سوریه خارج شده است و بدست نیروهای سیاه ملی-اسلامی وابسته به آمریکا و قطر و عربستان و ترکیه سپرده شده است. آمریکا و غرب نیرهائی از نوع ارتش مصر و اخوان المسلمین در سوریه نداشتند سر کار بیاورند و رژیم اسد تصمیم گرفت بزند و بماند. امروز میشود گفت که انقلاب سوریه تماما از مسیر خود منحرف شده است و آنچه برای مردم سوریه بجا مانده است تل اجساد زن و مرد بیگناه است که توسط نیرهای بشار اسد، جمهوری اسلامی و بعضا ارتش آزاد سوریه به قتل میرسند، باضافه میلیونها بی خانمان آواره ترکیه و لبنان و غیره. این سرنوشت تراژیک میتواند سرنوشت مردم ایران نیز باشد. شاید یکی از فاکتورهائی که مردم ایران را در دست زدن به انقلاب مردد میکند همین سرنوشت باشد. مسئله بسادگی این است که رژیم اسلامی نشان داده است که پدرخوانده رِژیم بشار اسد است و دستش در کشتار و سلاخی مردم بمراتب آزموده تر است و حاظر است با شلیک و کشتار و کهریزک هر گونه اعتراض مردم را خفه کند. آمریکا هم درست مثل سوریه آلترناتیوی مثل یک خمینی دیگر یا اخوان المسلمین یا سلطنت طلبان در ایران ندارد. سوال این است که چگونه میشود به سرنوشت سوریه دچار نشد؟ چگونه میشود در برابر رژیمی که تا دندان مسلح است و حاظر است به قیمت کشتار و شکنجه و اعدام سرکار بماند به خیابان آمد و انقلاب کرد؟ چگونه میشود در نبود یا کمبود فاکتورهای کلاسیک انقلاب (تشکل، سازماندهی، و تحزب)، نیروی لازم برای مبارزه ای سخت را به خیابان آورد؟ البته لازم است اینجا تاکید کنم که راه حلی که ما دنبالش میگردیم نه جایگزین راه حل کلاسیک یا حتی از نوع مصر است و نه در تناقض با آنها. ما باید با تمام توان برای ایجاد ابزارهای انقلاب (تشکل، سازماندهی، و تحزب) تلاش کنیم.

از یک طرف تجربه و مسیر مصر برای انقلاب ایران سخت است. همانطور که گفته شد بافت ایران شبیه سوریه است. اضافه بر آن برای تکرار تجربه مصر یا شبیه آن احتیاج به فرصت تجمعات با شمار کافی و زمان لازم مثل  میدانهای تحریر هست که زیر آرایش نظامی کنونی قابل حصول نیستند. رژیم پس از انقلاب ۸۸ هر تجمع کوچک و بزرگ را وحشیانه سرکوب کرده و از این پس هم بیشتر خواهد کرد. چه باید کرد؟

سرنگونی ضربتی

اجازه دهید یک نگاه مختصر به اوضاع ایران بیاندازیم تا ببینیم راه حل چیست. همانطور که گفته شد وضعیت ایران اظطراری هست. فقر و فلاکت و بیکاری و فحشا و اعتیاد و تنگ دستی حلقوم میلیونها انسان را میفشارد و راه حلی در چارچوب نظام اسلامی بر آن نیست. اوضاع اقتصادی و فشارهای احتماعی، فرهنگی و سیاسی بر اقشار مختلف مردم هر روز افزایش می یابد. امروز بیشتر از هر روز مردم دنبال راهی میگردند که بتوانند بر عمر ننگین و فلاکت بار جمهوری اسلامی خاتمه دهند. ما همیشه گفته ایم که مردم مترصد فرصت هستند تا جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و امروز بیشتر از پیش چنین است. چگونه میشود توده های میلیونی را که دنبال راهی میگردند تا رژیم را سرنگون کنند بمیدان آورد و طوری به میدان آورد که در پس کشمکشها دچار سرنوشت مردم سوریه نشوند؟ چگونه میشود مردم را طوری بمیدان آورد که بتوانند دستگاه عریض و طویل سرکوب جمهوری اسلامی از سپاه و بسیج و ارتش و پلیس و لباس شخصی را در هم بشکنند و جامعه ای انسانی بنا کنند؟ بنظر من جواب سرنگونی ضربه ای هست. جواب این است که مردم طوری باید به میدان بیایند که امواج میلیونی مردم در سرتاسر ایران طوری خیابانها و میادین و موسسات را زیر ضرب سیل خروشان خود قرار دهد که نیرهای سرکوب رژیم فرصت سرکوب و شلیک نداشته باشند. تنها راه این است که تمام محلات و خیابانها و میدانها و ادارات چنان پر جمعیت انقلابی مردم باشد که حتی خیال کشتار و سرکوب را هم از نیروهای سرکوب بگیرد. برای اینکار مردم باید بطور همزمان بیرون بیایند. باید سر یک ساعت مشخص، ساعت ۱۱ صبح، در یک روز مشخص، روز جمعه، مثلا روز انتخابات، و در سرتاسر ایران از تهران تا تبریز تا اصفهان تا اهواز تا سنندج تا نقده تا مشهد تا دور افتاده ترین دهات بیرون بیایند. آیا چنین چیزی ممکن است؟ چرا که نه؟ میلیونها مردم گرسنه مسلح به ابزارهای ارتباط جمعی مثل موبایل و کارت تلفن و اینترنت و فیس بوک و ماهواره و تلویزیون کانال جدید چرا نتوانند در ساعت ۱۱ روز جمعه در ۲۴ خرداد در خروجی خانه خود را باز کنند و بیرون بیایند؟

هیچ چیز نمی تواند مانع باز کردن در توسط تمام اعضای خانواده در هر کوچه و محله سر ساعت ۱۱ گردد. مسیر انقلاب مردم یک خیزش همزمان، سراسری و ضربه ای میباشد. این عملی ترین و ساده ترین و کاری ترین مسیر است. سر ساعت ۱۱ روز جمعه، روز انتخابات، همه با هم و در سرتاسر ایران به خیابانها بیاییم و شیشه چرکین عمر جمهوری اسلامی را بر خیابان بکوبیم. پیش بسوی یک انقلاب هم زمان، سراسری، و ضربه ای. ساعت ۱۱ صبح روز انتخابات در خروجی خود را بطور همزمان در تمام کوچه ها و در سرتاسر ایران باز کنیم و با امواج میلیونی و بطور ضربتی جمهوری چپاول و جنایت اسلامی را سرنگون کنیم.

۴٫   تنها راه واقعی و عملی نجات مردم ایران از فقر و فلاکت و بیکاری و بیحقوقی زن و بچه و اعدام و شکنجه و ارتجاع اسلامی یک انقلاب سوسیالیستی و برپائی یک جامعه بر پایه برابری و آزادی و حرمت انسانها میباشد.  با یک انقلاب ضربتی جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم و سرنوشت خود را بدست خود رقم بزنیم.

حبیب بکتاش

۲۶ مه ۲۰۱۳