تاثیر نقد لنینیزم بر تئوری کمونیزم کارگری ٬ پاسخی به “نگرانیهای” هواداران کمونیزم کارگری

مقدمه:
نزدیک ۳ ماه از شروع بحثهای من در نقد لنینیزم می گذرد.(۱ تا ۵).  در طی این مدت من توانستم بطور منظم و قدم به قدم بحثهایم را در مصاف با مدافعان لنینیزم پیش ببرم. مجموعه ای در حال شکل گیری است و همانطور که قول دادم تلاشم این خواهد بود که این بحثها را در بخشهای دیگر ادامه دهم. زمان و صبر و تحمل و تلاش همیشه کارش را می کند. اگر حقیقتی در بحثهای من باشد با اتکاء به فضای آزادی که وجود دارد، راه را باز خواهد کرد و تکانه فکری لازم باعث شکوفا تر شدن تئوری و پراتیک کمونیزم کارگری خواهد گردید که هدف من در این سری بحثهاست.
بخشی از رفقای هوادار کمونیزم کارگری نگرانی  و مخالفت خود را از بحثهای من به شیوه ارسال نامه های شخصی انجام می دهند که من در انتهای این مقاله نمونه ای که دیروز بمن ارسال شده برای نمونه می آورم(*)
فرستنده این نامه بعد از عرض ادب و تشکر از بحثهای من(شوخی می کنم البته!) یک جمله ای در آخر نامه اش دارد که قابل تامل بیشتر است:
“… نادر(منصور حکمت) هر چی تا حالا تو جنبش زده بود تو پنبه اش کردی. هم اونو هم مارو مایه خنده و مضحکه کردین.”
همانطور که می بینید، نویسنده این نامه بعد از دوبار تکرار این ادعا که بحثهای من فقط خنده رفقا را به همراه داشته و من متقلب هستم و چه و چه، در آخر نامه اش دارد یک ادعای بسیار عجیب و جدی می کند و آن اینست که همین بحثهای شوخی من که تقلبی است از بورژوازی، توانسته پنبه تئوری و پراتیک منصور حکمت را زده و هم او و همه “ماهارو” مضحکه بکند و مایه خنده بقیه! در وافع این جملات آخر این نویسنده بی نام بنظر من اساس حرفش بود و بقیه نامه اش را روی هم سوار کرده بود که این جملات آخر را بگوید.
فکر می کنم بعد از سه ماه از شروع بحثهایم گذشته و با توجه به اعلام نگرانی این رفیق هوادار کمونیزم کارگری که خودش را عضو حزب کمونیست کارگری هم می داند، زمان اینست که من مقداری بیشتر روی این سوال بحثی داشته باشم که چه تاثیری نقد لنینیزم بر تئوری کمونیزم کارگری خواهد داشت و آیا این نگرانی رفیقمان که من دارم ” هر چه جنبش کمونیزم کارگری و منصور حکمت زده اند، پنبه می کنم” درست است یا نه؟

(۱)تناقض کمونیزم کارگری و لنینیزم
در بحثهای قبلیم توضیح دادم (۱) که از دید من کمونیزم کارگری ادامه لنینیزم نیست و در وجوه مشخصه اش بخصوص در نگرش به آزادی و استراتژی بازتوزیع قدرت سیاسی بعد از رسیدن به قدرت، کاملا در مقابل لنینیزم است. همینطور در موضوع نفی حکومت تک حزبی و پذیرش امر مهم رقابت سیاسی با سایر احزاب. کمونیزم کارگری را من درکی مدرن از کمونیزم می دانم که انسانگرائیش و انسان محوریش بسیار عمیق تر از لنینیزم است و تنها پاسخ به شکست تجربه شوروی نیست بلکه پاسخ به کوتاهی ها و ضعفهای لنینیزم بعنوان ایدئولوژی ساخته و سرهم شده از سوی لنین و هوادارنش هم هست. به جهت تئوریک، کمونیزم کارگری رسما با اعلام نقد به همه ایدئولوژیها، هودش را از گفتمان وابسته به ایدئولوژیها جدا کرده و تحزبی غیر ایدئولوژیک و مدرن را جایگزین “احزاب مارکسیست لنینیست” سنتی چپ نموده است. تا اینجا کار من در بحثهایم فقط شفاف سازی آنچه است که بطور عملی و نظری بعد از عروج کمونیزم کارگری اتفاق افتاده و من هرگز ادعای اینرا هم ندارم که در این مسیر، پایه گذار چیزی بوده ام. آنچه من گفته ام، تنها فرمول بندی بظاهر متفاوتی است و بس!

