جمهوری اسلامی از روز تولدش همزاد زن ستیزی است.

احمد پوری
March 06, 2019

جمهوری اسلامی از روز تولدش همزاد زن ستیزی است.
به کارزار زنان علیه هرگونه خشونت و تبعیض جنسیتی و بی عدالتی نژادی و طبقاتی بپیوندیم!
بدون آزادی زنان، آزادی مردان و به طبع آن آزادی بشریت ممکن نیست!
سن قانونی ازدواج برای دختران حتی در افغانستان 16سال، بنگلادش 18 سال و ایران 13 سال ولی برای سنین کمتر با اجازه والدین و دادگاه مجاز است!
چهل سال حاکمیت جنایتبار جمهوری اسلامی خردستیز در ایران، همزاد زن ستیزی است! یکی از غرورانگیزترین ابعاد مبارزه مردم ایران علیه بنیادهای ارتجاعی و ننگین جمهوری اسلامی، چهل سال مبارزه مستمر زنان در تمام اشکال و سطوح انفرادی و اجتماعی است.
درچهلمین سال خیزش زنان علیه حجاب اجباری و هرگونه تبعیض جنسی و طبقاتی بدفاع از مبارزات زنان ازادیخواه برخیزیم!

آزادی زنان در یک نگاه استراتژیک
در قرن هجدهم زنان برای سواد آموزی مبارزه می کردند...
کلیساها و مساجد و ادیان الهی در طول تاریخ بزرگترین دشمن و مانع تحصیلات و اشتغال زنان بودند...
در قرن نوزدهم کسب حق رای و برابری با مردان، مهمترین خواست زنان مبارز و آزادیخواه و فمنیست بود... مارکسیسم در سطح تئوریک و مارکسیستها در میدانهای مبارزه عملی برای کسب حق رای زنان و محو هر نوع استثمار و سرکوب زنان و طبقات تحت ستم، امواج مبارزات سیاسی و اجتماعی زنان را به اوج های ناشناخته ای ارتقاء دادند... قابل توجه است که آلکساندارا کولونتای اولین زنی در تاریخ بشریت است که در سال 1917 بعد از انقلاب سوسیالیستی اکتبر، در دولت لنین وزیر شد!...
یادمان نرود در کشور سوئیس که ثروتمندترین و زیباترین بوتیک کشورهای سرمایه داری است، زنان در سال 1971 حق رای کسب کردند!... زنان در فرانسه در سال 1944 ، سوئد 1921 ، و در ایالات متحده در سال 1920 حق رای را کسب کردند!... در کشورهای نفت خیز عربی خاورمیانه و مرکز اسلام و بهترین دوستان امریکا و اروپا تا پایان قرن بیستم زنان از حق رای محروم بودند! بعد از قرن بیست و یکم زنان در این کشورها حق رای را بدست آوردند! بجز عربستان سعودی که مرکز اسلام و قبله مسلمانان است، هنوز هم زنان حق رای را کسب نکرده اند تا چه رسد به آزادی و برابری اجتماعی و سیاسی واقعی!...
در قرن بیستم بویژه بعد از جنگ دوم جهانی زنان خواهان برابری واقعی با مردان در کلیه میدانهای علمی و تخصصی و شغلی و اجتماعی بودند... در سه دهه پایانی قرن بیستم به میمنت دولتهای رفاه و رقابت با کشورهای سوسیالیستی زنان تا حدودی این گونه آزادی و حقوق برابر را در کشورهای اروپایی بدست آوردند! ... اریک هابساوم معتقد است: یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین موفقیت های زنان در دهه های پایان قرن بیستم، کسب حق کنترل زاد و ولد و بر بدن خود بود...
زنان آزادی کنترل زاد و ولد و بربدن خود را در مبارزه مستقیم علیه مذاهب اسلام و مسیحیت و یهودیت کسب کردند...
سرعت تحولات اجتماعی و مبارزات زنان برای نابودی هرگونه تبعیض و برابری با مردان در نیم قرن اخیر بیشتر از تمام مبارزات تاریخی از دوران برده داری تا کنون بود!...
در قرن بیست و یکم به احتمال قوی زنان به برابری واقعی با مردان خواهند رسید. با توجه به سرعت رشد علم و تکنولوژی و پیامدهای آن در تحولات اجتماعی، می توان امیدوار بود که بقایای قوانین و خرافات خردستیز مذهبی که طبق آیات الهی، زنان را مورد تبعیض منفی قرار می دهند بطور کامل از زندگی اجتماعی محو شود!
البته اگر نظام سرمایه داری جهان را نابود نکرده باشد و بدون جنگ های ویرانگر جهانی جای خود را به نظامی عدالت محور و حافظ محیط زیست و بشریت بدهد... آزادی زنان در نظام سرمایه داری تا جایی است که در عرصه کار و اجتماع موجب تولید سود بیشتر برای طبقه حاکم باشند... باورهای رهبران فعلی امریکا و رئیس جمهور امریکا در مورد زنان گویای نوع برابری زنان و مردان در نظام سرمایه داری است...
آزادی واقعی زنان در همبستگی با مردان در جهت ساختن دنیایی انسانی عملی خواهد شد... یادمان باشد که میلیاردها انسان اکنون روزی کمتر از دو دلار درآمد دارند و سطح تحصیلات و امکانات مالی آنها مانع از دستیابی به تلفن همراه و اینترنت است... این شکاف رشدیابنده بین فقیر و غنی هرگز در نظام سودمحور و سرمایه داری حل نخواهد شد!... زنی که روزی کمتر از یک دلار درآمد دارد چگونه می تواند معنی آزادی و برابری را بفهمد؟... صحبت از حقوق مساوی سیاسی و اجتماعی برای چنین افرادی که تعدادشان تقریبا یک میلیارد نفر است یک طنز تلخ است!... در نظام سرمایه داری شایستگی افراد و حقوق اجتماعی و سیاسی شان به میزان ثروتشان وابسته است!...

