بە استقبال روز جهانی زن برویم / مظفر

مطلب
March 05, 2019

مظفر پنجم مارس ٢٠١٩

بە استقبال روز جهانی زن برویم

رهایی زن در گرو مالکیت خصوصی است. در زمینە رهایی، برابر با گفته‌های مارکس، شناخت ما(انسان) از مالکیت خصوصی کامل نیست. و تا زمانیکە معتقد نشویم کە تضاد بین عدم مالکیت و مالکیت تضاد کار و سرمایه است، این تضاد را ما درک نکردەایم و همچنان لاینحل باقی خواهد ماند، ما نیز همچنان در اسارت آن خواهیم بود.
بە علت وجود چنین تضادی(تضاد کار و سرمایە)، زندگی اجتماعی و فردی انسان‌ها بالاجبار در مناسباتی قرار گرفتە است، کە خارج از ارادە آزاد آنها است. یکی از این مناسبت‌ها مردسالاری (یا پدر سالاری) است. در اینجا کارگر مرد بعنوان مرد بە زن ستم نمی‌کند، بە عنوان یک انسانی کە از خود بیگانە شدە است، زن را تحت ماکلیت فردی خویش در آوردە است.
پس زندگی زن را مانند ملیون‌ها انسان پیرامون آنها، شرایط حاکم و روابط تولیدی تعیین می‌کند. در شیوە تولید تاکنونی، برابر با قانونمندی‌های آن شیوە تولید، با زن رفتار شدە است. تاکنون زن نە در جامعە و نە در خانە دارای اختیار و حقوق برابر با مرد نبودە و نمی‌باشد. متأسفانە، در شیوە تولیدهای پیشبنی شدە  مانند؛ سوسیالیزم و مرحلە اول جامعەی کمونیسم (کمونیسم نارس)، هنوز پرولتاریا تحت انقیاد مالکیت اجتماعی (یک نوع مالکیت خصوصی) میباشد، هنوز انسان‌ها از حقوق فردی و اجتماعی برابر برخوردار نیستند، و این شامل زن نیز می‌شود.
هر چند در بطن این گفتار، واژە (کارگر) شامل زن هم می‌شود، اما یک جدایی آشکار همچنان لاینحل و بدون پاسخ ماندە است. کارگر(زن و مرد) ماشینی میباشد کە کار (تولید) می‌کند و محصول کارش در اختیار کس دیگری قرار می‌گیرد. لازم به تذکر نیست کە تمام این شرایط شامل حال (کارگر زن) نیز میشود.
اما زن وظایفی دیگری را بە عهدە دارد کە مرد بری از آن وظایف است. زن در عین حالیکە بە عنوان ماشین کار (تولید) کردە است و محصولش را کس دیگری تصاحب کردە باید بە کسان دیگری بە عنوان (هر اسمی شوهر، سرپرست خانوادە، پدر و فرزندان) سرویس بدهد. اینجا است کە مسئله‌ای ستم مضاعف و نابرابری مرد و زن (هرچند هر دو کارگر باشند) آشکار و آفتابی می‌شود.
کارگر در ارتباط با تضاد کار و سرمایە و مناسبات غیر انسانی موجود،  در پروسە استثمار شدید، زمانی میرسد کە پی خواهد برد، هر چقدر محصول بیشتری داشتە باشد، خودش محتاج تر و فقیرتر می‌گردد. یا بە گفتەای دیگر هر آنچە کە انجام دادە (محصول کار) مانند دشمنش در مقابلش ایستادە است. یا بە قول مارکس کارگر "مفهوم کار بیگانە شدە" را درک می‌کند. او می‌بیند کە "کار بیگانه شدە چگونە در زندگی واقعی حاضر و نمودار می‌شود" زیرا، از خود می‌پرسد: "اگر محصول کار با من بیگانه است، اگر این محصول چون نیرویی بیگانه در برابر من قد علم می‌کند، پس بە چە کسی تعلق دارد؟".
این اولین شناخت کارگر از خود بیگانگی است. این اولین قدم بازگشت بە انسانیت است. این الفبای آگاهی طبقاتی است. زمانی کە کارگر بە چنین سوالی میرسد، علیە مناسبات، کل مناسباتی کە او را بلاجبار در خود جای دادەاند بە پا میخیزد. زمانی کە کارگر بە این مرحلە از آگاهی برسد، دیگر ایدئولوژی حاکم را پست و حقارت انگیز می‌بیند، با خدایان و بانیان چنین وضعی در میافتد. این مبارزە مکتب او برای رهائیش از بیگانگی و بازگشت بە انسانیت می‌گردد.
زن در پروسە از خود بیگانگی در درون چنین مناسباتی کە مشترکا با مرد در آن قرار دارند، او هم بە عنوان کارگرنیز بە چنین درکی میرسد، او هم تمام ایدئولوژی حاکم را بە آشغال دانی میریزید. با مناسبات حاکم از جملە مرد سالاری در میافتد. زن بە عنوان کارگر، و بە عنوان مایملک کس دیگری تحت مالکیت خصوصی است، اولین گام مبارزە علیە مالکیت خصوصی را بر میدارد، آگاهانە سمت و سویش را بە سوی رهایی، رهایی از تمام زنجیرها و یوغ‌های کە بە طور مضاعف بر دستها و گردان دارد تنظیم می‌کند.
زن زمانی بە این نقطە عطف، از آگاهی طبقاتی رسید، خواهد پرسید؛ اگر من مانند کارگر مرد "محصول کارم با من بیگانە است" اگر "نیرویی بیگانە در برابر من قد علم" کردە است، پس در درون خانە نیز محصول تلاش من برای خانوادەام تحت مناسبات غلط خانوادگی در مقابل من قد علم کرده‌اند. در برابر من همزمان با دشمن طبقاتی، دشمن جنسیتی نیز قد علم کردە است. اکنون در برابر من زن به تنهای نیرو دیگری، دشمن دیگری به نام جنسیت مانند هیولای "نیرویی بیگانە"  نیر قرار گرفتە است. پس من زن در دو جهت باید بە مبارزە بپردازم. باید همراە با کسانی کە هیچگونە مالکیتی ندارند علیە مالکیت خصوصی بچنگم، و در عین حال با مناسبات تحمیلی بە عنوان جنس دوم نیز مبارزە کنم.
این گام اول آگاهی زن نسبت بە مناسبات مرد سالاری است. رسیدن بە چنین مرحلەای از آگاهی زن را وادار می‌کند کە در دو جبهه به بە مبارزه بپردازد. در مرحلە اول رسیدن بە چنین دیدگاهی در زن فکر برابری با مرد را تقویت می‌کند.
مارکس اشارە می‌کند کە خود بیگانگی شامل همه‌ی انسان‌ها است. پس بورژوازها نیز از خود بیگانە شدەاند. اما او زمانی بە خود بیگانکی پی می‌برد چگونە فکر می‌کنند؟ درک غیر طبیعی و غیر انسانی، برای کسی کە مالک بر حاصل کار دیگران است، طمع، حسادت، انباشت بیشتر سرمایە نادیده گرفتن و انسان بە حساب نیاوردن فاقدین مالکیت خصوصی، بیشتر کردن ساعت کار، کمتر مزد دادن، غرق در عیش و عشرت و شادی و سلامتی بە قیمت جان و زندگی میلون‌ها انسان دیگر میباشد. او رابطەاش با طبیعت را بە رابطەای حیوانی و غیر انسانی تبدیل تبدیل کردە است. برای عیش و نوش امروز دست یافتن و تملک منابع زیر زمین و حتا کُرات آسمانی مهم است، نە گرمای زمین، نە جنگ افروزی، تو تجاوز بە حریم دیگران و نە جان دادن هزاران انسان از گرسنگی.
هر چقدر آگاهی پرولتاریا و زن رو بە جلو رود، هر چقدر مبارزە برای برابری و رهای بیشتر بە جلو برود. ایستادگی انسان‌ها در مقابل مالکیت خصوصی بیشتر و آگاهانەتر خواهد بود. پروسه‌ی این مبارزە تمام مناسبت زیر بنایی و روبنای  بروژوازی را زیر سوال میبرد، تلاش خود را بە مبارزەای آشکار رو در رو میرساند. دشمنان سرمایە، دشمنان مالکیت خصوصی، در مقابل تانک، توب، زندان و اعدام مقاومت کردە و پیشتر و جلوتر میروند.
