جنگ همه‌جانبه نظام ضد بشری جمهوری اسلامی با تشدید بازداشت‌ها و احکام صادره علیه مردم تحت ستم ایران!

گروه کمونیست‌های انقلابی سنتز نوین در ایران
September 10, 2019

جنگ همه‌جانبه نظام ضد بشری جمهوری اسلامی با تشدید بازداشت‌ها و احکام صادره علیه مردم تحت ستم ایران!

 

تشدید بازداشت‌ها و احکام صادره ازچه‌روست و در چه شرایطی به وقوع پیوسته است؟

 

شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۸ احکام متهمان پرونده هفت‌تپه توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران صادر گردید و فعالان کارگری و مدنی این پرونده به زندان‌های طویل‌المدت محکوم شدند.

طبق اخبار گزارش شده توسط رسانه‌ها، هفت متهم پرونده اعتراضات هفت‌تپه، ازجمله اسماعیل بخشی، درمجموع به ۱۱۰ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدند. طبق حکم دادگاه انقلاب تهران اسماعیل بخشی به ۱۴ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق، محمد خنیفر به شش سال حبس تعزیری، سپیده قلیان، امیر امیرقلی، امیرحسین محمدی فرد، ساناز الهیاری و عسل محمدی هرکدام به ۱۸ سال حبس تعزیری محکوم شدند.  اما این احکام ظالمانه تنها احکام صادر شده نیست. ظرف چند ماه اخیر بازداشت نویسندگان(ازجمله اعضای کانون نویسندگان ایران)، فعالین زن، فعالین محیط‌زیست، دانشجویان، معلمان،  فعالان اقلیت‌های ملی و مذهبی  و دیگر  عرصه‌های مختلف اجتماعی بیشتر و احکام فرمایشی دادگاه‌های جمهوری اسلامی سنگین‌تر شده است.

یک روز بعد در یکشنبه ۱۷ شهریورماه، ابراهیم رئیسی که یکی از اعضا موسوم به هیئت مرگ در تابستان سال ۱۳۶۷( به همراه حسین‌علی نیری حاکم شرع، مصطفی پورمحمدی نماینده وزارت اطلاعات در هیئت مرگ، مرتضی اشراقی دادستان تهران، اسماعیل شوشتری، ناصریان رئیس زندان گوهردشت که در بازجویی‌های ۲ دقیقه‌ای حکم اعدام هزاران نفر از مبارزان دگراندیش را  صادر نمودند) بود و هم‌اکنون رئیس قوه قضاییه ایران، دستور "ویژه‌ای" برای "تجدیدنظر و رسیدگی منصفانه" در خصوص "احکام صادره در برخی پرونده‌های اخیر" داد.

 

برای پاسخ دادن به سؤال اساسی که تشدید بازداشت‌ها و احکام صادره ازچه‌روست و در چه شرایطی به وقوع پیوسته است؟؛ نیاز است که دو نکته مهم با رویکرد علمی و جهتگیری استراتژیک برای ساختن یک جنبش برای انقلاب کمونیستی در نظر گرفته شود:

 

۱

 هنوز سکانس نمایشنامه مسخره تلویزیونی "طراحی سوخته" که طبق آن کارگر عدالت‌خواه اسماعیل بخشی و فعال کارگری سپیده قلیان مجبور به "اعتراف" و  "اظهار ندامت" از عدالت‌طلبی‌شان شدند و  اتهامات مهندسی‌شده متعددی علیه بقیه دستگیرشدگان در اذهان مردم از یاد نرفته است که بلافاصله سکانس دیگری بر پرده صحنه جامعه در روز سوم بهمن به وقوع پیوست و جیره‌خواران وزارت اطلاعات دوباره بخشی و قلیان را بازداشت نمودند!

"تجدیدنظر و رسیدگی منصفانه" احکام صادره یک عقب‌نشینی شیادانه حساب‌شده و پرده مضحکی از یک سکانس جدید نمایشنامه سران جانی، ستمگر و مستبد جمهوری اسلامی است اما در ابعادی بس گسترده‌تر...