تجاوز به زنان در جنگهای امپریالیستی و اسلامی
در جنگهای امپریالیستی که بنام دفاع از حقوق بشر یا حقوق زنان انجام می پذیرد، زنان و کودکان اولین قربانیان جنگها و بی ثباتی سیاسی و اقتصادی هستند. خوشبختانه تجاوز به زنان و کودکان در جنگ بعنوان جنایت جنگی شناخته شده ... ولی علیرغم انکار ژنرالها و سیاستمداران جنگ افروز، تجاوز به زنان و کودکان یک استراتژی شناخته شده در جنگهای جاریست...
در جنگهای "اسلامی" نیازی به انکار و دورویی نیست! با توسل به آیات مقدس الهی تجاوز به زنان اسیر بعنوان غنیمت جنگی تبدیل به حقوق طبیعی ارتش اسلام و یک وظیفه شرعی و مقدس می شود!... آیت الله هایی را که براساس آیات الهی مقدس تجاوز به زنان دهات و شهرهای کشوری را که توسط "ارتش اسلام" اشغال شده مجاز می شمارند، عجیب است که هنوز بعنوان جنایتکاران جنگی یا جنایتکاران علیه بشریت، در دادگاه های بین المللی محاکمه نمی کنند؟!... چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی در عمل به معنی چهل سال جنگ با زنان برای پس گرفتن حقوق اجتماعی زنان و بازگردندان آنها به دوران برده دااری در تمام ابعاد زندگی خصوصی و اجتماعی، بوده است! مبارزه برای جاری کردن احکام شرعی دوران پارینه سنگی علیه زنان از اطاق خواب گرفته تا میادین عمومی و کنج سلولهای انفرادی و شکنجه گاههای زندانها، حتی تا لحظه اعدام جاریست!...

