الگوی انقلاب رنگی : قلبِ ساخت و ساز

مطالب ترجمه شده
December 23, 2019

گاهنامۀ هنر و مبارزه

23 دسامبر 2019

 

الگوی انقلاب رنگی : قلبِ ساخت و ساز

آندریوف کوریبکو

 

دربارۀ آندریوف کوریبکو

تحلیلگر سیاسی آمریکائی مستقر در مسکو، کارشناس امور استراتژیک ایالات متحده در آفریقا، اورآسیا، راه ابریشم نوین و جنگ ترکیبی  ست. او در حال حاضر به عنوان تحلیلگر سیاسی در آژانس اسپوتنیک کار می کند و دورۀ دکترا در انستیتو دولتی مناسبات بین المللی مسکو MGIMO بوده و  مونوگرافی « جنگ ترکیبی، رویکرد انطباقی غیر مستقیم برای تغییر رژیم» Guerres hybrides: l’approche adaptative indirecte pour un changement de régime (2015) یکی از نوشته های اوست. 

Le livre est disponible en PDF gratuitement et à télécharger ici

 

Par Andrew Korybko – Le 3 décembre 2014 – Source syncreticstudies.com

هدف

انقلابهای رنگی یکی از تازه ترین الگوهای بی ثبات ساز است که علیه دولتها [(دولتهای هدفگیری شده)][1] راه اندازی می شود. انقلابهای رنگی به بازیگران خارجی اجازه می دهد تا به شکل قابل قبول و حقیقت نما اتهام مداخلۀ غیر قانونی در امور داخلی دولتهای حاکم را از خود دور کنند، در حالی که انقلابهای رنگی با بسیج توده ها «قدرت مردمی»[2] آنها را از دیدگاه رسانه های جهانی گرا [3] مؤثر تر جلوه می دهد. علاوه بر این، تراکم جمعیت، شمار شهروندان معترض علیه دولت در عین حال به افزایش فشار روی دولت می انجامد و گزینشهای دولت برای مقابلۀ مؤثر علیه حرکت بی ثبات ساز را محدود می کند. هر انقلاب رنگی از الگوی یکسانی تبعیت می کند، و درک سرشت راه کارهای بی ثبات سازی که به کار بسته شده به دولتها اجازه می دهد که اقدامات مناسبی را برای مقابله با آن تدارک ببینند.

الگو

انقلابهای رنگی در قالب کنش و واکنش های پیچیدۀ چندین عامل صورتبندی و تبیین می شود، و می تواند به چندین دسته بندی نوعی یا مقولۀ زیر ساختی اولیه تقسیم شود :

* ایدئولوژی (Ideology)

* امور مالی(Finance)

* اجتماعی(Social)

* آموزش(Training)

* اطلاعات(Information)

* رسانه (Media)

این عوامل یکی بر دیگری به شیوۀ سلسله مراتب خاص در پنج سطح مختلف تأثیر می گذارد :

 

کنش و واکنش عناصر پی آمده در زیر حرکتی (m) را به وجود می آورند که با دو متغییر دیگر ترکیب می شود تا انقلاب رنگی را تولید کند :

* یک رویداد(e)]  ­[Evenement

* زیر ساخت فیزیکی [Infrastructure physique (p)]

فرمول حاصل برای انقلاب رنگی (R) به شرح پی آمده در زیر است :

m+e+p = R

در بخش های بعدی بطور مشخص همۀ متغییرها و کنش و واکنش های متقابل آنها توضیح داده خواهد شد.

توضیح دربارۀ متغییرها

این بخش به جزئیات عوامل شرکت کنندۀ خاصی می پردازد و هر یک متغییرها را توضیح می دهد.

ایدئولوژی

ایدئولوژی محور مرکزی هر تحولی در جهان است، و در مقام اندیشۀ راهنما روشنگر انگیزۀ همۀ عوامل دیگری ست که در  انقلاب رنگی دخالت دارد. بدون ایدئولوژی هر چه روی می دهد تهی، خالی از مفهوم و هدف خواهد بود. ایدئولوژی سنتی که انگیزۀ همۀ انقلابهای رنگی ست دمکراسی لیبرال نام دارد، و می خواهد دولتهای هدف گیری شده را از حکومتی که دمکرات ضد لیبرال (غیر غربی) تشخیص داده شده «آزاد» کند.[4]

 دمکراسی لیبرال در جلوه گاه های پسا مدرن کنونی خود توسعه طلب و خشن است. دمکراسی لیبرال به نظامهای ایدئولوژیک و ارزشهای آلترناتیو بسنده نمی کند بلکه در پی گسترش خود تا دستیابی به تسلط جهانی می کوشد. علاوه بر جنگ مستقیم علیه جوامعی که در مقابل پیشرویهای او مقاومت می کنند (صربستان، لیبی)، دولتهای لیبرال دموکرات (غرب) روشهای دیگری را نیز برای به زانو درآوردن دولتهای هدفگیری شده ابداع کرده اند. این روشها نه در قالب جنگ ناب بلکه در اشکال غیر مستقیم به کار بسته می شود که [در عین حال نسبت به جنگ سخت آشکار] به همان اندازه کارا و مؤثر است. نفوذ ایدئولوژیک در جامعه در یک انفجار فیزیکی به هدایت بخشی از شهروندان در درون خود کشور شدت می گیرد. دولت (و جامعه در مجموع) باید علیه بخشی از خودشان که علیه وضعیت موجود «به پا خاسته اند» مبارزه کنند، با یدک کشیدن اختلاف منافع و جنگ داخلی اجتماعی. بر اساس حجم تحریکاتی که از سوی تظاهر کنندگان طرفدارا لیبرالیسم دموکراتیک راه اندازی شده، و به همین گونه مدیریت نامناسب دولت در رویاروئی با بلوای اجتماعی، جنگ داخلی اجتماعی احتمالاً می تواند به سوی خشونت سوق یابد و سرانجام مختصراً به جنگ داخلی واقعی شباهت پیدا کند. این مورد به ویژه وقتی روی می دهد که اهل بلوا از سوی نیروهای خارج از کشور مسلح شده باشند ( و اگر مصمم به حمله علیه نیروهای امنیتی باشند یعنی مأمورانی که مأمور پراکندن گروه معترضان هستند) پیکرۀ فیزیکی انقلاب رنگی را تشکیل می دهند.

پس گفتیم که ایدئولوژی آغازگر هر انقلاب رنگی ست و شکلی از توسعه را پیشنهاد می کند که در قطب مخالف رژیم حاکم بوده و تعیین کنندۀ انگیزۀ گروه های طرفدار خود در راه اندازی تظاهرات عینی برای به کرسی نشاندن تغییرات است. بعداً خواهیم دید که اکثریت عظیمی از تظاهرکنندگان فعال حتا نمی دانند فعالیت های آنان از سوی قدرت بالاتری سازماندهی شده است (سازمان غیر دولتی، دولت خارجی). بر عکس، اغلب آنان، در پی اردوی اطلاعاتی سنگین به هدف ارتقاء ایدئولوژی بی ثبات ساز حقیقتاً به این باور می رسند که حرکت و عمل آنان خود بخود و «طبیعی» بوده و به معنای «پیشرفت» اجتناب ناپذیری است که همۀ کشورهای جهان نیازمندند که دیر یا زود بدان دست یابند. ایدئولوژی فرد فراتر از جمع (وجهۀ اجتماعی دمکراسی لیبرال) به هر معترض یا تظاهرکننده اجازه می دهد مشاهده کند که او قابلیت نفوذ یگانه و معنی داری در تحقق این تغییرات دارد.

