چنین درک و انتظاری از گارد آزادی نادرست است / مصاحبه اکتبر با سلام زیجی

مصاحبه اکتبر با سلام زیجی مسئول گارد آزادی در کردستان در رابطه با چند سوال و انتقاد از گارد آزادی
اکتبر: اخیرا چه از طریق ارسال سوالات مستقیم و چه از طریق مباحث منتشر شده برخی از مخالفین گارد آزادی  در سایتها سوالات و انتقاداتی طرح شده است . محتوای هر دو بخش  طرح کنندگان سوالات و انتقادات  مشابه هم هستند. از اینرو اکتبر آنها را در چند سوال دسته بندی و خلاصه کرده  است و با ترتیب دادن مصاحبه ای با سلام زیجی، جویای پاسخ به این سوالات شده است که در زیر آنرا مشاهده میکنید.

 

سوال اول:

 سلام زیجی برخی از مخالفین گارد آزادی می گویند این نیرو “چیزی جز یک نهاد تبلیغی نیست “. پاسخ شما به این ادعا  چیست ؟

 

سلام زیجی:  خوب این هم ادعایی است. اما متاسفانه معمولا مخالفین از این دست نیازی نمیبینند که به فاکت و حقیقت در ابراز مخالفتشان با ما و گارد آزادی متوسل شوند. آنها  بهر جهت میخواهند ابراز مخالفت کنند. آنها در کنار تبلیغات افسار گسیخته حاکمیت و نیروهای ضد کمونیستی و کارگری علیه ما ایستاده اند.  این مدعیان که عمدتا ” چپ” هم هستند هیچ ایرادی به “تبلیغی بودن”  نهادهای واقعا  شکست خرده مانند سنت “چریک” و “پیشمرگ” و “ارتش آزادیبخش” ندارند زیرا این سنتها و شکل “مبارزه مسلحانه” آنها را متعلق به سنت جنبش خود و خاطرات  تاریخ جنبش ملی، ناسیونالیستی و غیر کمونیستی خود میدانند. به همین دلیل ساده و واقعی است که نه تنها دل خوشی از گارد آزادی ندارند و حاضر نیستند آنرا به عنوان یک ضرورت و سنت جدید مبارزه ولو شکل “مسلحانه” آن بپذیرند  که سنت ، اهداف سیاسی و خصلت اجتماعی فعالیتی که بر گارد آزادی ناظر است را متعلق به خود نمی دانند و در صدد تحریف و عقب نشینی به آن بر آمده اند. همانطوریکه دل خوشی هم از حکومت کارگری از اصرار ما بر سازمان دادن جنبش مستقل طبقاتی و از منع کارگر و کمونیزم در پیوستن به تحرک های ارتجاعی مانند “جنبش سبز” و “جنبش زبان فارسی زبان سگ است” و… ندارند. انها همیشه علیه ما و در کنار بورژوازی ایستاده اند.

 

بنا به همان درک غالب گذشته، ساده لوحانه تصور میکنند که باید رفت شلیک کرد، عملیات نظامی مستقیم انجام داد، علیه نیروهای رژیم همین امروز باید جنگید و … تا قبول کنند که بله  در چنین حالتی این نوع نهادها” نهاد تبلیغی” نیست!، دارد با حاکمیت و سرکوبگری رژیم “مبارزه میکند”.  با این منطق منتقدان “چپی” ما لابد باید بروند اسلحه پژاک را بردارند چون “نیروی عمل است” و با “رژیم” مبارزه میکند. برای این طیف هدف سیاسی، استراتژی ، تاکتیک و افق ناظر متفاوت بر “مبارزه مسلحانه” اصلا مهم نیست. فقط تفنگچی باشی و هر از چند گاهی شلیکی بکنی آنها را تسکین میدهد. بیش از سی سال است این روش های بی ارزش آنها را به در اشتباه بودنشان مجاب نکرده باشد مشکل است حال با این توضیحات و نوع فعالیت های گارد آزادی بتوان آنها را از آن مسیر ناکجا آباد منصرف کرد. ما روشن گفته ایم که گارد چه است و باید به چه کار های مشغول شود. علاوه بر آن اعلام کرده ایم که  آگاهانه و طبق نقشه خودمان از ابزار وجود علنی گارد در کردستان در این دوره پرهیز کرده  و خواهیم کرد. با این حال من از همان مخالفین که شاخص  و درک آنها از “نیروی مسلح” همان سنت چریکی و پیشمرگایتی است، سوال میکنم که آیا رفته اند که تعداد فعالیت های علنی و  حتی  حضور مسلحانه بخش مسلح گارد و رهبران کمونیست را در کردستان که همگی با موفقیت صورت گرفته شمارش کرده  باشند و  با آن سنتهای که منتقدین گارد به آن تعلق دارند مقایسه کنند  و به این نتیجه رسیده باشند که اولا کدام  یک از آنها “نهاد تبلیغی” است؟  دوما کدام نیرو حتی در رودرروئی با رژیم جان سالم بدر برده اند و چرا ؟  و بلاخره  چه سنت و شکلی از مبارزه به حال مبارزات سیاسی جامعه مفید یا مضر بوده است ؟ 

