منصور حکمت و “لنینیزم” … پاسخی به ش.بهرامی

مقدمه:

یکی از دوستان ما بنام مستعار ش.بهرامی محبت کرده و قطعه ای از مصاحبه منصور حکمت را در انترناسیونال برای بخش لنین و آزادی سایت روزنه فرستاده (*). البته تیتر این مقاله احتمالا سلیقه خود ایشانست که شاید کمی بد سلیقگی باشد اما او مدعی است احتمالا که کسانی هستند که نمی دانند لنین خوردنیست یا پوشیدنی که حتما خواننده درک می کند که این تیتر، خودش از عصبانیت ش.بهرامی خبر می دهد و بس. ظاهرا ایشان مخالغین را به نشناختن لنین متهم کرده و برای ادب کردن مخالفین هم از سلاح طنز استفاده کرده که باید ب بی سلیقگی اش دست مریزاد گفت!

چه کسی است که لنین را نشناسد و ندادند که لنین خوردنی است یا پوشیدنی؟ آیا مسئله نشناختن لنین است؟ آیا حتی با فرستادن متن مصاحبه منصور حکمت قرار است آنکس که خوراکی یا پوشیدنی بودن لنین را نفهمیده، بجائی برسد؟ فکر می کنم باید این نوع ادبیات را گذاشت کنار یک کوه ادبیات هجو آمیز و ارزان “چپ قدیم و ایدئولوژیک” و ازش عبور کرد! این نوع ادبیات بدرد یک دیالوگ انسانی و پیشبرد یک بحث جدی نمی خورد. امید من اینست که ش.بهرامی بار بعد با دستی پر تر وارد گود شود. زمانه دیگری است و خوانندگان هم چه نسل قدیم و چه نسل جدید اینجور هجویات را کهنه کرده اند.

اینجا اجازه می خواهم از خواننده گرامی که ش.بهرامی را کنار بگذارم و نظرم را در مورد این مصاحبه منصور حکمت بنویسم:

(۱)منصور حکمت در این مصاحبه چه می گوید؟

منصور حکمت در این مصاحبه و در برابر این سوال که در مورد “لنینیزم” چه فکر می کند می گوید:

” زمانه طورى است که قبل از پاسخ به اینگونه سوالات باید بدوا مقولاتمان را تعریف کنیم. اگر بحث برسر ارزیابى واقعى از لنین، صحت و اصالت نظرات و پراتیکش از نقطه نظر مارکسیسم، سهمش در تفکر و عمل انقلابى طبقه کارگر و نظیر اینها باشد ، باید بگویم که البته من یک لنینیست هستم.”

خواننده مصاحبه بالا می بیند که ابتدا منصور حکمت سعی می کند که تعریفی از لمینیزم بطور مشروط بدهد. او لنینیزم را به این شیوه تعریف می کند:

“، صحت و اصالت نظرات و پراتیکش از نقطه نظر مارکسیسم، سهمش در تفکر و عمل انقلابى طبقه کارگر و نظیر اینها باشد”

به زبان ساده ، منصور حکمت ، به شرط اینکه لنینیزم ، معادل پراتیک و تئوری مارکس در به نتیجه رساندن و عملی کردن انقلاب سوسیالیستی باشد، خود را لنینیست دانسته. بقیه متن مصاحبه هم وجوه مشخص و انتخاب شده ای از تئوری و پراتیک لنین را منصور حکمت بر شمرده و از این وجوه مشخص دفاع کرده است که من لازم نمی بینم واردش شوم و با همه این وجوه هم موافقم.

(۲) منصور حکمت در تعریف از لنینیزم ، چه را نمی گوید؟

آیا لنینیزم فقط آنچه منصور حکمت از تئوری و پراتیک لنین در این متن کوتاه نوشته تشکیل شده؟ آیا لنین و همه مواضعش در این متن کلی منصور حکمت ارائه شده؟ آیا مواضع لنین در حمایت از مجازات اعدام و دستوراتش برای بستن نشریات مخالفین و دستگیریهای وسیع و دستور سرکوب اعتصابات کارگری و اعدامهای جمعی را هم که جزئی از پراتیک لنین است را منصور حکمت در تعریف لنینیزم آورده است؟ آیا نقدهای خود منصور حکمت در مورد سازماندهی سوسیالیزم در زمان لنین هم در تعریف لنینیزم منصور حکمت لحاظ شده است؟ فکر نمی کنم!

