در باره برخورد به نیروهای راست اپوزیسیون(قسمت دوم)

محمدرضا پویا
July 15, 2020

در باره برخورد به نیروهای راست اپوزیسیون(قسمت دوم)

پرسش: در پاسخ سوال قبلی به سیاست دو گانه چپ 57 و شباهت ان با سیاست کنونی اشاره کردید. اما خود این سیاست شامل چه جنبه هایی میشود و با  سیاستهای کمونیسم کارگری در برخورد به نیروهای راست اپوزیسیون چه تفاوتهایی دارد؟

محمدرضا پویا: اتخاذ سیاستهایی  که در سوال قبل به ان اشاره کردم، امری ابتدا بساکن نیست و حکمت پایه ای تری دارد. اگر کسیکه چهار صفحه از کاپیتال مارکس را خوانده باشد سوال کنید که آن حلقه اصلی که کل مباحث مارکس را بهم مربوط میسازد و بگونه ای فلسفه وجودیش را تعریف میکند چیست، قطعا پاسخ خواهد داد تئوری ارزش اضافه. بدین معنا که اگر شما تئوری ارزش اضافه را از کاپیتال مارکس حذف کنید، آنوقت میتوانید هر بلایی که خواستید بر سر مارکس و کاپیتالش بیاورید. کمونیسیم کارگری هم یک حلقه اصلی و رابط دارد، حلقه ای که به مابقی تئوری و سیاستهای کمونیسیم کارگری منطق میدهد. بحث جبشهای اجتماعی، تمایزات جنبشی، تقاوتهای ما و نقطه عزیمتهای ما، پایه و اساس جنبش کمونیسم کارگری است. این بحث در واقع چسب درونی کمونیسم کارگری است که در نبودش کل عمارت فرو میریزد.

این مقدمه جهت روشن ساختن این نکته است که اختلاف بر سر چگونگی برخورد به نیروهای راست اپوزیسیون، یک اختلاف "تاکتیکی" نیست بلکه اختلاف بر سر دو افق سیاسی متمایز است. در سوال قبل با ذکر مثالهایی، جنبه هایی از سیاست رهبری حزب در برخورد به نیروهای راست را توضیح دادم. در اینجا میخواهم  عمدتا به شاکله این سیاست بپردازم و تا انجاییکه که مطلب را طولانی نکند، منطق "راست" نهفته در ان و تفاوتش با کمونیسم کارگری را بیان کنم.

چپ 57 در برخورد به انقلاب 57 و صف بندی های بعد از از انقلاب  معتقد بود ما با یک جنبش واحد( به ان جنبش خلقی میگفتند) روبرو هستیم که کمونیستها و طبقه کارگر جناح رادیکال ان هستند. در این تئوری طبقه کارگر به زیر مجموعه خلق تبدیل میشد و حکم "یدک کش" مابقی عناصر "جنبش خلقی" را به عهده میگرفت تا رادیکالیسیم ان جنبش محفوظ بماند. نقد آن سیاستها روشن ساخت که کل این تئوری در خدمت خودی نشان دادن بورژوازیی است که در جامعه ایران کماکان "جنبه های ترقی خواهانه" و قابل دفاع دارد. این تئوری با این شمایل بعدها دیگر هرگز مجال طرح پیدا نکرد و لذا تغییر دکوراسیون داد.  تئوری "یک جنبش با جنبه های مختلف"، جنبه های زمخت تئوری جنبش خلق را از خود دور کرد اما مبانی و اهداف سیاسی اش همانی بود که در  "جنبش خلقی" سال 57 شاهد بودیم. امروز در برخورد به جنبش سرنگونی و نیروهای دخیل در ان، شاهد عروج همان تئوری های پنجاه و هفتی( با کمی اپدیت) هستیم. خروجی هر دو تئوری یکی است: جنبش همه با هم، منافع مشترک در جنبش سرنگونی و در بردن بورژوازی در اپوزیسیون از زیر نقد.