امور مالی

هر ایدئولوژی برای تسهیل نفوذ خود در جامعه باید دارای زیر ساخت مالی باشد. پول روغن چرخ دنده ها و روانکار اجتماعی ست و امکانات بیشتری برای نفوذ به وجود می آورد. مگر اینکه از پیش پشتیبانی بالائی برای نفوذ ایدئولوژی در کشور هدف گیری شده وجود داشته باشد، سرمایۀ اولیه احتمالاً از خارج تأمین شده (دولت میزبانی که مشوق ایدئولوژی ست). این وضعیت در نخستین موج انقلابهای رنگی و بهار عرب وجود داشت. سرمایه گذاران خارجی برای آنکه جریانهای نو ظهور بتوانند به سرعت در آغاز خود گسترش یابند سرمایۀ ضروری را تأمین کردند. ولی اگر نفوذ ایدئولوژیک خارجی زیرساختهای اجتماعی خاص خود را بدون استفاده از امکانات مالی ایجاد کند، متغییر اجتماعی در صورتی که پایگاه مالی محکمی در اختیار نداشته باشد تا از فعالیتهای تبلیغاتی و آموزشی پشتیبانی کند قویاً در بُرد و کارآئی خود محدود خواهد شد.

تأمین مالی ستون فقرات هر انقلاب رنگی ست و نظریات جنبش اجتماعی را به حرکات ملموس عینی (زیر ساخت اجتماعی) تبدیل کرده، و تدارک «آشیانه» برای آموزش و پرورش ایدئولوژی را امکان پذیر می سازد. این آشیانه ها عبارتند از مؤسسات و سازمانهای گوناگون طرفدار «دمکراسی» و پیرامون «حقوق بشر» (به تعریف غربی ها). غالباً می توانیم آنها را سازمانهای غیر دولتی (ONG) تلقی کنیم، حتا اگر پیوند مستقیمی با دولت خارجی یا عناصر اپوزیسیون سیاسی نهادینه داشته باشند. این مؤسسات و مراکز برای فعالیتهایشان به پول نیازمندند، یعنی موضوعی که اهمیت حیاتی زیر ساخت مالی در محل را توضیح می دهد.

زیر ساخت مالی باید پیوسته برای تغذیۀ تلاشهای «جنبش انقلابی» پول تزریق کند، زیرا هر توقفی (هر چند کوتاه و مختصر) مستقیماً روی کارآئی عملیاتشان در میدان عمل و انترنت تأثیر می گذارد. دولتهای خارجی با واگذاری بودجه به مؤسسات می توانند سرمایۀ اولیه را برای شروع ایجاد مؤسسه و سازمان برای نفوذ در بطن دولت هدفگیری شده تأمین کنند، ولی در مرحلۀ بعدی، با آموزش مناسب به فعالان خواهند آموخت که چگونه خودشان سرمایه جمع آوری کنند. جمع آوری سرمایه هدفش تا حدودی تدارک خودگردانی مالی برای دستیابی به سه هدف است :

  1. محدود کردن تأثیرات منفی هر گونه توقف تأمین مالی از خارج.
  2. ایجاد شبکۀ مالی محلی که بتواند از دیدبانی دقیق دولت روی نقل و انتقال بین المللی پول بگریزد و قاچاق غیر قانونی پول نقد بین مرزها.
  3. ایجاد مؤسسه و سازمانی که بتواند بهتر در جامعۀ محلی به مدد فعالیت های تبلیغاتی و برای جلب توجهات عمومی ریشه بداوند.

وجود امکان مالی به انقلاب رنگی این امکان را می دهد که در جامعه به شکل عمیقی ریشه بدواند و در طول زمان نظریاتش را منتشر کند. هر اندازه امکانات مالی بیشتر باشد، شمار مؤسسات و سازمانها نیز به همان نسبت می تواند بیشتر باشد و افراد بیشتری را به خدمت بگیرد. بودجۀ مالی در ترکیب با زیر ساخت اجتماعی مستقیماً از پشتیبانی ایدئولوژی برخوردار است.

اجتماعی

این نوع از زیر ساخت مربوط است به اشخاصی که واقعاً در انقلاب رنگی دخالت دارند و مؤسسات و سازمانها معرف آن هستند. این نوع زیر ساخت موتور اصلی بسیج انقلاب است. پیش از «رویداد» به سه دسته تقسیم می شود :

  1. قلب (پیشگام)
  2. گروه (کارگران)
  3. شهروندان (طرفداران)

«رویداد» به این سه دسته اجازه می دهد که در یک واحد یگانه ذوب شوند، و بگونه ای جلوه دهند که گوئی انقلاب رنگی یک ابتکار واحد برآمده از محل است. زیر ساخت اجتماعی دارای سلسله مراتب جدی است و گروه اندکی که گروه پیشگام را تشکیل می دهند در تبانی با یکدیگر مجموع جنبش را کنترل می کنند. این واقعیت نه فقط برای مشاهده کنندۀ بیرونی بلکه به همچنین برای شهروندان و طرفداران نیز قابل رؤیت نیست، ولی این موضوع بسیار مهمی ست که برای درک تشکیلات زیر ساخت اجتماعی باید بدانیم.

قلب

افرادی که به قلب انقلاب رنگی تعلق دارند گروه پیشگامان راتشکیل می دهند. این فرادی که مؤسسات و سازمانها را در کنترل دارند خود را برای تحقق تحولات لیبرال دموکرات آماده می کنند.  [پیشگامان] از مهارت بالائی برخوردارند و تماس مستقیم با مشتری خارجی (ایدئولوژی و یا امور مالی) را حفظ می کنند. قلب هسته متشکل از شمار اندکی از مبارزانی ست که خود را کاملاً وقف آرمان می کنند به این معنا که کاملاً مخالف وضعیت موجود هستند و فعالانه برای مختل کردن آن می کوشند. می توانیم آنان را «افراطی های ایدئولوژیک» تعریف کنیم. این اشخاص قدرتمندترین بخش از جنبش در بطن کشور هدفگیری شده اند و وقتی برای راه اندازی انقلاب رنگی تصمیم گرفته می شود، این آنان هستند که مردم را با گفتمان تشویق آمیز به نفع آرمان خود فرا می خوانند یا همچنان در سایۀ سازمان جنبش به بازی نقش خود ادامه می دهند. بازداشت یا بخطر افتادن فردی که به این پایه تعلق دارد کارآئی سازمانی انقلاب رنگی را قویاً به مخاطره می اندازد.