بدترین تصویر و انتظار از گارد آزادی همین است که از منظر سنت های موجود “مبارزه مسلحانه” به آن بر خورد شود واین توقع را ازان داشته باشیم. اولین شرط پیشرفت گارد در مرزبندی روشن با این سنتها تضمین میگردد.

 

گارد آزادی بنا به استناد به کلیه فعالیت های آن  در کردستان نه تنها یک نهاد صرفا تبلیغی نیست که یک پدیده و داده واقعی و زنده در جامعه است که هم در شکل علنی و مسلحانه و هم در شکل غیر مسلح و تبلیغی و آگاه گرانه حضور دارد و در جامعه شناخته شده است. اینکه هنوز رضایت بخش نیست ما خود قبل از هر کسی بر آن اذعان کرده ایم و امیدواریم فعالیت های آن گسترش یابد.

 

سوال دوم:

انتقاد میکنند که اگر “فلسفه و موجودت گارد آزادی برای دفاع از حرمت و پشتیبانی مبارزات مردم در مقابل تعدیات رژیم اسلامی سرمایه است پس کی و کجا باید از آن استفاده کرد” ؟

 

سلام زیجی: این نقد نیز متاثر از همان سنت ها است که در سوال قبلی اشاره کردم و گارد آزادی را با “فعالیت نظامی” در مقابل “تعدیات رژیم” برای خود تعریف کرده است و عملا از ما میخواهد اعلام جنگ مسلحانه علیه رژیم بکنیم! نمیدانم چگونه و چند بار توضیح دهیم که این روش راه به جای نمیبرد و این سنتهای “قهرمانانه” و بی ربط به سوخت وساز جامعه و مبارزه سیاسی و طبقاتی شکست خورده وبه بن بست رسیده اند. البته اگر نیروئی مانند امریکا و غرب از انها پشتیبانی کند برای کارهای مشابه درعراق مسئله دیگری است.

گارد آزادی در بطن جامعه و در محل کار و زیست شکل گرفته است و به هر میزان در این بطن رشد و گسترش یابد میتواند در ایجاد سنگراجتماعی  دفاع از حرمت جامعه و مبارزه طبقه کارگر نه فقط علیه “تعدیات رژیم اسلامی” بلکه همچنین علیه تعدیات و فریب کاری و زورگوئی کلیه نیروهای قومی و اسلامی نقش تاریخی خود را ایفا کند. امروز اگر در چنین موقعیتی نیست لابد هنوز به این موقعیت نرسیده است. من هم از این نظر به هیچ وجه راضی نیستم. با این وجود کسی، اگر نامناسب بودن تناسب قوای موجود را به رسمیت بشناسد و اگر تنها از سر مسلحانه بودن ان  به پدیده گارد نگاه نکند نمیتواند منکر تاثیرات و نقش هم اکنون گارد در همین سطح هم بشود. در نتیجه همین حالا و در همه جا گارد آزادی بنا به تعریف در بعد سیاسی مسئله و آگاهی دادن و سازمان دادن جوانان و آزادیخواهان علیه کلیه وجوه جمهوری اسلامی و کلیه جریانات قومی و اسلامی و سناریو سیاهی نقش دارد. اگر در جای چنین نیست باید به اینجا منتهی شود. مسلح شدن واحد های از گارد نیز بر متن این فعالیت استوار است.

