کمونیزم متحد کننده چپ جامعه چه حصلتهائی باید داشته باشد؟ دیالوگی با اسماعیل هوشیار

مقدمه:

دوست عزیزم اسماعیل هوشیار مقاله جالب و مهمی در خصوص مشکلات چپ از درون و بیرون نوشته اند(۱) که من دوست داشتم بهش بپردازم.از این رو که مسئله سازماندهی کمپ چپ جامعه ایران که امروزه بیشتر از گذشته به امری حیاتی برای سرنوشت کلیت جامعه ایران دارد. حتی بحث اتحاد نیز مشمول دو دیدگاه متضاد شده است.یکی اتحاد را امری “ایدئولوژیک” می داند و هدفش را “ساختن حزب بزرگ کمونیست” و دیگری اتحاد را نتیجه نیاز مبرم جامعه برای موفق کردن انقلاب ایران درون نبردی که سایر جنبشها یعنی جنبشهای راست ناسیونالیست و پروغرب و مذهبیون پروغرب (از جمله فرقه مجاهد و پهلوی چی ها و احزاب ناسیونالیست و جدائی خواه) به سرعت خود را زیر پوشش پروژه های امپریالیستی سازمان می دهند.

طبعا احزاب راست، متدهای خود را دارند برای تحمیل کردن خود به جامعه و اون متدها حرکت از بالاست. موج سواری است روی امواج نارضایتیها و از طریق لابیگریها به امید اینکه در چهارچوب سناریوی مشابه لیبی و مصر و عراق و افغانستان به “حکومت” برسند!

مکانیزم به قدرت رسیدن چپ و سوسیالیزم طبعا این نیست. چپ و خصوصا چپ ایران، روی سنت حکومتها استوار نیست.تاریخ همکاری و هم بافتگی با حکومتها را حتی در سطح سوسیال دموکراسی غرب دنبال نمی کند. این خصلت، چپ هم در عمل مشکل ساز است و در جدالهای اجتماعی مکانیزمهای قدرت را از دستش دور می کند و هم از انجا که پیوند کافی با جامعه در حد کانکرت سیاسی پیدا نکرده، به پدیده ای معلق بین زمین و آسمان می ماند. این مشکل تاریخی چپ سیاسی جامعه ایران بوده و پایان دادن به این انزوا و بیرون افتادگی می شود وظیفه آنهائی که به سرنوشت چپ و سوسیالیزم خواهی درون ظرف عمومی تر مبارزه برای سعادت انسان می اندیشند.

اما اینجا می خواهم چند نکته مشخص دیگر را باز کنم :

(۱)دو گرایش چپ در صحنه سیاست ایران

اسماعیل هوشیار بدرستی دو گرایش اصلی چپ و کمونیستی را در چپ ایران تشحیص می دهد.یکی کمونیزم ایدئولوژیک که هنوز و احتمالا همیشه در قهوه خانه ها گیر کرده و به همان درک اسطوره ای و اسکولاستیکش با رهبران کبیرش چسبیده و دیگری چپ و کمونیزمی که تحول اجتماعی را مقدم بر هر چیز می داند و رهائی انسان را امری فوری و عملی. کمونیزم کارگری تاریخا این نوع چپ و کمونیزم را نمایندگی کرده است.

اما در کمپ میانه راست سیاسی ایران هم بخشی از چپ مشغول یارگیریهای خود بوده است.چه توده ایزم که همواره دنبال یارگیری از جناح های خکومتی ایران بوده و چه بخشی از “کمونیستهای سابق” که خودشانرا در کپ جدید سوسیال دموکراسی ایرانی دارند متحد می کنند! لذا بواقع نبرد دروه چپ عمل گرا ، وسیعتر از صحنه ایست که اسماعیل فرمولبندی می کند و صحنه این نبرد ، چپ میانه و سوسیال دموکرات را بعنوان مهمترین رفیب کمونیزم کارگری و جنبشش تبدیل کرده است.

پدیده تقویت مناسبات سرمایه داری و تشدید نبرد طبقاتی، بخشی از چپ کمونیستی را به کمپ راست میانه پرتاب کرده و این “سوسیال دموکراسی ایرانی” را به سربازان پیاده راست تبدیل گردیده است.

(۲)ملزومات  کمونیزم برای اجتماعی شدن

اسماعیل هوشیار بدرستی روی از زاویه اجتماعی شدن سوسیالیزم خواهی و آزادیخواهی به ملزومات اجتماعی شدنش نزدیک می شود. پروژه اتحاد چپ برای کمونیستهای کارگری و همه سوسیالیزم خواهان همینجا مطرح می شود. دیدگاهی که این اتحاد را امری فراسازمانی و فرا حزبی می بیند ، راه اتحاد عملی را می گشاید و دیدگاهی که ایجاد حزب واحد را فراخوان می دهد، این تلاش را به بن بست می کشد.

اما وجوه دیگر ملزومات کمونیزم برای اجتماعی شدن چیست؟

اسماعیل هوشیار می گوید:

 “، این است که به خودشان و اشکالاتشان و حفره هاشان اشراف بهتری پیدا میکنند یعنی امیدوارم که همین باشد . اشکال عمده همه نیروهای سیاسی موجود این است که کسی ابتدا ازخودش و گره های درونی خودش شروع نمیکند .”

