بچه های آن دوره وقتی به دنیا میامدند اسمشان رافواد میگذاشتند، هنوز نمیدانستم فواد کیست، چیست، چه میخواهد. وقتی دوباره اسم محترمت را شنیدم ، مردم دهکده ما که کنار دیوار بغل مسجد خود را به آفتاب سپرده بودند، ادامه‌ی خواندن→

در حاشیه دادن جایزه نوبل به نادیا مراد دختر کرد شنگالی !
روزی نه چندان دور سران جنگ و سرمایه پشت درهای بسته فکرهاشان را رو هم گذاشتند وبا هم آفتی به نام داعش برای کشتن انسان کاشتند. او را مثل ماشین کوکی کوک کردند، راه رشدش را ساختند، برایش جا باز کردند، وظیفه اش را تایین کردند به هر سمتی که خواستند، فرستادند وخود به تماشای رشد بازی این نو نهال خود کاشتته نشتند ،وقتی هم بزرگ شد ثمره اش را خوردند. خدایان جنگ تا توانستن در این بازی خوردن ، کشتند، دزدیدند، ویران و مردم را آواره کردند. بعدها که کارشان تمام شد به جنگش رفتند واو را از کار انداختند. یکی از قربانبان وحشتناک این سناریو مردم شنگال بود. کسی یادش نرفته بر این مردم چه گذشت . اکنون یک از قربانیان شنگال را به نمایش گذاشته اند، او که از چنگ داعش قبلا رها شده بود، نزد خود آوردند، با هاش گریه کردند، پای صحبتهایش نشتند و نمایشی از عوامفریبی را در مجامع خود سازمان دادند. ادامه‌ی خواندن→

مادرانی دیگر!

چرا مادرانی دیگر؟! همه جای دنیا مادر همان واژه بی همتاست. همان موجود مهربانی است که برای حفظ بچه اش ناممکن ها را ممکن می سازد. اما اینجا حرف از مادرانی مبارز است که داستانهای نوشته نشده ای دارند. نوشتن از آنها ساده نیست، بررسی تاریخی، علمی ودقیقی میخواهد تا حقیقت آن ناممکن ها را که آنها ساختند برروی کاغذ آورد. وقتی رژیم رعب و وحشت جمهوری اسلامی با همه دستگاهای سرکوب و شکنجه اش برای شکستن روحیه این مادرها در کردستان بسیج میشود و درانجام این کارش ناکام می ماند، اشاره به داستان و زندگی انسانهایی دارد در هنگام رعب وحشتی که برایشان بوجود آوردند، احساس ترس نکردند. دراین نوشته کوتاه میخواهم آنهارا به یادم بیاروم. میخواهم از داستان فداکاری مادران کردستان بگویم ، داستان مبارزات رودروی آنها با رژیم اسلامی، داستان شکنجه و زندانی شدنشان، داستان از دست دادن فرزندانشان، داستان برگزاری مراسمهای علنی برای عزیرانشان ، داستان اتحاد و همبستگیهایشان، داستان روحیه بزرگشان و ….. همه اینها همان داستانها و تاریخ نوشته نشده آنهاست. این رزمندگیها حکایتهایی برای بعد از مرگشان نیست، بلکه اینها داستان امروز و آینده ماست .اینها را باید نوشت وبلند بلند گفت: مادران کردستان خورشیدی را جنباندند که زنده یاد فواد مصطفا سلطانی فراخوانش را داد. خیلی دوست دارم در وصف آنها حرفهای لایق خودشا ن را بنویسم ولی من نویسنده نیستم. محقق، تاریخ نویس و رومان نویس میخواهد تا آنها را طوری دیگر به قلم بکشد، نثر نویس میخواهد که باجملات و کلامی زیبایی دروصف آنها هنرنمایی کند.. ادامه‌ی خواندن→

همیشه گفته میشود که جنگ ادامه سیاست است. طبق این اصل میشود علتهای هر جنگی را تحلیل کرد و پرسید:چه چیز سبب جنگ میشود؟ چه طبقاتی در آن ذینفعند؟ شرایط تاریخی و اقتصادی شروع آن چیست؟ بر این اساس می توان هرجنگی را تجزیه و تحلیل کرد وعوامل، علتها و تنایج آن را برشمرد

ادامه‌ی خواندن→

چند وقت پیش بود که در یک نوشته کوتاه در رابظه با اینکه:” آیا بمب گذاریھای اخیرمناطق کردنشین، آینده کردستان خواھد بود” اشاره کرده بودم که خطر اینکه گروه ھا و باندھای مسلح اسلامی بعد از فروپاشی رژیم جمھوری اسلامی با توجه به اھداف و سابقه تاریخی خود و با توجه به حرکات و عملیات ھا و بمب گذاریھای اخیرشان در کردستان ، میتوانند جامعه را برای رسیدن به قدرت خود، به نا امنی و ھرج و مرج بکشانند .این شبکه ھای تروریستی می توانند از روند تشکیل ھر نوع دولتی که مورد دلخواه آنھا نباشد جلوگیری کنند و با توصل به چننین عملیاتھای تروریستی شیرازه جامعه را تحت عنوان جھاد به ھم خواھند ریخت . در مقابل ھر نوع آزادی و آزادیخواھی اولین کسانی خواھند بود که ایستادگی میکنند و دست به ترور شخصیتھا و انسانھا مدرن می زنند. بدتر از جمھوری اسلامی، ارتجاعی ترین قوانین مبتذل خود را به مردم با زور تحمیل خواھند کرد و خواست بر حق زنان را برای آزادی و برابری را سرکوب میکنند. آنجاھایی که بیشتر نفوذ دارند ، شیوه و رسم و یاسای مورد دلخواه خود راعملی خواھند کرد. ادامه‌ی خواندن→

امروزه به هر گوشه و کنار این دنیا که نگاه کنید شاهد اسفناکترین و دردناکترین خبرها میشوید که دل هر انسانی را  بدرد خواهد آورد. هر روزه شاهد تکه و پاره شدن  بدن آدمها و آوارگی و بی خانمانی هزاران انسان  میشویم که بدون هیچ  گناهی در عملیاتهای بمب گذاری و تروریستی توسط گروهها ودسته های کینه ای کشته میشوند. مردمی که در این میان  کشته میشوند یک طرف دعوا نیستند بلکه قشری از اعضای عادی  جامعه هستند که به دنبال در آوردن تکه نانی برای خود و خانواده اشان راهی بازار کار میشوند و از آنها فقط جناره اشان به خانه برمیگردد. ادامه‌ی خواندن→