جعل از جهل، بدتر است(در پاسخ به نوشته ی کاک حمید بهرامی، در رابطه با توافق نامه ی دو حزب کردستانی)

کاک حمید خسته نباشید. در رابطه با نوشته ی من، بر سر(توافق نامه)مطالبی راذکر کرده بودید. چون فکر میکنم که اشتباه، نه از نوشته ی من، بلکه از درک شماست؛ نکاتی رابرایتان روشن تر می کنم.

 هنگامی، چیزی رادرست درک نکنیم، محکومش می کنیم.

 کاک حمید، به قول گاندی( نمی شود با مشت گره کرده، دست کسی را به گرمی بفشارید). درضمن لازم نیست آدم چیزهایی را که خارج از مسائل سیاسی، یاد گرفته، عینا آنرا در نوشته ی سیاسی خود به کار ببرد. هر آنچه که درست نیست، نثار کسی کنی وهم برایش احترام قایل باشی. بهتر است با این تعارفات، خود رادر تناقض وسانسور قرار ندهید. به هر حال.

شما نوشته اید که این توافق نامه، ما رادچار شوک کرده است وگرنه سالیان مدیدی است که به فراموشی سپرده شده ام. اولا نوشته ی من، خلاف اینرا ثابت کرده است، زیرا در آن نوشته، آمده است که: این دو حزب دارای گرایشات سیاسی وعملکردهای بسیار نزدیک به هم بوده که این مسئله بعد ازتشکیل سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران برکسی پوشیده نبوده واین نزدیکی همه جانبه، به خصوص در رابطه باحمله ی آمریکا، توافق آنهارادر رابطه با مسائل حزبی اشان، آسان کرده است. پس دوراز انتظار نه من ونه هیچکس دیگری نبوده، تا دچار شوک بشویم. شایدبرعکس آن، ما را دچار شوک می کرد.

 کاشکی فقط شما اینطور فکر میکردیدکه ما دچار فراموشی شده ایم ویا تنها من بودم که« فراموش شده ام». متاسفانه این چگونگی کیفیت نگاه به انسانها ومخالفین فکری است که انسان رافقط در رابطه ی حزبی به حساب می آورد. اگر بنویسم چه کسانی فراموش شده اند، که با فداکاری و خون وهستی خود…. این سفره رابرای شما پهن کرده اند، که با آن، معامله کنید؛ سخن به درازا کشیده وقلبها را به درد خواهدآورد. فقط بدان که این جنبش در کردستان، مدیون آن فراموش شده گان است. من از صمیم جانم برای این طرز تفکر، عمیقا متاسف هستم!

ولی خوشبختانه مردم دقیقا برخلاف شما ها فکر میکنندواین مهم است که در دل توده ها ماندن دارای اهمیت وارزش است، تا از نظر شما ها فراموش شدن!

من خود برای هر کسی لحظه ای بر علیه ظلم وستم و نابرابری، مبارزه کرده باشد؛ احترام قائلم وهمیشه در یاد وخاطره ام خواهد ماند. ترجیح می دهم در همآن جنگل، چون سرباز ژاپنی بمانم، تا اینهمه عقب نشینی فکری ومعامله گرایانه داشته باشم.

اینکه نوشته ی مراتنها سایتی نزدیک به حزب کمونیست ایران درج کرده، از کم لطفی شماست وگرنه بیش از هفت سایت وفیس بووک واز جمله سایت هه لویست هم که هیچ ربطی به حزب کمونیست ایران ندارد، آنرادرج کرده بودند. من دراینجا از همگی آنها قدردانی می کنم.

جهت اطلاع شما، نوشته ی مرانه سایت حزب کمونیست ایران ونه سایت کومه له، درج نکردند( هر چندبرای آنها هم فرستاده شده بود).

