پاسخ به سیاوش شهابی و نظرش در مورد نقض آزادی از سوی لنین

مقدمه برای خواننده:

بسیار خوشحالم که بحث من در مورد لنین و نقض آزادی با استقبال بسیاری از رفقا مواجه شد. اینکه موافق بوده اند یا موافق بحثی فرعی تر است اما اینکه در بحث شرکت کنیم و نظر بدهیم را من مهمتر می دانم. در جریان این بحثها رفقائی از درون جنبش کمونیزم کارگری و رفقائی از بیرونش نظر دادند. حساسیتها و رگ گردن بیرون زدنها نشان از این دارد که این بحثها هنوز در فضای چپ ایران باید پا بخورد. گرایشی راست که از چپ بیرون رفته طبعا این بحثها را از موضع راست پشت سر گذاشته و نقد کمونیستی از لنین هنوز دستهای ما را می بوسد.

من مدعی هستم که از موضع تئوری کمونیزم کارگری لنین را می شود براحتی نقد کرد. می شود نشان داد که لنین درکش از آزادی بسیار ضعیف بوده و جامعه روسیه بعد از انقلاب را با سرکوب و اعدام قدم به قدم پس زده و عامل پیشروی حکومت راست و عقب افتاده ناسیونالیستی دقیقا همین پس راندن مردم از حکومتشان با ابزارهای سرکوب و بنام “دیکتاتوری پرولتاریا” بوده است. لنین در بجشهای مهم دیگری هم دچار خطا بوده از جمله ارائه تئوری اتحاد با “بورژوازی ملی” در کشورهای خاور بر اساس اتحاد بر علیه امپریایزم. این گرایش لنین در کمینترن با حمایت از گرایشهائی مثل حید عموغلو و پایه گذاری گرایش توده ایستی در ایران خودش را ساختاری چپ ایران کرد. در واقع به نظر من حزب توده هم نمی توانست بدون گرایش “اتحاد با بورژوازی ملی بر علیه امپریالیزم” لنین ، ابزار “م-ل” خودش را کوک کند! تلاش من در بحثهای آتی این خواهد بود که همه اینها را نشان دهم.

از خواننده گرامی هم می خواهم به هر طریق ممکنه این بحثها را دنبال کند و درش شرکت کند.

از دید کلی تر هدف من اینست که نشان دهم چگونه کمونیزم کارگری از لنینیزم بعنوان نظریه بسته سیستمی لنینی فاصله گرفته و چرا مدعیان لنینیست حامی لنین در واقع حاملان تمامی نظریات نادرست لنین هستند . چیزی که در تئوری نادرست و در عمل خطرناک است و جان انسانها را در صورت به قدرت رسیدن این جریان لنینیست به خطر خواهد انداخت و شانس پیروزی انقلاب سوسیالیستی را ناممکن خواهد کرد! از این مقدمه بگذریم و برسیم به دیالوگ با رفیق جوانمان از سازمان جوانان کمونیست(رفیق سیاوش شهابی):

رفیق عزیزم سیاوش شهابی،

از اینکه نظرت را شجاعانه مطرح کردی متشکرم. حتما می دانی چرا می گویم شجاعانه! راستش همانطور که شاهدش بودی در فضائی که چند نفر لنینیست با رگهای برجسته گردنشان گرد و خاک هوا کرده اند و گاها مدعی نمایندگی از سنت کمونیزم کارگری هم هستند حرف زدن مقداری شجاعت لازم دارد. در اول نامه ات هم شما با “نظر شخصی” شروع کردی. چرا؟ مگر آدم مقاله می نویسد “نظر جمعی” است؟! همه مقاله های آدمها نظر شخصی شانست!

تنها رای های جمعی آنهائیست که به رای گذاشته شده و مصوبه شده. آیا شما به یاد داری که کمونیستهای کارگری در تاریخی مصوبه ای آنهم بنام تمامی نسلهای کمونیستها تصویب کرده باشند و از لنین و اعمالش در بست حمایت کرده باشند؟! من فکر نمی کنم! لذا اجازه بده توصیه اولم بهت این باشد که لازم نیست بنویسی “نظر شخصی”! این فقط نشان می دهد مقداری ملاحظه داری!

از این که بگذریم ، بگویم که مقاله ات سازمان لازمه را نداشت. مقاله با مقدمه و تیترها و سو تیترها نوشته بشود بهتر است. ذهن آدمی که مقاله شما را می خواند سرگردانست و تکلیف آدم در مقاله ات معلوم نیست. بسیاری از مقالات کنونی رفقای ما همینطور است. شکل سازمانیافته و آکادمیک را باید یاد گرفت و بکار برد. همینطور خلاصه نویسی و شفاف نویسی . اینهم امیدوارم بعنوان نظر اصلاحی بپذیری. اما اجازه بده چند نکته هم اضافه کنم:

 

آنچه من و شما با هم موافقیم:

اول:

ظاهرا شما اصل بحث منرا پذیرفته ای که عبارت بود از اینکه لنین ناقض آزادی بیان و تشکل در زمان به قدرت رسیدنش بوده و هیچکدام از رفقائی که اسم بردی نتوانسته اند بطور واضح و شفاف پاسخگو باشند که چرا لنین باید اعدام و دستگیری و بستن نشریات مخالف را بعد از به قدرت رسیدنش پیش ببرد. این نکته مرکزی بحث من بود. تا همینجا خوشحالم که شما کمونیست کارگری جوان به اهمینت مفهوم آزادی واقفی و نبودش را حتی در حکومت لنین نمی پذیری.

دوم:

اینکه بدرستی تلاش می کنی که نقد مشخص من به نقد آزادی در حکومت لنین را از مفهوم مثبت لنین بعنوان پرچمدار انقلاب اکتبر جدا کنی. اینرا متاسفانه رفقائی که نام بردی نتوانستند تشخیص بدهند یا نخواستند تشخیص بدهند تا ابزاری کنند برای تازیدن بی مورد به من!

آنچه من و شما مخالفیم:

اول: “متد کمونیزم کارگری”؟

شما مدعی هستی که اصل پایه ای بودن و مقدم بودن اقتصاد سوسیالیستی بر آزادی یک “متد کمونیزم کارگری است” که من (سعید صالحی نیا) پذیرفته ام نقضش کرده ام!

اینکه شما می گوئید اصلا “متد” نیست! این نتیجه گیری منصور حکمت است! متد با نتیجه گیری فرق دارد. متد نحوه نگاه کردنست و نتیجه گیری ماحصل فعالیت ذهن بر اساس متد روی واقعیات. آنچه شما می توانی بگوئی اینست که من با نتیجه گیری منصور حکمت (و نه لزوما کمونیزم کارگری) مخالفم که هستم!

اما چرا؟

ماتریالیزم “تاریخی” بر اساس “تقدم روابط تولید” بر مناسبات تولید و فرهنگ و سیاست استوار است. اولی را زیر بنا و دومی را روبنا می داند. این البته درک مکانیکی است که در اواخر عمر مارکس و به کمک انگلس تبدیل شد به یک مکتب جبری کامل. ایرادش چیست؟

به این گزاره توجه کن:

“اگر آزادی را عنصر روبنائی و ثانویه به مناسبات تولید و سوسیالیزم در اینجا بنامیم ، نتیجه اش این می شود که آزادی فقط با استقرار کمونیزم و نفی کامل کار مزدی میسر است. نتیجه اش اینست که حکومت سوسیالیستی بعد از حکومت اسلامی می تواند براحتی سرکوب کند و بگویئ “ما در حال گذاریم” فعلا می گیریم می بندیم چون هنوز مناسبات کاملا سوسیالیستی نیست! این دقیقا در زمان لنین انجام شد! لنین با ساختن تئوری “تقدم مناسبات تولید بر روینای سیاسی” توانست “سرکوب و نقش آزادیها را تئوریزه کند”!

من این نتیجه گیری منصور حکمت را ادامه درک مکانیک ماتریالیستی از تاریخ و “تقدم قرار دادن ” مناسبات به مفهوم آزادی می دانم که نتیجه گیری طبیعیش نقض آزادی است همانطور که شد!

همانطور که گفتم آزادی مکانیزم درونی هر سازماندهی سوسیالیستی واقعی است منجمله سازماندهی مناسبات تولید. تا جامعه آزاد نباشد حرفش را بزند و خودش را در حکومت شریک نبیند نمی تواند در پائین کشیدن مناسبات نابرابر دخالتگری کند.

در نتیجه من اعلام می کنم که اولا درک “متقدم دانستن مناسبات تولید” بر آزادی درکی مکانیستی است و خطرناک و دوما همیشه به نتیجه ای می رسد که لنین رسید!

مدعی هستم که متد کمونیزم کارگری “ماتریلیزم تاریخی” جبرگرا نیست. دینامیک و دیالکتیک مناسبات تولید و آزادی این دو را لازم و ملزوم یکدیگر می کند و وجود یکیشان را بدون دیگری غیر ممکن. جامعه با برقراری قانونی آزادی مطلق بیان حتی در دوره “گذار” می تواند پیشرویش را برای تغییر مناسبات تولید شروع کند! من این درک را درک علمی تر می دانم و بالطبع نزدیگنر به متد کمونیزم کارگری.

لنینیزم و درک علمی از آموزش لنین

شما در مقاله ات تکلیف لنینیزم معلوم نیست!

ایزم وقتی چشبید به لنین می شود اعتقاد به مجموعه یافته های لنین. مجموعه آثار را می گذاری در کیفت و راه می افتی در قرن بیست و یکم و مرتب کد می کشی و دستور غذای روزت را با آن منظبق می کنی. وای بحال کسی که بخواهد بگوید که این کتاب و “مجموعه آثار” درمان زمان ما نبست که می شود همان کاریکاتوری که چند روز اخیر بنام “پاسخ به سعید صالحی نیا” دیدی! به این می گویند “لنینیزم”! همانطوز که مارمسیزم و حکمتیزم هم همینجا به باتلاق می نشینند!

“ایزم” چسباندن به اسم آدمها عموما کشتن درک علمی است. علم “ایزم” بردار نیست. متد علمی دور آدمها تشکبل نمی شود. متد علمی اینست که حول مسئله تشکیل می شود و بدنبال پاسخ است و مرتب در خودش نقد می کند و از خودش عبور می کند. دنیای علم دنیای اضطراب است و ترس اما ترس از ماندن در نقطه قبلی! ایدئولوگها بر عکسند! از جلو رفتن می ترسند و در راحتند که در نقطه خودشان بایستند! این می شود که لنینی منجمد و ثابت را “پرچم همه خوبیها” می کنند همینطور که شاهدش بودی و رندانه در روز روشن از پاسخ به ساده ترین سوالات طفره می روند!

“اشتباه با درک امروز لنین را نقد کردن”!

می فرمائی:”

“اشتباه سعید صالحی نیا این است که دارد با مختصات تفکر سیاسی امروز لنین را نقد می کند”

این از وحشتناکترین لغزشهای شماست!

پس چگونه باید نقد کرد؟! نقد علمی اساسا همینست! گالیه وقتی نظرات قبلش را نقد می کند چکار می کند؟ وقتی اینشتین نظریه حرکت گالیله را نقد می کند مگر چه می کند؟ آیا دیده ای که اینها بیایند نظرات گالیله را “بر اساس شرایط تاریخ گذشته نقد کنند”؟!

خیر عزیز!

در علم نقد اینست که شما یافته های امروز را بگذاری جلوی تئوریهای قدیم و نشان دهی این تئوریها نه آنروز دزست بودند و نه امروز! به همین سادگی! آنها که خواهان درک “شرایط دیروز” هستند می شوند حامیان خجل محمد که گاها می گویند “محمد و جنایاتش را باید در زمان خودش تحلیل کرد!”

انسان امروز بر عکس عمل می کند! چرا؟ چ.ن به گذشته بدهکار نیست! چون قرار نیست در گذشته زندگی کند معیارش را درک کنونیش می گذارد و همه تاریخ را از این زاویه می سنجد.

این می شود که داریوش را ما جانی می خوانیم و کوروش را هم رویش! باج نمی دهیم به گذشته و نمی گذاریم گذشته بخواهد ما را خورد کند! یا لنین هم من اگر اینکار را بکنم عین متد علمی برخورد کردم!

از کجا می فرمائی من اشتباه کردم؟! بر عکس مدعی هستم کسانی که نقض آزادی توسط لنین را در زمان ضرب می کنند قرار دارند عین او در “شرایط گذار” همان جنایتها را تکرار کنند. به همین سادگی!

خلاصه کنم:

سیاوش عزیزم،

ضمن اینکه شجاعتت را می ستایم ازت می خواهم خوب به این چند استدلال من توجه کنی. خوشحال می شوم این بحث رفیقانه و سالم را ادامه دهیم. بر عکس خیلی ها فکر می کنم این بحثها لازمست. بدجوری هم لازمست. دلیلش سطح پائین برخوردهائی است که می بینی! چیزی هنوز در اذهان ما غائب است! هنوز خیلی عقبیم از واقعیت! اینجوری توان تغییر واقعیت را نخواهیم داشت!

زنده باشی

سعید صالحی نیا

 

منابع دیگر:

سیاوش شهابی: درکی وارونه از نقد به لنین

http://rowzane.com/fa/component/content/article/145-lenin/3899-1389-05-25-21-01-04.html

سعید صالحی نیا: کدام “ضعفها و کمبودها” در دولت لنینی؟! پاسخ به رفیق مصطفی صابر در حاشیه نویسیش به نقد لنین

http://www.azadi-b.com/J/2010/08/post_7.html

مصطفی صابر: در حاشیه بحث لنین و آزادی!

http://rowzane.com/fa/component/content/article/145-lenin/3873-1389-05-22-10-14-03.html

سعید صالحی نیا: نمونه ای از “دفاع” ضعیف و عصبی لنینیستی از لنین پاسخ به رفیق محسن ابراهیمی

http://www.azadi-b.com/J/2010/08/post_5.html

محسن ابراهیمی: در دفاع از لنین نماینده پرشور برابری، آزادی، انسانیت در حاشیه نامه صالحی نیا به “لنین عزیز”!

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/49-mohsen-e/3850–q-q.html

سعید صالحی نیا: دوستی های خاله خرسه ای و خوردن “میوه ممنوع” ! پاسخ به رفیق محمد آسنگران

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/3866–q-q.html

سعید صالحی نیا:حزب کمونیست کارگری و اعتقادات سیاسی , در حاشیه اعتراض رفیق کامران مزین به انتشار مقاله ای در نقد لنین

http://www.azadi-b.com/J/2010/08/post_402.html

کامران مزین: نامه به سایت روزنه در مورد درج مطلب سعید صالح نیا در مورد لنین

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/89-kamranmozayan/3835-1389-05-19-16-31-05.html

سعید صالحی نیا: پاسخ به لنین و درک مغشوشش از مقوله آزادی در حاشیه انتشار نامه های لنین به ماکسیم گورکی

HTTP://ROWZANE.COM/FA/ARTICLES-ARCHIEV/80-SAEED-SALEHI/3816-1389-05-16-15-50-06.HTML

سعید صالحی نیا: پاسخ به حامد خاکی و “دفاعش” از نقض آزادی بنام دفاع از لنین

HTTP://WWW.AZADI-B.COM/J/2010/08/POST_378.HTML

مجید آذری : لنین ودرک ایدئولوژیک از سوسیالیسم : درنقد نظرات ایدئولوژیکی چپ سنتی

HTTP://WWW.AZADI-B.COM/J/2010/08/POST_389.HTML

شاهو پیر خضرانیان: زنده باد لنین

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/111-misc/3869–q-q.html