چند کلمه با رفیق فتاحی، برای روشنتر شدن بحث

مقاله با نام “رهبری فردی یا سازمانی ، کدام علمی است”. نوشته و در تاریخ ۱۰/۷/۱۳۹۱منتشر کردم و در تاریخ October 02, 2012 رفیق محمد فتاحی در رابطه با آن نوشته ای منتشر کردند که من نتوانستم نوشته ایشان را درک کنم که آیا این نقد است یا تایید است ؟ایشان چند تا سوال با فرض های محال پرسیدند که می شود به آنها پرداخت ولی شکی نیست که پشت سر آن به دلیل اینکه هدف از سوال کردن مشخص نشده می تواند صد ها سوال دیگر طرح شود و ما را به ناکجا آباد ببرد.بنا براین پس از فکر کردن بسیار تصمیم گرفتم . اول به رفیق فتاحی بگویم .رفیق عزیز آنچه من از نوشته شما درک کردم اینکه در نهایت می خواهید نشریه “سازمانده کمونیست” را معرفی کنید که البته این خوب است . ومن چندین شماره از آن را خواندم و تنها چیزی که توانستم از آن درک کنم موضوع مجمع عمومی است که آن نیز در جای خود بسیار عالیست، اما آنقدر عمومیت دارد و اگر ماقبلش تشکلی برای سازماندهی آن وجود نداشته باشد آنقدر خود به خودی است که بیان آن در نشریه سازمانده کمونیست حتی در انتزاعی ترین بحث نیز با کلمه سازمانده دچار تناقض می گردد. و مجموعا” تبلیغ خود به خودیسم است که کلمه سازمانده در این میان به طنز تبدیل می شود. با تمام این گفته های مقدماتی هرکدام از انواع تشکل ها و پیش فرم های(مانند مجمع عمومی) برای تشکل یابی وحفظ همبستگی و توازون قوای طبقه کارگر لازم هستند و هر کدام در شرایط مخصوص خود و حتی انواع مختلفی از آنها همزمان لازم و ملزوم یک دیگر می باشند .
برای مطالعه بیشتر در این مورد لطفا” به مصاحبه من با نشریه آرش که در شماره ۱۰۷ چاپ شده است مراجعه نماید . شاید جواب بیشترین سوال خود را در آنجا پیدا کنید.
چیز دیگری که از رفیق فتاحی می خواهم این است که به جای طرح سوالات گیج کننده آن هم به سبک روحانیت اسلامی انتظار دارم اگر نوشته ام ایراد یا انحرافاتی دارد شفاف بیان نمایند که اقدام به رفع آنها کنم و اگر نواقصی دارد که کمک کنند بر طرف شود. اول باید بگویم که در مثل جای مناقشه نیست و من بلا تشبیه قصد هیچ گونه تشبیه و ایجاد ناراحتی ندارم. دوم لازم است در مورد سبک روحانیت اسلامی توضیحی بدهم معمولا” روحانیون وقتی در میان جمعی نشسته اند و می خواهند چیزی را یاد بدهند اول از یک به یک افراد حاضر می پرسند که مثلا” فلان موضوع چیست؟ بعد که همه جواب دادند و مچ همه باز شد که بلد نیستند آن گاه گوشه و کنار عبایش را جمع و جور کرده زیر زانوانش می گذارد و سرفه کرده ی گلوی خود را باز می کند و تسبیح خود را کمی دست به دست کرده که همه چهار چشمی دهان مبارکش را نگاه می کنند تا ببینند چه گوهر های سرازیر خواهد شد خوب که همه را متوجه خودش و نادانی خودشان کرد داد سخن می دهد. من مطمئن هستم که قصد رفیق فتاحی این روش نبوده و نمی تواند باشد این را فقط بیان کردم که دیگر از این سبک استفاده نشود.

محمد اشرفی
۱۷/۷/۱۳۹۱