وضعیت زنان در قرن بیست و یکم در حکومت عدل الهی از زبان رهبران جمهوری اسلامی
" حسین میرمحمد صادقی رئیس گروه جزا و جرم‌شناسی دانشگاه «شهید بهشتی» تهران با ابراز تأسف نسبت به اینکه امروز قاچاق زنان یک تجارت میلیارد دلاری شده احتمال داده قاچاق زنان دومین جرم سازمان‌یافته بعد از قاچاق مواد مخدر در ایران باشد..."
" مهدی کوچک‌زاده نماینده مجلس شورای اسلامی: صیغه به معنای لذت بردن است؛ هرکس خجالت می‌کشد، من نمی‌کشم !" ...
" هر دو خواهر نماینده مجلس آماده ی سرویس دهی به جوانان نیازمند هستند!... آقای کوچک زاده افزودند: «اسلام دین کاملی است و برای تمامی مشکلات بشریت راه حل دارد. راه حل اسلام برای جوانانی که امکان ازدواج ندارند، صیغه کردن است و ما بایستی تمام قد و بدون ترس از غوغا سالاری دشمنان، به جد این سنت الهی را تبلیغ و ترویج کنیم.» عضو فراکسیون انقلاب اسلامی در پایان افزودند: «پس از صحبت های من در مجلس، یکی از نمایندگان نزدم آمد و پس از کلی حاشیه رفتن گفت “من میدونم شما دو تا خواهر جوان دارید، وجدانن اگه کسی بخواد اون ها رو صیغه کنه، شما قبول می کنید؟... اگه صیغه شدن خواهران من، کمکی به ترویج این سنت الهی میکنه، من اصلن مخالفتی ندارم و همین جا اعلام میکنم از فردا درب خانه ی ما به روی متقاضیان باز است و هر دو خواهر من آماده ی سرویس دهی به جوانان نیازمند هستند.” "
در نظر مومنینی که مدعی هستند اسلام مقام زن را ارتقاء داده،... اراده و خواست زن بعنوان یک انسان کوچکترین معنایی ندارد! زن در یک کلمه ابزاری برای سیر کردن شهوات و احساسات مردان است!... به همین دلیل این نماینده مجلس شورای اسلامی بدون اینکه کوچکترین نیازی به مشورت با خواهرانش داشته باشد، در راه اسلام خواهرانش را همانند یک ابزار بی جان برای مصرف مردان مسلمان در اختیار جوانان مسلمانی قرار می دهد که به برای فرونشاندن آتش شهوت خود به چنین ابزاری نیازمندند!... زنان درست مثل زمین کشتزار بی اراده و مفعول مطلق فاعلی بنام مردان است! بی جهت نیست که حضرت محمد در قران از زبان خدا می گوید: " به کشتزارهای خود درآئید، در آمدنی!" ... این است معنی واقعی احترام به زن و عدالت الهی و اسلامی!... زنان حتی حق عاشق شدن، یا طلاق گرفتن و ... را ندارند!
از زمان مشروطیت تا حالا بزرگترین مانع تحصیلات و آزادیهای اجتماعی و سیاسی زنان در ایران مذهب و روحانیون بودند!...

وضعیت زنان در اروپا
آمارهای تجاوز و خشونت به زنان در کشورهای اروپایی هنوز هم شوک آور است... طبق معتبر ترین تحقیقات سازمانهای اروپایی حداقل یک سوم زنان مورد آزار و اذیت جنسی واقع می شوند! در اروپا تعداد زنانی که حداقل یکبار در طول عمر خود مورد تجاوز واقع شده اند بیش از 9 میلیون نفر است یعنی اگر همه آنها را در یک کشور جمع کنیم بیشتر از جمعیت کشور اتریش می شود! ... همانطوریکه در نمودارهای زیر می توانید ملاحظه کنید، مسئله باورنکردنی این است که در ثروتمندترین کشورهای اروپایی مانند هلند و دانمارک و نروژ و سوئد و فنلاند این رقم از متوسط 33% اروپا بیشتر است، بویژه در دانمارک تا 50% رشد می کند!...
"میلیون‌ها زن و دختر در سراسر جهان تحقیر می‌شوند، کتک می‌خورند، مورد تجاوز قرار می‌گیرند یا حتی کشته می‌شوند. آنها در خیابان‌ها، در مدرسه، در محل کار و خانه یا در اجتماع، خشونت می‌بینند. بیش از ۷۰ درصد زنان جهان در زندگی خود خشونت جسمی یا جنسی را تجربه می‌کنند. یک چهارم زنان باردار در جهان با خشونت روبرو می‌شوند."
بخشی از آمار تکان‌دهنده‌ای که بان کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، در پیام خود به مناسب روز جهانی منع خشونت علیه زنان در نوامبر ۲۰۱۳ اعلام کرد.
زنانی که از دست جنایتکاران حاکم یا جنگ های دائمی غارتگران جهان می گریزند بهترین شکار برای باندهای مافیایی و برده داری جنسی برای کسب حداکثر سود ممکن هستند... قاچاق زنان و بردگی جنسی آنها در اغلب کشورهای اروپایی بعنوان صنعت جنسی یا سکس به رسمیت شناخته شده... تن فروشی اصولا با انواع خشونت مرئی و نامرئی همراه است و از ضعف و نیاز برای زنده مان ناشی می شود... به رسمیت شناختن صنعت تجارت سکس در حقیقت نوعی انکار خشونت اجتماعی و دولتی سیستماتیک علیه افرادی است که از کوچکترین مکانیسم دفاعی و آگاهی و خودسازماندهی برخوردار نیستند... وضعیت آنها در این پروسه فرار یا مهاجرت به معنی واقعی کلمه "یکی داستان است پر آب چشم..." ...