” یکی ازویژگیهای بارز زنده یاد منصورحکمت درزمان حیاتش ؛ دیدن وقایع جاری و سیاسی روز ؛ درخارج از قالب حزبییت بود.بدون هیچ دگمی . این رویکرد به معنی تحزب گریزی نبوده و نیست ؛ این یعنی اینکه منصوربه خوبی با نبض جامعه منطبق است و واقع بینانه برخورد میکند منصور انتظارنداشت تا جامعه با حزبش منطبق شود . این یعنی اینکه هر جریانی با هرمقدارسابقه مثبت مبارزاتی دیگرمثل قدیمها مرکزثقل زمین و شاغول تنظیم مردم نیست . این موضوع گیرائی و کششی سیاسی محسوسی حتی درخارج از حزبش داشت .”

اولا: با اسماعیل موافقم که از نکات بارز چپی که بتواند روی زمین واقعب به مسائل واقعی جامعه پاسخ بگوید ، هوشیاری و باز بودن ذهنی چپ است و نقد به خود را مثل نقد به راست جدی گرفتن. خود من در مقالات متعددم تلاش کردم همینکار را بکنم و حجم بسیاری از بحثهایم در این مسیر است. چه سری بحثهایم در نقد به لنینیزم و چه سایر مباحثم در زمینه فرهنگ آزادی بیان و چه در نقد پروژه “جنبش برهنگی” و جا انداختنش بعنوان یک حرکت کمونیستی!. درک من همیشه این بوده که منصور حکمت از این جایگاه با کمونیستهای سابق جدا می شود که توان ایستادن و نقد مستقل را به ما آموخت. منصور حکمت در بند ایدئولوژیش نبود. توان بیرون آمدن از انگاره های خود ساخته و هر جا که لازمست، شکستن همه یافته ها را داشت! این خصلت بی تردید از ملزومات مهم اجتماعی شدن چپ است و باید بیشتر هم باشد.

دوما: اینکه منصور حکمت درکی فقط حزبی نداشت و شاید مهمترین دغدغه اش هم ساختن حزب نبود بلکه دغدغه بزرگتری داشت و آن دغدغه رها کردن انسان از قید و بند جامعه از ستم سرمایه و سازماندهی سوسیالیزم بود. اینرا هم من وجه مهمی از ملزومات اجتماعی شدن کمونیزم می دانم.

سوما: کمونیزم اجتماعی  در سه سطح باید ظاهر شود:

۱)سطح عمومی جامعه و طیقه مزدبگیر جامعه. بعنوان مدعی العموم جامعه که خواستهای جامعه جامعه را فرموله کند و وجه مشترک این خواستهای مطالباتی را در چهارچوب سیاسی مشخص را ارائه دهد.سوسیالیزم را به امر فوری و چنبش مشترک جامعه برای بیرون رفتن از وضعیت موجود تبدیل کند.

۲)سطح چپ جامعه برای تقویت گرایش رادیکال در چپ و سازماندهی فراسازمانی که چهارچوب انقلاب ایران را بتواند روشن جلوی جامعه بگذارد.تلاش مداوم برای پیدا کردن زبان مشترک بین چپ و سازماندهی دیالوگی انسانی بین چپ و بالا بردن فرهنگ دیالوگ و مناظره اجتماعی چه درون چپ و چه بیرون چپ در فضای عمومی سیاسی

۳)سطح مشخص جنبش کمونیزم کارگری بعنوان رادیکالترین حرکت سیاسی حزبی و تقویت مداوم صفوف حزب کمونیست کارگری.

از دید من این سه سطح لازم و ملزوم هم هستند و نادیده گرفته شدن این سه سطح از فعالیت، یک نارسائی جدی فعالین کمونیزم کارگری تا همین لحظه بوده. منصور حکمت اگر زنده بود این نارسائیها را حتما انگشت می گذاشت اما وقتی که زنده نیست، این وظیقه بیشتر بدوش همه ماست!

من از اسماعیل هوشیار تشکر می کنم که دغدغه اش همان دغدغه های منست.طی سالها همکاری سیاسی و فرهنگی ما بده و بستانهای زیادی داشته ایم و من امیدوارم این دیالوگها سهم بیشتری در آینده برای رها کردن جامعه مظلوم ، تسلیم نشدنی و مبارزمان ایفا کند.

منابع دیگر:

(۱)اسماعیل هوشیار: مشکلات چپ از درون و بیرون

http://www.tipf.info/moshkele,chap,az,daron,v,biron.htm

(۲)سعید صالحی نیا:چپ نمی تواند حول یک حزب متحد شود

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=39713

(۳)سعید صالحی نیا: نیاز مبرم به تئوری دینامیک اتحاد در میان صفوف کمونیستهای کارگری

http://rowzane.com/articles-archiev/80-saeed-salehi/12559-1391-12-11-20-58-08.html

(۴)سعید صالحی نیا: چرخه “سرشار از تناقض”! اشاره ای به تحلیل اسماعیل هوشیار به انشعابات کمونیزم کارگری

http://rowzane.com/articles-archiev/80-saeed-salehi/8784-1390-10-23-19-39-03.html

(۵)سعید صالحی نیا: بدنبال شادی خروج از پیله! پاسخی به دوست عزیزم، اسماعیل هوشیار و سوالاتش

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/1415-1388-12-13-18-59-58.html

د .