 

سوال سوم:

  سوال میشود که” آیا در شرایط کنونی زمینه های فعالیت گارد آزادی در میان توده ها فراهم است”؟

 

سلام زیجی: بی تردید این زمینه ها فراهم است.  وجود تنفر عمیق اجتماعی از جمهوری اسلامی، تلاش و مبازره کارگر برای دست یابی به حق و حقوق خود، خواست گسترده زنان برای رهائی از دست قوانین اسلامی و مرد سالارانه و تلاش جوانان برای رهائی از فرهنگ و قوانین ارتجاعی حاکم و بلاخره سر خورده شدن از سنت های  ماجراجو و بی ربط به منافع و امنیت و خواست مبارزاتی جامعه مانند سنت پیشمرگ و چریک همه زمینه های توده ای برای گارد آزادی و سازماندهی آن مبیباشند. بر متن وجود همین زمینه ها است که گارد آزادی، در همین حد ممکن، از جمله در کردستان سازمان پیدا کرده است. هر گاه ما مستقیما با جوانان و جامعه در تماس بوده ایم و حضوری این پروژه را توضیح داده ایم و تفاوتهای آنرا با سنتهای تاکنونی گفته ایم با استقبال روبرو شده است. البته ما همواره در این رابطه با دو مانع روبرو هستیم که هر کدام به سهم خود بر کندی گسترش واحدهای گارد تاثیر گذاشته است. اول همان سنتهای رایج از جمله سنت پیشمرگانه و شکست ها  وناکامی احزاب ناسیونالیست آن بوده است که در جامعه به عنوان تجربه مثبت از آن نام برده نمیشود و این را نیز به نوعی به گارد آزادی تسری  میدهند ویا نگرانی دارند که سر نوشتش به سرنوشت شکل پیشمرگانه منتهی گردد. در هر حال کمتر به این سنت و شکل سازمانی جدید گارد آشنائی وجود دارد. دوم وجود جمهوری اسلامی و امنیتی و نظامی بودن منطقه و ایجاد جو رعب و ترس در جامعه است. با وجود این موانع و همچنین نبود میدیائی سراسری وکمبود امکانات مالی خود ما واقعیت این است استقبال از گارد آزادی و  زمینه برای فعالیتهای آن  بسیار مساعد است. چنانچه خود ما نیرو و امکانات بیشتری به امر سازماندهی ان اختصاص دهیم و راههای دسترسی بیشتری را  به جامعه فراهم کنیم امکان عروج  گارد آزادی به عنوان نیروی سیاسی و نظامی طبقه کارگر بسیار زیاد است.

 

 سوال چهارم:

 گفته می شود که  “درک و انتظار از نیروی نظامی و بازوی مسلح مترادف با  رو در رو شدن با رژیم است “. شما که اینکار را نمیکنید پس ضرورت گارد آزادی چیست؟

 

سلام زیجی: برداشت و درک ناظر این سوال کننده نیز در همان چهار چوب سوالات قبلی است. کلا این “درک” و” انتظار” از گارد آزادی و سنت توده ای مسلحانه بشدت نادرست است. چنین درکی ممکن است مترادف  با “بازوی مسلح” نیروئی باشد که همیشه انتظار میرود از طریق “موتور کوچک”( چریک و نیروی مسلح)، “موتور بزرگ” (جامعه و کارگر) را به حرکت در بیاورند و از خواب بیدارش کنند. یعنی همان سنت فدائی و چریکی که گفتم دوره آن بسر رسیده است. چنین درکی همچنین میتواند  مترادف با نیروی مسلح جنبش ناسیونالیستی  باشد که استراتژی سیاسی شان به افت و خیز “بازوی مسلح” شان  گره خرده است و این عرصه را برای گرفتن امتیاز و شراکت در قدرت دولتی سازمان می دهند. هیچ یک از اینها با سنت ما در گارد آزادی همخوانی ندارند!.

 

در آن فرهنگ و سنت ها  تمام خاصیت نیرو مسلح و “بازوی مسلح” با عملکرد صرفا ضد رژیمی قابل تعریف است. انها بازوی مسلح را برای دفاع از حرمت و امنیت جامعه و برای دفاع از حق و حقوق مردم زحمتکش و دفاع از تشکل و اعتراض کارگر و برای تضمین آزدیهای بی قید و شرط سیاسی، وبا قبول این واقعیت کل نیروهای قومی و اسلامی در همه این موارد اساسی با رژیم تفاوتی ندارند، نمیخواهند. زیرا سنت آنها به ویژه سنت پیشمر‌گ احزاب ناسیونالیست هر جا قدرتی داشته ان بازوی مسلح خود را علیه جامعه وکارگر و آزادیهای سیاسی بکار گرفته است. تاریخ  گذشته و حال آنها مملو از این حقایق انکار ناپذیر است.