من اینجا براحتی ادعا می کنم که تعریف مشروط منصور حکمت از لنینیزم ، تعریفی جامع نیست و تعریفی انتخابی است و اگر این تعریف انتخابی است که هست، منصور حکمت در واقع بخشی از تئوری و پراتیک لنین و طبعا بخشی که از نظر او هسته تئوری و پراتیک لنین است را مد نظر داشته که اینکه هسته لنین را ما چه بگیریم هم طبعا انتخاب ماست و اگر با انتخاب خودمان چیزی را تعریف کنیم همیشه می توانیم آن چیز را بسط داده و مدعی باور کلی به آن شویم!

(۳) آیا تعریف مشروط از لنینیزم دادن و خود را لنینیست دانستن منطق درستی است؟

من می گویم خیر!

منطق حکم می کند که ما بجای بسط تئوری ها و پراتیکهای درست لنین به “لنینیزم” که طبعا عطف به سیستمی شامل همه این تئوریها و پراتیکهاست، یگوئیم: ” من با آنچه از لنین درست می بینم و عبارتست از: …..و ……و ……با او موافقم. همین! منطق درست حکم می کند که بجای اینکه من نوعی بگویم “لنینیست” هستم بگویم که هسته درک لنینی با مشخصات معین را حمایت می کنم. این مسیر درستی است که منصور حکمت متاسفانه در این مصاحبه نرفته و فرمول بندیش دچار عدم دقت است و او را در نقطه ای قرار می دهد که قابل دفاع نیست و خودش هم بطور عملی خلاف آنرا انجام داده.

من مدعی هستم که منصور حکمت در عمل و تئوری خودش اصلا نه مارکسیست بود و نه لنینیست. بدین معنا که در تحلیل واقعیت نه از مارکس و نه از لنین بلکه از خود واقعیت شروع می کرد و اصلا هم لزومی نمی دید که نتیجه گیریهایش را با گفته ها و پراتیک لنین یا مارکس منطبق کند یا تعدیل کند. اجازه بدهید چند مورد ساده اینرا نشان بدهم:

الف: مخالفت رادیکال و انسانی منصور حکمت با مجازات اعدام و حتی حبس ابد که طبعا عطف به مخالف است

ب- مخالفت منصور حکمت با تئوری و پراتیک “دوران گذار لنینی در اقتصاد سوسیالیستی بعد از انقلاب اکتبر”

ج- مخالفت منصور حکمت در مورد تئوری اتحاد کمونیستها با بورژوازی ملی بر علیه امپریالیستی در کشورهای پیرامونی

این سه رکن بالا به هر حال جزئی از تئوری و پراتیک لنین بوده اند و منصور حکمت از طریق مرز بندی با این سه سازمان تئوری از لنین جدا می شود و طبعا نمی توان او را لنینیست دانست . همانطور که گفتم ، بخشی از لنین را جدا کردن و آنرا لنینیزم دانستن را من منطقی نمی بینم و در تاریخ نظریات هم جدا کردن بخشی از نظریه و معرفی کردنش بعنوان سیستم نظریه امری خطاست.

لذا مدعی می شوم که منصور حکمت در این مصاحبه دچار خطای نظری شده وبعنوان یک انسان هم این خطا را بهش برخورد می کنم و قضاوتم در مورد او بعنوان بسط دهنده درک مارکس و لنین در دوران معاصر سر جایش خواهد بود.

به دید من منصور حکمت ، کمونیزمی بسیار پیشرفته تر و زنده تر از مارکس و لنین را در مقابل جامعه و فعالین چپ قرار داد و دلیلی هم نداشت و ندارد که دائما او را با مارکس و لنین محک بزنیم. او و سنتی که سازمان یافته ، روی پای خودشان قرار دارند و شاخه ای مهم هستند که از سایر برداشتها از مارکس و لنین کاملا قابل تشخیص هستند و جنبشی هم که منصور حکمت و حزبش نمایندگی می کند نه دیگر به مارکس و نه به لنین وابسته نیست .

(۴) آیا در بحث زنده لنین و آزادی می شود مصاحبه منصور حکمت را بعنوان استدلال ارائه داد؟

اینجا بیشتر روی سخنم به ش.بهرامی است:

ممکنست که از منصور حکمت یا هر کس دیگر بعنوان منبع استدلال مشخص در بحثی مشخص استفاده کنید. معنیش اینست که استدلال معینی از منصور حکمت را که مربوط است به بحث لنین و آزادی شما تکرار کنید و بخواهید مکمل استدلالات خودتان کنید. این کاری است منطقی.