معیارهای دلبخواهانه

برای "خودی" شدن بورژوازی در جنبش سرنگونی باید در نقطه مقابل کمونیسم کارگری، معیارهای جدیدی در ارزیابی اپوزیسیون بورژوایی ارائه داد تا نقد انها "تفرقه در جنبش سرنگونی" لقب گیرد و حمایت از انها ناخوشایند به چشم نیاید. در قدم اول بخشی از صف اپوزیسیون ناسیونالیسم پرو غرب از زیر مجموعه اپوزیسیون راست خارج میشود:" راست به معنای احزاب راست نه لزوما اکتیویستها یا فعالین یا مردم یا هنرمندان یا نویسندگان یا الیت هنری ورزشی جامعه که ممکن است یک وقتی گفته باشند زنده باد رضا شاه یا یک موقعی دوم خردادی بوده باشند. آنها افراد هستند. آنها چهره ها هستند آنها آدمهای تو جامعه هستند که ممکن است هر روز هر جور موضعی بگیرند" ( رفیق حمید تقوایی در جلسه پرسش و پاسخ پاتوق استکهلم). در قدم بعدی و در تکمیل "تصویر سازی جدید" از مفهوم اپوزیسیون بورزوای و نقد افق سیاسی بورژوازی در جنگ بر سر قدرت سیاسی، اپوزیسیون بورزوازی به احزاب بورژوایی محدود میشود: " راست به معنای احزاب راست نه لزوما اکتیویستها یا فعالین یا مردم یا هنرمندان یا نویسندگان یا الیت هنری ورزشی جامعه که ممکن است یک وقتی گفته باشند زنده باد رضا شاه یا یک موقعی دوم خردادی بوده باشند. آنها افراد هستند. آنها چهره ها هستند آنها آدمهای تو جامعه هستند که ممکن است هر روز هر جور موضعی بگیرند. بنابر این، این اولین تفکیک است. ما داریم در مورد جریانات، احزاب و سازمانهای راست صحبت میکنیم. مثل فرشگرد مثل سلطنت طلبان و جمهوری خواهان مثل حزب سکولار دمکرات." (همان منبع) قبل از انکه به معیارهای دلبخواهانه در تعریف ناسیونالیسم پرو غرب(و یا ناسیونالیسم ایرانی بطور کلی) اشاره ای بکنم، باید سوال کرد که علت تلاش برای تقسیم بندی کردن اپوزیسیون بورزوایی به فعال و اکتویست و احزاب بورژوایی چیست؟ چرا نمایندگان و سخنگویان جنبش راست به صرف اینکه عضو این دسته و ان گروه از احزاب راست نیستند، شامل تخفیف در نقد و بدتر از ان شامل حمایت ما میشوند؟ "جنبه های ترقیخواهانه" دارند و ما باید هلشان بدهیم تا "رادیکالتر" شوند؟

چهل سال در تقریبا همه جدالهای سیاسی کمونیسم کارگری گفتیم ناسیونالیسم یک جنبش اجتماعی و دارای افق سیاسی و فکری است، بر آراء و افکار سیاسی جامعه و در زندگی روزمره مردم، نفوذ عمیقی دارد و باید در همین قامت بسراغ نقدش رفت. ناسیونالیسم ایرانی در اپوزیسیون دارای چنان تنوع سیاسی است که هر روز سیاست و افقش ظاهری جدید بخود میگیرد. کار ما این است که این پوشش را بکناری بزنیم و دائما اهداف سیاسی پشت انرا برای جامعه افشا کنیم. بالا بردن سطح توقع مردم و تعریف "نقطه پیروزی" در بالاترین مدار سیاسی، از دل همین نقد بیرون میزند. پس از چهل سال و پشت سر گذاشتن صدها جدل و جدال سیاسی، افق ناسیونالیسم ایرانی را با برگزیدن معیارهای دلبخواهانه در وجود احزاب و تشکلات اپوزیسیون بورژوایی خلاصه کنیم؟ آنهم اپوزیسیونی که وجه مشخص اش نداشتن سنت حزبی است و مانند یک جبهه عمل میکند. 

جنبش سرنگونی یک جنبش واحد و قائم بذات نیست. هم جنبش کمونیسم کارگری و هم جنبش راست پرو غرب در این جنبش حضور دارند. شعارها، شکل مبارزه و پیشروی و عقب نشینی این جنبش حاصل یک کار "جمعی" جنبش های متفاوت اجتماعی نیست بلکه محصول کشمکش این جنبشها با همدیگر است. در این جنبش مخرج مشترکی وجود ندارد. اگر کمونیسم در ایران میخواهد پس از سرنگونی رژیم اسلامی بجایی برسد و کارگر را نمایندگی کند، باید بی تخفیف و اما اگر، جنبش ناسیونالیسم پرو غرب را بنقد بکشد.  یکی از بندهای قطعنامه ای که تصویب نشد به همین موضوع پرداخته است:

 " حزب در عین حال قاطعانه برای جداکردن مردم از هر آلترناتيو و خط مشى راست و بورژوايى و سوق دادن آنها به يک موضع چپ و انقلابى در تحولات سياسى جارى ايران تلاش میکند. شاخص پيشروى ما در برابر راست در جنبش اعتراضى و سرنگونی طلبانه توده های مردم عليه رژيم اسلامى، بالا رفتن انتظارات مردم و نپذيرفتن نقطه سازشهايى است که نیروهای متعدد راست و کلا بورژوازی قدم به قدم جلوى مردم قرار ميدهند. اپوزيسيون بورژوايى میکوشد تا نقطه تعادلهاى جديدى که متضمن حفظ شالوده قدرت طبقاتى اش است را بعنوان پيروزى جنبش مردم جا بزند. حزب مدام مردم را به فراتر رفتن و کنار زدن و حاشیه ای کردن از اين چهارچوب ها فرا میخواند."

در قسمت بعدی با برشمردن جنبه های دیگری از سیاست برخورد به نیروهای راست رهبری حزب، جدال جنبشهای مختلف اجتماعی در جنبش 88 و 96 را مورد بحث قرار میدهیم.

پایان قسمت دوم


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com