درجایی دیگربرداشت اشتباهی خود را، ناشی از تناقض نوشته ی من می دانید مبنی بر اینکه من در بالا نوشته ام این توافق نامه را جدی نگیرید ودر پایین نوشته ام جدی بگیرید. اگر آنرا کمی با حوصله می خواندی، متوجه می شدی که اینگونه نیست. بلکه من نوشته ام« مردم این توافق نامه را جدی نمی گیرند»( بلکه من اشتباه کرده باشم). واما ننوشته ام« جدی نگیرید». توجه کن!.

دریافت من چنین است که این توافق نامه ، اتحاد واقعی احزاب وسازمانهای فعال وموجوددر کردستان، نیست واین اتحاددر آینده می تواندمشکلات بزرگی را برای نیروهای دیگر ومردم به بار بیاورد.

ولی در پایین نوشتار، منظورم نه تنها این توافقنامه، بلکه هر توافق دیگری چه چپ وچه راست وهرگونه توافقی  که در آینده ودرمیان آنها به وجود بیاید، مردم باید جدی باشندوبا نظرات، پیشنهادات وانتقادات خود؛ در آن دخیل باشند. کجایش تناقض است؟!

در نتیجه، نظر من این است که مردم بایستی جدی باشند تا آلت دست هر حزب وسازمانی نشوند. مردم نباید اجازه دهند که احزاب و سازمانها فقط به خاطر به قدرت رساندن حزبشان، مورد سوء استفاده قرار بگیرند. هر گاه مردم در این رابطه دخالت گر نباشند، قطعا به احزاب وسازمانها اجازه خواهند داد که به استبداد کشیده بشوند ودر نتیجه مبارزات مردم، پایمال خواهد شد.

من مردم را فعال می بینم. چون ملت، رعیت نیست ودارای تصمیم و نظر است واین ظرفیت دخالت گری در آنها وجود دارد.

احزاب و سازمانها باید امکاناتی به وجود بیاورند تا این دخالت گری مردم رادر سرنوشت خودشان که به این احزاب و سازمانها گره خورده، آسان کنند.

من در نوشته ی قبلی خود، نخواسته ام در رابطه با مفادتوافق نامه، چیزی بنویسم زیرابرای من سیاست و ایدئو لوژی که مسلط بر آن است مهم می باشد، نه نوشته های آن. زیرا بسیاری دیگراز همآن شوینیست ها هم، دارای چنین نوشته ها وزیباتر از آن هم هستند. ولی ازآنجا که نوشته اید: هیچ اشاره ای به توافق نامه نداشته ام. دوست دارم توجه شما را به نکات زیر جلب نمایم تا بلکه رضایت خاطر را فراهم آورد.

توافق نامه مذکور تلاش می کند که اختلافات خود رابادیگر احزاب و سازمانها به شیوه ی دیالوگ، حل کنند. اما چه تضمینی برای آن وجود دارد؟ آیا در گذشته از این تلاشها نشده است که سودی هم در بر نداشته؟ چه تغییراتی در این اندیشه به وجود آمده که اینبار رعایت شود؟آیا با نوشتن یک جمله حاکی از( تلاش کردن)، مسئله ی دموکراسی ونگرش به حل تفاوت ها واختلافات، حل می شود؟ آیا این تلاش مثل بیدی نیست که با هر بادی بلرزد؟ واین تلاش با هر بهانه ای به شکست کشیده شود؟ آیا توجه دارید که این مسئله بسیار ریشه ای تر از آن است که شما تصور می کنید؟  اگر کمی به فکر این تلاش بودید، دست کم برای درگیری های گذشته که در زیر این سیاست های غیر دموکراتیک به وقوع پیوست وآن فجایع خون بار را پدید آوردند؛ از مردم کردستان یک عذر خواهی کوچکی می کردید. چرا نکردید؟

قبول اشتباه، بایستی یکی از فضیلت های انسان به خصوص فعالین سیاسی باشد.