(۲) تاکیید بر ضعف های اصلی لنینیزم و نتیجه گیری عملی از آن در تئوری کمونیزم کارگری
گذشته از نقد عمومی به لنینیزم بعنوان ایدئولوژی بسته خاوی عناصر دلبخواه و قابل تاوبل، نقد من به لنینیزم بیشتر روی بعد اثباتی این سازمان فکری استوار است. از موضع فعال کمونیستی که خواهان سازماندهی سوسیالیزم مبتنی بر آزادی و برابری و جامعه انسان محور هستم، نقد من بر لنینیزم عمدتا روی مجموعه تئوریها و پراتیک لنین بعد از بدست گیری قدرت سیاسی استوار است. در بحثهای تا کنون و ادامه اش، تمرکز من روی اینست که نشان دهم که لنین قاقد استراتژی درست و اصولی بعد از بدست گرفتن قدرت سیاسی بود. جامعه ای که بعد از به قدرت رسیدن ساخت، در تمامی مبانیش نه آزاد بود ، نه برابر و نه توانست نان و صلح و جامعه انسان محور را متحقق کند. پیروزیهای نظامی و تثبیت قدرت مرکزی در روسیه به پیشروی سوسیالیزم منجر نشد بلکه هر “پیشرفت” و توسعه نظامی خکومت، لنین و حکومتش را بیشتر و بیشتر از شهارهای اولیه اش بدور کرد و طبقه کارگر را از نقش آفرینی واقعی در سرنوشت خود محروم ساخت. نه سوسیالیزم بعنوان سازمان اقتصاد سیاسی توانست تعریف شود و پراتیک شود و نه آزادی به مفهوم جنبش بازگرداندن اختیار به انسان توانست بعد از پایان جنگهای داخلی به پیروزی برسد. نتیجه گیری من در بحثهایم اینست که لنینیزم و استالینیزم به جهت تاریخی و واقعی در هم تنیده شده اند. استالین در زمان لنین قدم به قدم به مرکز قدرت سیاسی عروج کرد و قبل از مرگ او و زیر سایه سیاستهای او بعنوان فرد اول و بلا مناضع خود را جانشین پذیرفته شده تثبیت کرد.
همه این نتیجه گیریها از نقد لنینیزم، تعاقبی در برداشت به آنچه کمونیزم کارگری نامیده می شود بجا خواهد گذاشت که من می خواهم بنوعی تاکیید ویژه در تئوری کمونیزم کارگری، گوشزد کنم که شاید نتیجه گیری مضمونی بحثهای من باشد:
اینکه تاکیید بر بعد صلبی کمونیزم کارگری که بیشتر ملهم از درسهای لنین باشد و من هم به آن باور دارم، ما را از درک واقعیتی بدور بدارد و آن این سوال است که بعد از بدست گیری قدرت سیاسی تکلیف ما با نگه داشتن و بسط و اجتماعی کردن قدرت سیاسی چیست و چه مراحلی را برای تحقق مشخص اهدافمان پیش بینی می کنیم؟
اینکه نمی شود به بعد صلبی تئوری و پراتیک کمونیزم کارگری اتکا کرد و به خود و مردم گفت که “بقیه خرده کاریها” یعنی چگونگی حقظ و توسعه سوسیالیستی جامعه را بعد از کسب قدرت سیاسی “فکرش را می کنیم”.
بنظر من لنین و دوستانش هم دقیقا همینجا از زندگی و واقعیات ضربه خوردند و در عمل از سرعت وقایع عقب افتادند و برخوردها و تصمیماتشان نپخته و عکس العملی بود و نتوانستند بین اصول ارزشی از پیش اعلام شده خودشان و پراتیک واقعی تداوم و توازن ایجاد کنند و بنوعی از ارزشهای خودشان عقب نشستند.
از این زاویه، نقد لنینیزم ، کمونیزم کارگری را در موقعیت مداوم جستجوی راه حلها و طرح ریزی مداوم قرار می دهد. وقتی لنینیزم را نقد می کنیم در واقع داریم تاکیید می کنیم که تئوریهای گذشته بنا به قاعده نمی توانند الگوبرداری شوند و اگر واقعا عملی بودند شکست نمی خوردند. شکست لنینیزم را پذیرفتن، ما را بیشتر در تب و تاب یافتن راه حلهای زنده نگه می دارد و آرامش را از ما می گیرد. ئضعیتی که برای رهبری جامعه زنده لازم است اما به همان اندازه شاید از حد توان لنینیستها بدور!