 

در نظام جمهوری اسلامی ضد بشری چیزی به نام "رسیدگی منصفانه به احکام صادرشده"  وجود ندارد.

نه فراموش می‌کنیم و نه می‌بخشیم

بنابراین نباید فراموش کرد که طبق سوخت‌وساز این نظام ضد بشری و تاریخ ننگین دستگاه قضائی‌اش در احکام صادرشده آن‌چنان تغییری صورت نخواهد گرفت. سال‌ها زندان حال هرچند سال که صادر شود یک حکم ظالمانه و مستبدانه مرتبط با ماهیت این نظام است و فعالین کارگری و نویسندگان( ازجمله اعضا کانون نویسندگان) و معلمین و دانشجویان و فعالین زن حتی یک روز هم نباید در زندان باشند.

ضرورتی که جمهوری اسلامی با آن روبروست از یک‌سو به خاطر ایزولاسیون(منزوی بودن) در سطح جهانی در ارتباط با تشدید احکام تحریم‌های اقتصادی از طرف پدرخوانده نظام جهانی سرمایه داری-امپریالیستی یعنی رژیم فاشیست ترامپ-پنس، و از سوی دیگر  با رشد روزافزون اختلاف طبقاتی ایران را به یک انبار باروت که هر زمان امکان وقوع یک انفجار برای زدن چکش بر آخرین میخ تابوت نظام جمهوری اسلامی قریب‌الوقوع، تبدیل کرده است؛ و  کارگران، زنان و معلمان و دانشجویان،نویسندگان، اقلیت‌های ملی و مذهبی و به‌ویژه اقشار و طبقات فرودست در عمیق‌ترین لایه جامعه با رشد تضادهای حاد اجتماعی در داخل کشور به تنگ آمده‌اند و دیگر حاضر نیستند تحت شرایطی که از طرف نظام جمهوری اسلامی بر آن‌ها تحمیل می‌شود زندگی کنند، مشروعیت ستمگران و استثمارگران جانی و اختلاسگر جمهوری اسلامی به‌طور روزافزون از طرف مردم به زیر سؤال می‌رود و لب به سخن می‌گشایند و در دادگاه مردم از طرف قضات اصلی جامعه(مردم)  کلیت این سیستم ضد بشری را به چالش گرفته‌شده است؛

بقول محمّد انوری

 این مناصب که دیده‌ای جزویست

کار کلی هنوز در قدرست

باش تا صبح دولتت بدمد

کاین هنوز از نتایج سحرست

 

نیروهای انتظامی و ضد شورش، جیره‌خواران سپاه و بسیج، ارتش، دم‌ودستگاه مزدوران لمپن و چاقوکش وزارت اطلاعات، دستگاه مخوف زندان و شکنجه و قوه قضائیه همگی در خدمت و حفاظت از سیستم ضد بشری جمهوری اسلامی هستند و به‌ویژه در اوضاع کنونی حاکم بر جهان سرمایه‌داری-امپریالیستی از سوی رژیم فاشیست ترامپ-پنس برای برقراری نظم نوینش بر جهان (که در مورد ایران، جمهوری اسلامی را مانعی در مقابل برقراری نظم نوینش می‌بیند و  در سیاست ایزوله شدن روزافزون جمهوری اسلامی به خاطر تشدید تحریم‌های اقتصادی از طرف دولت فاشیست ترامپ-پنس و مسدود شدن منبع مالی اصلی گردش "خون سیاه"-نفت و گاز-  در شاهرگش که قبلاً به آن اشاره مختصری شد، به‌پیش گذاشته‌شده است) که نقش تعیین‌کننده‌ای بر وضیعت داخلی و شکل‌گیری ضرورت‌های پیش روی جمهوری اسلامی دارد، مصمم‌اند که به قیمت فقر و بدبختی، تحمیل زندان درازمدت و شکنجه‌های روانی و فیزیکی با صدور احکام فرمایشی و مهندسی‌شده ظالمانه به مردم ستمکش ایران، و با اتکا به شقاوت و بی‌رحمی تاریخی منعکس‌شده در آیه‌های قرآن برای "شکنجه و زجرکش کافران" و   "مُفْسِدان فِي‌الْأَرْض‎" حتی ذره‌ای  بیم در ارتکاب به جنایت علیه بشریت و کشتار میلیون‌ها نفر از مردم ایران برای سرپا نگه‌داشتن و ادامه عمر ننگین نظام جمهوری اسلامی ندارند.