اما آیا آوردن این مصاحبه منصور حکمت و ارائه نظر او مبنی بر “لنینیست اعلام کردن خودش به شیوه مشروط” ربطی داشت به بحث ما؟ آیا این نقل قول از منصور حکمت توانست رد کند ادعای منرا که لنین درکی مغشوش و نادرست از آزادی داشت و روی همین درک هم سرکوب و اعدام را توجیه تئوریک کرد؟

آیا آوردن این کد از منصور حکمت حتی توانست استدلالی باشد که ما باید “لنینیست” باشیم؟ من فکر نمی کنم! حتی نتوانست ثابت کند که خود منصور حکمت هم واقعا لنینیست بود!

خلاصه کنم:

دوست ما ش.بهرامی مدعی بود که احتمالا من نمی دانم که لنین خوردنی است یا پوشیدنی و برای اثبات “لنینیزم” دست گلی بزرگتر را به آب سپرد! همانطور که قبلا گفتم ، لنینیستها و ایدئولوگها بحثی جدی نمی توانند ارائه دهند چرا که مجبورند از متد کد کشی استفاده کنند و روی منطق خودشان نایستاده اند. خوشبختانه دوران این کد کشی ها و منطق سازیها با ادبیات بزرگان مفقود گذشته. بیشتر تلاشی است کمدی و خوبست برای ما که ،این متدهای نخ نما را نشان خوانندگان دهیم و بگذاریم خودشان تصمیم بگیرند که باهاش چه کنند!

 

منابع دیگر:

(*) ش.بهرامی :  به آنانی که نمیدانند” لنین خوردنیست یا پوشیدنی”!

http://rowzane.com/fa/component/content/article/145-lenin/3937——q—-q.html

 سعید صالحی نیا: عرصه های باز نگری کمونیستی به تاریخ کمونیزم پاسخ به رحمت خوشکدامن

http://rowzane.com/fa/component/content/article/145-lenin/4016-1389-06-09-05-19-22.html

سعید صالحی نیا: نامه دوم به لنین در موضوع دفاعش از مجازات اعدام

http://www.azadi-b.com/J/2010/08/post_22.html

سعید صالحی نیا: چرا لنین را نقد می کنیم؟ پاسخ دوم به رفیق شاهو پیر خضرانیان

http://www.azadi-b.com/J/2010/08/post_477.html

 سعید صالحی نیا: “قرائتهای متضاد از کمونیزم کارگری” ٬ پاسخ دوم به کامران مزین

http://www.azadi-b.com/J/2010/08/post_474.html

سعید صالحی نیا: پاسخ به سیاوش شهابی و نظرش در مورد نقض آزادی از سوی لنین

http://rowzane.com/fa/component/content/article/145-lenin/3910-1389-05-28-05-21-59.html

سعید صالحی نیا: کدام “ضعفها و کمبودها” در دولت لنینی؟! پاسخ به رفیق مصطفی صابر در حاشیه نویسیش به نقد لنین

http://www.azadi-b.com/J/2010/08/post_7.html

سعید صالحی نیا: نمونه ای از “دفاع” ضعیف و عصبی لنینیستی از لنین پاسخ به رفیق محسن ابراهیمی

http://www.azadi-b.com/J/2010/08/post_5.html

سعید صالحی نیا: دوستی های خاله خرسه ای و خوردن “میوه ممنوع” ! پاسخ به رفیق محمد آسنگران

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/3866–q-q.html

سعید صالحی نیا:حزب کمونیست کارگری و اعتقادات سیاسی , در حاشیه اعتراض رفیق کامران مزین به انتشار مقاله ای در نقد لنین

http://www.azadi-b.com/J/2010/08/post_402.html

 سعید صالحی نیا: پاسخ به حامد خاکی و “دفاعش” از نقض آزادی بنام دفاع از لنین

HTTP://WWW.AZADI-B.COM/J/2010/08/POST_378.HTML

سعید صالحی نیا: پاسخ به لنین و درک مغشوشش از مقوله آزادی در حاشیه انتشار نامه های لنین به ماکسیم گورکی

http://www.azadi-b.com/J/2010/08/post_360.ht