(۳) تاثیر روانی نقد لنینیزم بر حاملان درکهای ایدئولوژیک
حاملان درک ایدئولوژیک با دیدن نقد لنینیزم، دچار نگرانی می شوند. دچار عصبانیت می شوند. اینرا خالی شدن زیر پایشان می بینند. عادت کرده بودند که زمین زیر پایشان را با لنینیزم محکم بیابند و وقتی کسی همین زمین را زیر سوال می برد، اینها احساس می کنند که “رشته هاشان پنبه شده”! برای رفع کلافگی، نقاد را نشانه می گیرند و به همه چیز متهمش می کنند! از خاله خرسه تا سمساری اسماعیل آقا بگیر تا روشنفکر خرده بورژوا تا شاگرد متقلب که هم مضحک است نقدهایش و هم این توان را ظاهرا دارد که رشته یک جنبش و منصور حکمت را یکجا “پنبه کند”!
منهم با این عزیزان همدردی می کنم! واقعا موقعیت روانی سختی باید باشد!

من از این سو، این عکس العملها را هم طبیعی می دانم و هم مقطعی و به این رفقا وقت می دهم که سکندری خوردن ابتدائیشان رفع شود و مجدد روی پایشان قرار گیرند و فرصت یابند که در بحثهای من عمیق شوند. تکانه به باورهای ایدئولوژیک که ساختاری شده، معمولا عواقب کوتاه مدت و بلند مدتی دارد که بحثهای من در حال نشان دادن همه این عواقب است! در این دوره باید صبر و حوصله نشان داد و کار را ادامه داد. شکست قالبهای ایدئولوژیک کار هر کسی نیست و زمان می طلبد و پوست کلفت! منهم نفر اول این راه نیستم!

(۴) آیا نقد لنینیزم پنبه کردن رشته جنبش کمونیزم کارگری و منصور حکمت است؟
من اینطور فکر نمی کنم! منصور حکمت را من نماینده جنبش کمونیزم کارگری می بینم و او و تئوری و پراتیکش را اصلا در راستای لنینیزم نمی بینم. حتی اگر منصور حکمت در جائی و به منظوری در مورد “اعتقادش به لنینیزم” حرفی زده باشد، او را نه مارکسیست می دانم و نه لنینیست. من منصور حکمت را خودش می دانم همانطور که مارکس و لنین را خودشان می بینم و نه ایزم چسبیده شده به نامشان! همه این شخصیتها خودشان بودند. خودشان بودن یعنی عدم تقیدشان به سازمانهای فکری تاریخ پیشینشان و درکی انتخابی و سلکتیو به نظریات داشتن. دستاورهای منصور حکمت به جهت تئوریک، عبورش از نظریه تقدم حفظ حکومت و “دیکتاتوری پرولتاریا” بر آزادی قرار دارد. منصور حکمت مخالف حکومت تک حزبی بود و مخالف نظریه “امپریالیزم” و برداشت “اتحاد طبقاتی ضد امپریالیستی”. منصور حکمت ماکیاولیزم مبتنی بر اعلام قانون شریعه بموازات قانون حکومت شوروی را که لنین در سال ۱۹۲۱ در بحشهای “مسلمان نشین روسیه” پذیرفت، بر نمی تافت! او در طرح برنامه حزبش، اعلام نکرد که حزب عبارتست از سازمان معتقدین به مارکسیزم لنینیزم. اینها در چهارچوب درک لنینیزم و حزبیت لنینیستی نمی گنجد.
جنبشی که بنام کمونیزم کارگری معروف است هم من تداوم انینیزم نمی دانم. اساسا معتقدم که این جنبش درکی بسیار عمیق تر و به جهت محتوا عبور کرده از لنینیزم است. جامعه ایران بعنوان تبلور درجه اول مادی این جنبش، درک لنینیستی از آزادی و برابری و نقش حزب در کنترل جامعه و تقدمش بر شوراها را بر نخواهد تافت.
لذا بر خلاف نویسنده این نامه محبت آمیز، اصلا نگران تاثیر منفی نقدهایم به لنینیزم در جنبش کمونیزم کارگری و بافته های منصور حکمت هم نیستم!
این البته قضاوت و ادعای منست که اگر منصور حکمت زنده بود، در کنار این نامه نویسان پرجوش و عصبانی قرار نمی گرفت! شاید او هم قدمهای بیشتری در پیشبرد تئوری کمونیزم کارگری بر می داشت و انقطاب این تئوری را از لنینیزم رسما اعلام می کرد! اجازه بدهید این امکانرا هم من پیشنهاد کنم! می دانم باز رگ غیرت برخی برجسته خواهد شد !