 

۲

جمهوری اسلامی با صدور حکم‌های سنگین،بگیروببند، سرکوب و زندان خواهان خفه کردن هرگونه صدای حق‌طلبانه و انفجار بشکه باروت توده‌های مردم در نطفه است.

صدور احکام ظالمانه طویل‌المدت پیام ارعاب‌گرانه و بی‌شرمانه سران دیکتاتور جمهوری اسلامی به میلیون‌ها ناراضیان ستمکش فرودست است که "جایمان محکم است"، "خیال کوتاه آمدن نداریم" و ابزار سرکوب، زندان و شکنجه در دستشان که تا مفرغ به خون جوانان و مبارزان ایران آغشته است  و مشت آهنین زواردررفته‌شان را به رخ می‌کشند؛ این‌یک مبارزه ایدئولوژیک از سر استیصال برای واردکردن آه و شوک به مردم و نیروهای مبارز است؛ ولی احکام صادر شده نشان‌دهنده این است که جایتان محکم نیست و چقدر وضعیت سیاسی و حاکمیت‌ نظامتان نامشروع، بی‌ثبات و شکننده است.

سران رژیم جمهوری اسلامی می‌دانند که دیر یا زود توسط انقلاب توده‌ها به زباله‌دان تاریخ فرستاده خواهد شد و این حکم‌ها را برای خالی کردن دلِ مبارزان انجام می‌دهد تا شوکی باشد در میان مبارزان.

این نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی نه‌تنها قابل رفرم نیست بلکه به خاطر فشاری که از طرف امپریالیسم به آن واردشده است و ضرورت پیش‌رویش روزبه‌روز به توده‌ها و پیشروان بیشتر فشار می‌آورد و مشت آهنین مستبدش برای سرکوب را بیشتر و خونین‌تر به کار می‌برد.

بنابراین جمهوری اسلامی با صدور احکام بر ضد این افراد و فعالین، می‌خواهد به دو نکته اشاره کند، اول اینکه ماندنی است و دوم برای شوک واردکردن به فعالین بخصوص کمونیست‌‌ها است.

رژیم جمهوری اسلامی با شرایطی که در آن قرار دارد ماندنی نیست ولی خودبه‌خود سرنگون نمی‌شود و باید با یک انقلاب کمونیستی که یگانه راه برون‌رفت توده‌ها از این ستم است، نابود و سرنگون گردد. انقلابی که هدفش محو کلیه تمایزات طبقاتی، کلیه روابط تولیدی که مبنای تمایزات طبقاتی است، کلیه مناسبات اجتماعی که منطبق بر آن روابط تولیدی است، و دگرگون کردن کلیه ایده‌هایی که منطبق بر آن روابط اجتماعی است.

