بدون پیروزی انقلاب قهری کمونیستی رهائی غیر ممکن است! 

کارگران باید بدانند دیگر افزایش حقوق ها و بهبود شرایط کاری حتی اگر پذیرفته شوند که اغلب نمی شوند، نمی تواند، چیزی را برای آنها به ارمغان آورد، باید، وضعیت موجود  اجتماعی بطور کامل واژگون گردد! این ممکن و ضروری است و اما با اتحاد، تحزب و تسلیح طبقاتی طبقه کارگر ممکن است و نه با چیز دیگر! باید جنگ ناگزیر- جنگ طبقاتی را به پیروزی رساند! برقراری کمونیسم ساده نیست، اما رهائی بخش است!

کارگران فلز ترکیه در مبارزه بر علیه سرمایه داران، دولت شان و اتحادیه های سازشکار با رهبران خائن. ۱۵۰۰۰۰ کارگر متال تصمیم گرفته اند که اعتصابات وحشی را در دستور قرار دهند و بخش بزرگ قرار داده اند. صنایع ترکیه را خطر خوابیدن چرخ تولید تهدید جدی می کند! زیرا که کارگران قایق ها را سوزانده اند و برای برگشت راهی نمانده است!

کارگران باید بدانند که برای اینکه  به نظم نظم خفقان سرمایه سالار و سود محور پایان دهند که ضرورتی فوری یافته است، در مرتبه نخست نیازمند یک ارگان سیاسی – حزب سیاسی کمونیستی – حزب مخفی و یا نیمه مخفی و نیمه علنی کارگران آگاه هستند. بدون چنین ارگانی درهم شکستن دولت کنونی – دستگاه سرکوب طبقه سرمایه دار برای سرکوب طبقه کارگر غیر ممکن است و بدون چنین کاری رسیدن به رهائی مقدور نیست.

کارگران می گویند که ما ” قایق هایمان را شکسته ایم ، راهی برای برگشت نمانده است”.

بنا براین،  همه کارگران متال / فلز در سراسر جهان و مخصوصا ترکیه دست در دست هم نهاده تا سیاست کنونی سرمایه داران و دولت دیکتاتور و اتحادیه های سازشکار هم کاسه سرمایه داران را درهم شکنیم.

طبقه کارگر در کلیت خویش و مخصوصا کارگران صنعتی در سراسر جهان از ایالات متحده آمریکا تا آفریقای جنوبی، ترکیه، ایران، قزاقستان، فرانسه و … برخاسته اند، حق شان را طلب می کند که همه چیز موجود است، زیرا تولید همه چیز جامعه کنونی بوسیله طبقه کارگر انجام می گیرد، بنا براین، شایسته تر از همه برای گرفتن سرنوشت جامعه بدست شان هستند.

کارگران انقلاب، زحمتکشان انقلاب ، انقلاب قهری کمونیستی تنها راه رهائی است! همه چیز دیگر پوچ و مِهمل شده است! جهان با وضعیت موجود شایسته زیست انسان نیست، باید این اوضاع واژگون گردد! تنها کارگران می توانند، واژگون کننده ی شرایط موجود و بوجود آورنده ی شرایط کاملا متفاوت اجتماعی – کمونیسم باشند.

مارکس و انگلس :

«  قدرت حاکمه سیاسی بمعنای خاص کلمه عبارت است از اعمال زور متشکل ( دیکتاتوری – من) یک طبقه برای سرکوب طبقه دیگر، هنگامیکه پرولتاریا بر ضد بورژوازی ناگزیر بصورت طبقه ای متحد گردد، و از راه  یک انقلاب ( انقلاب مسلحانه – من) ، خویش  را به طبقه حاکمه مبدل کند و بعنوان طبقه حاکمه مناسبات  کهن تولید را ( استثمار گرانه که بر مالکیت خصوصی و کار مزدوری پرولتاریا متکی است – من) از طریق اعمال جبر ( دیکتاتوری طبقاتی – انقلابی پرولتاریای مسلح- من) ملغی سازد، آنگاه همراه این مناسبات تولیدی شرایط وجود تضاد طبقاتی را نابود کرده و نیز شرایط وجود طبقات بطور کلی* و در عین حال سیادت خود را هم بعنوان یک طبقه از بین میبرد.

بجای جامعه کهن بورژوازی، با طبقات و تناقضات طبقاتیش، اجتماعی از افراد پدید میآید که در آن تکامل آزادانه هر فرد شرط تکامل آزادانه همگان است. »، تأکید از من است.  مانیفست حزب کمونیست، سال ۱۸۴۸

بربریت – توحش – وحشت بی پایان حاکم است باید با کمونیسم جانشین گردد! کمونیسم یا مرگ را فریادباید زد! 

حمید قربانی – انسان بیوطن 

۱۴ ژانویه ۲۰۹۴ سال اسپارتاکوسی  

لینک اعتصاب کارگران متال ترکیه.  

https://www.wsws.org/en/articles/2022/01/14/turk-j14.html?pk_campaign=newsletter&pk_kwd=wsws 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate