جوک سال فَرشگَردی و رژیم چنج!

آذر ماجدی
February 16, 2019

جوک سال فَرشگَردی  و رژیم چنج!

سازمان دست راستی فرشگرد، شامل اصلاح طلبان سابق که به قطار سلطنت پریده اند، کوشیده اند اسماعیل بخشی، رهبر رادیکال کارگری، را مصادره کنند! اخیرا پوستری از طرف این جریان "رژیم چنجی" ضد انقلابی تهیه شده است که عکس اسماعیل بخشی را بر یک متن فیروزه ای (که قرار است رنگ جدید سلطنت خیالی باشد) چاپ کرده اند و بر روی آن نوشته اند: "اسماعیل بخشیمونُ پس بدین! یار فرشگردیمونُ پس بدین!" به این پوستر باید بعنوان جوک سال جایزه داد. فرشگرد و بخشی؟! اینها حتی در یک دنیای خیالی هم کنار هم نمی توانند قرار بگیرند. این یک تلاش عاجزانه و کمدی - تراژیک بیش نیست. اما این پوستر، پشت ظاهر مضحکش، حقایق مهمی را درباره جامعۀ ایران و تغییرات عمیقی که بویژه طی یکسال اخیر از سر گذرانده، بیان می کند.

یکی از دست راستی ترین، مرتجع ترین، و فاسد ترین جریانات سیاسی در دنیا؛ جریانی که بخشی از یک نظام سرکوبگر و جنایتکار بوده و حالا دارد برای سر کار آوردن یک نظام جنایتکار و فاسد دیگر تلاش می کند؛ قصد دارد یک رهبر کارگری رادیکال را مصادره کند! کارگری که علیه فقر و فلاکت و استثمار، برای برابری و رفاه و حاکمیت شورا و کنترل کارگری مبارزه می کند و به همین خاطر به اسارت افتاده و وحشیانه شکنجه شده است. سناریویی از نوع قصۀ سیندرلا!

آنچنان به قدرت و قلدری عادت دارند؛ آنچنان مردم و کارگر را هیچکاره فرض می کنند؛ آنچنان به قدر قدرتی اربابشان در کاخ سفید متوهم اند که فکر می کنند با یک پوستر می توانند جامعه را فریب دهند. اما همین تلاش در عین حال عجز آنها را نیز به نمایش می گذارد؛ جامعه آنچنان از نظر سیاسی – اجتماعی قطبی شده است؛ جامعه آنچنان از نظر سیاسی پخته شده است؛ چپ و کمونیسم، علیرغم قلع و قمع و کشتارها، آنچنان در جامعه جا دارند و با خواستها و امیال مردم کارگر و زحمتکش، آزادیخواه و برابری طلب عجین شده اند که اینها می دانند به آسانی نمی توانند پروژه آلترناتیو سازی ضد انقلابیشان را پیاده کنند. می دانند که برای بقدرت رسیدن و حفظ قدرت سرمایه، استثمار و سرکوب به یک "رژیم چنج" تمام عیار نیاز دارند؛ از نوع عراقی – سوری! اما در مسیر تا رسیدن به این پروژه سیاه باید خود و مردم را سرگرم کنند. در کنار عکس گرفتن ها با حواریون کاخ سفید، ساختن پوسترهای خیالی از نوع فیلم های والت دیسنی کارهایی است که به آن مشغولند.

برای اولین بار طبقۀ کارگر در راس جامعه قرار گرفته و به روشنی امیال و خواستهای جامعه را نمایندگی می کند؛ برای اولین بار چشمان جامعه، از کودک ده ساله تا سالمندی که آرزوهایش در شکست انقلاب ۵۷ به خون نشست، به رهبران کارگری دوخته شده است. طبقۀ کارگر و رهبران رادیکالش به نقطه امید مردم بدل شده اند. نه رنگ سبز، نه بنفش و نه فیروزه ای راه بجایی نمی برند؛ رنگ سرخ به رنگ جنبش آزادیخواهانۀ مردم و طبقۀ کارگر بدل شده است.