جنبش انقلابی کمونیستی و کمونیست‌های انقلابی به‌عنوان یک نیروی پیشگام رهاگنندگان بشریت در مبارزه رهایی‌بخش نیاز دارد ایده‌های واهی و غیرعلمی خود را بدور اندازد و جنبش فرودستان را به یک مرحله بالاتر و رسیدن به گام تهاجم علیه نظام سرمایه‌داری ایران با رویکرد علمی در تحلیل از شرایط مشخص کنونی یعنی درک علمی واقعیت عینی(ضرورت ما) به همان‌گونه که است و دائماً در حال حرکت و تغییر است، رهبری کند. برای پیروزی بر دشمن، جنبش توده‌های تحت ستم و استثمار نیاز ضروری دارد که توسط رهبری انقلابیون کمونیست و به‌ویژه کمونیست‌های انقلابی معتقد به سنتز نوین از حالت دفاعی و خرده‌کاری‌های عکس‌العملی احساساتی بیرون بیاید و علیه دشمن ضعیف شده ولی همچنان قدرتمند(البته و فعلاً در کوتاه‌مدت) در یک فرایند و با اتکا به رویکرد علمی و استراتژی علم انقلاب کمونیسم وارد یک خیز تهاجمی شود. فاز تهاجمی که فعلاً و در کوتاه‌مدت از طریق مبارزه مسلحانه توده‌ای امکان‌پذیر نیست و باید با اتکا به مبارزات و اعتراضات سراسری پایدار غیرخشونت‌آمیز ( تا رسیدن به آن لحظه انقلابی برای پیشبرد مبارزه مسلحانه قهرآمیز با اتکا به رهبری مستحکم و به میزان زیادی الاستیسته، و تسریع در حین انتظار ظهور یک اوضاع انقلابی را کشیدن) در کف خیابان‌ها شهرهای سراسر ایران، اعتراضاتی که به‌طور روزمره و روز و شب ادامه داشته باشد و متوقف نشود، و شرایط سیاسی را برای رفتن نظام جمهوری اسلامی با مشارکت میلیون‌ها نفر از توده‌های تحت ستم و استثمار و شرکت خلاقانه‌شان برای انتخاب آینده‌ای درخشان و نویددهنده که تنها از طریق ایجاد جامعه نوین رادیکال متفاوت-جامعه سوسیالیسم نوین- قابل حصول است، را فراهم کند.         

تنها و یگانه راهی که می‌تواند کلیه احکام ظالمانه را از بین ببرد و کلیه زندانیان سیاسی و فعالین مبارزات اجتماعی را آزاد نماید، و امکان بوجود آوردن یک جامعه کاملاً متفاوت و بهتر-جامعه نوین سوسیالیستی- برای رسیدن به هدف نهایی(جامعه جهانی کمونیستی) فراهم نماید از طریق بسیج و سازمان‌دهی میلیون‌ها نفر از توده‌ها برای ساختن یک انقلاب رهایی‌بخش تمام‌عیار کمونیستی است.

هم‌اکنون شرایط برای کمونیست‌های انقلابی فراهم شده است که جنگمان را بسیار گسترده‌ و عمیق‌تر گردانیم، و به‌طور تهاجمی به بازسازی و باز‌سازمان‌دهی یک جنبش انقلابی برای فراهم نمودن سرنگونی جمهوری اسلامی اقدام نماید. برای رسیدن به چنان هدفی ما باید هرگونه اثرات باقی‌مانده در رویکردمان (افکار  نقطه نظرات مرتبط با پس‌مانده گذشته بودن) را که ما نماینده منافع اساسی کدام طبقه تاریخی جهانی(پرولتاریای انقلابی) هستیم و برای چه هدف نهایی و آینده‌ای مبارزه می‌کنیم را با حفظ مسائل امنیتی و تلفیق کار نیمه علنی و مخفی از بین ببریم. برای همین باید به سوا لاتی حیاتی که در مقابل ما قرار دارد با رویکرد علمی و بدون پیش گذاشتن روایت‌های ذهنی‌گرایانه پاسخ دهیم. سؤالاتی همچون:

آیا ما اجازه داده‌ایم که سازوکار دفاعی به خاطر موفق نبودن در سرنگونی جمهوری اسلامی ظرف ۴۰ سال گذشته از جایگاه مشخصی در فکرمان برخوردار شود و بنابراین بیم آن داریم که باز موفق نشویم؟  به این سازوکار فلج‌کننده تا حد نسبی که ممکن است حقیقت داشته باشد، باید با درک علمی ضرورت کنونی پایان داد. کلیه مبارزات و اعتراضات ما بر ضد دشمن‌مان جمهوری اسلامی به‌حق  بوده‌اند. تلاش‌ها، ازخودگذشتگی‌ها و شجاعت‌هایی که ظرف ۴۰ سال گذشته از طرف کمونیست‌های انقلابی  صورت پذیرفته است به‌طور نسبی تأثیرگذار بوده است، اما برای بستن لوحه جمهوری اسلامی دیگر کافی نیست و نیاز است که با رویکرد و متدولوژی علمی(علم ماتریالیسم دیالکتیک) در تشخیص ضرورت کنونی پیش‌رویمان بازسازی شود. تنها افراد و گروه‌هایی که باید احساس شرم کنند آن‌هایی هستند که ظرف ۴۰ سال گذشته مردم را تشویق به رفرم این نظام ضد بشری کرده‌اند و مبارزات خودجوش توده‌های تحت ستم و استثمار به سلاخ‌خانه حاکمان جمهوری اسلامی رهسپار کرده‌اند و بر عمر این نظام ضد بشری افزوده‌اند.

آیا ما اجازه داده‌ایم که با تبلیغات ضد کمونیسم به نقش کمونیست‌ها در مبارزات و اعتراضات ۴۰ سال اخیر که بسیار رایج و متداول و فراگیر شده است، در حالت دفاعی قرار بگیریم؟ اگر جواب به این سؤال مثبت است، باید این سازوکار و رویکرد را از بین ببریم و از آن گسست قطعی نماییم. نه‌تنها شرکت کمونیست‌های انقلابی واقعی در اعتراضات گذشته و کنونی با تمام دستاوردها و کمبودهای جدی‌اش نقش یک نقطه پرقوت کلان که شناخت توده‌های تحت ستم فرودست و نقش رهبری را می‌تواند به سطح بالاتری ارتقاء دهد(و باید هم چنین باشد)، را ایفا می‌نماید؛ بلکه در تاریخ جهان حتی یک مورد از کوتاه آمدن در برابر حرکات ضد کمونیسم که جنبش توده‌های تحت ستم و استثمار را تقویت نموده باشد و توده‌ها را برای حصول منافع اساسی‌شان به پیروزی رسانده باشد وجود ندارد. درواقع در سراسر تاریخ ترس از برچسب خوردن به اتهام کمونیست بودن ابزاری کنترل‌کننده‌ای نخ‌نما شده‌ای است در دست حاکمان نظام ارتجاعی مستبد در جای‌جای جهان برای خاموش کردن مخالفان مختلف سیاسی‌شان بوده است. و به‌راستی چرا کلیه مبارزان حتی آنان که کمونیست  نیستند با چنین برچسبی ضد کمونیسم در سراسر تاریخ نظام منسوخ سرمایه‌داری خاموش و سرکوب شکنجه، زندان و اعدام می‌شوند؟ و باید این سؤال را در مقابل توده‌هایی که تحت تأثیر چنان رویکردی قرار دارند گذاشت که: وحشت حاکمان نظام سرما‌یه‌داری از کمونیسم چیست؟  و پاسخ درخور با رویکرد علمی به آنان آموخته شود.

 

آیا ما اجازه داده‌ایم كه نقش و مأموریت كامل جنبش کمونیستی انقلابی در بعضی مواقع توسط اعتراضات خشمگین خودبه‌خودی و خودجوش فوری تحت‌الشعاع قرارگرفته شود؟ مثلاً در مورد فرجام دنباله‌روی از جنبش سندیکالیستی و برخی از مدعیان کمونیست که رویکردشان کارگریستی و اکونومیستی است و برای گرفتن حق‌وحقوقشان که در جای خود به‌حق است و حتی اگر برای کوتاه‌مدت در گرفتن خواست‌های محسوسشان موفق شوند (برای مدتی)، باید بدون ذره‌ای احساسات عمیقاً فکر کنیم. که آیا این اعتراضات خودجوش و آنان که این اعتراضات را به سطح یک تئوری اکونومیسم(دنباله روی از حرکت خودبخودی توده ها و اینکه گویا هر چه توده‌ها بگویند حقیت است) ارتقاع می‌دهند برنامه بزرگ‌تر و کلانتر نظام جمهوری اسلامی برای ادامه حیاتش را متوقف می‌کند؟ آیا این نوع اعتراضات به رهایی کامل بشریت از یوغ سرمایه می‌انجامد؟  آیا نیاز مبرم ما برای دست یافتن کامل برای آماده‌سازی مردم برای راندن این رژیم از قدرت نیست؟