تبعیض دینی و فرهنگی
تازمانیکه انسان سعی می کند بنام مقدسات یا فرهنگ یا ایدئولوژی یا کسب حداکثر سود ممکن انسانهای دیگر را در بند نگهدارد و از طریق تبعیض و تحقیر به سرکوب و کنترل آنها دامن زند، هرگز خودش نیز بعنوان یک انسان آزادی واقعی را تجربه نخواهد کرد... در چنین جامعه ای "آزادی" هر کسی در گرو سرکوب و استثمار دیگری است! بشریت زمانی به آزادی واقعی خواهد رسید که آزادی هر فردی در گرو آزادی بقیه همنوعانش باشد و به این رزم مشترک با همبستگی ادامه دهند!...
این مبارزه زنان هرگز به تنهایی به موفقیت نخواهند رسید... برای ساختن جهانی بهتر و انسانی تر، به مردان و زنانی نیازمندیم که انسانیت جزئی از طبیعت آنها شده است!...
"رابطه مرد با زن طبیعی ترین رابطه موجود انسانی با موجود انسانی است... بر اساس این رابطه، کل سطح رشد انسانی را می توان قضاوت کرد. این که انسان بعنوان موجودی نوعی تا چه حد انسان شده است و تا چه حد خود را به این عنوان ادراک می کند، از خصیصه همین رابطه ناشی می شود.
این رابطه همچنین نشان می دهد که نیاز انسان تا چه حد نیازی انسانی شده است و نتیجتاً تا چه حد انسانی دیگر، بمثابه انسان، تبدیل به نیاز او شده است، و تا چه حد انسان در بالاترین حد موجودیت فردی اش در عین حال موجودی اجتماعی است" ... مارکس

قتلهای ناموسی
در فرهنگ ارتجاعی مذهبی زنانی که قربانی تجاوز یا آزار جنسی مردان دیگر قرار می گیرند توسط شوهر یا خانواده خود نیز مورد انواع مجازاتها و حتی قتل ناموسی واقع می شوند!... هنوز هم در خیلی از کشورهای مسلمان و جهان سوم دختری که بدون اجازه پدر یا برادرش عاشق کسی شود، ریختن خونش را برای بازگرداندن شرف و هیثیت خانواده مباح می شمارند!... یکی از نمونه های اخیر آن در کردستان اتفاق افتاد. پدری دخترش را فقط به این دلیل کشت که خیال می کرد پسری را دوست دارد! سپس مدعی شد دخترش خودکشی کرده است!... در نهایت تاسف از این نمونه های ارتکاب به جنایات مقدس در کشورهای اسلامی بیش از اندازه یافت می شود.
دین و فرهنگی که حکم قتل انسانی را بخاطر عاشق شدن مجاز و مباح می شمارد باید به نیروی ارتقاء آگاهی توده ها نابود شود... و کسانیکه این گونه فتواها را صادر می کنند بعنوان پدر معنوی جنایتکاران محاکمه و مجازات شوند...

چرا باید از کارزار زنان دفاع کرد؟
آنها جزء اولین افرادی بودند که در اوج پراکندگی احزاب و سازمانها، توانستند حصارهای سکتاریستی را در هم شکنند و یک رزم مشترک فراسازمانی را سازماندهی کنند... این حرکت در بنیاد خود مترقی و انقلابی است. زیرا خواهان براندازی نظام جمهوری اسلامی و مبارزه علیه دخالتگری و جنگ افروزی کشورهای امپریالیستی بودند و هستند...
ایران نه بدست مزدوران کشورهای امپریالیستی، بلکه بدست نیروهایی مستقلی که بر خلق های ایران تکیه می کنند آزاد خواهد شد!...