——————————————

 

(*)آدرس ایمیل فرستنده بی نام!:
marjjaneh@gmail.com
جناب صالحی نیا

جدا تمامش کنید. من از اعضای حزب هستم ولی با عضوی مثل شما دارم در درستی کل این حزب به شک می افتم. شما سر سوزنی قدرت استدلال تئوریک ندارید و هر چه این انبان کثافتی که بهش استدلال می گیید بیشتر هم می زنید بیشتر بوش در می آد.
یاشار گفت که یک شاگرد متقلب هستید. راست گفت ولی از نوع بی ابتکار و ساده لوحش. تئوریسینهای بورژوازی نتونستند لنین رو دیمونیزه کنند ولی متاسفانه شکست خوردند شما که نه سوادش رو ندارین هوشیاری و خلاقیتشو.
اینارو هم که اسمشو استدلال می ذارین مایه خنده رفقای ما شده. همون چیزی که یاشار گفت از روی دست بقلیت(بورژوازی) تقلب کردی ولی دیگه از پشتوانه تئوریک اون برخوردار نیستی. شما فقط مایه خنده هستین و بس.
متاسفانه براتون که توده ای سابق که شما باشین از اون طرفش افتادین. نادر هر چی تا حالا تو جنبش زده بود تو پنبش کردی. هم اونو هم مارو مایه خنده و مضحکه کردین.”

منابع دیگر:
(۱)سعید صالحی نیا: جمع اضداد:” لنینیزم” و کمونیزم کارگری نگاهی به سخنرانی رفیق حمید تقوائی در انجمن مارکس – بخش آخر
 http://rowzane.com/fa/component/content/article/145-lenin/4479——q-q————–.html

(۲)سعید صالحی نیا: تناقض ها و نارسائیهای دفاع لنینیستی از لنین نگاهی به سخنرانی رفیق حمید تقوائی در انجمن مارکس بخش سوم
 http://rowzane.com/fa/component/content/article/145-lenin/4377-1389-07-17-09-46-42.html
 
(۳)سعید صالحی نیا: تناقض ها و نارسائیهای دفاع لنینیستی از لنین نگاهی به سخنرانی رفیق حمید تقوائی در انجمن مارکس- بخش دوم
http://rowzane.com/fa/component/content/article/145-lenin/4255-1389-07-03-10-41-08.html
 
(۴)سعید صالحی نیا: تناقض ها و نارسائیهای دفاع لنینیستی از لنین نگاهی به سخنرانی رفیق حمید تقوائی در انجمن مارکس- بخش اول
 http://rowzane.com/fa/component/content/article/145-lenin/4193-1389-06-26-18-02-36.html
(۵) مجموعه بحثهای نقد لنین در سایت روزنه
http://rowzane.com/fa/component/content/category/145-lenin.html