گروه ها

افرادی که گروه ها[5] را تشکیل می دهند کارگران [انقلاب رنگی] هستند و در مرتبۀ پائین تر از هسته در قلب انقلاب رنگی واقع شده اند. گروه ها وظایف اداری یا استخدام کارمندان (یاران) را برای مؤسسه یا سازمان انجام می دهند. گروه ها «چهرۀ» سازمانند و غالباً اینها هستند که با شهروندان در تماس مستقیم می باشند. گروه ها اغلب کارها را برای مؤسسات و سازمانها به انجام می رسانند، در واقع ستون فقرات کارهای دشوار را تشکیل می دهند. گروه ها در خدمت هدف هستند ولی هنوز باید وفاداری تمام عیار خود را برای پیوستن به نخبگان در قلب «جنبش» ثابت کنند. هر گروهی آرزومندی ورود به هستۀ مرکزی در قلب انقلاب رنگی را در سر می پروراند، و فعالیتهای جنون آسا و نقش آفرینی های عمومی برای تبلیغ یا به نفع  ایدئولوژی از همین آرزومندی منشأ می گیرد. اگر فردی از اعضای گروه کاملاً به عنوان عضو هسته تعلق نداشته باشد، در صورتی که ضروری باشد به راحتی قابل حذف و جایگزینی در سازمان است (یعنی آنها را برای عملیات تبلیغاتی تحریک کننده می فرستند و سپس متوقف می شوند – بازداشت می شوند). شمار بسیاری از اعضای گروه ها برای مؤسسات و سازمانها نیروی قدرتمند و گرانبهائی به حساب می آید ولی یک عضو منفرد از گروه یک مهره بیشتر نیست.

شهروندان

شهروندان افراد عادی هستند که گروه ها با آنها در تماس می باشند. شهروندان فقط وقتی وارد زیر ساخت اجتماعی می شوند که به جمع طرفداران اهداف [انقلابی] تبدیل شده باشند. شهروندان می توانند وارد زیر ساخت فیزیکی بشوند یا نشوند (یعنی در راه پیمائی های همبستگی با انقلاب رنگی شرکت کنند)، ولی وقتی در راه پیمائی ها شرکت می کنند به مثابه قدرت نرم امتیاز گرانبهائی را عرضه می کنند. تصاویر رسانه ای از هزاران شهروندی که در گردهمآئی انقلاب رنگی شرکت کرده اند می تواند روی شهروندان دیگر نیز تأثیر گذار باشد و آنان را نیز به شرکت در تظاهرات و فعالیتها تشویق کند. همانگونه که دربارۀ اعضای گروه گفتیم، هر شهروند منفرد به تنهائی یک مهره است ولی در اشکال جمعی به «اسلحه» تبدیل می شود.

از دیدگاه سلسله مراتب نفوذ، فرمول چنین است :

قلب – گروه ها – شهروندان

از دیدگاه تعداد، فرمول بر عکس می شود :

شهروندان – گروه ها - قلب

به تدریج که زیر ساخت اجتماعی مهیا و اعضای جدیدی به آن افزوده می شود بودجۀ مالی برای مؤسسه یا سازمان در چارچوب جمع آوری سرمایۀ گروه ها نیز افزایش می یابد.

آموزش

 آموزش یکی از ضروریات هر انقلاب رنگی ست، زیرا سومین بخش از مثلث ناگفتنی (که در بالا توضیح دادیم) را تشکیل می دهد. این سطح از زیر ساخت قابلیت های همقطاران مالی، اجتماعی و اطلاعاتی را تقویت می کند :

مالی : گروه ها فن آوری جمع آوری سرمایه را می آموزند.

اجتماعی : گروه برای هدایت فعالیتهای تبلیغاتی و اطلاع رسانی جهت افزایش صفوف و گردآوری هر چه بیشتر طرفداران آموزش می بینند.

اطلاعات : گروه می آموزد که بهترین وب سایتها را ایجاد کند، مؤثرترین امکانات تبلیغاتی را به وجود بیاورد و از رسانه های اجتماعی بهره برداری کند.

آموزش می تواند در کشور و یا در خارج انجام گیرد. قلب (پیشگامهای نخبه) می تواند در خارج آموزش ببیند، در حالی که گروه احتمالاً می توان در داخل کشور از سوی قلب ( انقلاب رنگی)  آموزش ببیند. برای مؤسسه و یا سازمان خیلی مهم است که بتواند مشارکت خارجی را به شکل محکمه پسند و قابل قبولی نفی کند در غیر این صورت عملیات داخلی بی اعتبار خواهد شد. در این وضعیت بیشتر احتمال دارد که نخبگان بتوانند به خارج سفر کنند در حالی که گروه ها برای آموزشهایشان در داخل کشور باقی می مانند.

آموزش می تواند به شکل حضوری یا مجازی به افراد داده شود. در صورتی که برای اعضای نخبه یا قلب سفر به خارج خطرناک و یا موجب ظن باشد آموزشها از طریق انترنت انجام می گیرد. با وجود این، مؤثرترین آموزشها به شکل حضوری انجام می گیرد و «آموزش» آنلاین نمی تواند جایگزین تماس حضوری قلب و پشتیبانان آنان باشد. این امکان نیز وجود دارد که ضامن های [انقلاب رنگی] [سرمایه گذاران] نماینده ای به کشور هدفگیری شده برای آموزش تحت چنین شرایطی بفرستند، گرچه گسیل نماینده ممکن است برای آنها خطر آفرین باشد. اگر نماینده در حال ارتکاب به جرم لو برود، او و مؤسسه یا سازمان اعتبار خود را نزد مردم محلی از دست می دهند و آنچه که تا کنون بدست آورده اند دچار ریزش خواهد شد. مؤسسه یا سازمان بدون آموزش عینی کامل نخواهد بود و نمی تواند به ظرفیت کامل خود دست یابد.

اطلاعات

این سطح از زیرساخت به پخش و گسترش ایدئولوژی می پرازد و برای یارگیری زیر ساخت اجتماعی (گروه ها و شهروندان) دارای اهمیت فوق العاده ای ست. برای این امر دو عنصر اصلی وجود دارد :

- رسانه های اجتماعی

- امکانات تبلیغاتی

این عناصر در پی آمده توضیح داده می شود.

رسانه های اجتماعی

رسانه های اجتماعی برای پخش و گسترش ایدئولوژی مورد بهره برداری قرار می گیرد و به همینگونه به سهم خود برای ایجاد شبکۀ اجتماعی که باید به گروه شهروندان طرفدار تبدیل شود. پخش مؤثر رسانه های اجتماعی توسط مؤسسه و سازمان به شکل بی حد و مرزی انقلاب رنگی را تقویت خواهد کرد. شهروندان از رسانه های اجتماعی برای کسب گزارشات و گسترش جنبش استفاده می کنند، و این موضوع برای رسانه های رسمی که از ثبات دولت پشتیبانی می کنند مشکل ایجاد می کند. به این ترتیب، مهارت بدست آمده با موفقیت در زمینۀ رسانه های اجتماعی هدف نهائی اش ایجاد فضای اطلاعاتی دیگری ست.