زنان آزاده با رزم مشترک خود راه حرکتهای بزرگتر را هموار می کنند... یاد آذر درخشان گرامی باد که جزء اولین زنانی بود که در هموار کردن این رزم مشترک زمانی که با دیو سرطان درگیر نبرد بود از هیچ کوششی فروگذار نبود!...
من از " کارزار مبارزه با خشونت دولتی، اجتماعی و خانگی علیه زنان در ایران " و تظاهرات مشترک و فراسازمانی زنان از سال 2006 تا کنون دفاع کرده و حمایت می کنم.
در تظاهرات آنها در هفتم و هشتم مارس در کشورهای هلند و بلژیک شرکت می کنم... روز نهم مارس هم در تظاهرات سراسری زنان هلند در آمستردام شرکت می کنم...
کارزار زنان خوشبختانه محدود به رزم مشترک زنان ایران نیست و زنان افغانستان هم نقش برجسته ای در این حرکت دارند.
امیدوارم این حرکت به رزم مشترک تمام زنان خاورمیانه منتهی شود و از حمایت تمام مردان مترقی و مبارز برخوردار شود.
بدون آزادی زنان، آزادی مردان و به طبع آن آزادی بشریت ممکن نیست!

با احترام،
احمد پوری (هلند) 05 – 03 – 2019


پیوند این یادداشت در صفحه فیس بوک

https://www.facebook.com/ahmed.pouri/posts/2496855427000344?__tn__=K-R


************************
خواندن یادداشتهای زیر را به دوستان ارجمند پیشنهاد می کنم.
به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان
در بعضی از کشورها انسان بهتر است گاو بدنیا بیاید تا زن!
در قرن بیست و یکم هنوز در بعضی از کشورها گاو را می پرستند ولی به زنان بطور دسته جمعی در ملاء عام تجاوز می کنند!
در بعضی از کشورهای متمدن زنان را در چنان در فقر و فلاکت قرار می دهند که برای تداوم حیات چاره ای جز تن دادن به برده گی جنسی و جسمی ندارد! زمانیکه سربازان کشورهای متمدن برای تزریق اجباری دمکراسی جنگ با کشورهای دیگر را شروع می کنند، تجاوز به زنان و کودکان این کشورها یک استراتژی جنگی شناخته و بسیار مهم است!...
"... بنا به گزارش سازمان ملل نزدیک به ۵۰ درصد تجاوزهای جنسی علیه دختران زیر ۱۶ سال رخ می‌دهد. نزدیک به ۸۰ درصد قاچاق انسان در جهان به منظور بهره‌کشی جنسی از زنان انجام می‌شود. "
ادامه مطلب....
https://www.facebook.com/ahmed.pouri/posts/1494967247189172

به مناسبت روز زن و داستان زنی که زودتر از دختر پیغمبر به بهشت می رود!
https://www.facebook.com/ahmed.pouri/posts/1277352555617310

سیاستهای زن ستیز و یک بام دو هوای رهبر نئوفاشیستهای هلند افشا شد!
https://www.facebook.com/ahmed.pouri/posts/1253398244679408


***********************************************************


چرا شکنجه؟ چرا مصاحبه؟ چرا تواب سازی؟ چرا اعدام؟ ...
وجود شکنجه و اعدام در هر جامعه ای بهترین مدرک افلاس نظامهای حاکم در ایجاد جامعه سالم و تربیت انسانهای سالم است!...
ممنوع کردن شک و پرسش در هر "نطام مقدس" بهترین مدرک افلاس نظام در رویارویی با دگراندیشان در میدان منطق و فرهنگی است!