آیا نباید به نکته صحیح که طرف رفیق باب  آواکیان  در مثابل کمونیستها قرار داده شده است فکر کرد که:

«آنچه مردم فکر می‌کنند بخشی از واقعیت عینی است، اما واقعیت عینی توسط آنچه مردم فکر می‌کنند تعیین نمیشود. [تأکید در متن اصلی]

این جمله بسیار مهمی است. آنچه مردم فکر می‌کنند بخشی از واقعیت است که ما با آن سر و کار داریم، واقعیتی که به صورت عینی وجود دارد. و اگر آن را تشخیص ندهید، نمی‌توانید نیاز به دگرگون کردن شمار بسیار زیادی از آنچه مردم فکر می‌کنند را تشخیص دهید، زیرا بیشتر مردم تحت تأثیر روابط بورژوایی و روبنای سیاسی بورژوایی چیزی نمی‌دانند و  سرشان را مثل الاغ در ماتحتشان می‌کنند. این بدان معنا نیست که آنها نمی‌توانند یاد بگیرند، اما این واقعیت فعلی است. مهم است بدانیم که آنچه مردم فکر می‌کنند بخشی از واقعیت عینی است؛ شما باید این را بفهمید و تلاش کنید با آنچه  که مردمفکر می‌کنند و در هر کجا که منطبق با واقعیت واقعی نباشد، مبارزه کنید- که به حد بسیار زیادی به طور خودجوش(خودبخودی) است. اما، واقعیت عینی با آنچه مردم فکر می‌کنند تعیین نمی‌شود- مثل این نیست که "خوب، این حقیقت شما است و من حقیقت خودم را دارم ، و شما نمی‌توانید بگویید که حقیقت شما بهتر از حقیقت من است." چیزی به نام حقیقت هر کسی وجود ندارد. حقیقت نباید صاحب داشته باشد. حقیقت عینی است.»


 

 

جنگ نظام جمهوری اسلامی ضد بشری علیه مردم تحت ستم و استثمار باید توسط همین مردم در یک انقلاب اجتماعی توده‌ای با شرکت میلیون‌ها نفر متوقف شود!!

در نظام جمهوری اسلامی ضد بشری چیزی به نام "رسیدگی منصفانه به احکام صادرشدهوجود ندارد.

سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ضد بشری هم مطلوب، هم ممکن  هم ضروری است.

انقلاب کمونیستی و نه چیزی کمتر!

 

۱۷ شهریور ۱۳۹۸

گروه کمونیست‌های انقلابی سنتز نوین کمونیسم در ایران

 

 

 

ما کمونیست‌های انقلابی باید طبق ضرورت پیش‌روی‌مان به‌طور برجسته‌ای و بدون ذره‌ای ابراز تأسف و پشیمانی یک جنگ همه‌جانبه را در همه‌جا برای رسیدن به هدف مأموریت تاریخی‌مان، اعتراضات توده‌ها را جسورانه رهبری کنیم و جرئت به‌پیش بردن و همکاری با بسیاری از افراد و گروه‌های مختلف  دیگر برای تحقق این مأموریت با حفظ استقلال سیاسی، تئوریک و تشکیلاتی(رهبری یک هسته مستحکم با الاستیسیته زیاد که دائما باید گسترش یابد) داشته باشیم. ما باید برنامه راندن و سرنگونی این رژیم از قدرت را مقابل همه جامعه قرار دهیم- و یک سازمان تهاجمی را بسازیم که بتواند این واقعیت را عملی کند.


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com