امکانات تبلیغاتی

امکانات تبلیغاتی برای گسترش هدف آرمانی جنبش و بزرگ نمائی آن نقش بنیادی دارد. گرافیتی،  پخش جزوه، شب نامه در خیابانها و آفیش روی ساختمانها، نصب شعار، لوگوها و رنگها می تواند تبلیغات جنبش را بی وقفه در ذهن و روان عمومی تأثیر بگذارد. این ساز و کارها حتا به شهروندانی که طرفدار جنبش نیستند یادآوری می کند که برای انقلاب رنگی آینده ای وجود دارد و حضورش در جامعۀ آنان آشکار است. در واقع، این دسته از شهروندان تصور می کنند که چنین جنبشی اجتناب ناپذیر است و از پشتیبانی مهمتری برخوردار می شود که در واقع نباید از آن برخوردار می شد، بر این اساس آنان مجبور می شوند به « قطاری که در حال حرکت است» بچسبند و آن را بجای چیزی بگیرند که گوئی « جبهۀ برنده» است. تبلیغات در عین حال پیغامها و شعارهای جنبش را در اشکال ساده تری عرضه می دارد و  برای هر طبقۀ اجتماعی رویکردی کلی و تصاویر و مفاهیم ساده برای هضم افکار عمومی در خارج و داخل پیشنهاد می کند.

زیر ساخت اطلاعات در عین حال مسئول امور در پی آمده است :

- ابداع نرم افزار و استراتژی برای طراحی تظاهرات آینده

- مرتبط کردن مؤسسه/سازمان با دیگر اشخاص مشابه در کشور یا در خارج

- انتخاب نمادها/ نمادینه ترین سرودهای ملی، بناهای تاریخی معنی دار، میدانها، پارکهائی که باید با جنبش پیوند زده شود

بر این اساس، این نوع زیر ساخت جنبش را به جهان خارج متصل می کند و کارآئی پیغامش را بهبود می بخشد.

رسانه ها

این سطح از زیر ساخت نقطۀ اوج مجموع جنبش است. رسانه ها می تواند جدید (بلاگ، سایت گزارشات آلترناتیو) یا سنتی (تلویزیون، روزنامه) باشد.  زیر ساخت های مالی، اجتماعی، آموزشی و اطلاعاتی در پیوند با یکدیگر این پنجمین عنصر یا سطح را به وجود می آورد، و این سطح از زیر ساخت مسئول پخش در سطح توده ها در کل جامعه است. وظایف رسانه در انقلاب رنگی توجیه ایدئولوژی جنبش «انقلابی»، افزایش اعتبار و تحکیم درک حضور پر رنگ آن در جامعه است. از دیگر اهداف مهم تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی در خارج است. به این ترتیب [گسترش فعالیت رسانه های انقلاب رنگی] موجب قانونیت بخشیدن به جنبش در سطح بین المللی (غرب) و انتشار بیانیه های متعدد از سوی شخصیتهای سیاسی سطح بالا در داخل و خارج از کشور می شود. سیاستمداران داخلی که از جنبش پشتیبانی می کنند از پشتیبانی صریح سرمایه گذارانشان در خارج برخوردار می شوند که در عین حال ارتقاء سرنوشت کار سیاسی آنان را در صورتی که انقلاب رنگی به پیروزی برسد تضمین می کنند.

دو تخت پرش رسانه ای (رسانه های نوین و سنتی) در خدمت جذب هر چه بیشتر شهروندان قرار می گیرد که شاید احتمالاً برای پیوستن به جنبش تردید کرده اند، و آن را حاشیه ای پنداشته و اعتقادی به توفیق آن نداشتند. رسانه های جدید می توانند حتا روی رسانه های سنتی برای تفسیر رویدادهای مربوط به جنبش فشار بیاورند، به ویژه وقتی که رسانه های سنتی به دلایل سیاسی تمایلی به چنین کاری نداشته باشند. این احتمال نیز وجود دارد که شکافی بین رسانه های جدید و سنتی به وجود بیاید، با رسانه های نوین در جبهۀ جنبش و رسانه های سنتی در جبهۀ وضعیت موجود. وبلاگ نویسان و «روزنامه نگاران نوین» جزء پیشاگامان رسانه های نوین هستند، و مقاله های آنان باید به گسترش نفوذ رسانه های نوین طرفدار جنبش بیانجامد.

اگر رسانه های سنتی زیر فشار رسانه های نوین دربارۀ جنبش بنویسند، یا بر اساس نقاط مشترک با جنبش، این روند شهروندان ناآگاه را به جنگ داخلی و اجتماعی که جلوی آنها در شرف وقوع است نفوذ پذیر خواهد کرد و می تواند محرک ضد بیانیۀ دولت از طریق پاسخ رسانه ای باشد. البته، دولت موافق جنبشی که در پی واژگونی اوست نخواهد بود، و سرانجام مجبور می شود رسماً مخالفت خود را اعلام کند. این موضوع به جنبش اجازه می دهد رویدادها را به نحوی صورتبندی کند که گوئی دولت مخالفان سیاسی را «سرکوب می کند». چنین اتهامی خیلی در عرصۀ افکار عمومی غرب تأثیر می گذارد و می تواند به پشتیبانی شهروندان داخلی که از دولت طرفداری می کنند خسارت وارد کند.

مثلث ناگفتنی

مثلث ناگفتنی اصطلاحی ست برای تشریح رابطۀ متقابل بین زیر ساختهای مالی، اجتماعی و آموزشی. هر یک دیگری را تکمیل می کند و وقتی این مجموعه را در کل و با هم در نظر بگیریم مرکز قدرت و نفوذ جنبش را تشکیل می دهد. مثلت ناگفتنی مهمترین نقطۀ تلاقی جنبش است. سه واحد هر چه قویتر باشد جنبش قویتر خواهد بود. برعکس، اگر یکی از اضلاع مثلث ناگفتنی ضعیف شود بقیۀ جنبش نیز دچار ضعف می شود. این ضعف روی زیر ساختهای اطلاعاتی و رسانه ها (ژنوم مثلث ناگفتنی) نتایجی خواهد داشت، یعنی چیزی که کل انقلاب رنگی را به مخاطره می اندازد. بدون اطلاعات و رسانه های مؤثر جنبش دچار ریزش خواهد شد و احتمالاً از هم فرو خواهد پاشید.

 زیر ساخت اجتماعی مهمترین بخش مثلث ناگفتنی ست، زیرا مستقیماً سطح 2 تا 5 را تحت تأثیر قرار می دهد.

در نتیجه، همۀ گسترشهای منفی در وجه مالی و آموزشی (که وجه اجتماعی بدان وابسته است) روی مجموعۀ جنبش تأثیر می گذارد. گرچه اطلاعات نیز در وجه اجتماعی تأثیر گذار است، ولی فقط یارگیری را افزایش می دهد. یارگیری بدون کیفیت نامؤثر است و مؤسسات یا سازمانها بدون بودجۀ مالی عمل نمی کند.