صاحبان قدرت، سرمایەداران زالو صفت، استثمارگران اعم از زن و مرد، اعم از مغزهای دانشگاهی آنان، اعم از مکتب‌داران مغز خر خوردە (مکاتب ایدئولوژی لیبرال دمکراتهای حامی حفظ مناسبات سرمایەداری) همە بە میدان فرا خواندە میشودند. در دستگاە آنان هزاران حلیە و نیرنگ، از جملە سازماندهی تشکل‌های زرد کارگری، نفوذ در میان بخش‌های از طبقە کارگر، سازماندهی تشکل‌های زنان، ایجاد بنگاەهای خیریه ویژە، برای تأمین بودجه تجمع‌ها، دعوت زنان سخنور و سخن رانان فمینست، کنفرانس‌های چند هزار نفرە، مسافرتهای دستە جمعی بە کشورهای کە زنانشان دو پلە عقب تر هستند و در نهایت، برای برابری زن و مرد و علیە رهایی زن بە میدان می‌آیند. آنان همە جانبە در تخریب ایدە رهایی می‌کوشند و شربت شیرین و گوارای برابری زن و مرد  را همچنان بە خورد زنان می‌دهند.
اما زن می‌بیند، و باید توجە کند کە در کشورهای کە ادعای برابری زن و مرد در میدیای آنان گوش کائنات را دارد کر می‌کند، چگونە حقوق زن در بسیاری از موارد برابر با مرد نیست. زنان برابری طلب و رهایی خواە شاهد هستند کە همەاش چهار سال است (٢٠١٤) در انگلستان قانون دستمزد برابر برای مرد زن بعد از سالیان طولای مبارزە زنان و مردان تحت شرایط ویژەای بە تصویب رسیدە است. هنوز نگهداری از فرزند، بعد از طلاق کە وبال گردن زن است، در هیچ کشوری حل نشدە است. این روزها ما شاهد مبارزات زنانی برای رهایی هستیم کە بە راز خود بیگانی، وجود ستم مضاعف، غیر طبیعی و غیر اسنانی بودن آن پی بردەاند. آنان امروز برای رهایی زن، رهایی انسان، فروپاشی سرمایەداری و محو و نابودی مالکیت خصوصی می‌جنگند.
زنان انقلابی امروز کشف کردەاند کە مالکیت خصوصی، بە عبارتی مارکسیستی (مالکیت و عدم مالکیت) بانی فروپاشی تمام روابط طبیعی انسان‌ها است. زن امروزی میداند، زمانی کە مالکیت خصوصی هر شکلش حتا مالکیت اجتماعی از بین میرود، تمام انسان‌ها بە انسانیت خود باز می‌گردند. رابطە آنها با طبیعت کە خود انسان نیز بخشی از آنست رابطەای انسانی خواهد بود. مارکس میگوید "رابطه‌ی مرد با زن طبیعی‌ترین رابطه‌ی آدم با آدم (دیگری) است." در ادامە او این رابطە را گسترش می‌دهد "بدین سان،این رابطه حدودی را آشکار می‌سازد کە در آن رفتار طبیعی آدمی انسانی می‌شود و با بە عبارتی حدودی کە ذات انسانی او بە ذاتی طبیعی تبدیل می‌گردد، حدودی کە در آن سرشت انسانی او مبدل بە طبیعت او می‌گردد. ضمنا این رابطە، حدودی را آشکار می‌کند کە در آن نیاز آدمی بە نیازی انسانی تبدیل میشوند و در نتیجه حدودی مشخص می‌سود کە در آن هر شخص بە عنوان یک انسان نیاز انسانی شخص دیگر می‌شود، ێعنی آنجا کە آدمی در هستی فردیش یک هستی اجتماعی نیز می‌باشد."
(دست نوشتەهای اقتصادی فلسفی مارکس ١٦٩)



 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com