ضد انقلاب این تحولات رادیکال را می بیند و دل نگران است. از اینرو است که برای رژیم چنج به کاخ سفید دخیل بسته است و التماس می کند. از شازاده و فرشگرد تا فرقۀ سیاه مجاهد و ناسیونالیست های قوم پرست و تمام جنایتکاران اسلامی دو خردادی به قبلۀ کاخ سفید نماز می گذارند و یکصدا شعار می دهند: "رژیم چنج، رژیم چنج، تنها نجات ارتجاع!"

اما ایران ۱۳۹۷ با ایران ۱۳۵۷ تفاوت های بسیار دارد. این جامعه یک انقلاب شکست خورده و خونین را پشت سر گذاشته است؛ آلترناتیو سازی آمریکا و غرب را یکبار تجربه کرده و بلایی که بر سرش نازل شده را با گوشت و پوست لمس کرده است. طی انقلاب ۵۷ و پس از آن یک کمونیسم نوین و رادیکال متولد شد، رشد کرد و به یک قدرت مهم در مقابل حکومت بدل شده است. کمونیسمی که علیرغم قربانی های بسیار، همواره از منافع مردم کارگر و زحمتکش، از آزادی و برابری و رفاه همگانی دفاع کرده است. بیخود نیست تا اعتراضی در گوشه ای به میدان می آید، دایناسورهای اسلامی یاد کمونیسم می افتند. یادشان نرفته که چگونه بود و نبودشان توسط کمونیست ها مورد تهدید قرار گرفته بود. هنوز برای دستگیری و شکنجۀ کارگر مبارز او را بعنوان کمونیست به جامعه معرفی می کنند؛ خوب می دانند که دشمن اصلی کل نظامشان کمونیسم است. اما شعور آنرا ندارند که درک کنند با الصاق کمونیست به کارگر و انسان مبارز فقط او را نزد مردم محبوب تر و محترم تر می کنند. کمونیست های انقلابی و رادیکال از لحظۀ تولد این نظام ننگین تا به امروز بی امان مبارزه کرده اند. تمام بورژوازی وطنی و جهانی با رسانه هایشان علیه کمونیست ها صف آرایی می کنند.

در چنین جامعه ای نمی توان به آسانی یک نظام ضد انقلابی و ضد انسانی دیگر را علم کرد؛ نمیتوان رژیم سابقی و اصلاح طلب حکومتی شریک در اعدام و استثمار را بدنبال سقوط جمهوری اسلامی سر کار آورد. یک سال است که طرح پشت طرح می آورند و بلافاصله بایگانیش می کنند. رفراندوم را طرح کردند و دو هفته بیشتر طول نکشید که با تمسخر و استیضاح روبرو شد و بایگانی گردید. چند سال بر طبل فدرالیسم کوبیدند و اکنون بالاجبار تا اطلاع ثانوی بایگانیش کرده اند. سکولار دموکراسی را علم کردند، آنرا نیز افشاء کردیم و اکنون فقط نجواهایی در رثای آن می شنویم. شورای ملی درست کردند، منحلش کردند. چهره پس از چهره علم کردند و جایزه بارانشان کردند، سپس حاشیه ای شان کردند و چهره جدیدی را وارد بازار نمودند. میلیون ها دلار هزینۀ آلترناتیو سازی شان کرده اند. چند رسانۀ دولتی و غیردولتی را در اختیار این پروژه و چهره های ساخته و پرداخته شان گذاشته اند؛ اما هنوز در خم یک کوچه اند! هنوز دارند تست می کنند. کنفرانس ورشو آس جدید شان است. ورشو قرار است گوادولوپ ۹۷بشود. اما حتی جرئت نمی کنند این را رسما اعلام کنند.

رژیم چنج نسخۀ ویرانی جامعه است. لازم نیست راه دور برویم؛ در همسایگی ایران در همان خاورمیانه باندازۀ کافی نمونه موجود است. ما قاطعانه علیه هر سیاست آلترناتیو سازی دست راستی و سیاست رژیم چنجی خواهیم ایستاد. مردم را برای مقابله با این سیاست ها بسیج خواهیم نمود. مردم و طبقۀ کارگر متشکل در شوراها بهترین راه مقابله با این سیاست ها و پلتیک های دست راستی است.

***


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com