توضیحاتی دربارۀ عوامل تأثیرات متقابل

سطح 1

- ایدئولوژی در راستای امور مالی : توجیه برای مجموع طرح

- ایدئولوژی  در راستای امور اجتماعی : انگیزه برای افراد برای پیوستن به جنبش

سطح 2

- امور مالی در راستای امور اجتماعی : هر چه تأمین مالی بیشتر باشد مؤسسات و سازمان های بیشتری امکان وجودی می یابند

- امور اجتماعی در راستای امور مالی : افزایش گروه ها می تواند به شرکت هر چه بیشتر مبارزان و جمع آوری بیشترین سرمایه بیانجامد

- امور مالی در راستای آموزش : آموزشهای بیشتری را ممکن می کند

- امور اجتماعی در راستای آموزش : آموزش بیشترین افراد اجازه می دهد که آموزش به شکل دائمی تری صورت گیرد

سطح 3

- آموزش در راستای امور مالی : آموزش فعالیت جمع آوری سرمایه به گروه ها

- آموزش در راستای امور اجتماعی : افزایش کارآئی فعالیتهای تبلیغاتی کیفیت بخش خدماتی را افزایش می دهد

سطح 4

- امور مالی در راستای اطلاعات : پرداخت بهترین اردوها و منابع اطلاعاتی

- اجتماعی در راستای اطلاعاتی : امکان تدارک بیشترین گروه ها را برای هدایت اردوی اطلاعاتی فراهم می کند

- آموزش در راستای اطلاعات : بهبود بخشیدن به کارآرائی اردوهای اطلاعاتی

- اطلاعات در راستای امور اجتماعی : کمک کردن به استخدام گروه ها و طرفداران از بین شهروندان

سطح 5

- امور مالی در راستای رسانه : پرداخت پوشش رسانه ای

- امور اجتماعی در راستای رسانه : مؤسسات و سازمانها موضوع عینی و قانونی برای مقاله ها تدارک می بینند

- اطلاعات در راستای رسانه : رسانه ها از اطلاعاتی که از سوی مؤسسات و سازمانها تهیه شده استفاده می کنند

 

 

 

رویداد

انقلاب رنگی فقط پس از یک «رویداد»[6] می تواند رسماً راه اندازی شود. این رویداد باید بحث برانگیز و جذاب و همسو کننده باشد (یا چنین جلوه داده شد) و باید همۀ انرژی متراکم شدۀ جنبش را آزاد کند. جنبش در کلیت فیزیکی خود در عمومی ترین اشکالی که می تواند به پا می خیزد (دست به تظاهرات می زند) و همۀ بخشهای آن با حداکثر ظرفیت بسیج می شوند. رویداد وهلۀ « خروج از جنگل » و ظهور آشکار برای جنبش است، به سخن دیگر «رویداد» ماشه ای ست که برای شلیک انقلاب رنگی به کار برده می شود.

رویدادها به شیوۀ گزینشی مورد استفاده قرار می گیرند، ولی جنبش می تواند درصورتی که تشخیص دهد فعلاً زیر ساخت ضروری و مناسبی برای توفیق انقلاب رنگی وجود ندارد از برخی رویدادها قطع نظر خواهد کرد. در نتیجه، منتظر رویداد دیگری باقی خواهد ماند، یا اینکه می تواند رویدادی بیافریند یا تحریک کند. جنبش فقط روی رویدای سرمایه گذاری می کند که از پیش برای آن اردوی اطلاعاتی موفقی راه اندازی کرده باشد. زیر ساخت رسانه ها می تواند یا نمی تواند کاملاً در وهلۀ تصمیم گیری برای بهره برداری از رویداد همآهنگ باشد، زیرا در این سطح کاملاً به خود رویداد بستگی دارد. این امکان نیز وجود دارد که زیر ساخت رسانه ها پس از خود رویداد مورد استفاده قرار گیرد تا افکار عمومی را از دیدگاه روانی برای پیوستن به انقلاب رنگی آماده کند. همه چیز به خود وضعیت و تصمیم گیری جنبش و سرمایه گذارانش بستگی دارد.

 نمونه های رویداد در پی آمده :

- انتخابات تقلبی

- زندانی شدن رئیس اپوزیسیون

- امضا (یا حذف امضا) دربارۀ قانون مورد بحث و جدل

- فشار دولت علیه اپوزیسیون یا تحمیل حکومت نظامی

- اعلام یا شرکت در جنگی که مردم از آن طرفداری نمی کنند

 

آنچه در اینجا مطرح کردیم فقط چند نمونه از آن موضوعی ست که رویداد [در متن انقلاب رنگی] می نامیم. مهم نیست که این رویدادها واقعاً به وقوع پیوسته باشد یا نه، ولی امر مهم صورتبندی آن در دریافت و چارچوبی ست که به عموم مردم عرضه می شود. ایجاد کاتالیزور برای رویداد دعاوی بیشترین اهمیت را خواهد داشت و نه ادله و مدارک حقیقی. همیشه باید به یاد داشته باشیم که جنبش می تواند یکی از این رویدادها را تحریک و به همینگونه چگونگی درک آن را در اذهان عمومی کنترل کند.

زیر ساخت فیزیکی

رویداد و استقرار زیر ساخت فیزیکی در پیوند با یکدیگرند. زیر ساخت فیزیکی دارای دو بخش است :

  1. اشخاص و بسیج فیزیکی آنان در پشتیبانی از انقلاب رنگی
  2. اشیاء فیزیکی، اماکن و مکان و استفادۀ استراتژیک از آنها

این دو عنصر در پی آمده توضیح داده می شود.

زیر ساخت فیزیکی 1

نخستین بخش وقتی ست که مستقر شده و به گسترش خود می پردازد، قلب به گروه ها و شهروندان طرفداران دستور می دهد تا در خیابان به شکل فیزیکی و رسمی پشتیبانی خودشان را از انقلاب رنگی به نمایش بگذارند. و اینک چند نمونه :

- حرکت برای « اشغال »

- تشکیل  جمعیت

- راه پیمائی و اعتراض

پیشرفته ترین نمونه ها باید به شکل کاملتری بررسی شوند :

حرکت برای « اشغال »

جنبش باید مکان نمادینه ای را «اشغال» کند تا مرکز فرماندهی قابل شناسائی داشته باشد. در چندین مورد، میدان مرکزی پایتخت است که اشغال آن قانون شهرداری را نقض می کند. در حالی که چنین حرکتی غیر قانونی ست برای دولت بهانۀ تحریک کننده ای را به وجود می آورد تا برای تخلیۀ فضاهای اشغال شده و اخراج تظاهر کنندگان اقدام کند. چنین حرکتی در صورتی که فیلمبرداری و پخش شود (از طریق رسانه های نوین یا سنتی) می تواند به تبلیغات ضد دولتی تبدیل شود و بیش از پیش جنبش را تشویق کند.

اشغال برای ظهور خود بخودی انجام می گیرد و حتا اگر اشغال خود بخودی از پیش وجود داشته باشد یا اعتراض (اعتراضی که از انقلاب رنگی پشتیبانی می کند) در محل تعیین شده یا هدف گیری شده حضور داشته باشد، جنبش از آن به نفع خود بهره برداری می کند و از این اشغال و جریان اعتراضی پیشین برای خود بخودی جلوه دادن اپوزیسیون ضد دولتی در جلوی صحنه  استفاده می کند.

