چند کلمه در باره اتحاد به بهانه یک عمل متحدانه علیه اعدام

چپ جامعه ایران حول یکسری مطالبات پایه ای به مصاف راست در آن جامعه می رود. اما اشتباه است اگر بدون در نظر گرفتن اینکه چه کسی در جامعه مشخصی بر مطالبات و خواسته هایی که از مشقت و ظلم و ستم بر جامعه کم می کند، دفاع می کند و گامهای عملی ای بر می دارد، به هر کسی که بخود چپ گفت از او این عنوان را قبول کنیم. یکی از این مطالبات پایه ای که می توان با آن درجه چپ و راست بودن افراد و یا جریانات را سنجید، مطالبه لغو مجازات اعدام است. در همین راستا می شود به دوری و نزدیکی و یا حتی اتحاد عملهای نیروهای سیاسی پرداخت. بحث حول مسئله اتحاد عمل عملی و اصولی با بخشی از اپوزیسیون رژیم اسلامی، که حول همین نوع مطالبات دور می زند، تازه شروع نشده و تا سرنگونی رژیم اسلامی هم ادامه خواهد یافت. باید با عمق بیشتری به این مسئله پرداخت و کنکاش بیشتری هم در این امر انجام داد.

یکی از مواردی که ما همیشه بر آن تاکید کرده ایم این بوده که چپ باید بتواند مردم را حول خواسته هایی مشخص و عمومی متحد و متشکل کند و بحث همه با هم و کلی گویی های نامشخص هم تاکنون راه به جایی نبرده و انتظار هم نمی رود که از این به بعد هم راه گشا باشد. اتحاد باید حول خواسته های مشخص، با برنامه ای مشخص و یا عملی مشخص صورت بگیرد. “اتحاد” علی العموم و یا “همه با هم” بیشتر همان “همه با من” است. همان همه با هم خمینی که دیدیم همه با من و یا “همه با خمینی” شد. جریانی که در کارش جدی است و به آنچه که می کند و می گوید باور دارد، قاعدتا نباید از آن کوتاه بیاید و اگر حرفش کوچکترین جذبه ای داشته باشد، باید بتواند دیگران را قانع کند که با او در موارد مشخصی همراهی کنند. اتحاد جریانات و احزاب علی العموم بی معنی است چرا که هر کدام برنامه، هدف، سیاست و پلاتفرم خاص خود را دارند. اما اتحاد جریانات و احزاب سیاسی به طور مقطعی و حول خواست و یا برنامه ای مشخص می تواند صورت گیرد. و طبیعتا این خواست ها باید منبعث از خواستها و منافع اکثریت مردم به جان آمده از رژیم اسلامی نیز باشند و یا تحلیلا چنین باشند.

به همین منظور ما در سال ۸۸ که جنبش اعتراضی و انقلابی مردم به بهانه ی تقلب در انتخابات بر علیه رژیم به خیابانها ریخت، ده خواست فوری مردم را مطرح کردیم و تاکید کردیم که مردم را باید حول این خواستها متحد و متشکل کرد. بخشی از این ده خواست به قرار زیر بود “آزادی کلیه ی زندانیان سیاسی، لغو مجازات اعدام، برابری زن و مرد، جدایی دین از دولت و آموزش و پرورش، لغو حجاب اجباری و محاکمه سران رژیم به جرم جنایت علیه بشریت و …”. طبیعتا این خواستها با اینکه پیشنهاد حزب کمونیست کارگری بود ولی مربوط به یک جریان و سازمان خاص نبود و خواست اکثریت مردم به تنگ آمده و جان به لب رسیده از این رژیم بود. حزب کمونیست کارگری که آن ده مطالبه را فرموله و انتشار بیرونی داد، تنها بخشی از یک جنبش عظیمی است که گوشه ای از آن را در همان سال ٨٨ شاهدش بودیم. طبیعی است که جریانات و احزاب سیاسی باید بتوانند نسبت به مواضع و منافع طبقاتی و جنبشی خود خواست ها و منافع مردم را اولا درست فرموله کرده و ثانیا بتوانند بخش هر چه بیشتری از مردم را حول این خواستها سازمان داده و متشکل کنند.

ما سالهاست که در خارج از کشور بیشترین اعتراض را برعلیه رژیم آدمکش اسلامی سازمان داده ایم و همیشه از همه ی جریانات و انسانهای آزادیخواه و برابری طلب هم دعوت کرده ایم که با پرچم خود در این اعتراضات شرکت کنند. همچنین اگر اعتراض و حرکتی بوده که خود ما مبتکر و سازمانده آن اعتراض نبوده ایم؛ اگر اعتراضی حول موارد فوق الذکر برعلیه رژیم شکل گرفته و سازمان داده شده از طرف هر جریانی که بوده سعی کرده ایم با پرچم خود شرکت کنیم. و از طرفی دیگر هر کجا حرکتی به نفع رژیم تحت هر عنوانی شکل گرفته ما از اولین کسانی بودیم که سعی کرده ایم در افشای آن با قدرت تمام و به هر طریق ممکن شرکت کنیم. بنابراین اتحاد نه تنها باید در حرف و شعار و تئوری که در عمل زمینی و در خیابان هم شکل بگیرد و ملموس باشد.

یکی از نمونه های اتحاد عمل یکپارچه و متحد مخالفین رژیم در تورنتو و به تبع آن در اکثر کشورهای اروپایی، اتحاد یک پارچه ای بود که در مخالفت با حکم اعدام لقمان و زانیار مردای در روز ۱۲ ژانویه خود را نشان داد. شکل گیری و انجام این حرکت متحد و یکپارچه در تورنتو در حدی که من در جریان هستم بدین شرح بود.