چرا تاریخ مصرف این شیوه های اعتراف گیری ضد بشری در ایران سپری نمی شود؟
چرا شکنجه و اعتراف گیری بعد از چهار دهه هنوز هم ادامه دارد؟... مخاطب آنها چه کسانی هستند؟... ابعاد تاثیر این حربه تا کجاست و چرا؟...
چرا هنگامی که هیچ‌گونه اطلاعات گروهی و تشکیلاتی برای تخلیه وجود ندارد شکنجه ادامه می یابد؟
چرا نظام حاکم و شکنجه گران از ابزار رسوای مصاحبه های تحمیلی دست برنمی دارد؟ اعترافات تحمیلی چه کارکردی دارد؟ برای چه مخاطبانی تولید و منتشر می شود؟ ...
تاریخ پادشاه هان و حکام ایران و روحانیون و مکاتب اسلامی هرگز جدا از شیوه های سرکوب و شکنجه های وحشیانه نبوده، کمتر کشوری در جهان علاوه شکنجه در گوشه سلولها و زندانها، به اندازه حاکمان ایران شکنجه را در میدانهای عمومی به وسیله تفریح مردم تبدیل کرده اند!
با وجود اینهمه تجربه غنی از انواع شکنجه های سیستماتیک، چرا انقلابیون و سازمانهای سیاسی ایران تحقیقات علمی لازم را در جهت درک ابعاد این بیماری اجتماعی نکرده اند؟...
چرا ازتجارب شکنجه روی اعضای سازمان خودشان، ضعف ها قوتهای قربانیان، جمعبندی لازم نشده و انتشار بیرونی نیافته؟...
چرا برخی از اعضای سازمانها می گویند کوچکترین آمادگی به دیدن این صحنه ها در زندان نداشتم... خودم می بایشت همه چیز را به بهای گرانی در میدان شکنجه می فهیمیدم...
چرا منطق و فرهنگی بر جامعه ما حاکم بود که اگر قربانی زیر شکنجه علیه خود یا سازمانش اعتراف کند، به معنی پیروزی شکنجه گر و اثبات حقانیت نظام حاکم بود؟...
چرا فرهنگ حاکم بر سازمانهای سیاسی و انقلابیون ما اینگونه بود که اگر در زیر شکنجه کوهها بصدا درآیند، انقلابیون بصدا در نمی آیند و بدون نشان دادن "ضعف" تا لحظه مرگ مقاومت می کنند و قهرمانانه زندگی را بدرود می گویند؟...
چرا فرهنگ حاکم اینگونه بود که اگر مبارزی زیر شکنجه بمیرد و حرف نزند به معنی حقانیت راه اوست؟ و اگر حرف بزند به معنی حقانیت جنایتکاران حاکم است؟...
چرا ما در ایران از مبارزه و مقاومت در هر شرایطی حتی زیر شکنجه در کنج زندان تصویری آرمانگرایانه و اسطوره ای داریم؟... تصویری که اصولا ربطی به واقعیات مشخص جامعه و تناسب نیروها ندارد؟...
چرا راه حلهای ما اصولا تجویزی است و بطور ناخودآگاه از ارزشهای فرهنگی و سنتی ریشه می گیرد و اصولا بر تحقیقات علمی و آمار و اسناد لازم استوار نیست؟...
چرا دشمن از تمام تجارب رژیم های شکنجه گر و توتالیتر و فاشیستی استفاده می کند ولی ما حتی تجارب سازمانی خود را جمعبندی لازم را نکردیم؟... تا چه رسد به تجربه مقاومت در زیر شکنجه در کشورهای دیگر؟...
آیا انسان می تواند تحت هر شرایطی در زیر شکنجه سکوت کند و لب از لب باز نکند؟...

یکبار لاجوردی یکی از هوشمندانه ترین جملات شکنجه گران جنایتکار را در تلویزیون بیان کرد... جمله دقیقش یادم نیست ولی محتوایش را هرگز فراموش نمی کنم... او گفت: اگر انقلابیون سیستم حاکم بر زندان و شکنجه را درک کنند می توانند مقاومت خود را معنی بخشند و سازماندهی کنند!... به همین دلیل گفت ما سیستم نداریم، سیستم ما بی سیستمی است! بلایی بر سرتان می آوریم که هرگز نفهمید سیستم ما چگونه است!...
آیا انقلابیون می توانند سیستم اعتراف گیری و اهداف و برنامه های شکنجه گران و نظام حاکم را بدرستی درک کرده و آلترناتیوهای عملی برای رویارویی با این هیولاها را فرموله کنند تا قربانیان با کمترین ضربه به خود و سازمان و جامعه، دوران بازجویی را طی کنند؟...
آیا وقت آن نرسیده است که تلاش کنیم اهداف، پیامدها و وضعیت شکنجه گران و قربانیان را از تاریخ مشروطیت به بعد، بطور همه جانبه بررسی علمی بکنیم؟... حداقل باید از تاریخ زنده چهل سال اخیر جنایتکاران و شکنجه گران جمهوری ارزیابی و تحلیل درستی داشته باشیم...