در شهرها چادر صحرائی و تریبون بطور کلی در مناطق اشغالی بر پا می شود، و تظاهر کنندگان برای اقامت طولانی مدت در آنجا مستقر می شوند. نکتۀ مهم این است که منطقۀ برگزیده و اشغال شده 24 ساعت روی 24 ساعت و 7 روز روی 7 روز باید فعال باشد و یک گروه اندک از قلب انقلاب رنگی همیشه باید در محل حضور داشته باشند و فعالیتها را مدیریت کنند. اگر دولت با اشغال منطقه از سوی تظاهر کنندگان مخالفت کند، بازداشت اعضای قلب حاضر در صحنه در عین حال می تواند به افزایش اعتراضات و بی ثباتی بیانجامد، به ویژه وقتی که اعضای قلب مدیریت رسمی یک مؤسسه و سازمان « طرفدار دمکراسی» را به عهده داشته باشند. اعضای قلب و گروه ها در عین حال به کار تبلیغاتی مستقیم بین شرکت کنندگان می پردازند که برخی از آنان می توانند خیلی به سادگی فقط افرادی باشند که نسبت به رویدادهائی که در مکان نمادینه به وقوع می پیوندد کنجکاوی بخرج داده اند. این تبلیغات به جنبش امکان می دهد که زیر ساخت فیزیکی و اجتماعی خود را گسترش کند و شهروندان طرفدار را گردآوری کند.

مرکز فرماندهی در منطقۀ اشغالی معمولاً خوراکی و نوشیدنی برای شهروندان طرفدار تدارک می بیند. این ساز و کار به هدف مضاعف انجام می گیرد، ابتدا برای حفظ حضور دائمی 24 ساعت روی 24 ساعت و 7 روز روی 7 روز در محل، و سپس برای جذب هر چه بیشتر طرفداران. مرکز فرماندهی با رسیدگی و پذیرائی از طرفداران جذبه و اعتبار خود را نزد مردم افزایش می دهد. پذیرائی با خوراک و نوشیدنی در عین حال به تودۀ گردآمده اجازه می دهد که در اشغال اماکن و در تظاهرات اعتراضی دیگر نیز شرکت داشته باشند.

تشکیل جمعیت

انقلاب رنگی بدون انبوه جمعیت طرفداران کاملاً پوچ و بی معنی ست. در نتیجه، فن آوری برای تشکیل جمعیت برای تداوم حیات جنبش اهمیت بنیادی دارد. دو روش اصلی برای تشکیل جمعیت به شرح پی آمده است :

  1. از طریق تبلیغات در رسانه های جدید یا سنتی
  2. فراخوان به نسل جوانتر [با استفاده از بازی زبانی رایج بین آنان]

جنبش رویدادهای اشغال را برای تبلیغات و جلب توجه مردم اعلام می کند. قلب از رابطهایش در زیر ساخت رسانه ای (در رسانه های نوین و سنتی) برای نمایش آغازین درخواست می کند، ولی با ایجاد انبوه جمعیت و یا حرکات اعتراضی در نشریات داخلی و بین المللی به شکل مکمل جلب توجه می کند. ایجاد سیستم اطلاعاتی آلترناتیو (زیر ساخت اطلاعاتی) به شکل گسترده در خدمت تبلیغات قرار می گیرد.

فراخوان به نسل جوان برای انقلاب رنگی فوق العاده اهمیت دارد زیرا حضور بسیاری از افراد جوان به جنبش علیه سیستم در حال رکود و پوکیدگی چهره ای جوان و پر انرژی عرضه می کنند (اغلب رهبران دولتی خیلی از دبیرستانیها به دور هستند). این وضعیت نسل بارور خیلی قوی و مؤثر می نماید زیرا « تازگی» نظریات انقلاب رنگی را در مقابله با نظریات هیئت حاکمه قرار می دهد که گوئی باطل شده است. نسل جوان عموماً در مبارزۀ اقتصادی مرگ و زندگی روزمره که آنها را مجبور کند در طول روز کار کنند تعهدی ندارند. آنها خانواده های خودشان را دارند و طرفداران دیگر که می توانند از آنها پشتیبانی کنند و به این ترتیب برای تعامل و پشتیبانی دائمی از جنبش و تظاهرات فیزیکی وقت آزاد خواهند داشت. همانگونه که پیش از این توضیح دادیم، حضور دائمی در منطقۀ اشغال شده باید حفظ شود، و در این صورت افراد جوان، از نوع دانشجو احتمال اینکه در طول شب با جنبش باقی بمانند خیلی بیشتر از بازنشسته ها یا والدین میان سال است.

نسل جوان جذب «لذت» تسخیر مکان نمادینه توسط گروه معترضان می شوند. اصطلاح «Fun» می تواند به مدد برخی روشها به کار برده شود :

- کنسرت

- ترانه

- ظهور یک فرد مشهور (سلبریته célébrité)

- ورزش و بازیهای متنوع دیگر

برای نمونه های بالا حتا نیازی نیست که مشخصاً سیاسی باشد. مهم جذب هر چه بیشتر جوانهاست. حال اینکه جوانها به هدف سیاسی یا سرگرمی در آنجا حضور داشته باشند، رسانه ها آنان را به نام طرفدار جنبش ترسیم [و منعکس] می کنند. کاربست روشهای تبلیغاتی برای منعکس کردن وجهۀ جوان در اشغال مکان نمادینه، و به همینگونه ترسیم حضور معترضان جوان از طریق رسانه های نوین و سنتی افراد بیشتری از این گروه سنی را جذب خواهد کرد. لازم به یادآوری ست که حتا نیازی نیست که گروه نسل جوان الزاماً از اهالی پایتخت یا منطقۀ هدف گیری شده توسط اشغالگران و توده های معترض باشند، زیرا می توانند آنها را از مناطق دیگر برای شرکت در تظاهرات  [به محل بحرانی] منتقل کنند.

راه پیمائی و اعتراض

این دو راهپیمائی فیزیک به هدف نمایش گسترۀ پشتیبانی از انقلاب رنگی به تماشاگران همآهنگ شده و در عین حال برای بحرکت واداشتن طرفداران  نیز به کار می رود. سطوحی از زیر ساخت سازمانی باید از پیش در محل و پیش از حرکت انقلاب رنگی در محل آماده باشد تا از حداکثر ظرفیت راهپیمائی و اعتراضات بهره برداری کنند. در اینجا به چند نمونه از آنچه باید پیش از راهپیمائی و اعتراضات در نظر گرفته و سازماندهی شده باشد اشاره می کنیم :

- مکانهای ملاقات و راه ها (به انضمام وجه نمادینۀ آنها برای کمک به صورتبندی رویدادها)

- ساعت و روز (ها)

- امکان مسدود کردن راه علیه پلیس

- پرچم، بنر، اتومبیل با بلند گو برای پخش موسیقی ناسیونالیست (زیر ساخت فیزیکی 2)

- جائی که راه پیمائی/تظاهرات به نقطۀ اوج می رسد (معمولاً منطقۀ اشغال شده یا ساختمانهای دولتی)

کنترل راهپیمائی و اعتراض هم زمان با گروه های بزرگ، مقابله با چنین وضعیتی برای مداخلات پلیس مشکل خواهد بود. دست کم یک یا دو گروه معترض به مکان نهائی (نقطۀ اوج) می رسند حتا اگر پلیس در پی متوقف کردن آنها باشد. راهپیمائی و اعتراضات به شکلی ست که بزرگتر از آن چیزی که هست جلوه می کند و در عین حال طرفداران و تماشاچیان یبشتری را جذب می کند. توجه ویژۀ رسانه ها روی این رویدادها تمرکز می یابد و به این ترتیب به پیغام جنبش کمک می کند تا به سراسر کشور و شاید به سراسر جهان منتقل شود. قلب، گروه ها و طرفداران مدنی در تحرک خود تصور می کنند که به چیزی بزرگتر از خودشان تعلق دارند و در رویدادی بزرگتر شرکت دارند. با فشار مدیریت بازاریابی در تمام روز، چنین رویدادهائی می تواند خانواده ها را نیز جذب کنند. حضور هر چه بیشتر کودکان تصویر بهتری از جنبش عرضه می کند.