با فراخوان خانواده این دو جوان محکوم به اعدام و تماس تلفنی‌ای که زانیار مرادی از زندان با مینا احدی داشت و این جمله را به مینا گفت که “من را فرزند خودت فرض کن و هر کاری می توانی برایم انجام بده”. کمیته‌ی بین المللی علیه اعدام فراخوانی داده از همه‌ی جریانات سیاسی و احزاب و سازمانها و افراد آزادیخوه و برابری طلب خواست تا بر علیه حکم اعدام وحشیانه زانیار و لقمان مرادی در روز شنبه ۱۲ ژانویه به هر شکلی که می تونند اعتراض کنند. هم زمان خانواده این دو جوان فراخوانی سراسری داده و داخل و خارج کشور را به اعتراض به این حکم ناعادلانه دعوت کردند.

در خارج از کشور بسیاری از احزاب و سازمانها و افراد آزادیخواه به این فراخوانها پاسخ مثبت داده و دست بکار شدند. در تورنتو کمیته بین المللی علیه اعدام، ایران سولیداریتی و کانون خاوران در فراخوانی مشترک خواهان اعتراض در این روز در جلوی پلازای ایرانیان شدند. یدی محمودی مسئول ایران سولیداریتی در تورنتو، این فراخوان را روی صفحه ی فیسبوک خود گذاشت. خیلی ها این لینک را لیک زده و دوباره پست (Share) کردند. حسن زرهی سردبیر شهروند از آنجا که اهمیت این حرکت را می دانست، نه تنها این لینک را لیک زد بلکه یک صفحه‌ی کامل شهروند را بدون هیچ چشمداشتی و حتی بدون اطلاع فراخوان دهندگان به این اطلاعیه اختصاص داد. همینجا از ایشان و نشریه شهروند قدردانی می کنم. حزب کمونیست ایران و حزب حکمتیست نیز اطلاعیه اعتراض به این حکم وحشیانه داده و فراخوان به شرکت در این آکسیون دادند. بسیاری از انسانهای آزاده دیگر نیز که بعضی از آنها فعال نهاد “سکولارهای سبز” و “شورای پشتیبانی از مبارزات مردم در ایران” در این حرکت اعتراضی شرکت کردند. بدین ترتیب ده ها نفر با گرایشات سیاسی مختلف و پرچم ها و بنرهای خودشان و از جمله افرادی که تعلق تشکیلاتی خاصی نداشتند ولی حول اعتراض به حکم اعدام لقمان و زانیار مردای در صفی یکپارچه و متحد شرکت کردند. سخنرانان یکی پس از دیگری با شور و هیجان و عزمی استوار خواستار لغو حکم اعدام و آزادی نه تنها زانیار و لقمان بلکه کلیه‌ی زندانیان سیاسی و سرنگونی رژیم اسلامی شدند. سخنرانان تظاهرات عبارت بودند از مهوش علاسوندی و بیژن فتحی پدر و مادر محمد و عبدالله فتحی که توسط جانیان اسلامی اعدم شدند؛ یدی محمودی، محمود احمدی، نسرین بشارت، سرگول احمد فعال حقوق زنان و از فعالین حزب کمونیست کارگری چپ عراق، بابک یزدی و مسیح یکی از فعالین چپ افغان. این آکسیون مورد حمایت خودروها قرار گرفت و جماعت زیادی که به فروشگاههای اطراف مراجعه می کردند، این خواست برحق را مورد حمایت قرار می دادند.

در داخل ایران هم تعدادی از زندانیان سیاسی در نامه ای از داخل زندان به این حکم اعتراض کرده و خواهان لغو این حکم شدند. مردم مریوان در این روز دست به اعتصاب زدند. یک اعتراض وسیعی نیز در شهر سلیمانیه کردستان عراق برگزار گردیده بود. بسیاری از فعالین سیاسی و تشکلات کارگری به این حکم، به عناوین مختلفی که برایشان امکان پذیر گشته بود، اعتراض کردند. رادیو صدای آلمان با پدر زانیار مصاحبه کرد. چندین اتحادیه‌ی کارگری از نقاط مختلف جهان در این مورد اقدام و اعتراض کردند. رادیوها و تلوزیون های زیادی در این مورد برنامه پخش کرده و یا در این مورد مصاحبه هایی ترتیب دادند. تلویزیون کانال جدید چند روز برنامه اش را بدین امر اختصاص داد و یک روز برنامه ی زنده اش را نیز به زبان کردی و عمدتا رو به مردم مریوان، که زادگاه زانیار و لقمان است، به این امر اختصاص داد. بدین شکل اعتراض و اتحادی یکپارچه حول اعتراض به حکم اعدام این دو جوان در سراسر دنیا شکل گرفت.

در پایان دوست دارم که به این نیز اشاره کنم که داریم به بیست و پنجمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی نزدیک می شویم. این مورد نیز از مواردی است که می شود و باید بیشترین نیرو را چه تشکیلاتی و چه فردی در اعتراض به رژیمی که اعدام رکن اصلی حکومت کردنش بوده است، حول آن بسیج کرد. از همین امروز من بنوبه خود همه‌ی جریانات و افراد آزادیخوه و برابری طلب را به اتحاد عمل حول این روز و پرده برداشتن هر چه بیشتری از جنایات رژیم اسلامی دعوت می کنم.

۱۳ ژانویه ۲۰۱۳