گارد آزای به عنوان یک نیرو سیاسی و محل سازمان یابی جوانان و آزادیخواهان چه در شکل مسلح و چه غیر مسلح همین امروز موظف است با آن خصوصیات و اهداف که اشاره کردم هم علیه جمهوری اسلامی و هم علیه کلیه نیروها و فرهنگ ها و سیاستهای که قوم پرستی را باد میزند، ضد زن و ضد کارگر و آزادیهای سیاسی است شکل بگیرد و وارد عمل شود و جامعه را علیه آنها متحد و آگاه تر کند. این وارد عمل شدن اساسا سیاسی، آگاه گرانه ودرجهت بسیج جامعه است. طبعا در هر زمانی که مناسب تشخیص بدهیم و فکر کنیم از نظر سیاسی به نفع مبارزات سیاسی و کارگری است در شکل مستقیم مسلحانه نیز آن بخش از گارد ازادی که مسلح هستند و یا مسلح خواهند شد را مستقیما  وارد عمل میکنیم.

 

در هر محله ای از شهر و در هر مکانی که بتوانیم فضا را بر جمهوری اسلامی و سنن و فرهنگ عقب افتاده اسلامی و قومی علیه جامعه و به ویژه زنان و کارگران تنگتر کنیم و این وظیفه را باید به عنوان بارزترین نقش امروز گارد آزادی  در همین دوره علیه جمهوری اسلامی به حساب آورد. بر بستر این پیشرفت است که میتوان حتی واحد های مسلح گارد را نیز سازمان و گسترش داد و فعال تر کرد.

تمرکز فعالیت  در محلات  شهر و بسیج جامعه علیه  تعدیات حکومت و دیگر افکار و سنن خرافی ملی و مذهبی، تبلیغ گارد و سازمان دادن واحدهای گارد، هشدار به مزدوران و مسئولان جمهوری اسلامی و اخلال در کار آنها ،جمع آوری اطلاعات و اسامی عاملین سرکوب، تلاش برای مسلح کردن خود در هر جا که ممکن است و برقراری تماس با ما برای هماهنگی و هدایت دقیق و منظم کارهای هر واحدی اهم وظایف این دوره گارد آزادی است.این فعالیتها نه تنها مستقیما علیه جمهوری اسلامی است که زمینه ساز سازماندهی سنگر محکم انسانی و توده ای و و ایجاد یک نیروی سوسیالیست و آزادیخواه ملیتانت برای مقابله با هر دولت و نیرو و روند ارتجاعی میباشد.  این فعالیتها باید به قدرت گیری گارد و آماده شدن جامعه برای مقابله سیاسی و نظامی با هر روندی باشد که چه امروز و چه فردا بخواهند امنیت جامعه را به خطر اندازند، سرکوب  و جنایت کنند و در صدد این باشند  که کمونیزم و طبقه کارگر و آزادی و جنبش آزادیخواهی را مرعوب و سناریو سیاه را به جامعه تحمیل کنند. بنظر من هر آدم منصف و مسئولی که در این  راستا کمی تعقل و درایت به خرج دهد نمیتواند در همراهی و تقویت گارد  ازادی به عنوان یکی از اهرمهای مهم مبارزه در این معادلات از خود سلب مسئولیت کند.

 با تشکر از طرح این سوالات و مجددا از طرح سوال و ابهامات و پیشنهادات در این زمینه استقبال میکنم. در همینجا خوانندگان اکتبر و از جمله منتقدین و سوال کنندگان را که در اینجا به اختصار به آنها پاسخ دادم به مطالعه  بیشتر نظرات  خود در مورد گارد  آزادی و جوانب مختلف آن و همچنین اینکه چرا سنتهای تاکنونی “مبارزه مسلحانه” در ایران و کردستان جوابگو  نیاز های مبارزاتی و آزادیخواهی  در جامعه نبوده و نیستند به  لینک های زیر رجوع میدهم.

 

بیست و نوهم آبان ‌هشتاد و نو

۲۰۱۰-۱۱-۲۰۸۹

 

http://www.oktoberr.org/maqalat/2010/07/post_719.html

http://www.oktoberr.org/maqalat/2010/08/post_742.html

http://www.oktoberr.org/maqalat/2009/12/post_551.html

منبع اکتبر شماره ۵۱