شرکت شخصیتهای سیاسی به نفع مخالفان موجب کاهش خطر توقف رویدادها توسط پلیس می شود. به این علت که پلیس ممکن است از بیم اینکه به «سرکوب مخالفان» متهم شود در بازداشت شخصیتهای شناخته شده تردید کند، حتا اگر تظاهر کنندگان سعی کنند پاسخ پلیس را تحریک کنند. جنین اتهامی می تواند به اعتراض بین المللی بیانجامد و قانونیت دولت را خدشه دار کند. اعتصاب غذا از ارزش برجسته ای برخوردار شده، به ویژه بین اشخاص بلند پایه در جامعه، می تواند این تصور را در اذهان به وجود بیاورد که گوئی دولت مسئول درد و رنج خود خواستۀ مبارزان است. در اینجا نیز یک بار دیگر خواننده باید بیاد داشته باشد که مهمترین نکته به نحوۀ بازنمائی رویدادها از سوی رسانه ها باز می گردد و نه آن چیزی که واقعاً روی داده است. اگر زیر ساخت رسانه ای به اندازۀ کافی برای متقاعد کردن مردم قوی باشد به نحوی که گوئی دولت اقدام به روشهای استبدادی و سرکوبگرانه کرده، این احساس نامطلوب هست که مردم بخاطر خواهند سپرد.

نقش رسانه های اجتماعی در زیر ساخت های فیزیکی 1

رسانه های اجتماعی در عین حال امنیت و ارتقاء انقلاب رنگی را عرضه می کند،  هر یک از عناصر بعداً بررسی خواهد شد.

رسانه های اجتماعی به مثابه امنیت

امروز افراد به انترنت دسترسی دارند و به مدد پیشرفتهای فنی شبکۀ سلولی تلفن همراه تصاویری را روی تلفن همراه ضبط می کنند. با ضبط رویدادهای مربوط به اعتراضات، شرکت کننده ها سعی می کنند از امنیت خودشان علیه ضد حملۀ دولت حفاظت کنند. به همین علت از اقدامات پلیس و دولت جلوگیری می شود زیرا نمایندگان دواتی که علیه تظاهر کنندگان دست به خشونت بزنند قویاً وضعیت قانونی را خدشه کرده و از پشتیبانی مقامات حاکم چه در داخل کشور و چه در خارج محروم خواهند شد. حتا اگر خشونت دولتی حاصل تحریک بوده باشد، تصویر حملۀ پلیس به تظاهر کنندگان بی سلاح قویاً در مردم تأثیر نامطلوبی خواهد داشت.

رسانه های اجتماعی در خدمت ارتقاء [انقلاب رنگی]

سکانس های ویدئو بی وقفه دربارۀ رویدادهای جنبش اعتراضی ( به علاوۀ فعالیتهای « سرگرم کننده» ) به قلب و یا رسانه های نوین و سنتی اجازه می دهد با استفاده از فن آوری های رسانه ای وضعیت را به نفع طرفداران اپوزیسیون صورتبندی کنند. ایجاد هشتگ (hashtags) توئیتر و گروه های فیسبوک به سازماندهی تصاویر و تفاسیر دربارۀ رویدادها در رسانه های اجتماعی کمک می کند، و به این ترتیب گزارشات را برای طرفداران و افراد علاقمند به موضوع قابل دسترسی تر  می کند. فردی تصاویر، متن یا توئیتهائی که به طرفداری از اپوزیسیون نوشته شده را در شبکه اجتماعی به اشتراک می گذارد و متعاقباً می تواند افراد دیگری را تشویق کند تا آنها نیز به سهم خودشان مطالب را  با دوستانشان به اشتراک بگذارند.  این روند به ایجاد واکنش زنجیره ای در شبکه های اجتماعی می انجامد و سرانجام به «انفجار» توجهات و پشتیبانی ها در قاعده منتهی می شود. هدف نهائی «تبدیل شدن به ویروس» است.

تظاهرات یا سپر انسانی برای جنبش

تظاهر کنندگان، به ویژه شهروندان طرفدار برای جنبش (انقلاب رنگی) به مثابه سپر انسانی ناخودآگاه به خدمت گرفته می شوند. حضور انبوه گروه شهروندان بی سلاح از قلب و گروه های سازمان یافته در مقابل اقدام مستقیم پلیس حفاظت می کنند. هر چند که دولت بتواند برای بازداشت سازمان دهندگان و مبارزانی که در منطقۀ اشغال شده اردو زده اند تصمیم بگیرد، برای دستیابی به هدف باید از دریای جمعیت شهروندان عبور کند، به ویژه وقتی یک مکان مرکزی به اشغال درآمده باشد. در نتیجه، خطر تلفات ناخواسته و خسارات جانبی که مسی تواند احتمالاً به شهروندان تحمیل شود (به ویژه اگر جنبش برای اعمال خشونت علیه دولت دست به تحریکات عمدی نیز بزند) قویاً شدید خواهد بود. به این ترتیب، قلب و گروه ها پشت شهروندان طرفدار در امنیت پنهان می شوند و از آنان بجای سپر انسانی ناخودآگاه استفاده می کند، یعنی وضعیتی که دولت را در موضع حساسی برای اقدام یا انفعال علیه سازماندهندگان قرار می دهد.

زیر ساخت فیزیکی 2

دومین شکل از زیر ساخت بیشتر سنتی ست زیرا از تریبون، بلند گو، بنر و مانند اینها استفاده می شود. این اشیاء فیزیکی هستند که در تظاهرات عینی در کوران انقلاب رنگی مورد استفاده قرار می گیرند و اردوهای تبلیغاتی رسانه ای، و برخی از آنها با زیر ساخت اطلاعاتی در پیوند تنگاتنگ است. همۀ این امور باید از پیش آماده شده باشد و هیچ کاری خود بخودی (Ex nihilo)  نیست. برای مثال، تربیونهائی که در مناطق اعتراضی و اشغالی مستقر شده پیش از آغاز انقلاب رنگی باید تهیه شده باشد، به همین گونه چادرها و مواد غذائی و نوشیدنی مناسب برای شهروندان طرفدار. تریبونها پیش از رویدادهای مربوط به اعتراضات در محل کار گذاشته شده اند و چادرها می تواند پیش از و یا در کوران رویدادها مستقر شود. امکان پذیر نیست که همۀ آنچه را که برای توفیق انقلاب رنگی ضروری ست هم زمان در محل و یا هم زمان تدارک دید. در نتیجه شبکۀ تماس ها و تنظیمات از پیش باید آماده شده باشد[7].

