ظلم و درد و رنج و جنایات تا کی؟

ابراهیم باتمانی
January 26, 2019

ظلم و درد و رنج و جنایات تا کی؟
( چند کلمه به مناسب چهلمین سالگر حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی)

 اکنون متاسفانه وارد چهلمین سال  حاکمیت مافیای جمهوری اسلامی شدیم. چهل سال جنایت های هولناک، چهل سال کشتار و اعدام و شکنجه و دزدی و فساد و سرکوب کم نظیر در جهان. در طول این چهل سال  جامعه ایران، به خصوص زنان  و کارگران  و محرومان، چه درد و رنجهایی که حقشان نبود  از طرف رژیم به آنها تحمیل شد.قرار بود مردم ایران بعد از سرنکونی حکومت استبداد ی ومادام العمر شاهنشاهی از یک زندگی خوبی  برخودارباشند . به خاطر ازادیهای سیاسی  و اجتماعی که برایش مبارزه کردند و به دست  جنایتکاران رژیم شاه در  کف خیابانها خون ریخته شد. اما به دلیل نا آمادگی جنبش کارگری و آزادیخواهی، هر چند محرکه اصڵی آن انقلاب آزادیخواهانه نیز بود، و به دلیل تلاش شوم ‌هئت حاکمه امریکا و بورژوازی غرب که نگران پیروزی کارگران و نیروی چپ و کمونیست بودند، رفتند خمینی و جریان اسلامی را سر هم بندی کردند و نتیجه آن شد همین چهل سال جنایت و ستم و کشتار و فساد و و تروریسم.

 حکومت جمهوری اسلامی همان راه و روش و سیاست سرکوب حکومت شاهنشاهی را ادامه داد و تمام ان دست اوردها  مبارزاتی در مراکز کارگری و در کف خیابانها  که برایش خون ریخته شد، را یکی پس از دیگری با سرکوب و زندان و شکنجه پس گرفت . هر چند ما جریان کمونیستی و کارگران میدانستیم حرفهای خمینی پوچ است و فریبکارانه ، اما تعدادی در هر صورت فریبش را خوردند و به استقرار این سیستم قرون وسطی کمک نمودند. بنا به ادعای دروغین قرار شد اب و برق مجانی باشد. نه تنها مجانی نشد  بلکه صد برابر هم گرانتر شد.قرار بود دیگر زندانی سیاسی نداشته باشیم،اما  هزار برابر بیشتر شد. قرار شد اتوبوس و دکترو درمان ریگان باشد، اما بر عکس شد.این چند نمونه را اوردم که به جامعه ایران به خصوص زنان و کارگران یاد آور شده باشم این تجربه سخت و پر هزینه نشان میدهد که دیگر نباید آن راه و سیاستها و ساده لوحیهای که آنزمان داشتیم اکنون تکرار کنیم. باید بدانیم  نیروهای حامی نظام سرمایه داری از هر رنگ و قماشی که باشد صد بار هم انها را عوض کنیم در عمل  چیز زیادی عوض نمیشود و همگی یکی هستند و بجز درد و رنج و ستم و سرکوب و نابرابری  چیزی برای جامعه به ارمغان نمی آورند.
 
اینها نماینده پول داران و سرمایه داران بوده و هستند . و هیچ ربطی به  منافع طبقه کارگر و حرمت اکثریت جامعه ندارند. اینها خواهان جدای دین از دولت نیستند  اگر هم باشند خود مذهبی اند و به مذ‌هب مردم "احترام" می گذارند و هزینه اخون و مساجد و روضه خانی اسلامی را کماکان پرداخت میکنند.، اینها هر گاه قدرت را گرفته اند ، یا بگیرند، سر کار نمی آیند که زندگی  برابر و رفاه همگانی انسانها را بهبود ببخشند . انها طرفدار برابری زن و مرد نیستند .انها مخالف سر کوب و اعدام و شکنجه و زندان انسان نیستند .اینها خواهان از بین بردن فقر و فلاکت نیستند. برعکس  خودشان عامل و بوجود اوردن این وضعیت مشقتبارمیباشند .انها هرگز از کارگر در مقابل کار فرما دفاع نکرده و نخواهند کرد، هر گاه ژست دروغین کارگر دوستی بخود میگیرند به این دل؛یل واقعی است به نیروی کارگران برای پیروزی خود اختیاج دارند ،و...

سوالی که پیش پای هر انسان شرافتمند ،طبقه کارکر و رهبران کارگری و زنان ،معلمان دانشجویان ،نهادهای اجتماعی و انسانهای ازادیخواه و برابری طلب قرار میگیرد .چه باید کرد که از این زندگی خفتبار  نجات پیدا کنیم .و پاسخ پایه  و اساسی این است که  باید  در محله  اول طبقه کارگر ایران خود را صاحب جامعه بداند و شکل دادن به صف کستقل کارگر-سوسیالیستی اجازه ندهد رویداد سال ٥٧ تکرار گردد . برای  این امر مهم، به پراکندگی  و بی تشکلی کنونی طبقه کارگر باید پایان داد. وبتواند معترضین جامعه را حول یک برنامه  و پلاتفرم روشن سیاسی و طبقاتی دور خود جمع کند. باید به کل طبقه و جامعه ایران، در کنار مبارزه برای سرنگوی کل بساط جمهوری اسلامی، هشدار داده  شود تا  راه و مرز خود را بطور کامل با جریانانت شونیست ایرانی و سلطنت طلبها، مجاهدین اسلامی و همه جریانات مذهبی، با ناسیونالیستها وقوم پرستان وفدرالیستها  و  همچنین هر با نیرو و فردی که امید به دولت امریکا و غرب  بسته اند  جدا نمایند، هر چه دیرتر چنین اتفاقی صورت بگیرد به استقبال شکست خوردن دوباره رفتن است.

طبقه کارگر باید اعلام کند جمهوری اسلام باید برود و بگوید دیگر کرسنگی فقر ، فلاکت اعدام ، زندان به حرمتی و بی حقوقی زن خاتمه پیدا کند .
ضروری است رهبران طبقه و کل طبقه کارگر اعلام کند این حکومت از ما نبوده و نیست.  ماکارگر ان دزدی نکرده ایم .ما بحران درست نکرده ایم ، ما نیروی سرکوب و شکنجه و زندان نداریم، ما برای گسترش اسلام شیعه گری و تروریسم پول مملکت را به هراج نگذاشته ایم، ما دشمنی مذهبی و ملی گرایانه با هیچ کشوری نداریم. طبقه کارگر با صدای رسا بگوید به جامعه  که ما برده نیستیم، باید بگوید فریب خوردن  وتوهم  وبی تفاوتی بس است. بیاید جنگ نهای خود را با این رژیم  وحشی آدمکش و دزد  و فاسد شروع کنیم، و با بر افراشته تر کردن پرچم رهایبخش سوسیالیسم  خود را  از این اسارت  و بردگی چهل ساله  و زندگی جهنمی برای اکثریت  عظیم انسانها نجات بدهیم .این وظیفه طبقه کارگر، و در راس آن وضیفه مبرم رهبران کارگری و کمونیستها میباشد.
زنده باد قدر و اتحاد طبقه کارگر
زنده باد سوسیالیسم          .
منبع: شماره ٨٤ نشریه سوسیالیسم امروز
٦ بهمن ١٣٩٧
٢٦ ژانویه ٢٠١٩


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com