آیا درتوافق نامه، در رابطه با « اعدام» چیزی گفته اید؟  یعنی کردستان باید شاهد اعدامهای بیشتری باشد؟

در توافق نامه، شما دارای خط قرمز هستید! چه آشکار وچه پنهان. (مثل دو مسئله ۱_فدرالیسم ۲_آمریکا). در صورتی که هدفتان توافق با دیگر سازمانها واحزاب می بود، نمی بایستی پیش شرط تعیین می کردید. توافق نامه باید ظرفیت پذیرش نظرات دیگری را، در دیگر طیف ها نیز، در خود میداشت تا هر حزب وتشکلی بتواند با بحث واستدلال، مفادی از آنرا برداشته ویا به آن اضافه کند. آیا این نگرش، یک سو نگری و مطلق گرایانه نیست؟!

در رابطه با «حق تعیین سرنوشت» حرف حساب شما چیست؟

سخن به درازا نکشد….

مطلبی را که به خیال خودت، چون برگ برنده در دست گرفته ودر نتیجه کین خود راآمیخته به نوشته ات کرده اید، مبنی بر اعتصاب سراسری است. که من به جای اعتصاب شانزده هم گلاویژ( شوانه قادری) اشتباها، از اعتصاب مربوط به اعدام فرزاد کمانگر، نام برده بودم که زود متوجه آن اشتباه شده واصلاحیه ی آنرا زیر نوشته ام ثبت کردم. متاسفانه آنرا برای یک سایت فرستادم. می بینی که در آن عمدی در کار نبوده تا آنرا جعل وحقه بازی بپندارید. اشتباهی روی داد که اصلاح شده وچیزی از ماهیت وجوهر نوشته، نخواهد کاست. حتما شما از اعتصاب قبلی مربوط به شوانه سید قادری، خبر نداشته اید! وگرنه کمی آرامتر برخورد می کردید.

به قول ماکیاولیست ها« فریب، دورویی ، شهادت به دروغ وکذب وریا برای حفظ قدرت سیاسی لازم وموجه است» واین چراغ راه بسیاری از احزاب و سازمانها ست وبه وضوح داریم می بینیم. در صورتی که من، نه در جهت کسب قدرتی هستم ونه قصد عمدی درکاربوده است.  وگرنه از این مسائل آنقدر بسیار است که آدم می تواند بنویسد ونیازی به جعل  هم نباشد. به هر حال، تا آنجایی که توانسته ام مسائل خود رابا شفافیت، بحث کرده وخواهم کرد وهیچ احتیاجی هم به «جعل» ندارم.

اگر جعلی در کار می بود، مطمئنا قبل از شما، به آن برخورد کرده بودند. فکر نکنید که تنها شما متوجه آن شده اید.

من اصلاحیه ام را، شش یا هفت روز قبل ازاظهار نظر شما، در سایت اتحاد کارگری، زیر نوشته ام گذاشتم.

حال عین متن اصلاحیه رابا نام وصاحب سایت، ماه_روز_دقیقه وثانیه را جهت اطلاع شما در اینجا نیز می آورم. می توانید به سایت اتحاد کارگری هم مراجعه کنید.

_ متن اصلاحیه _

اصلاحیه در نوشتار. با پوزش از خواننده گان عزیز. اشتباهاتی در نوشته ی من رویت شده که دوستانی آنرا به من یاد آوری کردند. با سپاس از ایشان توجه یاران را به اصلاحیه ی نوشتار در زیر جلب می کنم.

۱_ در بعضی جاها، من نام سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران را، کامل ننوشته ام؛ با پوزش منظور از تمامی آنها، همین نام است.

۲_ دو اعتصاب سراسری بزرگ در کردستان شکل گرفت که یکی مربوط به اعدام فرزاد کمانگر وچهار تن دیگر، صورت گرفت ویک اعتصاب دیگر مربوط به کمال اسفرام، معروف به شوانه ی سید قادری است. که در تاریخ شانزده هم مرداد« شانزده ی گلاویژ» ۱۳۸۴ که در مهاباد وبعد از زخمی شدن توسط ماموران رژیم، اورا زیر شکنجه به قتل رساندندو جنازه ی اورا مثله کردند؛ صورت گرفت. این اعتصاب به یک روز تاریخی در مبارزات مردم کردستان تبدیل شد. منظور من این اعتصاب سراسری است که مربوط به شوانه ی سید قادری است که اشتباها  آنرا اعتصاب سراسری، به اعدام فرزاد کمانگر وچهار تن دیگر، یاد کرده ام.