راستی تعریف بازجویی پس دادن خوب برای یک انقلابی چیست؟...

یادگیری از تجربه یک انقلابی بزرگ و سمبل مقاومت
همه زندانیان زمان شاه می دانند که یکی از قهرمانان مقاومت در آن زمان بهروز نابت بود... یکبار تصمیم گرفتم در باره زندگی بهروز نابت در هر فرصتی تحقیقات کنم. با تعداد زیادی از افرادی که او را در دورانهای مختلف عمر مبارزاتی اش دیده بودند و همراه او بودند صحبت کردم... و همه را ضبط کردم...
می خواستم زندگی او را در سه دوره در یک گفتگوی اینترنتی بررسی کنیم... قرار بود یک نفر از دوستان دوران دانشجویی او، یک نفر از دوستان دوران زندانش و یک نفر از دوران بعد از انقلاب و سرانجام در باره دستگیری و اعدام او در جمهوری اسلامی صحبت کنند... و در حد توان این تجارب گرانبها را به جنبش منتقل کنیم و تکمیل کنیم...
بدلایل زیاد علیرغم اینکه بیش از یکسال بر سر این پروژه زحمت کشیدم و اطلاعات بسیار زیادی جمع کردم... حتی با کسانی مصاحبه کردم که در دوران قبل از شروع مبارزات فدائیان خلق با بهروز در ارتباط بودند... بهروز جزء معدود کسانی بود که همواره با استقلال تفکر می خواست راه انقلابیون ایران را با توجه به تجارب بین الملی و شرایط مشخص ایران پیدا کند... در نهایت تاسف آن برنامه اجرا نشد!...
قرار بود در باره بخش سوم زندگی بهروز نابت برادر کوچکش این وظیقه را بعهده بگیرد که در تشکیلات کارگری بهروز کار می کرد. او اکنون پروفسور ریاضی در دانشگاهای امریکاست...
روزی او به هلند آمد و در دفتر سازمان پناهندگی پرایم با هم در این باره صحبت کردیم... حرفهای او را نقل به معنی می کنم... امیدوارم روزی این مصاحبه را به کمک تعدادی بتوانیم به نوشته تبدیل کنیم و با آگاهی و اصلاحات ضروری از طرف مصاحبه شوندگان منتشر کنیم...
او گفت روزی از بهروز پرسیدم: بهروز بازجویی پس دادن خوب چیست؟ چه چیزی را باید گفت یا نگفت؟ مرزهای مقاومت تا کجاست و چگونه تعیین می شود؟ می گفت بهروز قهرمان ما بود من انتظار داشتم که با عصانیت بگوید، معلوم استکه انقلابیون هرگز حرف نمی زنند و تا ابد مقاومت می کنند!... ولی بهروز بدقت به سئوالهای من جواب داد و گفت: بازجویی پس دادن خوب این استکه زندانی خودش با آگاهی تعیین کند چه چیزی را می گوید و چه چیزی را نمی گوید، یعنی سر و ته قضیه را خودش هم می آورد و حاکم بر پروسه است نه بازجو!... می گفت با نگرانی پرسیدم مگر انقلابیون هم زیر شکنجه حرف می زنند؟... بهروز گفت این چه سئوالی است؟ تقریبا همه حرف می زنند و بعضی ها مثل بلبل حرف می زنند! مسئله مهم چگونگی حرف زدن است... مسئله اساسی این استکه کسی را با خودت به زندان نیاوری...