این وجه منطقی انقلاب های رنگی که غالباً ندیده گرفته می شود، با وجود این مشخصاً دعاوی آنان مبنی بر «خود بخودی» بودن جنبش را افشا می کند. عکسها و دوربینهای فیلمبرداری که با دقت کار گذاشته شده تا رویدادها را به بهترین شکل ممکن برای جنبش بازنمائی کند، به همین گونه جایگاه آفیش ها و پوسترهای اپوزیسیونها یا ناسیونالیستها. ابزارهای چاپی که در کوران رویدادهای اعتراضی استفاده می شود باید پیش از تصمیم برای آغاز انقلاب رنگی ذخیره شده باشد، زیرا تدارکات تبلیغاتی کافی باید برای استفادۀ فوری آماده باشد. پرچمها، بنرها، تی- شرتها و دیگر ابزارکارهای انقلاب رنگی باید قابل رؤیت و به شکل انبوه تولید شده و در رویدادهای رسمی استفاده شود. جمعیت افراد غیرقابل تشخیص بدون تمرکز که وحدت آنها قابل رؤیت نیست کارآئی ندارد و ضروری ست تا تظاهرات یکپارچه، با همبستگی مشخص با جنبش از دیدگاه گزینشی نشان داده شود.

نتیجه گیری

انقلاب رنگی بازی پیچیده ای با چندین قطعۀ مختلف است که هم زمان با هم عمل می کنند. جنبش باید به شکل صحیح هر 6 زیر ساخت خود را پیش از آغاز بی ثبات سازی عمومی تدارک ببیند، و با این حساب فقط به یک رویداد [نمادینه] برای تحریک پشتیبانی و توجیه حرکاتش نزد مردم نیاز خواهد داشت. زیر ساختهای فیزیکی به جنبش اجازه می دهد تا توجهات را به سوی خود جلب کند و به انقلاب رنگی رنگ و لعاب مردمی و خود جوش بزند. درک مناسب همۀ اجزاء تشکیل دهندۀ عملیات انقلاب رنگی می تواند به درک عمیقتر این راهکار نوین جنگی هدایت شده علیه دولتهای ملی یاری رساند، و به همین گونه تشخیص آسیب پذیریها می تواند در ایجاد استراتژی ضد-انقلابی مؤثر مورد بهره برداری قرار گیرد.

 

 

Note de syncreticstudies.com

یادداشت مرکز مطالعات میان رشته ای

 

انقلاب رنگی و پدیدۀ بهار عرب مورد توجه خاص ما در این وبلاگ بوده زیرا یکی از اصول تاکتیکی جاری در ژئو پلیتیک و ژئو استراتژی است که در عین حال روی الگوی همتا یا مابین رشته ای اتکا دارد. این امر شامل روانشناسی تودهها، بازاریابی و تبلیغات، جامعه شناسی، ایدئولوژی و زمینه های دیگر است.

مقالۀ حاضر باید به مثابه یک طرح کلی در نظر گرفته شود با توضیحات و تقسیمات مربوط به ساخت و ساز ویژۀ آن.  ما قویاً توصیه می کنیم که در عین حال دو مقاله در پی آمده را بخوانید که تاریخ، نمونه های مربوطه در گسترش نظریه و کاربست آن در جهان واقع را بررسی می کند.

 

 

Liens

Autres liens

lesakerfrancophone.fr : Neuf thèses sur la guerre dans laquelle nous sommes engagés

conscience-sociale.fr : La clé de l’histoire moderne

 

لینک متن اصلی :

https://lesakerfrancophone.fr/le-modele-de-la-revolution-de-couleur-expose-du-coeur-du-mecanisme

ترجمۀ حمید محوی

گاهنامۀ هنر و مبارزه/پاریس/21 دسامبر 2019

 

پیش از این از آندریوف کوربیکو بفارسی ترجمه و منتشر شده است

  1. جنگهای ترکیبی : 1. قانون جنگ ترکیبی
  2. جنگهای ترکیبی : 2. آزمون نظریۀ جنگ ترکیبی در مورد سوریه و اوکراین
  3. جنگهای ترکیبی : 3. پیشبینی جنگهای ترکیبی درآینده
  4. جنگ ترکیبی : 4. در هارتلند بزرگ (1)
  5. جنگ ترکیبی : 4. در هارتلند بزرگ (2)
  6. جریان تظاهرات کنونی در ایران از خارج هدایت نمی شود
  7. جنگ ترکیبی علیه بولیوی : رویکرد انطباقی غیر مستقیم در تغییر رژیم
  8. کودتای نظامی در بولیوی پایان جنگ ترکیبی نیست
  9. مرگ البغدادی هیچ چیزی را در وضعیت داعش تغییر نخواهد داد

 

 

[1]  مترجم : در این نوشته جملاتی که داخل کروشه [...] نوشته شده اضافات مترجم برای تسهیل درک مطلب و روان کردن متن است.

[2]  مترجم : در سرتاسر این متن کلمات و جملاتی که داخل گیومه و به شکل مایل نوشته شده به این معناست که باید آن را تردید آمیز و ساختگی تلقی کنیم.

[3]  مترجم : به معنای رسانه های حاکم در غرب (آمریکا و اروپا) . رسانه های جهانی گرا، لیبرالیست، نشریات آتلانتیست نیز نامیده شده است. منتقدین در جبهۀ آلترناتیو این نشریات را «دروغ رسانه» نیز نامیده اند. روزنامه نگارانی که برای این رسانه های جهانی گرا، لیبرال، آتلانتیست کار می کنند غالباً از دیرباز « سگ های نگهبان» و « فاحشه » نامیده شده اند.

[4]  مترجم : درشت نمائی ها از مترجم است.

[5]  مترجم : Cohorte در عین حال معنای نظامی رسته یا لژیون نیز دارد.

[6]  مترجم : برای مفهوم «رویداد» در جنگ ترکیبی مراجعه شود به همین نویسنده در  : جنگ ترکیبی : بخش 3 پیشبینی جنگهای آنیدۀ ترکیبی. از هم گسیختن افسار خشم

[7]  مترجم : برای مثال می توانیم تبلیغات خیلی فوری پیرامون قتل ندا آقاسطان را به یاد آوریم. از تصاویر او در انترنت تا نقاب و عکس گروهی با نقابی از چهرۀ ندا. ماجرای ملاقات نامزد قدیمی او (مدتها پیش از هم جدا شده بودند و حالا به عنوان مدعی العموم به میدان می آید) و ملاقاتش با بنیامین نتانیاهو در تل آویو و داستان به اندازه ابهام آمیز بود که حتا رژیم حاکم نیز با ضد حملۀ تبلیغاتی و انتشار فیلم دستکاری شده از صحنۀ قتل او پاسخ گفت...


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com