___

اصلاحیه ی فوق در تاریخ ۲۰۱۲-۰۹-۲۶ ساعت ۹:۵۷٫۱۴ ثانیه قید شده است. در صورتی که انتقاد شما در تاریخ ۱۲ اکتبر۲۰۱۲ صورت گرفته است!

در این اعتصاب که مربوط به شوانه بود، کومه له فراخوان آنرا داده که از جانب سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران، به شدت مخالفت شدوازمردم خواست، به آن جواب ندهند که برخلاف تلاش شما، اعتصاب با موفقیت بزرگی انجام گرفت.

درصورتیکه سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران، برای پشتیبانی از جنبش سبز، به مردم کردستان فراخوان داد ودر این رابطه با بی اعتنایی مردم، مواجه شد. پاسخ شما به این جریان چیست؟ آیا این واقعیت تاریخی را هنوز هم انکار می کنید؟

در ضمن، من آنچه را در باره ی کومه له نوشته ام، نه اینکه خواسته باشم  به زعم شما، قانونی ثابت کنم که شما حق استفاده از نام کومه له را ندارید( اینرا تمامی کنگره ها تاجداشدن شما از کومه له، می تواند ثابت کند). بلکه من در آن باور نبوده ونیستم که به لحاظ سیاسی و عملکرد، شباهتی به سیاست کومه له داشته باشید، چون شما با این سیاست هاوعملکرد هایتان به سوی ارزش هایی می روید که روزی در کومه له، قرار بود بر اندازه ی آنها باشید.( این تاکید دوباره بر نوشته ی قبلی من می باشد). شما فقط با نام کومه له، می خواهید برای خودتان، هویت کسب کنیدوگرنه هیچ باوری به سیاست های آن، نه تنها ندارید، بلکه می خواهید با این سیاست های مخشوش، کومه له رااز محتوای رادیکالش، در میان مردم تخلیه کنید.

برای روشنتر کردن این موضوع ناچارم به مثالی بپردازم. قضیه ی شما در سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران، به مانند این است که جعبه ای شیرینی را به مردم بفروشید حاکی از محتوایی شیرین وموثر… که محتوای این جعبه ، با مارک  آن، همخوانی ندارد ودر واقعیت کلام، محتوای آن پدیده ای کاملا مغایر باآن است. وقتی مردم جعبه رامی گشایند، به جای شیرینی، ناظر نمک می شوند.

استفاده کردن شما از نام کومه له، اینرا ثابت می کند که کومه له در جامعه،  دارای ریشه ای قوی ونهادینه شده است. این است که می گویند: ارزش هر چه بیشتر باشد، سوء استفاده از آن بین بیشتر است. واین نه مردم فریبی، بلکه خود فریبی است. چون سیاست های شما برای مردم کاملا روشن شده ومردم بین این سیاست ها، تفکیک قائل هستند.

من بر این باورم که کومه له هم با توجه به شرایط و تغییراتی که در جامعه، به خصوص کردستان به وجود آمده، بایستی سیاست فعالی رابا توجه به این شرایط وبر مبنای سیاست های مردمی ورادیکالش، در پیش بگیردوگرنه، در همآن حالت ماندن، ممکن است آنرا دچار نوعی ایستایی وغیرمتحرک بودن بکند. مردم به سیاست های کومه له و رهنمود های آن، اعتماد دارندوانتظار ایشان این است که دراین فعالیت ها دخیل وموثر باشند.  ونمی باید مردم زحمتکش کردستان را تنها گذاشت تا مورد معامله قرار بگیرند!