بهروز در حال تکمیل جزوه ای بود که تجارب خود و دیگران را از مقاومت در زندانها کتبی کند که متاسفانه دستگیر شد و این جزوه بدست شکنجه گران جمهوری اسلامی افتاد... بهروز جزء اولین کسانی بود که درست بعد از انقلاب توسط جمهوری اسلامی دستگیر شد و خبر دستگیری او در روزنامه های سراسری اعلام شد... طبق معمول روی نگهبانانش آنقدر تاثیرگذاشت که در زندان مراسم ازدواجش را سازماندهی کرد و در لحظه مناسب توسط برنامه ریزی دقیقی که داشت از زندان فرار کرد... بجای بهروز، زنش را دو ماه در زندان نگهداشتند و او هم با هوشمندی بی نظیر خودش را یک زن معمولی جازد که عاشق همسرش هست و بعد از دو ماه آزاد شد... بعد از فرار همراه اعضا و هوادارانش به کار در درون کارخانه ها پرداختند... سرانجام بهروز دوباره دستگیر شد البته بدلیل اینکه یکی از رفقایش دستگیر شده و ضعف نشان داده بود... طبق معمول بهروز تمامی مسئولیتها را بعهده خود گرفت و تا جایی که می توانست بار دیگران را سبکتر کرد و موجب آزادی برخی شد... سرانجام خودش توسط لاجوردی جنایتکار اعدام شد!...
یکبار بهروز ساعت 9 شب از زندان به خانه پدر زنش زنگ می زند و بعد از صحبت کوتاه با آنها با زنش حرف می زند و لاجوردی در کنار او ایستاده بود... به مدت 20 دقیقه حق داشت صحبت کند... زنش می گفت: بی آنکه حرفی بزنیم فهمیدم که این صبحتهای قبل از اعدام است که اجازه داده اند به من زنگ بزند... ما یادگرفته بودیم که نگذاریم دشمن از ناراحتی ما سوءاستفاده و شادی کند... بهروز می گفت من عاشق خنده های تو هستم و من بشدت می خندیدم... طوری حرف زدیم که حتی پدر و مادرم نفهمیدند که این آخرین صحبتهای قبل از اعدام بود!... فردا صبح بهروز را اعدام کردند و همان روز فرزند دومش متولد شد!... زنش می گفت من از نظر احساسی تا لحظه اعدام با بهروز بودم و او را همراهی کردم... اگر هنرمندی بتواند از این لحظات و صحبتیهای آنها فیلمی درست کند حتما یکی از شاهکارهای مقاومت هوشمندانه و عشق بیکران دو انقلابی به همدیگر می شود...

می خواستم فقط در باره چرا ها بنویسم ولی به تجربه بهروز که رسیدم بی اختیار گوشه ای از زندگی او را بینهایت خلاصه بیان کردم... به این امید که چنین انسانهایی از یاد نروند و از مبارزات و تجارب آنها بویژه نسل جدید بیاموزند...

آیا سپیده قلیان ها و اسماعیل بخشی ها این بار تا به آخر مقاومت خوهند کرد؟... آخر خط کجاست؟... سرانجامشان چه خواهد شد؟... نقش ما در این میان چیست؟...
و هزاران چرا و آیا های دیگر که باید بطور دائم طرح کنیم و تلاش کنیم جوابهای لازم و ریشه ای را پیدا کنیم و مهمتر از هر چیز به آگاهی اجتماعی تبدیل کنیم...

هر کدام از این چرا ها را می توان در ابعاد مختلف باز و تحلیل و تفسیر کرد...
به نظر خیلی از دانشمندان سئوال کردن حتی مهمتر از جواب دادن است! ... نترسیم یاد بگیریم سئوال کنیم...

وجود شکنجه و اعدام در هر جامعه ای بهترین مدرک افلاس نظامهای حاکم در ایجاد جامعه سالم و تربیت انسانهای سالم است!...
ممنوع کردن شک و پرسش در هر "نطام مقدس" بهترین مدرک افلاس نظام در رویارویی با دگراندیشان در میدان منطق و فرهنگی است!

امیدوارم با دخالتگری فعال همه در حد توان سعی کنیم به مشکلات واقعی مبارزان در جامعه ایران جوابهای علمی و عملی پیدا کنیم...

با احترام،
احمد پوری (هلند) 01 – 03 –  2019


پیوند این یادداشت در صفحه فیس بوک

https://www.facebook.com/ahmed.pouri/posts/2491669404185613?__tn__=K-R


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com