جای تعجب است که سوالی را که مربوط به حزب کمونیست ایران است، از من پرسیده اید! عین پرسش شما این است….« آیا حزب کمونیست ایران، صراحتا اعلام کرده است که در صورت وقوع جنگ کجا خواهد ایستاد؟» (تاکید ها از من است).

 من از کومه له ا ی پویا دفاع می کنم، که  درصورت حمله ی آمریکا، نه در کنار رژیم خواهد ایستاد ونه آلت وبازی دست آمریکاخواهد شد. در هیچکدام از این دو دریافت، نه نفع مردم دیده می شود ونه مسئله ی ملی حل می شود. کومه له به مردم پشت گرم است وریشه در میان مردم داردومعتقد است که توده ها، تنها با مبارزات خودشان می توانندنجات پیدا کنند. ( این صراحت مارا می رساند واز این جنبه، جایگاه ما رادرکنارمردم کاملا وبه وضوح نشان می دهد).

حال منصفانه، به نوشته ی خودت نگاهی کن. آیا شما کوچکترین صراحتی در نوشته ات وجود دارد حاکی از اینکه کجا ایستاده اید؟ شما نوشته اید: این حزب در کنارجمهوری اسلامی وسپاه پاسداران ودستگاه های سرکوبگرقرار نخواهد گرفت.( من اینرا از شما قبول می کنم چون تلاش هایتان درهردو حزب یعنی« حزب دموکرات و سازمان انقلابی زحمتکشان…» در این رابطه به  جایی نرسید) حال قبول دارید که ننوشته اید که کجا ایستاده اید؟ شما فقط نوشته اید که در کنار جمهوری اسلامی نیاستاده اید واین به هیچ وجه پاسخ سوال خودتان نیست که در صورت حمله ی آمریکا، کجا ایستاده اید؟

آیا این آشغال را در زیر فرش جارو کردن نیست؟ آیا واقعا فکر می کنیدبرای مردم درک این عدم صراحت شما مشکل است؟ ویا خیال می کنید که خیلی دیپلوماسیانه نوشته اید. این ابهام شما سرشاراز معناست وبه هر کسی نشان می دهد که کجا ایستاده اید!

کومه له هرگزدر این جایگاه نمی ایستد زیرا که جایگاه شما با جایگاه مردم، کاملا در تضاد است. واین می تواندنمایانگر پایگاه شما در میان مردم باشد که چون آن جایگاه رانداشته وبه آن باورندارید، پس می بایستی درجایگاهی دیگر ودر کنارآمریکا بیاستید.

جایی ایستاده اید که توافق دو حزب هم اساسا، بر آن مبنا استوار شده است وچون قدرت شما هیچ حقانیتی در میان مردم ندارد، پس به دنبال دست و پا کردن مشروعیت از جانب دیگری هستید.

بنابراین اگر قصد عمدی در کارباشد، درست در اینجاست نه در نوشتار قبلی من. هر توجیهی تئوری وسیاسی هم بار آن کنید، نه برای دیگران، بلکه برای آرامش درونی خودتان شاید ضروری باشد.

قضاوت و داوری بر آنچه در هر دو نوشتار خودم وهمینطور نوشتار شما را، به مردم واگذار می کنم.

شب وروزت به خیر.

سید خالد رحمتی

۲۰۱۲/۱۰/۱۳

لینک موضوعات مربوط در زیر می باشد.

نوشتار اول سید خالد رحمتی در اتحاد کارگری:

http://www.etehad.se/artikel/7138

نوشته ای از رفیق ستارفتحی در سایت آزادی بیان:

http://www.azadi-b.com/J/2012/10/post_364.html

مطلب کاک حمید بهرامی در سایت بروسکه:

http://brwska.net/farsi/articles/item/2279-pasoxi-kotah-b-noshteai-xald-rahmati-dr-mord-tewafoqnamai-hzb-dmkrat-w-komala.html